مجله نماوا، رضا صائمی
سریالهای تاریخی که اغلب دوران معاصر، قاجار و پهلوی را دستمایه روایت خود از رخدادهای آن زمان قرار میدهند، همواره گوشه چشمی هم به وضعیت زنان داشته است. در همین راستا بسیاری از کاراکترهای محوری و شخصیتهای اصلیشان زن بوده؛ از مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه در قصه امیرکبیر گرفته تا شخصیتهایی مثل خاتون و شهرزاد در سریالهایی با نام آنها. افشین هاشمی اما این بار در سریال شبکه مخفی زنان موقعیت اجتماعی و تاریخی زنان را به عنوان یک قشر و طبقهای موثر در شکلگیری تاریخ نوین ایران در کانون درام قرار داده و به جای نگرش فردی، به بازنمایی موقعیت اجتماعی آنها پرداخته. گرچه حضور شخصیت پروین اعتصامی با بازی باران کوثری، سویه فردی هم به آن بخشیده، با این حال «شبکه مخفی زنان» چنانکه از نامش هم پیداست قصه زنانه موقعیتمحور است تا شخصیتمحور.
به نظر میرسد افشین هاشمی که حالا نخستین اثر تاریخی خود را در مقام کارگردان تجربه میکند تلاش کرده تا سویههای اجتماعی و فرهنگی تاریخ معاصر را برجسته کند تا رخدادهای سیاسی در پس زمینه و لایه دوم درام قرار بگیرد. این زاویه دید کمک میکند تا مخاطب با مسائل اجتماعی آن دوره و تحولات آن در نسبت با وضعیت زنان مواجه شود. چنانکه میتوان آن را تاریخ معاصر به روایت زنان دانست. در واقع سریال به زوایای پنهان یا کمتر گفته شدهای از تاریخ معاصر با محوریت وضعیت زنان در آستانه تجربه مدرنیته و زن مدرن ایرانی میپردازد. انگار کارگردان قصد داشته به پدیدارشناسی زن مدرن ایران در تاریخ معاصر با زبانی طنازانه دست بزند. لذا از حیث فرمی و ژانری باید آن را یک کمدی –تاریخی دانست که فضایی مفرح و سرخوشانه دارد؛ در عین اینکه ملتزم به دغدغههای جدی خود در روایت تاریخی است. حاصل این ساختار روایی به نوعی آشناییزدایی از سریال تاریخی و شیوه روایت آن است؛ روایتی که شیرینی درس تاریخ را با همه تلخیهای واقعیت تاریخی صورتبندی میکند، از خلاقیتهای گرافیکی و زیباییشناسی هم برخوردار است و لحن طنازانه خود را از همان تیتراژ قسمت اول آغاز میکند. تیتراژی کاملا متفاوت که با طنزی ظریف، شمایل و ساختار تیتراژهای متعارف را به چالش میکشد. ارجاعات تاریخی که در تیتراژ توسط راوی که خود افشین هاشمی است به نوعی آن را سندسازی میکند تا لحن طنازانه قصه موجب نشود تا التزام و وفاداری به واقعیتهای تاریخی قصه مخدوش شود. در واقع تیتراژ قسمت اول به نوعی دلایل ساخت سریال، انتخاب این مقطع تاریخی و زاویه دید پرداخت به آن را برای مخاطب بازگو میکند تا با پیش آگاهی تماشای سریال را آغاز کند.
وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آنها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی، کارمند عالی رتبهی ادارهی سجل احوال (با بازی سیامک انصاری) دعوت میشود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و این میتواند یک آغاز کنجکاویبرانگیز و تعلیقآفرین برای مخاطب باشد. آنچه در انتخاب این افتتاحیه اهمیت دارد مساله اجباری شدن صدور برگه سجل احوال یا همان شناسنامه است که میتوان آن را با هویتیابی و هویتمندی زنان در آستانه مدرن شدن و فردیت یافتن گره زد که در نهایت با تشکیل انجمنهای زنانه به شکلگیری و تقویت هویت اجتماعی آنان در آن مقطع تاریخی کمک میکند.
«شبکه مخفی زنان» در بستر موقعیتی رئالیستی-تخیلی با لحن و روایتی طنازانه، تصویری از تاریخ تحولات اجتماعی زنان در ایران معاصر را به نمایش میگذارد که رد آن را میتوان تا امروز و مسائل و چالشهای زنان در زیست جهان فردی و اجتماعیشان پی گرفت. در واقع «شبکه مخفی زنان» بازخوانی تاریخ معاصر و تجربه مدرنیته ایران با محوریت زنان و هویتیابی و مقاومت آنها برای صیانت از حقوق خود در این کشمکش تاریخی است. اینکه در ادامه چقدر این سریال بتواند در بازنمایی این سوژه موفق باشد را باید به وقتش سپرد، اما افشین هاشمی با نویسندگی محمد رحمانیان و محسن قرایی، ایده جذابی را از فرایند تاریخی هویتمندی زن مدرن ایرانی در منظر دیده ما گذاشته که هم میتواند سرگرمکننده باشد و هم خودآگاهی تاریخی به مخاطب ببخشد.
تماشای سریال شبکه مخفی زنان در نماوا