مجله نماوا، فریبا اشوئی 

ادوارد سعید شرق شناس آمریکایی (فلسطینی الاصل) معتقد است: «آوای روشنفکر، تنها و بی‌کَس، اما طنین‌افکن است. فقط به این دلیل که خود را آزادانه به واقعیت یک جنبش، به آرزوهای یک ملت و به پیگرد همگانی یک آرمان مشترک پیوند می‌زند.»

سریال «داوینچیز» یک کمدی درامای روشنفکری، انتقادی و دیالوگ‌محور است. اساس اقبال این سریال، بر پایه تعلیق نهفته در متن آن در کنار نقد شخصیت‌های دانه درشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از صدر تا ذیل است که با توجه به شرایط کنونی جامعه، مطلوب مخاطب است.

«داوینچیز» قصه زندگی زوجی جوان به نام‌های مِلی و پرویز است. قصه‌ای که در دو مقطع زمانی گذشته و حال روایت می‌شود.  گذشته زندگی ملی و پرویز با فلاش بک‌های کوتاه و تا حدودی شتابزده طراحی شده که شروع حکایت شیرین و عاشقانه این زوج را رقم می‌زند و با ضرباتی که عشقشان از منهیات تا معیوبات جامعه دریافت می‌کند، در زمان حال ادامه می‌یابد. ضرباتی که باعث می‌شوند این عشق و همدلی شیرین، رفته‌رفته روی به تلخی و نابودی بگذارد.

روایتی یک خطی و ساده از زندگی شمار بالایی از مردمانی که در این مُلک زندگی کرده‌اند و می کنند و روز را در حسرت و آرزوی یک زندگی ساده، آرام و بدون دغدغه شب می‌کنند. شاخص دیگر «داوینچیز»، انتخاب راوی برای روایت قصه فیلم است. انتخاب راوی برای داستان، در اصل برای ایجاد یک مثلث بین مخاطب، نویسنده و راوی است. حضور راوی فاصله مخاطب با فیلم را کمتر و لحن جاری آن را لطیف‌تر و در نتیجه، همراهی و همدلی مخاطب با جریان قصه را بیشتر می‌کند. طنز انتقادی داوینچیز الهام گرفته از آثار نقادان طناز و شاعران طنزنویس وطنی است. نقادانی چون عبید زاکانی، علی اکبر دهخدا،  صابری فومنی و البته منتقدان معاصر که همگی از نابسامانی‌ها و مشکلات جامعه گفته اند و می‌گویند اما با زبان شیرینی که تلخند مخاطب را به ارمغان می‌آورند. «داوینچیز» در مقوله پند و تلنگرهای معرفتی و اخلاقی هم موفق عمل کرده و با تیپ‌سازی، کلام و ترسیم دیدگاه اقشار، قیاس را به مخاطب واگذار کرده است. معرفی فرهنگ لوطی منشانه قهوه خانه‌ای و پرداخت شخصیت دلسوز وخیرخواه پدر برخلاف ظواهر غلط‌انداز و خشنش (لات قدیم) در مقایسه با تزویر، منفعت‌طلبی و ظاهرسازی مدیران عالی رتبه تا نوچه‌های تازه به دوران رسیده‌ای چون ولی آبادی‌ها از ظاهر تا کلام و اخلاق و معرفت همگی از نمونه‌های این تیپ‌سازی، پندها و تلنگرها هستند. پروپاگاندای تبلیغاتی و آگراندیسمان و هیاهوسازی موضوعات در جهت اهداف سیاسی جناحی و بهره‌وری‌های گروهی یا فردی از دیگر موضوعات مهمی است که «داوینچیز» با ظرافت و مهارت به آن نیز پرداخته است. استفاده از نمادها و نشانه‌ها با بهره‌بری از ابزار کلام، اکت، اصطلاح، دیالوگ و اکسسوار در راستای تیپ‌سازی مدیرانِ جعلی و نابلد از دیگر محورهای مهم موفقیت  داوینچیز است که به خوبی به آن پرداخته شده است.

افشین هاشمی در مقام فیلمساز «داوینچیز» نگاه ریزبین، موشکافانه و دقیقِ همراه با وسواس بالایی در تبیین فرهنگ و جهان بینی طبقات اجتماعی دارد‌. نمونه این نگاه او را پیشتر در «شبکه مخفی زنان»، دیگر سریال او دیده‌ایم. (درحال پخش)  این نگاه دقیق و ریز بین کمک زیادی به خلق و پردازش شخصیت‌های اصلی کرده است به نحوی که نه تنها مخاطب با این شخصیت‌ها احساس غریبگی نمی‌کند بلکه کاملا  شخصیت‌ها برایش آشنا و نزدیک هستند. ریتم و ضرباهنگ کار از اتصال پلان‌ها تا بازی‌ها، دیالوگ‌ها و حرکت بازیگران و دوربین، همگی متناسب و در خدمت اتمسفر تلخندی قصه هستند. قرار گرفتن سیما تیرانداز با مهارت بازی تکنیکال  و شخصی‌اش که با شایستگی هر چه تمام نقشی را از آن خود می‌سازد، تو گویی مِلی قصه «داوینچیز» از آغاز تنها برای او نوشته شده وبس، در کنار جنس بازی بداهه سام درخشانی که اکنون به پختگی و برازندگی خاصی هم رسیده، یکی دیگر از دلایل موفقیت «داوینچیز» را رقم زده است. زوجی که می‌تواند یکی از زو‌های مثال زدنی و خاطره انگیز سینما باشند.

سریال «داوینچیر» در پی‌رنگ اصلی خود به پی گیری و کالبدشکافی پرونده اصالت یکی از نقاشی های لئونارد داوینچی، نقاش ایتالیایی قرن ۱۵ به نام سالوادور موندی (منجی) می‌پردازد و این در حالی است که در زیر متن خود،  اصالت به یغما رفته و شرافت تهدید شده مردمان سرزمین دروغ‌ها و حسرت‌ها  را به چالش می‌کشد. به این امید که شاید هنوز چشمانی برای دیدن و گوش‌هایی برای شنیدن وجود داشته باشد.

تماشای «داوینچیز» در نماوا