مجله نماوا، زهرا مشتاق

«شبکه مخفی زنان»، یکی از متفاوت‌ترین و خاص‌ترین مجموعه هایی است که در پلتفرم نماوا در حال نمایش است. خاص است چون به نوعی بخش‌هایی از تاریخ را به تصویر درآورده است. نه نعل به نعل، بلکه ساحت تاریخ و گذشته های این سرزمین و مردمش.

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های «شبکه مخفی زنان»، ترسیم زنان برجسته از جمله پروین اعتصامی با بازی درخشان باران کوثری بود که گرچه حضوری کوتاه داشت، اما در نهایت زیبایی و تاثیرگذاری بسیار بود، به طوریکه مخاطب اشتیاق زیادی برای ادامه حضور او احساس می‌کرد. اما در ادامه، این حضورهای کوتاه تبدیل به روند سریال شد. نمی‌شود گفت ادای دین، شاید یادآوری و مروری بود بر اشخاصی که حضوری تاثیرگذار بر تاریخ این سرزمین داشته‌اند. این حضورهای کوتاه اما مهم به باران کوثری و رضا بهبودی سپرده شده بود که هر دو در نقش‌های متعدد خود، انتخاب‌های بسیار درستی بودند.

باران کوثری در نقش وارتو طریان نخستین زن ایرانی کارگردان تاتر، ایران تیمورتاش شاعر معروف اهل بجنورد، پرخیده یکی از قدیمی‌ترین زنان بازیگر، نصرت‌الملوک کاشانچی اولین زن پزشک قانونی، پری آقا بایف خواننده اپرا و سینمادار، نیمتاج سلماسی شاعر دوره مشروطه، سکینه پری نخستین جراح زن ایران، گلی ممدقلی یکی از زنان لوطی، لیدا ماطاوسیان بازیگر، ماری کوری دانشمند، زینت جهانشاه طراح مد.

 رضا بهبودی نیز در نقش‌های متعددی ظاهر شد. صادق رضا زاده شفق سیاستمدار و مترجم، جهانگیر خان صور اسرافیل روزنامه‌نگار، محمدحسین لقمان ادهم نخستین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، مشکوه الدوله وزیر پست و تلگراف، آنتوان سوریوگین عکاس مشهور دوره قاجار و پهلوی، شکسپیر، رضا کمال شاعر و نمایشنامه نویس، خاچیک مادیکیانس موسس کافه نادری قدیمی‌ترین هتل و کافه ایران، پزشک احمدی، علی اکبر صنعتی‌زاده، زیگموند فروید، جبار باغچه‌بان، ملک‌الشعرای بهار، ذبیح‌الله منصوری یا پدر مهدی اخوان ثالث.

یکی از ویژگی‌های نوشتاری و تصویری این مجموعه، سپردن انبوهی از نقش‌های کوتاه، اما بسیار مهم به دو بازیگر حرفه‌ای باران کوثری و رضا بهبودی بوده است. دو بازیگری که چون ترجیع‌بند قصیده‌ای بلند، در هر چند بند، تکرار شده و در هر حضور در کسوت فردی دیگر درآمده‌اند. ردپای انسان‌هایی که در دوره‌های مختلف منشا اثرات مهم بوده‌اند و تصویر آنها و پرداختن به آنها احترام به درگذشتگانی است که بسیاری ممکن است حتا نام آنان را هم نشنیده باشند و شاید به خدمت گرفتن تاریخ از کمتر نویسنده‌ای برمی‌آمد. درست است که داستان مربوط به دهه ۱۳۱۰ است. اما گویا فشرده‌ای است از چندین دوره تا همین دوره معاصر. یا زمان کنونی که برگشت داده شده به قبل‌ترها در گذشته، که پرشر و شورتر گفته شود. از سیاست و بی‌عدالتی و دعوا و دروغ چاشنی بگیرد و با تلخی‌های داستان‌های زنانه پرملات شود و در کماجدان فکر نویسندگان متن، خوب جا بیفتد و لعاب بیندازد. نمک و ترشی‌اش اندازه باشد. ته نگرفته و درست و حسابی قل خورده و جا افتاده باشد. این عصاره «شبکه مخفی زنان» به قلم غبطه برانگیز محمد رحمانیان و البته محسن قرائی است. می‌گویند هیچ داستان گفته نشده‌ای وجود ندارد. مهم آن است که تو داستانت را چگونه تعریف کنی و افشین هاشمی خوب بلد است چطور با لفت و لعاب داستانش را تعریف کند و دنبال کنندگانش را با خودش بکشاند به دنبال پسته خندان و میرزا محمود زنبورکچی و خانم سلطان و آقا جانش تا دلبر جان و عمه خانم و تاجر باشی و آیرم خان تا مخمل و برادرانش.

سریال پر از شوخی‌های زیباست. آینه‌ای برای مرور خودمان از دیروز که نبوده‌ایم تا امروز که هستیم. و انگار که بوده‌ایم در کسوت هر کدام از آدم‌های فیلم. کرم یا مدبرالملک. الیاس یا مهرو و مه لقا. خانم معلم یا کارگردان تاتر. سیا جگر یا خانم خانوما. همه آدم‌ها، بعد از حدود صد سال ما به ازای بیرونی دارند و در حال و امروز هنوز هستند و نفس می‌کشند. گویا تنها اعداد هستند که پیش می‌روند و ماهیت انسان‌ها و هویت گوناگون آنها تنها از نامی و صورتی، به چهره و عنوانی دیگر تغییر می‌یابد

همین است که مخاطب ترغیب می‌شود برای خواندن تاریخ. انگار که تاریخ می‌تواند چراغ راه آینده باشد و انگار اگر گذشته را ندانی، امروز و فردا را مفت می‌بازی.

چطور می‌شود از «شبکه مخفی زنان» نوشت و از بازیگران درخشان آن هیچ نگفت. از شبنم مقدمی به  نقش خانم سلطان؛ که مقتدر است. خانم است. عنوان سلطان برازنده اش است. چه نفوذی دارد. خویشتندار، با تجربه، کاربلد و سلیم النفس. خوب بلد است چطور زن‌های دیگر را زیر پر و بال خود بگیرد. زنی که خیانت دیده. دروغ شنیده، روحش تحقیر شده، اما اصالت و بزرگی‌اش هیچ خدشه‌ای نگرفته است و شاید یکی از زیباترین صحنه‌های حضورش، لحظه‌ای است که با دخترش مهرو خلوت می‌کند و ناگهان صورت جدی‌اش کنار می رود و تبدیل به دختری کوچک می‌شود، لبخند می‌زند و همراه با مهرو، بدن خود را روی تخت در آرامش رها می‌کند.

یا شقایق دهقان به نقش بلور خانم با سین زدن‌هایش که خوب بلد است نقش یک زن معمولی را چگونه از کار دربیاورد. از جن بترسد، قل هوالله بخواند و دورش فوت کند و با طنازی و طنز رسوخ کرده در جانش، زنی دیگر را بازآفریند. یا مونا فرجاد به نقش مخمل که می‌شود گفت همچون برادرانش، رفتاری لوطی‌وار و داش مشتی دارد و در این ترکیب خوش درخشیده است. بازیگری که در دوره کرونا و خانه نشینی عالم و آدم، نمایش حروف الفبا را در عالی‌ترین شکل ممکن به نمایش گذاشت؛ اینجا خواهر هفت برادری می‌شود که زیر بار پنج بودن نمی‌روند. و شکربانو خانم که فربه و پرشیطنت نشان داده شده با آن همه چیزهایی که از خواص گیاهان دارویی می‌داند.

شاید در چند قسمت نخست سریال، فضا نمایشی، دیالوگ‌ها پر طمطراق و بازی ه‌ به نسبت مجموعه‌های رئال، اغراق شده و دور از ذهن به نظر می‌رسید. اما «شبکه مخفی زنان»، برای علاقه‌مندان جدی‌تر که علاوه بر تماشای فیلم، به جستجوی معانی و نشانه‌های دیگری بودند؛ رنگ و عطری از خواسته‌هایی گرفت که در یک کادربندی ساختار شکنانه و ۸ میلی‌متری نشان داده می‌‌شد. سریالی که حتا در تیتراژ آغازین خود با عنوان آنچه گذشت و تیتراژ پایانی‌اش، به شدت خلاق و دلپذیر است. عناوین فارسی شده برای عوامل فنی و آنچه گذشتی که با صدای کارگردان، با طنز و بیانی کمیک روایت می‌شود، به تنهایی فصلی از سریال است. باید به تمام عوامل فیلم برای خلق این مجموعه زیبا، که به رغم حرکت در راه باریکه طنز، اثری عالی و به یاد ماندنی پدید آورده‌اند، تبریک بسیار گفت. به جناب مدبرالملک با بازی همیشه تحسین برانگیز مهدی هاشمی تا کرم خان با بازی میلاد رمضانی که در هر نمایش و فیلمی که بوده، درخشان و عالی بوده است.

تماشای «شبکه مخفی زنان» در نماوا