مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

به فیلم «میدسامر» فکر کنید، اما در یک رستوران درجه‌یک و دور از دسترس؛ چیزی مانند آنچه در سریال مستند «میز سرآشپز» نتفلیکس می‌بینید. این استعاره پیچیده طنز سیاه فیلم «منو» (The Menu) است.

کل ماجرا با سفر ویل تریسی، نویسنده (از سریال «وراثت») به برگن در نروژ آغاز شد. او با قایق به یک رستوران مجلل در جزیره‌ای خصوصی رفت و پارانویا از همان‌جا شروع شد. بعد چه شد؟ او ایده خود را با ست ریس، همکار نویسنده‌اش در میان گذاشت و درنهایت پروژه به دست آدام مک‌کی و بتسی کوک، تهیه‌کنندگان و مارک مایلود کارگردان تعدادی از اپیزودهای «وراثت» رسید.

رالف فاینس، آنیا تیلور جوی و نیکلاس هولت

داستان «منو» حول یک ماجراجویی آخر هفته در جزیره‌ای ساحلی در شمال غربی اقیانوس آرام می‌چرخد، جایی که یک دختر و پسر جوان، مارگو و تایلر (با بازی آنیا تیلور جوی و نیکلاس هولت) به چند مهمان دیگر ملحق می‌شوند تا در رستوران اختصاصی هاتورن غذا بخورند. در اینجا، جولیان اسلوئیک (رالف فاینس)، سرآشپز گوشه‌گیر و در عین حال دارای شهرت جهانی، برای مهمانان خود غذاهای بی‌نظیری آماده کرده است، اما هر وعده غذایی که به شکلی بی‌نقص توسط ارتش خدمتگزار اسلوئیک سرو می‌شود، از اسرار عمیق و شگفتی‌های غیرمنتظره پرده برمی‌دارد.

مایلود عاشق ایده ماهیت یک مهمانی بود که اشتباه از کار درمی‌آید، چیزی که در یک اپیزود «وراثت» به آن پرداخت. ضمن این که در فیلم او مانند «ضیافت بابت» و «بخور، بنوش، مرد، زن»، غذا خودش یک شخصیت است، اما یک شخصیت زیبا که معنای مرگ دارد.

برای کارگردان بریتانیایی که «منو» اولین فیلم بلند سینمایی اوست، بزرگ‌ترین چالش رسیدن به یک لحن مناسب بود. مایلود درباره فیلم، یک طنز طبقاتی که عمدتاً در یک لوکیشن یعنی همان اتاق غذاخوری هاتورن اتفاق می‌افتد، می‌گوید: «تلاش برای درست بودن لحن واقعاً دغدغه من و بازیگران بود و خیلی درباره آن صحبت می‌کردیم. منفعت بزرگ این بود که می‌توانستیم فیلم را تقریباً به ترتیب زمان وقوع فیلمبرداری کنیم. همه همیشه سر صحنه بودند و هیچ‌کس هرگز نمی‌دانست دقیقاً چه زمانی دوربین روی اوست… این روشی بود که بازیگران به آن واکنش نشان دادند. احساس کردم به ما یک فوریت و خودجوشی نسبت به زندگی و هیجان این شخصیت‌ها داد، به‌ویژه زمانی که اولین بار وارد رستوران می‌شوند – این حق امتیاز باورنکردنی که با قرار گرفتن در مرکز جهان آشپزی احساس می‌کنند.»

به همین نحو، برای مایلود مهم بود دنیای آشپزی را به‌دقت و تا «نقطه وسواس مطلق» به تصویر بکشد. ایتن توبمن، طراح صحنه برای این کار عملکرد سرآشپزهای بزرگ و آشپزخانه‌های عالی را الگو قرار داد. علاوه بر این، مایلود فیلمنامه را برای دومینیک کرن فرستاد، تنها سرآشپز زن در ایالات متحده که برای «آتلیه کرن» در سانفرانسیسکو، سه ستاره میشلین دریافت کرده است.

مایلود می‌گوید: «اوقاتی را که دومینیک با رالف در مرحله پیش‌تولید گذراند و توضیحات او درباره نحوه ارتباط یک سرآشپز با کارکنان آشپزخانه، به رالف اعتماد درونی فوق‌العاده‌ای داد.»

فاینس درباره حضور کرن در صحنه فیلمبرداری و مشاوره با او می‌گوید: «من کلیشه آشپزخانه آشفته را در سر داشتم، جایی که سرآشپز به خاطر همه‌چیز فریاد می‌زند، اما وقتی دومینیک از آشپزخانه‌ خودش گفت و این که چطور دوست دارد کار کند، آشپزخانه اسلوئیک را تصور کردم: کنترل و قدرت به‌واسطه تعهد کارکنان آشپزخانه به سرآشپز و غذای او است. او با صدای بلند با کسی حرف نمی‌زند و رفتار خشنی ندارد – فقط یک تکان سر، یک نگاه و زمزمه‌های کوچک برای اصلاح یا تشویق.»

فاینس اضافه می‌کند: «من در فیلم زیاد آشپزی نمی‌کنم، چون نقش سرآشپز ماهر را دارم، درواقع تا لحظه‌ای در اواخر فیلم آشپزی نمی‌کنم. بیشتر نوع برخورد در آشپزخانه است. دومینیک نکات زیادی درمورد نوع رفتار، نحوه حرکت و شکل صحبت با مردم به من یاد داد – شکل مختصر ارتباط در آشپزخانه‌ای با این سطح. پس عالی بود. ضمناً بهانه‌ای برای امتحان کردن آشپزی در خانه شد، اما از من نخواهید پیاز خرد کنم!»

رالف فاینس و مارک مایلود

مایلود می‌گوید انتخاب آنیا تیلور جوی برای بازی مقابل فاینس در نقش یک مهمان غذاخوری که هنر سرآشپز او را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، یک تعامل فوق‌العاده‌ به همراه داشت. «نکته منحصربه‌فرد و شگفت‌انگیز رالف این است که می‌تواند هم رقت‌بار و هم خیلی بامزه باشد. درمورد آنیا، من مثل بقیه مردم دنیا در دوران قرنطینه مجذوب بازی او در “گامبی وزیر” و کار ظریف و زیبای او در آن سریال شدم؛ بنابراین فیلمنامه را برای آنیا فرستادم و او آن را دوست داشت! من به این شخصیت نیاز داشتم تا بتواند پا به‌پای رالف حرکت کند. آن بگومگو، آن مسابقه شطرنج بین مارگو و اسلوئیک ازنظر من هسته اصلی فیلم بود.»

مایلود که به‌عنوان کارگردان «منو» جایگزین الکساندر پین شد، از همان ابتدا جذب فیلمنامه تریسی و ریس شد، چون می‌دانست پیدا کردن «تعادل مناسب بین کمدی، تنش و رنگ و بوی طنز» چالش‌برانگیز است. پس از صحبت با فاینس، مشخص شد هر دو در یک صفحه هستند.

مایلود می‌گوید: «هر دوی ما می‌خواستیم به‌طور مشخص از ایده یک آدم بد با سبیل چَخماقی دوری کنیم. در عوض، می‌خواستیم هنرمندی رنجیده را کند و کاو کنیم که واقعاً از خودش نفرت دارد.»

فاینس ۶۰ ساله در توضیح نقش اسلوئیک می‌گوید: «او از مصرف‌کننده‌های نورچشمی و فوق ثروتمند متنفر است، همین‌طور از خودش که توسط این آدم‌ها فاسد شده است. آن‌ها مشتریانی هستند که هرگز نمی‌توانند راضی شوند. اسلوئیک یک کمال‌گرا است و دائماً مجبور است سطحی از کمال را برای کسانی که هرگز واقعاً قدردان نیستند یادآوری کند. جذابیت فیلمنامه این است که طیف شخصیت‌ها را در چارچوب یک کمدی سیاه در نظر می‌گیرد.»

مایلود مصرانه تلاش کرد اسلوئیک را فقط در حد یک کاریکاتور معرفی نکند. او می‌گوید: «اسلوئیک شخصیت کاملاً پیچیده‌ای است. می‌خواستم تعهد او به اعتلا و نوآوری هنرش را نشان دهم تا جایی که پای زندگی‌ خودش به میان بیاید و این بسیار مسحورکننده و خارق‌العاده است. من و رالف هر دو خیلی مصمم بودیم این شخصیت را به‌عنوان یک کاریکاتور معرفی نکنیم. می‌خواستیم جنبه انسانی و درد او را پیدا کنیم و اعمالش را درک کنیم، نه این که رفتارش را ببخشیم یا از آن چشم‌پوشی کنیم، بلکه حداقل تا جایی که می‌توانیم به آن‌ زمینه و اصالت بدهیم.»

همه این نکات به فاینس کمک کرد تا بیشتر با نقش خود آشنا شود. مایلود می‌گوید: «یکی از موارد مهم که من و رالف فاینس را به هم پیوند داد این بود که “خوب، این شخصیت کیست و چه سبک زندگی دارد؟” ما نمی‌توانستیم به خیلی از رستوران‌های مشابه برویم، چون در بحبوحه کووید بود، اما به کلی فیلم مستند و کتاب دسترسی داشتیم‌ که می‌توانستیم در عمق آن‌ها فرو برویم. درنهایت، نقش‌آفرینی رالف عناصری از همه سرآشپزهای ماهر را دارد. از همه آن سرآشپزهای بزرگ چیزهایی را ‌گرفتیم و پایه‌های شخصیت را ساختیم. هر دوی ما با این نگاه پیش رفتیم که یک شخصیت روانی نمی‌خواهیم.»

اما چطور شد که مایلود تصمیم گرفت در فیلم خود غذا را دراماتیک کند؟ او می‌گوید: «صادقانه بگویم احساس کردم یک اتاق غذاخوری فرصت‌های زیادی ایجاد می‌کند. اول‌ازهمه، این واقعیت که بخش زیادی از فیلم در یک فضا، در اتاق غذاخوری با آشپزخانه اُپن اتفاق می‌افتد. برای من یک چالش واقعاً سرگرم‌کننده بود. من مثل بقیه جهان فیلم “انگل” را دیدم و بسیار تحت تأثیر هنر باورنکردنی بونگ جون هو و روش او برای استفاده از محدودیت‌های فضا برای ایجاد تله و تنش قرار گرفتم. ما در اینجا با داشتن یک آشپزخانه که تا حدی منطقه‌ای نظامی را تداعی می‌کند، انرژی جنبشی خلق کردیم. کل طراحی این فضا سرگرم‌کننده و کمی ابزورد بود.»

او ادامه می‌دهد: «بنابراین، این زمینه به‌نوعی به یک ارتش ترسناک تبدیل شد، یک نیروی شبه نظامی در آشپزخانه و این یک انتخاب اساسی بود. اصولاً مطمئن شدیم که همه بازیگران از قبل سابقه کار در سینما را دارند، بنابراین همه می‌دانستند چگونه در آن فضا باشند و بازیگران نقش کارکنان آشپزخانه کاملاً آماده بودند در هر نقطه‌ای از فیلم دقیقاً کار درست را برای آماده‌ کردن وعده غذایی بعدی انجام دهند.»

مایلود که علاوه بر «وراثت» اپیزودهایی از «بازی تاج و تخت» را نیز کارگردانی کرد، برای پیدا کردن سرعت و چشم‌انداز تصویری گزنده‌تر و کنترل‌شده‌تر، به‌جز «انگل» فیلم‌هایی چون «ملک‌الموت» لوئیس بونوئل و «میزری» راب راینر را نیز الگو قرار داد، فیلم‌هایی که هرچند فضا برای کنش محدود است، اما از طریق نوع قرارگیری دوربین، معماری، طراحی دکور و نورپردازی، یک پویایی پرهیجان ایجاد می‌شود. رستوران هاتورن در «منو» طوری طراحی شد که همه این موارد تسهیل شود.

مایلود می‌گوید: «عنصر کلیدی برای من این بود که آشپزخانه اُپن فیلم بتواند دو جهان را پیش روی ما بگذارد: یک الگوی کوچک از جامعه باشد، “دهنده‌ها و گیرنده‌ها”، بین اتاق غذاخوری و آشپزخانه. وقتی دوربین در اتاق غذاخوری با مهمان‌هاست، ما در پس‌زمینه حضور آشپزها را – انگار که کمین کرده‌اند و تهدید آن‌ها به‌واسطه نوع حرکتشان که یک گروه نظامی را تداعی می‌کند – حس می‌کنیم، حتی شده با عمق نسبتاً محدود. حس این تهدید همیشگی مشتریان، مهم بود. بعد وقتی دوربین ۱۸۰ درجه می‌چرخد با دیوار بزرگی از پنجره‌ها مواجه می‌شویم، با شیشه‌های نشکن، مشرف به اقیانوس. شیشه‌ها مانع بین مشتریان و آزادی دست‌نیافتنی است که اقیانوس بیرون آن پنجره‌ها عرضه می‌کند.»

زمانی که مایلود به لحاظ بصری به قالب مورد نظر خود رسید، از طریق صدا عمق احساسی و بافت را به فضا اضافه کرد. او برای رسیدن به این هدف «گاسفورد پارک» رابرت آلتمن را الگو قرار داد. «من درمورد شیوه کار آلتمن خیلی تحقیق کردم. ضمن این که با دو بازیگر برجسته، چارلز دنس و مایکل گابون که در “گاسفورد پارک” بازی کردند، مشورت کردم. این یک سنگ محک دیگر برای من بود. آن‌ها به من گفتند که رابرت چطور سر صحنه کار می‌کرد. همه همیشه میکروفون داشتند؛ بنابراین ما در “منو” با دو میکسر صدا کار کردیم. یک نفر اساساً یکی روی فیلمنامه اصلی تمرکز داشت و دیگری واقعاً این حس داروینی را داشت که، “خوب، کجا یا در کدام میز اتفاق جالبی می‌افتد؟” من بازیگران را تشویق می‌کردم که همیشه بداهه‌پردازی کنند تا دوربین در هر لحظه بتواند در هر میزی یک کنش پیدا کند.»

فرقی نمی‌کند چه کسانی پشت میزها نشسته‌اند و چه رویکردی دارند، چه تشخص‌مآبی بی‌وقفه جنت مک‌تیر و پل ادلستاین باشد یا خوشمزه‌بازی‌ کودکانه راب یانگ، آرتورو کاسترو و مارک سنت سیر، یا قیافه گرفتن ایمی کاررو برای رئیس خود جان لگوزامو که در فیلم نقش یک ستاره سینما را دارد، هر میز ریتم و بافت متفاوتی دارد، به این معنی که مایلود می‌توانست تنوع صوتی را به کار اضافه کند و نماهای غذاخوری‌ها را تازه‌تر جلوه بدهد، حتی اگر ترکیب‌بندی‌ها ثابت باشند.

او می‌گوید: «این یک غذاخوری است، اما امکان داشت در هر زمان ۱۵، ۱۶ بازیگر در صحنه فیلمبرداری حضور داشته باشند، بنابراین کار با آن‌ها اولویت من شد و فیلمبرداری به ترتیب زمانی به همه ما این امکان را داد که هم‌زمان سفر کنیم.»

موسیقی آخرین عنصر برای مایلود بود که باعث می‌شد احساسات شخصیت‌ها بهتر بیان شود. او می‌گوید: «من شیوه کار کالین استتسون (آهنگساز) در فیلم “موروثی” و امتناع او از رفتن به یک اشاره آشکار را بررسی کرده بودم؛ بنابراین می‌دانستم او هرگز سراغ جامپ اسکر نمی‌رود. ما به یک حرکت آرام نیاز داشتیم، تقریباً شبیه یک جشن. چون باید این را در نظر می‌گرفتیم که اسلوئیک می‌خواهد چه کار ‌کند؟ این ضیافت اوست و برای او یک پایان بسیار خوش دارد، تعالی و رهایی که مدت‌ها آرزویش را داشت؛ بنابراین موسیقی باید عنصری از زیبایی و جشن را منتقل می‌کرد.»

درنهایت، مایلود می‌گوید اگرچه «منو» در یک دنیایی لوکس می‌گذرد، اما یک حس اضطراب دائمی بین کارکنان رستوران و مشتریان مشهود است. «این خواسته‌ که همیشه یک قدم بیشتر انحصاری باشید و یک قدم بیشتر کار خود را بهبود دهید، فشاری غیر قابل دفاع بر انسان وارد می‌کند. با این که چندان اهل غذا نیستم، اما در روند تحقیق درباره این پروژه به یک حس احترام باورنکردنی برای افرادی رسیدم که در این صنعت کار می‌کنند. تعهد آن‌ها بالاتر از هر چیز، بالاتر از خانواده، بالاتر از زندگی، با هدف فراهم کردن سطحی از برتری هنری خارق‌العاده، باورنکردنی است. یک فشار بسیار وحشتناک است.»

«منو» ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ در سینماهای آمریکا روی پرده رفت.

منبع: فایننشال اکسپرس، هالیوود ریپورتر، ایندی‌وایر

تماشای فیلم «منو» در نماوا