مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

یک ماه پس از شروع فیلمبرداری «نهنگ» (The Whale)، برندن فریزر در حالتی بود که «انگار پا رو پدال داشت، اما گاز نمی‌داد» – برای صحنه‌ای دردآور که در آن شخصیت او، چارلی از دختر نوجوانش، اِلی (سیدی سینک) که در کودکی او و مادرش را رها کرد، عذرخواهی می‌کند، فریزر از قبل صحنه را تا حد کمال تمرین کرده بود. او ماه‌ها عمیقاً تحقیق کرده بود. فریزر سرانجام در لباس پروتز خود که ظاهرش را دگرگون و بسیار چاق می‌کرد، احساس راحتی می‌کرد، اما حالا که به پایان فیلمبرداری نزدیک می‌شد، حس می‌کرد تهی شده است.

دارن آرونوفسکی، کارگردان بعد از یک برداشت، پنج دقیقه استراحت داد و بعد از یک برداشت دیگر گفت کار برای ناهار متوقف شود. فریزر با یادآوری آن روز می‌گوید: «حس بدی داشتم – یک شکست بود. دارن گفت: “فردا برمی‌گردیم و این صحنه را می‌گیریم. تو حال نداری.” او گفت: “پیش می‌آید. بعضی وقت‌ها آدم حال ندارند.”»

برندن فریزر

یک همکاری خارق‌العاده – و دو جهش کاری بسیار متفاوت، هرچند به یک اندازه عظیم – در قلب فیلم «نهنگ» نهفته است که اولین بار در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۲ نمایش داده شد. فریزر در نقش یک معلم آموزش آنلاین زبان انگلیسی – مردی منزوی که آخرین روزهای عمرش را می‌گذراند، دگرگون‌کننده‌ترین و بله، تأثیرگذارترین نقش‌آفرینی سه دهه دوران بازیگری‌اش را روی پرده به نمایش می‌گذارد؛ و آرونوفسکی، فیلمساز بی‌پروا و صاحب سبک و خالق فیلم‌هایی از «مرثیه برای یک رؤیا» گرفته تا «قوی سیاه» و «مادر!»، فیلمی به نسبت سرراست به تماشاگر ارائه می‌دهد: یک اقتباس صحنه‌ای شدیداً واقع‌گرایانه که از اول تا آخر در یک لوکیشن – خانه چارلی – می‌ماند، بدون زرق و برق یا سر و صدا.

«نهنگ» نقطه اوج سفری ۱۰ ساله برای کارگردان است. آرونوفسکی اولین بار در ۲۰۱۲ نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته ساموئل دی. هانتر را خواند و بلافاصله تحت تأثیر قرار گرفت. با ورود آرونوفسکی به پروژه، هانتر روی یک فیلمنامه کار کرد، اما چالش‌های پیوسته از همان‌جا آغاز شد. یکی این که آرونوفسکی مصمم بود داستان از خانه چارلی خارج نشود یا استعاره ثابت نمایشنامه را رها نکند. دیگری، روند پیدا کردن بازیگری بود که بتواند هم قدرت یک ستاره و هم اصالت را با خود بیاورد؛ و این نگاه کار را بسیار سخت کرد. آرونوفسکی می‌گوید: «من هر ستاره سینما را در نقش چارلی تصور ‌کردم، اما نه با عقل جور درمی‌آمد و نه تلنگری می‌زد» تا این که فریزر به ذهن او رسید.

برندن فریزر و هونگ چاو

فریزر، یکی از ابرستاره‌های سینما در دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، سوژه یکی از پرونده‌های مجله جی‌کیو در ۲۰۱۸ بود که عقب‌نشینی او از جریان اصلی هالیوود را بررسی کرد. بعدازآن فریزر به دنیای بازیگری برگشت، از حضور در سریال‌های تلویزیونی مانند «رابطه» و «اعتماد» تا بازی در فیلم‌هایی ازجمله فیلم از دور خارج‌شده «بتگرل» و «قاتلان ماه گل آینده» مارتین اسکورسیزی که هنوز اکران نشده است.

هانتر می‌گوید اولین بار که ایده انتخاب فریزر برای نقش اصلی «نهنگ» را شنید، ذهنش درگیر شد؛ او فقط می‌توانست دو فیلم «مومیایی» و «جرج جنگلی» را تصور کند – چهره‌‌ غالب پوسترهای سینما در دوران نوجوانی و پیش از سی سالگی خودش. هانتر بعداً چرخش‌های تند و تیزتر فریزر را به یاد آورد، مانند بازی در نقش همتای پیچیده ایان مک‌کلن در «خدایان و هیولاها»، اما آن برداشت اولیه‌ بیشتر با واقعیات جور درمی‌آمد. فریزر هرگز نقشی به این اندازه خارج از خودش را بازی نکرده بود؛ و دقیقاً به همین دلیل بود که آرونوفسکی می‌خواست او در نقش چارلی ظاهر شود. فریزر می‌گوید: «او گفت می‌خواهد یک بازیگر را دوباره معرفی کند و من می‌خواستم دوباره معرفی شوم.»

چشم‌انداز رعب‌آور به فریزر قوت قلب داد. بازیگر ۵۴ ساله می‌گوید: «اگر قرار است خطری نباشد، چرا کسی باید خودش را به‌زحمت بیندازد؟ در این مرحله می‌خواهم از آدم‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنم یاد بگیرم. من خیلی چیزها را تجربه کرده‌ام. اوج و فرود زیادی داشته‌ام، پس حالا و در نیمه دوم از دوران کاری‌‌ام مشتاقم احساس کنم در این مهارت مشارکت دارم و چیزهای تازه‌ای یاد می‌گیرم. یک فرصت عالی بود. می‌خواستم در آن ناپدید شوم. امیدوار بودم قابل تشخیص نباشم. می‌خواستم بدانم چه توانایی‌هایی دارم.»

برندن فریزر، دارن آرونوفسکی و ساموئل دی. هانتر

پیش از ۳۰ سالگی، هانتر و همسرش هر دو به‌عنوان استاد نگارش توصیفی در دانشگاه راتگرز کار می‌کردند. این شغل هزینه اجاره خانه را تأمین می‌کرد، اما یکنواخت و غیر الهام‌بخش بود. روزی، هانترِ ناامید از شاگردانش خواست چیزی صادقانه بنویسند – لازم نبود طولانی یا حتی خیلی خوب باشد. هانتر با الهام از پاسخ دلخراش یکی از دانش‌آموزان – «فکر می‌کنم باید قبول کنم زندگی من خیلی هیجان‌انگیز نخواهد بود» – نمایشنامه‌ای درباره یک معلم مانند خودش نوشت که با درماندگی می‌کوشد با فردی جوان‌تر ارتباط برقرار کند. در «نهنگ»، چارلی درخواست مشابهی از شاگردان خود دارد، اما مهم‌تر و دردناک‌تر، تلاش او برای بهبود رابطه‌اش با دخترش است، قبل از این که خیلی دیر شود.

جزئیات زندگی چارلی با چاقیِ بیش‌ازحد که زندگی‌اش را تهدید می‌کند، درحالی‌که هنوز با مرگ پارتنر خود کنار نیامده است، بعداً به ذهن هانتر رسید. او می‌گوید: «من به‌واسطه کشمکش‌های شخصی به آن رسیدم، چون قبلاً خیلی چاق‌تر بودم. این فقط داستان من است. در زندگی واقعی خیلی از آدم‌ها چاق، شاد، سالم و خوب و شایسته احترام هستند، اما من با غذا خوددرمانی می‌کردم و به‌عنوان آن شخص، زندگی در این دنیا برایم سخت بود. هرگز قبلاً ندیده بودم چنین داستانی با دقت بیان شود.»

سیدی سینک

در «نهنگ»، پنج روز را با چارلی می‌گذرانیم. فیلم از نمایش پرخوریِ بی‌اختیار این مرد به‌عنوان بخشی از زندگی روزمره (و نابودی) او ابایی ندارد. آرونوفسکی می‌گوید: «متأسفانه در رسانه‌ها با خیلی از شخصیت‌هایی که با چاقی زندگی می‌کنند به طرز وحشتناکی رفتار می‌شود – یا تحقیر می‌شوند، یا مورد تمسخر قرار می‌گیرند، یا زندگی‌شان حال آدم را به هم می‌زند. چارلی هرگز قرار نبود این‌طور باشد. چاقی تنها بخشی از چارلی است. این نگاهی است که امیدوارم تماشاگران بعد از ۱۰ دقیقه بودن با چارلی، پیدا کنند.»

اولین باری که فریزر لباس پروتز چارلی را روی یک مانکن دید، نفسش بند آمد. او فکر ‌کرد متعلق به موزه تیت لندن است. فریزر می‌گوید: «خیلی زیبا و جذاب بود.» آدرین مورو، همکار قدیمی آرونوفسکی، هنرمند نامزد جایزه اسکار که به خاطر جلوه‌های چهره‌پردازی دیجیتالیِ نوآورانه شهرت دارد، از ابتدا به کار گرفته شد تا یک دگرگونی همدلانه و واقع‌گرایانه تضمین شود. در تولید نهایی، خیلی کم از شبیه‌سازی کامپیوتری استفاده شد و محور کار، پروتزهای فوق‌العاده استادانه و طبیعی بود که از طریق تندیسی دیجیتال و بعد با استفاده از یک چاپگر سه‌بعدی، مدل‌سازی شد.

نیازهای فیزیکی برای فریزر «دست و پا گیر و نه دقیقاً راحت» و گاهی بسیار تکنیکی بود. او توضیح می‌دهد: «بخش نیم‌تنه تقریباً شبیه یک ژاکت صاف بود، با آستین‌های روتوش‌شده با دست تا دقیقاً مثل پوست انسان به نظر برسد.» فریزر در طول فیلمبرداری باید بسته به آنچه صحنه می‌طلبید، ۵۰ تا ۳۰۰ پوند اضافی را تحمل می‌کرد. علاوه بر این، چارلی به لحاظ حرکتی به‌شدت محدود است. (چند نفر همیشه آماده بودند تا به فریزر برای ایستادن، نشستن و حرکت در حدود ۷۰ قدم بین استودیو و اتاق گریم کمک کنند.) در شروع تولید، فریزر هر روز پنج تا شش ساعت روی صندلی گریم می‌نشست تا به چارلی تبدیل شود. در پایان، عوامل تولید این زمان را به دو تا سه ساعت کاهش دادند.

برندن فریزر و دارن آرونوفسکی

فریزر در همکاری نزدیک با سازمان غیر انتفاعی «ائتلاف چاقی»، خود را در جزئیات بیماری غوطه‌ور کرد، با خیلی از کسانی که تحت عمل جراحی لاغری قرار گرفتند، حرف زد و آثار درام‌، کمدی‌، مستند و برنامه‌های واقعیت‌نمای بی‌شماری را تماشا کرد تا به درک کاملی از تاریخچه افرادی با وزن بالاتر دست پیدا کند. وقتی کل گریم خود را پاک کرد، دچار سرگیجه شد، انگار از کشتی به اسکله پا گذاشته باشد. او می‌گوید: «به‌سرعت فهمیدم در درون بدن فردی با این ویژگی‌، یک شخصیت فوق‌العاده قوی لازم است. این برای من، هم‌زمان مناسب، شاعرانه و کاربردی به نظر می‌رسید.»

شاید در نگاه اول مشخص نشود، اما «نهنگ» ارتباط بیشتری با کارهای قبلی آرونوفسکی دارد. «مادر!»، فیلم قبلی او نیز به یک اقامتگاه محدود است. ایده بازگشت عالی یک بازیگر به سینما یادآور اتفاقی است که برای میکی رورک با «کشتی‌گیر» افتاد. حتی موضوع غذا قلمرو کاملاً جدیدی برای آرونوفسکی نیست. او با اشاره به سارا گلدفارب، شخصیت الن برستین در «مرثیه برای یک رؤیا» که در طول فیلم برای کاهش وزن می‌جنگد، می‌گوید: «لذت و تخریب رابطه ما با غذا چیزی است که از زمان آن فیلم به آن علاقه داشتم.»

برندن فریزر و سیدی سینک

بااین‌حال، احترام به نوشته هانتر به معنای در پیش گرفتن یک رویکرد دقیق به فیلمنامه بود. این کار با حضور متیو لیباتیک، مدیر فیلمبرداری قدیمی آرونوفسکی میسر شد. دوربین باید در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می‌گرفت. آرونوفسکی در توصیف این رویکرد می‌گوید: «بازیگران به فضا نیاز داشتند تا چیزهای مختلف را امتحان کنند تا تمام احساسات ممکن برای آن‌ها قابل کشف شود». فریزر درباره کارگردان خود می‌گوید: «دارن همه‌چیز، همه‌چیز را می‌بیند. او به من گفت اگر کارگردان نمی‌شد، داور بیسبال می‌شد.»

به گفته فریزر، کل گروه بازیگری سه هفته تمرین کردند. آرونوفسکی از آن‌ها خواسته بود همدیگر را به‌عنوان «یک گروه تئاتر» در نظر بگیرند. نتایج غنی هستند: هونگ چاو در نقش مراقب چارلی، نوعی سرسختی غیر عادی همراه خود آورده است، درحالی‌که سامانتا مورتون در نقش همسر سابق چارلی، برگ برنده یک سکانس است؛ و سینک، ستاره ۲۰ ساله سریال «اتفاقات عجیب»، در نقش یک نوجوان دمدمی‌مزاج و به لحاظ روحی، بسیار آسیب‌دیده، همکاران خود را شگفت‌زده کرد. آرونوفسکی می‌گوید: «بودن در کنار کسی به این جوانی که مهارت خود را تحت کنترل دارد و تا این حد آماده و حرفه‌ای است، من را کاملاً مبهوت کرد. فکر می‌کنم برندن هم همین حس را داشت.» (درواقع، فریزر نیز همین نظر را داشت: «هر روز که این بچه قرار بود در صحنه‌ای بازی کند، من روی صندلی ردیف جلو می‌نشستم تا کار او را ببینم.»)

«بزرگ‌ترین پیروزی» آرونوفسکی هنگام ساخت «نهنگ» پس از تماشای اولین نسخه به دست آمد که تأکید می‌کرد فیلم آن‌طور که او می‌ترسید نه‌فقط حس تنگناهراسی ندارد، بلکه در یک تک‌صحنه به لحاظ احساسی فراگیر است. او از آن زمان ده‌ها نسخه فیلم خود را دیده است، اما می‌گوید آن‌ تجربه‌ اول لذت‌بخش‌‌ترین لحظه دوران کاری‌اش است: «هر بار که آن را می‌بینم، یک دیالوگ من را شگفت‌زده می‌کند، با یک معنای جدید که هر شخصیت را پررنگ‌تر می‌کند و نکته ظریف دیگری را نشان می‌دهد که ممکن است بازیگر انجام داده باشد، اما تا آن لحظه انتخاب من نبود. من هیچ‌وقت متنی تا این حد غنی ننوشته‌ام.»

یا شاید متنی تا این حد حساس. فیلم او باظرافت، صادقانه و انسانی، چاقی را به‌عنوان یک بیماری بررسی می‌کند، به‌ شکلی که هیچ فیلم آمریکایی در این مقیاس انجام نداده است. هالیوود تقریباً هر بار با داستان‌ها درباره وزن اشتباه برخورد می‌کند و این مسئله اخیراً خیلی دقیق‌تر موشکافی می‌شود. سارا پالسون از بازی در یک نقش مشابه در یک سریال ابراز پشیمانی کرد و نگاه بی‌رحمانه و تمسخرآمیز به آدم‌های چاق در فیلم‌های کمدیِ‌ همین چند سال اخیر مورد انتقاد قرار می‌گیرد. سازندگان «نهنگ» امیدوار بودند به‌طور ضمنی به آنچه پیش‌ازاین اتفاق افتاده است پاسخ دهند. هانتر می‌گوید، «ندای همدلانه» در گذشته نمایشنامه او ریشه دارد. فریزر می‌گوید: «من به لباس‌های پروتز دیگر که در طول سال‌ها در کارهای کمدی‌ از آن استفاده می‌شد نگاه کردم – معمولاً یک شوخی یکنواخت است؛ چه از قصد یا نه؛ شوخی به چالش کشیدن نیروی جاذبه. “نهنگ” این کار را نمی‌کند.»

در مورد نقش‌آفرینی فریزر – که نامردی جوایز اسکار، گلدن گلوب و بفتا بهترین بازیگر مرد را برای او به همراه داشت – باید آن را ببینید تا باور کنید. او می‌داند نقش‌هایی ازاین‌دست یا اغلب پیشنهاد نمی‌شود یا واقعاً هرگز پیشنهاد نمی‌شود. به همین خاطر است که او در پایان فیلمبرداری، همه‌چیز را روی میز گذاشته بود، بدون این که چیزی در مخزن بازیگری‌اش باقی بماند. فریزر می‌گوید: «شاید اولین و آخرین باری باشد این کار را دوباره انجام می‌دهم، پس هر چیزی که داشتم به آن دادم. واقعاً این کار را کردم. این تمام چیزی است که من داشتم.»

منبع: ونیتی فر (دیوید کنفیلد)

تماشای فیلم «نهنگ» در نماوا