مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

با هر کدام از عوامل تولید سریال پلیسی «پوکر فیس» (Poker Face) صحبت کنید، درنهایت نام یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های تلویزیونی را به زبان می‌آورند: کلمبو.

ستوان کلمبو، کارآگاه واحد قتل اداره پلیس لس آنجلس اولین بار در ۱۹۶۸ در اپیزود افتتاحیه سریالی به همین نام که سال‌ها یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی کارآگاهی بود، ظاهر شد. کلمبو با بازی پیتر فالک، یک شخصیت نامتعارف به سبک و سیاق شرلوک هلمز است؛ کارآگاهی با شکل و شمایل کارگری، با بارانی بژ چروکیده و سیگار همیشه روشن که مثل یک رهگذر بی‌ادعا در صحنه جرم حاضر می‌شود، با حضور بی‌خطر خود به قاتلان یک حس امنیت کاذب می‌دهد و بعد با گفتن جمله «فقط یک چیز دیگر…» چکش را می‌کوبد، سؤالی می‌پرسد و پرونده را با خوبی و خوشی می‌بندد.

ناتاشا لیون

ازنظر ساختاری، «کلمبو» یک نمونه روشنگر برای رسانه خود بود و به محبوبیت قالب قصه‌گویی موسوم به «کارآگاهی وارونه» کمک کرد. هر اپیزود «کلمبو» با نشان دادن خود جنایت به تماشاگران شروع می‌شود و بعد کلمبو نه‌فقط مشخص می‌کند چه کسی عامل حادثه است، بلکه می‌گوید چگونه و چرا این کار را کرد.

هر مجموعه تلویزیونی امروزی که قصد آوردن رویه کارآگاهی کلاسیک به دنیای نسبتاً جدید استریمینگ را دارد، الهام گرفتن از راه کلمبو را مفید می‌داند. این کاری است که «پوکر فیس» نیز انجام می‌دهد. سریال کارآگاهی ۱۰ اپیزودی پیکاک (که پخش آن از ۲۶ ژانویه شروع شد) به دنبال ارتقای یک قالب تلویزیونی واقعی و امتحان پس داده است و در عین حال به آن احترام می‌گذارد. بله، هر اپیزود با افشای این که چه کسی چه کسی را به قتل رساند، شروع می‌شود و بعد کارآگاه اصلی خود را وارد قاب می‌کند.

آن کارآگاه (که البته در اینجا یک کارآگاه رسمی نیست)، چارلی کیل (ناتاشا لیون) است، یک بازنده سخت‌کوش با استعدادی نامعمول: اگر کسی دروغ بگوید، او متوجه می‌شود. این که چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد، خودش هم نمی‌داند. فقط صد در صد مواقع با موفقیت یک دروغ را تشخیص می‌دهد.

درحالی‌که این یک توانایی چشمگیر است، اما آن‌قدرها هم که تصور می‌کنید مفید نیست. همان‌طور که چارلی در اپیزود اول سریال اشاره می‌کند، مردم حتی درمورد کوچک‌ترین چیزها آن‌قدر دروغ می‌گویند که خیلی سخت می‌توان در وهله اول تشخیص داد برای چه دروغ می‌گویند. ضمن این که مفید بودن این توانایی در مواردی مثل قمار، اغلب بیشتر از آن که ارزشمند باشد، دردسرساز است. به همین خاطر، چارلی خانه‌اش در نوادا را ترک می‌کند، به جاده می‌زند و در راه با مجموعه‌ای از قتل‌ها روبرو می‌شود که برای استنتاج و نتیجه‌گیری درمورد آن‌ها نیاز به ردیاب خاص خودش دارد.

برای ریان جانسون، یکی از خالقان، تهیه‌کننده و کارگردان «پوکر فیس»، سفر چارلی به سراسر کشور برای پیدا کردن پرونده‌های هفتگی، با میراث جغرافیایی متنوع سریال‌های پلیسی کلاسیک مانند «کلمبو» مطابقت دارد.

جانسون می‌گوید: «این نکته از همان ابتدا بخش جدایی‌ناپذیر دی‌ان‌ای سریال بود – این که کاری شبیه “کلمبو” یا حتی سریال “جهش کوانتومی” انجام شود، یعنی هر اپیزود به لحاظ مردم‌شناسی، گوشه‌ای از آمریکا را کاوش کند و این چیزی است که در غیر این صورت ممکن است دیده نشود.»

اگر کسی به‌خوبی با جذابیت‌های قصه‌گویی به سبک پرونده‌های هفتگی سریال «کلمبو» آشنا باشد، او خود ریان جانسون است. هرچند او در رزومه خود آثار تلویزیونی قابل توجه دارد (ازجمله اپیزودهایی از «بریکینگ بد»)، اما سینما خوراکش است. جانسون که با فیلم‌هایی چون «آجر»، «لوپر» و «جنگ ستارگان: قسمت هشتم – آخرین جدای» شناخته می‌شود، با دو فیلم «چاقوکشی» با بازی دنیل کریگ در نقش شخصیت ماندگار (و تقریباً نامفهوم) بنوا بلانک، علاقه خود به قصه‌های کارآگاهی را نشان داد. او در ۲۰۱۹ با اولین فیلم «چاقوکشی» که یک معمای قتل مرتبط با اعضای متخاصم خانواده‌ای ثروتمند را به تصویر می‌کشد، فرنچایز بلانک راه‌اندازی کرد و در ۲۰۲۲ ادامه آن را در قالب «پیاز شیشه‌ای: یک چاقوکشی اسرارآمیز» با داستانی با موضوع دنیای تکنولوژی برای نتفلیکس ساخت.

جانسون علاوه بر خلق معماهای جنایی، از طرفداران پر و پا قرص این قصه‌ها نیز هست. به همین دلیل وقتی او و ناتاشا لیون – یکی از خالقان و بازیگر اصلی «پوکر فیس» – برای این پروژه هم‌فکری کردند، شخصیتی با یک بارانی بژ از دل آن بیرون زد.

جانسون می‌گوید: «من با این ایده‌ به سراغ ناتاشا رفتم که “فکر می‌کنم باید یک سریال با پرونده‌های هفتگی بسازیم که تو در مرکز آن باشی.” او به‌عنوان یک همکار و یک دوست مایه شادی بود. ناتاشا همان‌طور که تبلیغ می‌شود همان چیزی است که تصورش را می‌کنید. او یک ذهن مجنون، دیوانه و شگفت‌انگیز دارد.»

ریان جانسون

البته علاقه‌مندان سریال‌هایی تلویزیونی به‌واسطه نقش نیکی نیکولز در «نارنجی مد جدید است» و در مقام خالق و ستاره «عروسک روسی» از قبل با ذهن شگفت‌انگیز لیون آشنا هستند، اما حتی با این که قبلاً ثابت کرده در همه‌چیز خوب است، «پوکر فیس» یک نمونه قانع‌کننده برای او است. لیون مانند فالک در زرادخانه گره‌گشای کاریزماتیک خود ابزار خاص دارد، ازجمله موهای پرپشت و یک صدای متمایز.

لیون و کارگردان از طریق همسر جانسون، کارینا لانگورث، منتقد فیلم و سازنده پادکست «تو باید این را به یاد داشته باشی» که لیون مدت‌ها کار او را تحسین می‌کرد ملاقات کردند. لیون به یاد می‌آورد: «در یکی از جلسات کتاب‌خوانی درحالی‌که کارینا کتاب‌های خود را برای طرفداران امضا می‌کرد، من و ریان روی نیمکت نشسته بودیم و از این که پروژه چقدر می‌تواند سرگرم‌کننده باشد و عشق مشترکمان به رازها صحبت می‌کردیم.»

آن‌ها در دیدارهای بعدی ایده‌هایی را که به‌طور اتفاقی به ذهنشان رسیده بود با هم در میان گذاشتند و درنهایت همه‌چیز با ارسال متن سریال توسط جانسون به اوج رسید. لیون می‌گوید: «یکی از بهترین نوشته‌هایی بود که در عمرم خوانده بودم. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم.»

اما چرا شخصیت ژولیده کلمبو با بازی فالک برای لیون و جانسون جذاب بود؟ او می‌گوید: «من و ریان هر دو عاشق فیلیپ مارلو (کارآگاه سرسخت ریموند چندلر) هستیم – یک شخصیت نمادین است که حدود هفت دهه است با تغییراتی او را می‌بینیم، چه همفری بوگارت باشد یا الیوت گلد یا جک نیکلسون. کلمبو با بازی پیتر فالک یکی از آن نسخه‌هاست.»

بنجامین برت، همبازی لیون که نقش کلیف لگرند، رئیس بخش حفاظت کازینو فراست را بازی می‌کند، با وجه تشابه کلمبو و چارلی کیل با بازی لیون موافق است.

او می‌گوید: «مطمئناً سریال بدون ناتاشا لیون می‌تواند کار کند، اما کاملاً متفاوت می‌شود. پیتر فالک در نقش کلمبو برای تماشاگر خیلی قانع‌کننده است. من متوجه شدم ناتاشا به‌نوعی از جنس همان پارچه است. مطمئناً هم‌نشینی هفتگی با او سرگرم‌کننده است. ناتاشا پایه اصلی و مرکز خلاق جهان این سریال است.»

چارلی کیل خیلی از همان ویژگی‌هایی را دارد که کلمبو با آن تعریف می‌شود، اما یک قطعه مهم از جعبه‌ابزار او را ندارد: نشان پلیس. درحالی‌که کلمبو برای مجازات قاتلان و سایر بدکاران، قدرت قانون را با خود دارد، چارلی باید کمی خلاق‌تر باشد. به گفته خواهران لیلا و نورا زاکرمن، تهیه‌کنندگان اجرایی و نویسندگان «پوکر فیس»، این مسئله چالش‌های سرگرم‌کننده‌ای برای روایت داستان به همراه داشت.

نورا می‌گوید: «چارلی باید عدالت را به سبک خود اجرا کند؛ بنابراین فکر می‌کنم سریال از همان حربه‌ای استفاده می‌کند که در یک سریال با موضوع دغل‌بازها به کار می‌برید. باید بفهمید چگونه آن‌ها را فریب دهید و خارج از روال قانون و در خفا به سزای اعمال بدشان برسانید. همیشه نمی‌توان عدالت را دقیقاً مطابق قانون اجرا کرد.»

لیلا اضافه می‌کند: «ما مدام از خود می‌پرسیدیم، “عدالت شاعرانه چیست؟ می‌خواهید این شخصیت خاص با چه عدالتی روبرو شود؟” سعی ‌کردیم نقاط نرم شخصیت‌ها را پیدا کنیم و در پایان هر اپیزود واقعاً آن‌ها را تحت فشار بگذاریم. فکر می‌کنم این چیزی است که می‌تواند به تماشاگر حس رضایت بدهد.»

قدرت چارلی در تشخیص دروغ، فوق‌العاده است و جانسون، لیون و تیم «پوکر فیس» وقت زیادی را صرف تنظیم قوانین خاص پیرامون استعداد او کردند. بااین‌حال نمی‌توان طرفدارانی را سرزنش کرد که شاید هنوز درمورد نحوه عملکرد موهبت چارلی به توضیح بیشتر نیاز داشته باشند.

جانسون می‌گوید: «ما مجبور بودیم این را به‌وضوح برای خودمان تعریف کنیم و به قوانینی رسیدیم: چارلی می‌تواند یک دروغ عمدی را تشخیص دهد؛ و اگر کسی چیزی بگوید که درست نباشد، اما خودش فکر کند درست است، ازنظر چارلی هم درست است. مانع جالب در برابر چنین پیش‌فرضی این است که چگونه می‌توان یک سریال معمایی ساخت که در آن فردی این موهبت را داشته باشد و سریال پنج دقیقه دیگر تمام نشود؟»

جانسون با اشاره به ریشه‌های «پوکر فیس» توضیح می‌دهد: «از ابتدا قصد داشتم سریال را مانند یک کت و شلوار کاملاً دوخته شده برای ناتاشا بسازم، اما در عین حال شروع پروژه به سریال‌هایی مانند “کلمبو” برمی‌گردد که با دیدن آن بزرگ شدم. من واقعاً “کلمبو” را برای معماهای آن تماشا نمی‌کنم. آن را می‌بینم تا با پیتر فالک وقت بگذرانم؛ بنابراین ایده این بود شخصیتی خلق کنیم که تماشاگر هر هفته برگردد و با او وقت بگذراند و پیروزی‌اش را ببیند.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی داشتیم این شخصیت را کشف می‌کردیم، بخشی از چیزی که من و ناتاشا پیدا کردیم و برای خود ناتاشا جالب بود، این بود، “اوه، چارلی واقعاً مردم را دوست دارد. او برای من شخصیت کاملاً جدیدی است که قبلاً هرگز او را بازی نکرده‌ام.” چارلی نسبت به دیگران کنجکاو است و از آن‌ها خوشش می‌آید. ناتاشا هم چیزی طبیعی و واقع‌گرایانه به کار اضافه کرد. این دو مورد را کنار هم گذاشتم و واقعاً عاشق این شخصیت شدم.»

لیون می‌گوید: «ریان ایده توانایی غیر عادی چارلی برای استشمام حقیقت را مطرح کرد. من این ایده را دوست دارم، چون داشتن یک شخصیت که برای رسیدن به عدالت مبارزه می‌کند و اعتقاد دارد حقیقت باید آشکار شود، خیلی عالی است. من اغلب نقش حقه‌بازان شهری یا شخصیت‌های خودویرانگر را بازی کرده‌ام و اینجا فرصتی بود تا نقشی تازه بازی کنم، فردی که از آدم‌ها خوشش می‌آید و رویکردی باز نسبت به ایده‌ها دارد.»

هر اپیزود سریال یک گروه بازیگری متفاوت با مجموعه‌ای جدیدی از شرایط خنده‌دار (و البته آدمکشی) دارد که چارلی در سفرهای جاده‌ای خود با آن مواجه می‌شود. هر سناریو یک مجرم غیر قابل انتظار با یک جنایت غیر عادی دارد که تقریباً بدون مجازات مانده است – تا این که چارلی ظاهر می‌شود و پرونده را حل می‌کند.

لیون اذعان می‌کند کار با یک گروه جدید از بازیگران برای هر اپیزود با مجموعه‌ای از چالش‌های منحصربه‌فرد خود همراه بود، اما به گفته او، توانایی جانسون در توسعه موجز لحن سریال به ستاره‌های مهمان درجه یک – ازجمله آدرین برودی، کلویی سونی، جودیت لایت، جمیلا جمیل، نیک نولتی، جوزف گوردون-لویت و غیره – کمک کرد به‌سرعت با کار همراه شوند.

لیون می‌گوید: «بازیگران بامزه هستند. کمی شبیه نوازندگان هستند؛ بنابراین حتی اگر همه ساز خود را عالی بزنند، باز هم مهم است با هم هماهنگ باشند. می‌توانم بگویم این سریال تقریباً چنین وضعیتی داشت. همه تلاش می‌کردند خود را با لحن کلی کار تطبیق بدهند. متنی که ریان نوشت خیلی زیبا است و خیلی خوب نوشته شده است. او بسیار درخشان است. او یک صنعتگر چیره‌دست و خیلی بامزه است.»

لیون می‌گوید همکاری با فیلمساز مشهور به بازیگران امکان می‌دهد مرزها را کنار بگذارند و در عین حفظ لحن کلی، چیزی تازه به ژانر معمای قتل بیفزایند. چیزی که ترکیبی از طنز، اسلپ استیک و سبک است.

او می‌گوید: «من و ریان زمان زیادی را با هم گذراندیم و خودمان را به در و دیوار زدیم تا مطمئن می‌شویم همه‌چیز سر جای خودش است – درست بازی می‌کنم و از مسیر درست خیلی دور نمی‌شوم.»

منبع: دن آف گیک، تایم، این‌استایل

تماشای سریال «پوکر فیس» در نماوا