مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

چهار فیلمی که وس اندرسن با اقتباس از داستان‌های رولد دال ساخته است، شاید کوتاه باشند – سه تا هر یک ۱۷ دقیقه و یکی ۳۹ دقیقه – اما هیچ‌چیز آن‌ها جزئی نیست؛ حتی ازآنچه فیلم‌های بلند او مدت‌هاست به نمایش می‌گذارند، آشکارتر عمل می‌کنند: اندرسن یکی از دو بدیع‌ترین خالقان قالب‌‌های سینمایی از دوران اوج ژان لوک گدار فقید است؛ دیگری عباس کیارستمی، کارگردان فقید ایرانی است.

درحالی‌که کیارستمی با استفاده از عناصر مستند، مصنوعات داستان را سست می‌کند، اندرسن با لبریز کردن داستان با مصنوعات پیچیده‌ که در عین حال جنبه‌ شبه مستند دارند، بیش‌ازحد آن را استخراج می‌کند. این کار زمینه را برای آشکار کردن تمهیداتی فراهم می‌آورد که داستان‌های فیلم‌برداری‌شده به آن وابستگی دارند. این چهار فیلم‌ کوتاه اندرسن، بیش از هر زمان دیگر کار مفهومی او را در معرض دید قرار می‌دهند، اما نتایج صرفاً نظری نیستند؛ این فیلم‌ها چشم‌اندازی از روابط انسانی و جامعه به‌طور کلی را مجسم می‌کنند که به‌درستی سیاسی تعبیر می‌شود.

ریچارد آیوادی، بن کینگزلی، دو پتل در «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر»

با توجه به نقش مرکزی دال در رشد و نمو هنری اندرسن، این مسئله نباید باعث تعجب‌ باشد. اقتباس کارگردان از «آقای فاکس شگفت‌انگیز» در ۲۰۰۹، محور مسیر حرفه‌ای اوست، نقطه‌ای که در آن اندرسن معانی سیاسی نهفته داستان‌های خود را در نظر گرفت و ارتقاء داد، هرچند به شیوه‌ خاص خودش. او داستان کوتاه دال درباره ستمگری (اشتیاق وحشیانه سه کشاورز، بوگیس، بانس و بین) را بسط داد تا بر زندگی خانوادگی روباه‌ها تأکید کند – نه‌فقط تعارضات احساسی‌شان، بلکه شرافت مقاومت آن‌ها که موضوعی باب روز است.

در حقیقت، آنچه تقریباً همه درمورد «هتل بزرگ بوداپست»، فیلم لایو اکشن اندرسن در ۲۰۱۴ دوست داشتند،- که صریحاً داستان یک مقاومت است و داستانی که در آن شیک و گران بودن، ابزار بسیار مهم برای مقاومت در برابر سرکوبگران نازی جلوه می‌کند – قبلاً در «آقای فاکس شگفت‌انگیز»، اولین فیلم سیاسی عالی اندرسن وجود داشت.

در همین حال «آقای فاکس شگفت‌انگیز» بازتاب یک بازآفرینی زیبایی‌شناختی بود: اندرسن با کشف لذت تسلط کامل بر کار که انیمیشن استاپ موشن در اختیار او قرار داد، یاد گرفت احساسات مهارنشدنی چگونه می‌تواند با نقش‌آفرینی‌های دقیق‌تر ترکیب شود؛ و طرح‌های تزیینی بیشتر و حتی فیلمنامه‌‌های ادبی با کلمات قصار بیشتر به همراه داشته باشد. از آن زمان، اندرسن – با آگاهی بیشتر از قدرت کارگردانی – فیلم‌‌های بلند لایو اکشن خود را با کادربندی‌های رواییِ بیش‌ازپیش قابل تأمل‌ که روایت را موضوع داستان‌های خود می‌کند، بهره‌مند کرده است.

روپرت فرند، ریچارد آیوادی در «موش‌گیر»

اینجاست که چهار اقتباس او از دال برای نتفلیکس – داستان شگفت ‌انگیز هنری شوگر (The Wonderful Story of Henry Sugar) (طولانی‌ترین فیلم)، قو (The Swan)، موش ‌گیر (The Rat Catcher) و سم (Poison) وارد می‌شوند. هرچند این چهار فیلم موضوعات بسیار مختلف دارند، اندرسن با همه آن‌ها یکسان برخورد می‌کند: این تجربیات سینمایی سرگیجه‌آور با جسارت، مفهوم قصه‌گویی را به معنای واقعی کلمه در نظر می‌گیرند.

در همه این فیلم‌ها، شخصیت‌ها نوشته‌های دال را از اول تا آخر (با تغییرات خاص) رو به دوربین می‌خوانند؛ و در عین حال در میان صحنه‌پردازی‌ خیره‌کننده و پرطول و تفصیل که مصنوعات خاص خود را آشکار می‌کنند و انواع دکورها و لباس‌های فوق‌العاده ظریف و زیبا که از هنر ناب اندرسن نشان دارند، اتفاقات را بازسازی می‌کنند. (خود دال نیز در قالب یک شخصیت با بازی رالف فاینس حضور دارد.)

این چهار فیلم کوتاه اساساً به کتاب‌های صوتی با قالب نمایشی‌ می‌مانند، چیزی شبیه موزیک ویدیو در دنیای ادبیات. شخصیت‌ها روایت‌های خود را به دوربین ارائه می‌کنند و تماشاگران را مستقیم خطاب قرار می‌دهند و بعد با زمان‌بندی ماهرانه و دقت نمایشی، سر خود را می‌چرخانند (یا فقط با چشم‌‌های خود اشاره می‌کنند) تا یک شخصیت دیگر را مخاطب قرار دهند.

بندیکت کامبربچ در «سم»

اندرسن برای این که اجازه ندهد بیننده حتی لحظه‌ای با جادوی صحنه‌پردازی و نقش‌آفرینی بازیگرانش مأنوس شود، با تمهیدات جسورانه‌تر او را گوش‌به‌زنگ نگه می‌دارد. در «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر» دیوارها مانند یک صحنه نمایش بالا و پایین می‌روند و دکور تغییر می‌کند. در «موش‌گیر»، سم‌پاش (فاینس) که نام فیلم از او گرفته شده است، مانند پانتومیم وانمود می‌کند با حیوانات نامرئی روبروست. در «هنری شوگر» و «سم»، عوامل از پشت صحنه وارد می‌شوند تا وسایلی را که تعدادی از آن‌ها به‌طور آشکار جعلی هستند به شخصیت‌ها تحویل دهند. در «قو»، یک گریمور رو به دوربین، روی صورت یک شخصیت خون مصنوعی می‌مالد. در همی حال، اندرسن با ترکیب اجراهای پیش‌زمینه با پس‌زمینه‌هایِ از پیش فیلم‌برداری‌ شده، به‌دفعات بر تصنعی بودن کار تأکید می‌کند.

اندرسن مدت‌هاست استاد درسی شده که گدار از «از نفس افتاده» به بعد ارائه داد: این که بینندگان می‌توانند عمیقاً با رویدادهای یک درام درگیر شوند، حتی زمانی که با تلنگر زدن به فرم یا شکستن دیوار چهارم از آن درام بیرون کشیده می‌شوند. او در اینجا این نگرش را به شیوه‌ کاملاً جدید و متفاوت به نمایش می‌گذارد؛ او هرگز از چارچوب درامِ به‌طور کلاسیک، واقع‌گرایانه خارج نمی‌شود، چرا که هرگز از همان ابتدا آن را تثبیت نکرده است.

روپرت فرند، آسا جنینگز در «قو»

مسئله این نیست که شخصیت‌ها با نگاه کردن به دوربین، اکشن را می‌شکنند، بلکه برعکس است و به همین دلیل، این که تماشاگر به‌طور مستقیم خطاب قرار می‌گیرد، طبیعی و محوری جلوه می‌کند و درامِ به تصویر درآمده، عجیب و متمم به نظر می‌رسد.

آثار اندرسن از «راشمور» به بعد، همواره رئالیسمِ مسلم فرض‌شده در مواجهه با درام، حتی از سوی اغلب فیلمسازان بزرگ زمان را شماتت کرده‌اند؛ و این چهار فیلم کوتاه در عین حال که به نوآوری بی‌پروای مصنوعات شگفت‌انگیز او شدت می‌بخشند، قدرت ژرف‌بینی انتقادی آن‌ها را تیزتر می‌کنند و به یک نقطه گزنده می‌رسانند.

مبنای این چهار اقتباس از دال را داستان‌هایی شکل می‌دهند که مانند «آقای فاکس شگفت‌انگیز» در ستمگری قُل می‌زنند، اما مضامین مرتبط با عدالت و تاریخ را با قدرت بیشتر به پیش‌زمینه می‌آورند؛ مانند فیلم‌های اخیر مارتین اسکورسیزی، مجموعه چهارتایی اندرسن به زیر سطوح جامعه می‌رود تا حقایق آزاردهنده‌ را فاش کند. او به شیوه‌های روایت مستقیم، صاف و پوست‌کنده و درنهایت دلهره‌آور تکیه می‌کند تا – انگار با صدای خودش – داستان‌های بزرگ درباره امپراتوری، استخراج و از آن خود کردن، داستان‌های محلی با موضوع بی‌رحمی و نفرت و وحشت فراگیر بگوید.

بندیکت کامبربچ در «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر»

«هنری شوگر» داستانی با گستره وسیع است. هنری (بندیکت کامبربچ) یک آدم نابخرد پولدار است که با خواندن یک کتابچه راهنمای جادویی در فکر فرو می‌رود و به خود توانایی بینایی مبتنی بر اشعه ایکس و حتی روشن‌بینی می‌آموزد. درون این داستان، تاریخچه‌ای از خود کتابچه راهنما روایت می‌شود – که توسط دال (فاینس)، دکتر (دِو پتل) که کتابچه را نوشت، شعبده‌باز (بن کینگزلی) که مهارت‌هایش را به‌تفصیل شرح می‌دهد و خود هنری ارائه می‌شود.

این روایت از اواخر قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۷۰ را در برمی‌گیرد، از کلکته به لندن و از آنجا به لوزان می‌پرد و بر امپراتوری بریتانیا و یک نوع خاص از استثمار معنوی تمرکز دارد که عبادت‌های یک مرتاض در تنهایی خود را به منافع آسان و غیر قانونی یک انگلیسی سفیدپوست تبدیل می‌کند.

داستان «سم» نیز در هند روی می‌دهد. درواقع بخش زیادی از داستان تنها در یک اتاق می‌گذرد، جایی که یک مرد بریتانیایی (کامبربچ) به‌جای تشکر از یک پزشک هندی (کینگزلی) که جانش را از نیش مرگبار یک مار سمی نجات داده است، با او ظالمانه برخورد می‌کند.

در «موش‌گیر»، یک گزارشگر محلی (ریچارد آیوادی) داستان یک سم‌پاش عجیب و غریب و تقریباً وحشی (فاینس) را تعریف می‌کند که فعالیت‌هایش از مسئولیت حرفه‌ای فراتر می‌رود به لذت توأم با انحراف می‌رسد.

رالف فاینس، روپرت فرند، ریچارد آیوادی در «موش‌گیر»

«قو» بین این چهار داستان از همه تکان‌دهنده‌تر است، داستانی درباره قلدری خشونت‌آمیز و تقریباً مرگبار که با نگاه به گذشته توسط یک فرد بزرگ‌سال (روپرت فرند) که همان کودک مورد قلدری واقع‌شده (آسا جنینگز) هست، روایت می‌شود؛ بزرگ‌سال و کودک بعضی وقت‌ها به‌طور حیرت‌انگیزی با هم ظاهر می‌شوند و گاهی، فرد بزرگ‌سال مصیبت‌های خود را بازسازی می‌کند. این اساساً داستانی درباره بقاست و با وجود فضای آرام حومه شهر، شمایل‌نگاری ریل‌های قطار و سیم‌های خاردار و جزئیات شکنجه، آن را شبیه خاطره‌ای از هولوکاست کرده است.

یکی از فضائل عصر استریم، اهمیت دادن مجدد به فیلم‌های کوتاه است. از شاهکارهای کوتاه که اخیراً به‌طور آنلاین در دسترس قرار گرفته‌اند می‌توان به «شهری» دواین له‌بلانک، «ترانه عاشقانه برای لاتاشا» سوفیا نالی آلیسون، «وقتی قلدر بودیم» جی رزنبلات و «پوتمکینیست‌ها» رادو جود اشاره کرد.

مجموعه چهارتایی اندرسن شایستگی دارد در کنار این فیلم‌ها قرار گیرد، اما در عین حال خود را در میان نمونه‌های کلاسیک‌ یک ژانر ارجمند دیگر، یعنی فیلم‌های بلند چند اپیزودی با یک کارگردان جا می‌دهد. نمونه شاهکارهای برتر عبارتند از: «پاییزا» روبرتو روسلینی (شش داستان از جنگ جهانی دوم در ایتالیا و بازسازی پردردسر کشور)؛ «لذت» ماکس اوفولس، یک سه‌گانه اروتیک و رمانتیک با اقتباس از گی‌دو موپاسان؛ و «شکست‌خوردگان» میکل آنجلو آنتونیونی که یک درام سه قسمتی درباره تجدد فرهنگی سردرگم‌کننده است.

دو پتل، بن کینگزلی در «سم»

«چهار ماجراجویی رینت و میرابل» اریک رومر، «خاطرات عزیز» نانی مورتی، «روزی که زن شدم» مرضیه مشکینی و «فیلم اوکی» هونگ سانگ سو، جزو نمونه‌های تازه‌تر هستند. هرچند انتشار اقتباس اندرسن از چهار داستان دال، در نتفلیکس یک موهبت شگفت‌انگیز است، این فیلم‌ها استحقاقش را دارند در قالب یک فیلم بلند واحد به نمایش درآیند و به‌صورت یک مجموعه‌ دی‌وی‌دی در دسترس قرار گیرند.

یک روش جسورانه و غیر قابل پیش‌بینی

وس اندرسن چهارده سال پس‌ از «آقای فاکس شگفت‌انگیز» با اقتباس دیگری از رولد دال – یا بهتر بگوییم، چهار اقتباس از او – بازگشته است.

ایده اولیه به زمانی بازمی‌گردد که اندرسن روی اقتباس از «آقای فاکس شگفت‌انگیز» در قالب یک فیلم انیمیشن استاپ موشن کار می‌کرد. فلیسیتی، بیوه نویسنده محبوب کتاب‌های کودک از او پرسید در داستان‌های دیگر دال نیز پتانسیل اقتباس سینمایی را می‌بیند یا خیر. اولین کتابی که به ذهن اندرسن رسید، «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر» بود، یک داستان کوتاه از دال در ۱۹۷۷ که در کودکی مجذوب آن شده بود، درباره یک قمارباز ثروتمند که تکنیک یک مدیتیشن مخفی را فرامی‌گیرد که به او اجازه می‌دهد در ورق‌بازی دست پیش را داشته باشد.

خیلی از فیلمسازان در گذر سال‌ها درباره اقتباس از «هنری شوگر» پرس‌وجو کرده بودند، اما خانواده دال خوشحال می‌شدند اندرسن این کار را انجام دهد. تنها یک مشکل وجود داشت: فیلمساز نمی‌دانست این داستان را چگونه بدون استفاده از کلمات جادویی دال روایت کند.

او می‌گوید: «اصلاً نمی‌دانستم این کار را چطور انجام دهم.»

فیلمساز ۵۴ ساله آمریکایی معمولاً با سرعت فوق‌العاده زیاد کار می‌کند و هر دو یا سه سال یک‌بار فیلم‌های کمدی‌ متمایز مانند «شهر سیارکی» و «گزارش فرانسوی» می‌سازد، اما او تقریباً نیمی از دوران کاری خود را صرف تلاش برای رمزگشایی از «هنری شوگر» کرده بود.

روپرت فرند در «قو»

سرانجام وقتی اندرسن تصمیم گرفت از دیالوگ‌ها و پیرنگ دال – که در ۱۹۹۰ در ۷۴ سالگی درگذشت – بیشتر استفاده کند، گشایش حاصل شد. او می‌گوید: «وقتی بالاخره به لحظه الهام‌بخش رسیدم، ایده این شد: من به همان اندازه به شیوه روایت داستان توسط دال علاقه دارم که به خود آن علاقه‌مند هستم. به خودم گفتم اگر این کار را با استفاده از کلمه‌ها و توصیف‌های خود او انجام دهم، شاید بدانم چگونه این کار را انجام دهم.»

بنابراین فیلمساز تصمیم گرفت چهار داستان کوتاه دال را به یک روش جسورانه و غیر قابل پیش‌بینی اقتباس کند – طوری که بازیگران در حین بازی، واژه‌های دال را مستقیماً برای تماشاگران بخوانند و صحنه‌های مجزا شبیه یک نمایش صحنه‌ای تنظیم شوند که این یک دیدگاه جدید در زیبایی‌شناسی خاص اندرسن است.

نتیجه چهار فیلم کوتاه است که بین آن‌ها فیلم ۳۹ دقیقه‌ای «هنری شوگر» با بازی بندیکت کامبربچ، دو پتل، بن کینگزلی و ریچارد آیوادی و رالف فاینس در نقش خود دال، اولین بار در دنیا اول سپتامبر ۲۰۲۳ در هشتادمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد. این فیلم کوتاه و سه فیلم دیگر که هر کدام ۱۷ دقیقه هستند، به ترتیب ۲۷، ۲۸، ۲۹ و ۳۰ سپتامبر در نتفلیکس نمایش داده شدند.

منبع: نیویورکر، نیویورک تایمز

تماشای فیلم ‌های داستان شگفت ‌انگیز هنری شوگر، قو، موش ‌گیر و سم در نماوا