مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سریال لاکوود و شرکا (Lockwood & Co) با یک سریال فراطبیعی نوجوانانه که انتظار دارید، کمی متفاوت است. داستان این مجموعه تلویزیونی در یک لندن جایگزین و در تسخیر ارواح که بزرگسالان نمیتوانند آنها را ببینند، اتفاق میافتد، موقعیتی که درنتیجه آن جامعه برای تعقیب و خنثی کردن تهدیدها به نوجوانانی با قدرتهای فراروانی متکی شده است.
اما انتظار رویکردی از نوع نسل زد را نداشته باشید. آنچه بهاصطلاح «اپیدمی ارواح» نامیده میشود ۵۰ سال پیش اتفاق افتاد، به این معنی که انقلاب دیجیتالی در جامعه مدرن ما هرگز روی نداد؛ به عبارت دیگر در سریال هشت اپیزودی نتفلیکس، از تلفن همراه، اینترنت و تلویزیون خبری نیست.

جو کورنیش گرداننده سریال میگوید: «داستان حالا اتفاق میافتد، اما نه حالایی که میشناسیم. امروز است، اما هیچ تلفن همراهی نیست، چیزی روی کامپیوتر طراحی نشده است، مجلات هنوز همانی هستند که برمیدارید و باز میکنید؛ پس برای من، همهچیزهای عالی درمورد دنیای معاصر و همهچیزهای جالب درمورد دنیای ۳۰ یا ۴۰ سال قبل را دارد.»
«لاکوود و شرکا» بدون تکیه بر تکنولوژی، یک حس قدیمی دارد. کورنیش از فیلمهای دهه ۱۹۸۰ مانند «ارواح خبیثه» و «شکارچیان روح» بهعنوان نقاط مرجع یاد میکند. او توضیح میدهد: «خیلی وقتها به چیزهایی نگاه میکردم که نمیخواستم سریال شبیه آنها باشد. ما نمیخواستیم احمقانه باشد، میخواستیم خطرات واقعی احساس شوند. ما کمدی میخواستیم، اما هیچوقت نمیخواستیم کمدی، انرژی و وقتی را که تماشاگران برای واقعیت میگذارد به خطر بیندازد.»
در عوض، سریال بر سه نفر اصلی و آژانس کارآگاهی آنها، لاکوود و شرکا متمرکز میشود: آنتونی لاکوودِ کاریزماتیک (کمرون چپمن) رئیس آژانس و شریک خندهدارش، جرج کریم (علی حاجی حشمتی). لاکوود و شرکا تنها شرکت شکار ارواح است که بدون نظارت بزرگسالان اداره میشود؛ و آنها یک افتتاحیه دارند و این جایی است که لوسی کارلایل (روبی استوکس) به گروه اضافه میشود. آنتونی با این که میداند لوسی امتحانات سطح چهار خود را سپری نکرده، به او شغل و مکانی برای زندگی پیشنهاد میکند. مهربانی آنتونی به لوسی کمک میکند، اما آنتونی همچنین تمایل زیادی دارد بهعنوان یک شکارچی ارواح برای خود اسم و رسمی پیدا کند، ضمن این که گذشتهاش مانع نزدیک شدن او به افراد دیگر میشود.

کورنیش ۵۴ ساله که کارگردان فیلمهای «به بلوک حمله کنید» و «پسری که شاه خواهد شد» است، درمورد ریشههای سریال خود میگوید: «وقتی اولین کتاب جاناتان (“پلکان جیغ”) منتشر شد بین استودیوهای بزرگ برای کسب حق اقتباس کتابهای رقابت شدیدی درگرفت. درنهایت یک استودیو پیروز شد؛ پس در آن زمان نتوانستیم روی پروژه کار کنیم. قرار بود یک فیلم بلند ساخته شود، اما این اتفاق نیفتاد. ده سال بعد وقتی “پسری که شاه خواهد شد” را میساختم حق اقتباس دوباره در دسترس قرار گرفت.»
دراینبین، کورنیش با ادگار رایت، کارگردان و نیرا پارک و ریچارد پرایر، تهیهکنندگان، شرکت تولید فیلم کامپلت فیکشن را تأسیس کرد. او میگوید: «ما به دنبال یک داستان خوب برای اولین کار تلویزیونیمان بودیم. در آن زمان پنج کتاب “لاکوود و شرکا” منتشر شده بود. فکر کردیم این میتواند یک داستان عالی برای یک سریال تلویزیونی باشد. پروژه را به نتفلیکس بردیم که اولین تولید ما شد!»
کورنیش درباره فضای «لاکوود و شرکا» توضیح میدهد: «ارواح واقعاً ترسناک و صحنهها واقعاً تماشایی هستند، اما هیچ اتفاقی در این داستانهای فراطبیعی نمیافتد که داستانهای شخصی را پیش نبرد. اینها شخصیتهای جوانی هستند که باید با تمام چیزهایی که در حالت عادی نباید با آن سر و کار داشته باشند، دست و پنجه نرم کنند، مواردی مانند دلایل مردن آدمها، فناپذیری در کل و مشکلات حلنشده بزرگسالان، به این معنا که آنها مثل ارواح گیر افتادهاند. هر اتفاقی که ازنظر بصری تماشایی یا ترسناک یا پرتعلیق یا هیجانانگیز باشد، در دنیای شخصی شخصیتها معنا دارد.»

با ادامه سریال، این رابطه اصلی در مسیرهای غیرمنتظره قرار میگیرد، بهخصوص برای لوسی و لاکوود. این شخصیتها بهواسطه منبع داستانی «لاکوود و شرکا» طرفداران پرشوری دارند: مجموعهای با همین نام شامل پنج کتاب نوشته جاناتان استرود که بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ منتشر شد. به همین دلیل، بازیگران خود را مسئول میدانستند که کار درست انجام شود.
روبی استوکس، ۲۲ ساله که بیشتر به خاطر بازی در «بریجرتون» سریال تاریخی موفق نتفلیکس شناخته میشود، میگوید: «وقتی ما سه نفر همدیگر را دیدیم، بلافاصله تعامل شکل گرفت. میخواستیم حق مطلب را درمورد این شخصیتها ادا کنیم، هرچند مثل راه رفتن روی طناب بود، اما وقتی برای یک مدت طولانی، ماهها، روزها و ساعتها با هم کار میکنید، بهطور طبیعی سر صحنه و خارج از صحنه رابطهای ایجاد میشود و همدیگر را درک میکنید. فکر میکنم همه ما به هم اعتماد کردیم.»
کمرون چپمن که برای بازی در نقش لاکوود از هنرستان انتخاب شد، اضافه میکند: «به این طریق میتوان به ریتم رسید. کار کردن با بازیگران فوقالعاده، خوب است، چون میدانید قرار است چه چیزی به صحنه بیاورید و میتوانید اعتماد داشته باشید همبازیهای شما چیزی ارائه خواهند کرد که به آن واکنش نشان دهید.»

علی حاجی حشمتی، بازیگر ایرانی-بریتانیایی که نقش جرج، سومین عضو عجیب و غریب تیم را به عهده دارد، اذعان میکند تصویربرداری چنین سریالی بدون چالش نیست. او صحنه سختی را به یاد میآورد که در عمارت منتمور تاورز در باکینگهامشایر تصویربرداری شد.
حاجی حشمتی قیافه خود را در هم میکشد و میگوید: «آنجا پر از گرد و خاک، شراب کپکزده و تارعنکبوت بود. من و روبی باید روی زمین دراز میکشیدیم. صحنه واقعاً بههمریخته بود، بخصوص با دستگاه تولید دود که واقعاً گلوی آدم را خشک میکند.»
لوسی با بازی استوکس یک شکارچی ارواح بااستعداد است که در گوش دادن به ارواح و ارتباط آنها با منابع و متعلقات خود تخصص دارد. لوسی بهاجبار مادرش مجبور میشود این حرفه را دنبال کند. او در مدرسه شکار ارواح دوستانی وفادار پیدا میکند، اما یک تراژدی باعث میشود لوسی از شهر شمالی خود به لندن میگریزد و درنهایت از آژانس شکار ارواح سر درآورد.
استوکس درباره این شخصیت میگوید: «چیزی که من را به نقش لوسی جذب کرد این بود که او فقط در مرکز داستان یا قهرمان آن نیست، بلکه یک دختر نوجوان همهفنحریف و بسیار عادی با رفتاری تقریباً فروتنانه است. او موفق میشود دنیای ارواح را با تجربه جهانی نوجوان بودن متعادل کند، درحالیکه حرف دلش را صریح میزند و بدون این که عذرخواهی کند، خودش است. لوسی من را خیلی یاد خودم انداخت، با این تفاوت که او خیلی باحالتر است.»

کورنیش توضیح میدهد جلوههای عملی سریال، هرچند گاهی اوقات کار را برای بازیگران و عوامل تولید دشوار میکرد، اما برای ترسیم درست ظاهر ارواح «لاکوود و شرکا» کلیدی بود. گروه او از نمونههایی مانند عکاسی روح در عصر ویکتوریا الهام گرفت که در آن با استفاده از یک سری ترفندهای دوربین، پیکرههایی غولمانند در پسزمینه پرترههای خانوادگی ثبت میشد. بعد این تمهیدات با جلوههای ویژه تقویت شدند تا ارواح به شکلی چشمگیر و واقعی خلق شوند. کورنیش امیدوار است نتیجه ترسناک این رویکرد، تعادل درستی در آنچه او «ترسناک دنج» مینامد، ایجاد کرده باشد.
او میگوید: «لحن سریال وحشتناک یا سادیستی نیست یا تلاش نمیکند مثل تعدادی از کارهای ترسناک که این روزها ساخته میشود شما را زهرهترک کند. نکته دوستداشتنی “لاکوود و شرکا” این است که برای هر چیز ترسناک، چیزی دنج وجود دارد. برای هر چیزی که بهنوعی غیر انسانی و هولناک است، چیزی بسیار انسانی و شخصی وجود دارد.»
کورنیش ادامه میدهد: «این نکته عالی کتابها است – این بچهها یک خانه گرم و دوستداشتنی دارند، بخشهایی دنج و دوستداشتنی دارند، مثل قانون بیسکویت و دوناتهایی که مرتباً سفارش میدهند. در دنیایی تسخیرشده مانند “لاکوود و شرکا”، این دلخوشیهای زندگی خیلی مهم هستند. مثل بستنی و سس شکلاتی است: ترکیبی دوستداشتنی از دنج و آرامشبخش و وحشتناک و شبحوار.»

«لاکوود و شرکا» اولین سریال داستانی بلند کورنیش و اولین سریال او بهعنوان گرداننده است. او اپیزودهای یک و هشت را کارگردانی کرد و بر بقیه متنها و تصویربرداری نظارت داشت.
تمرکز او بر ساختن تصویری از یک دنیا مبتنی بر چهار عنصر بود که استرود برای کتابها خلق کرد: ارواح با لمس افراد باعث مرگ آنها میشوند، جوانان میتوانند پیش از بزرگسالان آنها را حس کنند، بزرگسالان آژانسهایی راهاندازی کردهاند و جوانان را برای مقابله با ارواح به کار گرفتهاند و نمک و فلز به اشکال مختلف میتواند اشباح را پس بزند.
کورنیش میگوید: «یکی از چیزهایی که واقعاً درمورد این کتابها دوست دارم، پیشفرض ساده آنها است. به نظر من دنیای خیلی از سریالهای تلویزیونی فانتزی کاملاً پیچیده و طاقتفرسا است. “لاکوود و شرکا” خیلی سرراست است. برای درک داستان لازم نیست تاریخچه مفصلی از اورکها و الفها، یا اژدهاها و خانوادههای سلطنتی بدانید – فقط وارد یک حوزه بسیار ساده، اما بسیار قانعکننده میشوید، موقعیتی که جوان را در مقابل پیر و زنده را در مقابل مرده قرار میدهد.»
او میگوید: «واقعاً سعی کردیم از توضیحات بدون دلیل اجتناب کنیم و به آن مثل یک شیوه کاری نزدیک شویم. کارآگاهان کار خود را انجام میدهند و شما روش تحلیل آنها را درک میکنید. بهطور کلی سعی کردم یک فضای جالب ایجاد کنیم. میخواستیم تماشاگر را وارد داستان کنیم و اجازه دهیم خودش از پس خودش برآید. باید به تماشاگر و هوش او احترام گذاشت و فرض را بر این گذاشت که با هر دو چشم سریال را تماشا میکند، نه این که تلفنش را هم نگاه کند.»
انتخاب بازیگران و تولید سریال در دوران قرنطینه در طول همهگیری و در شرایط سخت انجام شد. بودجه محدود به این معنی بود که باید در میزان صحنههای ارواح صرفهجویی میشد. بااینحال کورنیش میگوید محدود شدن حضور اشباح، ماهیت تهاجمی آنها را برجستهتر کرد.
کورنیش همچنین تأکید دارد درحالیکه «لاکوود و شرکا» به لحاظ تئوری در رده نوجوانان قرار میگیرد، اما دایره بلندپروازی آن بسیار گستردهتر است. او میگوید: «کتابهای جاناتان و دنیایی که او ساخته، بسیار هوشمندانه است. ما تلاش کردیم مخاطرات را واقعی کنیم، بنابراین رندانه، طعنهآمیز یا متا نیست. یک ریبوت یا یک فرنچایز نیست؛ نمونهای تازه از قصهگویی جدی، ترسناک و خندهدار با سه شخصیت دوستداشتنی در مرکز آن است.»

کورنیش برای روانتر شدن سریال داستانهای استرود را کمی تغییر داد. او توضیح میدهد: ««جاهایی در کتاب جاناتان زیاد وارد جزئیات نمیشود. بهعنوان مثال زندگی خانوادگی و گذشته لوسی کارلایل، شخصیت اصلی ما خیلی مختصر در کتاب بیان شده است. ما آن را کمی گسترش دادیم. او در کتاب خواهرانی دارد. ما روابط دوران کودکی او را به بهترین دوستش نوری خلاصه کردیم، اما شخصیت او را گسترش دادیم.»
او ادامه میدهد: «شخصیت جرج هم در کتاب کاملاً متفاوت است. او در رمانها مثل یک بچه بلوند است. ازقضا بازیگر نقش او که خیلی عالی جرج را ترسیم میکند، ایرانی-بریتانیایی است. ما کمی روی این مسئله تأکید کردیم تا شخصیت بهتر شود. جاناتان از نزدیک بر کار نظارت داشت. او به ما کمک کرد یک نام خانوادگی جدید برای جرج انتخاب کنیم… درمجموع کار زیادی نکردیم، فقط داستان را کمی امروزیتر کردیم.»
فصل اول «لاکوود و شرکا» دو کتاب اول مجموعه را پوشش میدهد. کورنیش امیدوار است در آینده کتابهای بیشتری از حماسه استرود را اقتباس کند. او میگوید: «ما که خیلی دوست داریم. کتابها بهتر و بهتر میشوند، دنیای داستان به شیوهای غیر منتظره و هیجانانگیز کاوش میشود، صحنهها و چرخشهای باورنکردنی و مسیرهای جدیدی در راه است.»
هشت اپیزود «لاکوود و شرکا» ۲۷ ژانویه پخش شد.
منبع: گیمزرادار، ددلاین، اینترتینمنت ویکلی
تماشای سریال لاکوود و شرکا در نماوا