مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

وقتی به دنبال یک تصادف، زنی به‌شدت مجروح و یک دختر نوجوان که آسیبی ندیده است در جنگلی در آلمان پیدا می‌شوند، شبکه تاریکی از اسرار حول و حوش هویت آن‌ها شروع به باز شدن می‌کند.

سریال کودک دلبند (Dear Child)، یک مجموعه شش اپیزودی جذاب آلمانی که با اقتباس از رمانی پرفروش در سطح بین‌المللی به همین نام ساخته شده است، ارتباط بین فرار دهشتناک این دو فرد رهاشده از اسارت با پرونده افرادی را بررسی می‌کند که بیش از یک دهه پیش مفقود شدند.

سریال جستجوی نومیدانه مأموران تحقیق در زمان حال، برای حل معماهای متعدد را با صحنه‌های بازگشت به گذشته تلفیق می‌کند – از لینا (کیم ریدله)، هانا ۱۲ ساله (نایلا شوبرت) و یوناتان هشت ساله (سامی شراین) که در خانه‌ای بدون پنجره از دنیای بیرون جدا شده‌اند و اسیر یک مرد هستند.

نایلا شوبرت، سامی شراین، کیم ریدله

پخش «کودک دلبند» از هفت سپتامبر ۲۰۲۳ در نتفلیکس آغاز شد و به‌سرعت مورد توجه قرار گرفت. برابر با آمار فلیکس پاترول، این سریال کوتاه خیلی زود در فهرست محبوب‌ترین برنامه‌های نتفلیکس در سراسر دنیا قرار گرفت و در حال حاضر در راتن تومیتوز ۸۵ درصد آرای مثبت تماشاگران را دارد.

تعدادی از بینندگان حتی برای تشویق دیگران به تماشای «کودک دلبند» به شبکه‌های اجتماعی متوسل شدند. یکی از کاربران ایکس آن را «یکی از بهترین خوش‌گذرانی‌های من در سال‌های اخیر» توصیف کرد و دیگری نوشت: «اگر به تریلرهای روان‌شناختی و معماهای جنایی علاقه دارید حتماً این سریال را ببینید.»

«کودک دلبند» با صحنه‌ای ترسناک شروع می‌شود که در آن لینا، هانا و یوناتان با خوشحالی در اتاق در حال بازی هستند. با شنیدن صدای قفل، هر سه باعجله جلوی در می‌ایستند و دستانشان را باز می‌کنند تا نشان دهند چیزی پنهان نکرده‌اند. بعدازاین که مرد دست بچه‌ها را بررسی می‌کند، به هر کدام یک خوردنی می‌دهد. هانا و یوناتان با گفتن «ممنون، بابا» به گوشه اتاق برمی‌گردند و به‌آرامی شروع به خوردن می‌کنند. نوبت لینا می‌شود. دستان او از ترس می‌لرزد. علامت عجیبی روی کف دستش نقش بسته است که به نظر می‌رسد مرد با آن موافق نیست. او با لحن آرام هرچند تهدیدآمیز می‌گوید: «لینا، تو نباید جلوی بچه‌ها گریه کنی. قوانین را که می‌دانی.»

این صحنه به تیتراژ آغازین سریال و بعد بلافاصله به صحنه‌ای در شب قطع می‌شود که لینا درحالی‌که تنها یک لباس خواب به تن دارد بالاخره موفق می‌شود از خانه فرار کند. او خیلی دور نمی‌شود: یک ماشین در جاده به او می‌زند و راننده از صحنه تصادف می‌گریزد. لینا به‌شدت مجروح می‌شود و کمی بعد او را شرایطی می‌بینیم که با آمبولانس به بیمارستان منتقل می‌شود و هانا بدون این که آسیبی دیده باشد، همراه اوست.

کیم ریدله

دختر نوجوان در بیمارستان به‌طور گذرا به زندگی‌شان در خانه اشاره می‌کند. پرستاران به پلیس هشدار می‌دهند. وقتی حادثه رسانه‌ای می‌شود، ناگهان بازپرس یک پرونده دیگر مرتبط با افرادی که ۱۳ سال قبل مفقود شدند آماده است تا دوباره آن پرونده‌ را باز کند. در تمام این سال‌ها چه اتفاقی برای لینا بِک افتاد؟ آیا او در تمام این مدت تحت اسارت رباینده‌ خود بوده است؟

به‌سرعت مشخص می‌شود این سؤال که لینا واقعاً کیست یکی از معماهای اصلی «کودک دلبند» است. با ادامه سریال و هم‌زمان با تعمق در آسیب‌های روحی و روانی مرکز داستان، حقایق گذشته لینا و ارتباط او با دو کودک به‌آرامی آشکار می‌شود. داستان ترکیبی از عناصری است که انواع تریلرهای معروف از «دختر گمشده» (۲۰۱۴) تا «اتاق» (۲۰۱۵) (هر دوی آن‌ها نیز از رمان‌ها اقتباس شدند) را به یاد می‌آورد، اما با پیچش‌ها و چرخش‌های مضطرب‌کننده خاص خود.

یولیان پورکسن، یکی از دو نویسنده و کارگردان سریال می‌گوید: «این‌ها همه شخصیت‌های آسیب‌دیده هستند: افرادی به‌شدت زخم‌خورده از یک جنایت که هر یک به شیوه کاملاً متفاوت با آن مواجه می‌شوند. فرد خاطی عموماً در مرکز توجه چنین سریال‌هایی است و به‌عنوان یک نیروی مرموز و تاریک تجلیل می‌شود. مورد ما این‌ نگاه را ندارد. ما یک شخصیت اصلی داریم که از هر نظر فوق‌العاده است – دختری که نگاه خاصی به دنیا دارد و جور خاصی حرف می‌زند، فکر می‌کند و تجربه می‌کند.»

به اعتقاد فریدریش اوتکر، یکی از تهیه‌کنندگان «کودک دلبند»، این سریال به‌ویژه به کاوش درد درونی که از تجربیات ناگوار ناشی می‌شود علاقه دارد. او می‌گوید: «برای من بخصوص موتیف زندان درونی و بیرونی جالب بود: حتی اگر بتوانید فرار کنید، زندان درونی خود را با خود می‌برید. باید خودتان را از آن رها کنید.»

نایلا شوبرت

این که «کودک دلبند» بجای تمرکز بر هیولایی که مرتکب یک جنایت بزرگ شده است بر قربانیان و خانواده‌های متأثر از این جنایات متمرکز می‌کند، به‌جرئت مؤثرترین تصمیم سازندگان سریال در دورانی است که تلویزیون مملو از داستان‌های مبتنی بر جنایات واقعی – هم در حوزه مستند و هم در عرصه سریال – است.

بخش زیادی از زمان سریال به لینا و هانا اختصاص دارد که با آزادی نویافته خود سازگار می‌شوند. با هر دوی آن‌ها – به‌ویژه لینا که با آسیب‌های روحی‌ و روانی خود در کشمکش است – با نگاه توأم با همدلی رفتار می‌شود و نه به‌عنوان منظره‌ای تماشایی یا یک تمهید داستانی.

همان‌طور که ایزابل کلیفلد، کارگردان و سرپرست نویسندگان «کودک دلبند» اشاره می‌کند، داستان «از منظر قربانی و نه از منظر خاطی روایت می‌شود.» این که چرا مرد چنین کاری کرد به‌اندازه جلوه‌های این سریال مهم نیست. (اتفاقاً این که درمورد انگیزه‌های مرد توضیح عمیق داده نمی‌شود، بحث‌انگیزترین بخش سریال است، چون تعدادی از تماشاگران به دنبال نوعی توضیح جامع هستند که اغلب در اتفاقات دنیای واقعی وجود ندارد.)

منبع اقتباس رمان پرفروش «کودک دلبند» نوشته رومی هاوسمن، نویسنده و روزنامه‌نگار آلمانی است که در ۲۰۱۹ منتشر شد و در فهرست پرفروش‌های اشپیگل در رتبه اول قرار گرفت. این رمان تاکنون به ۲۶ زبان ترجمه شده است.

کلیفلد می‌گوید: «من کتاب را در یک شب خواندم و توانستم کل داستان را به‌وضوح در ذهنم مجسم کنم. داستان بلافاصله من را مجذوب کرد. کتابی است که می‌توان سریع ورق زد و خواند. روایت‌ها قابل اعتماد نیست، غیر قابل پیش‌بینی است، از چند منظر است، با چرخش‌های عالی و مهم‌تر از همه، شخصیت‌های خارق‌العاده. “کودک دلبند” از نظر‌گاه هر یک از شخصیت‌ها روایت می‌شود و دیدگاه بارها و بارها تغییر می‌کند. نتیجه یک بازی هیجان‌انگیز با واقعیت است، پازلی که مخاطب همیشه می‌تواند قطعات بیشتری بر دارد و دوباره سر هم کند – داستان جنایتی است که مستقیم یا غیر مستقیم قربانیان زیادی دارد.»

پورکسن در ادامه صحبت‌های کلیفلد می‌گوید: «سؤال این بود که چگونه می‌توان این داستان و درواقع لایه‌های متعدد کتاب را در قالب یک سریال روایت کرد؟ چه چیزی باید تغییر کند، کدام بخش باید بازنویسی شود؟ چرا که “کودک دلبند” تنش خود را از دیدگاه‌های متفاوت و بسیار ذهنی می‌گیرد. هیجان ما به خاطر این پرسش است که در موضع مخاطب به برداشت چه کسی می‌توانیم اعتماد کنیم؟»

هیلی لوئیز جونز

هاوسمن درمورد اقتباس از داستانش برای یک مجموعه تلویزیونی می‌گوید: «امیدوارم خوانندگان من احساسی شبیه خودم داشته باشند: خیلی موارد در سریال هست که به‌واسطه کتاب برای مخاطبان آشناست و در عین حال حس کاملاً تازه‌ای دارد. برای مثال، سریال یک شخصیت جدید دارد (آیدا کورت، مأمور پلیس با بازی هیلی لوئیز جونز) که واقعاً من را هیجان‌زده کرد، چون کاملاً برخلاف تصور عامل جنایت عمل می‌کند. شخصیت او بسیار ظریف و فوق‌العاده خوب طراحی شده است. چرا به ذهن خودم نرسید؟»

کلیفلد درمورد خلق شخصیت آیدا کورت توضیح می‌دهد: «اول‌ازهمه ما به کسی نیاز داشتیم که اطلاعات خاص را منتقل کند. با همین نگاه بود که این شخصیت جان گرفت و وارد داستان شد. آیدا کرت خود را در یک دوراهی می‌بیند. او از حرفه‌ای بودن خود خواسته‌های زیادی دارد و بعد تصمیمی می‌گیرد که به نظر منطقی و درست می‌آید، اما در عین حال تحت تأثیر انگیزه‌های احساسی است. تأثیر این تصمیم مطمئناً تا پایان عمر گریبان او را می‌گیرد.»

پورکسن در تکمیل حرف‌های همکار خودش اشاره می‌کند: «و البته آیدا نماینده تماشاگر هم هست. او تنها شخصیتی است که از بیرون آمده و جدید است. او همان سؤال‌هایی را می‌پرسد که ذهن ما را درگیر کرده است: اینجا واقعاً چه اتفاقی افتاد؟ قبلاً چه اتفاقی افتاد؟ این آدم‌ها چطور با هم در ارتباط هستند؟»

رومی هاوسمن، نویسنده کتاب «کودک دلبند»

برخی از تفاوت‌های سریال و کتاب نیز با در نظر گرفتن موارد مربوط به اقتباس اعمال شد. مثلاً کلبه به‌جای این که در جنگل باشد در یک پایگاه نظامی است یا زخم لینا روی پیشانی او نیست، بلکه روی کف دستش است.

کلیفلد با اشاره به این تغییرات می‌گوید: «ما سعی کردیم نکاتی مشخص را به لحاظ اقتباس دقیق‌تر بیان کنیم. مثال: زخمی روی پیشانی همیشه مشخص است، اما من می‌توانم آن را روی دستم پنهان کنم. برخی تغییرات نیز به دلیل انتقال به رئالیسم تصویری است. در آلمان سال ۲۰۲۳، یک خانه ‌تک در جنگل نمی‌تواند ۱۳ سال به‌راحتی ناشناخته بماند.»

سؤال دیگری که ممکن است به ذهن برسد این است که آیا مبنای «کودک دلبند» یک داستان واقعی است؟

هاوسمن با اشاره به این که داستان کاملاً خیالی است، می‌گوید: «من بدون این که بدانم بعداً چه اتفاقی می‌افتد شروع به نوشتن می‌کنم. شاید باورش سخت باشد، اما من ساختار و هسته اصلی داستان را طراحی نمی‌کنم. فقط پیش‌فرض اولیه را در نظر می‌گیرم و سعی می‌کنم تا حد امکان شخصیت‌ها را تعریف کنم. بعد شروع به نوشتن می‌کنم و بارها و بارها از خودم می‌پرسم این شخصیت در مرحله بعدی باید چگونه رفتار کند، چه چیزی واقع‌گرایانه است و مهم‌تر از همه: اگر خودم بودم در این موقعیت چگونه رفتار می‌کردم؟»

نایلا شوبرت، سامی شراین

یکی دیگر از عناصر جذاب «کودک دلبند» موسیقی متن آن است، ساخته گوستاوو سانتائولا، آهنگساز آرژانتینی برنده دو جایزه اسکار («کوهستان بروکبک» و «بابل») که به‌دفعات با الخاندرو گونسالس اینیاریتو، فیلمساز سرشناس مکزیکی کار کرده است.

سانتائولا برای موسیقی «کودک دلبند» تلاش کرد نور و سایه داستان را ثبت کند. او می‌گوید: «داستان بسیار خشن است و لحظه‌های سخت و ناهنجاری دارد، اما در عین حال در جاهایی بسیار شکننده به نظر می‌رسد. آدم‌ها عصبی و در آستانه فروپاشی هستند. من به‌عنوان آهنگساز فرصت‌های خوبی برای امتحان کردن چیزهای مختلف داشتم. مثلاً ترکیب موسیقی الکترونیک و آکوستیک برای “کودک دلبند” عالی بود.»

داستان لینا کمی یادآور «سرگیجه» آلفرد هیچکاک است. هاوسمن درباره الگوهایی که هنگام نوشتن کتاب الهام‌بخش او بودند، می‌گوید: «فیلم‌های نوآر دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ گاهی به شیوه‌ای بسیار بدیع‌تر ازآنچه امروز داریم داستان خود را روایت می‌کردند. من شخصیت‌هایی را دوست دارم که می‌توانند به‌تدریج توسعه پیدا کنند و لازم نیست در دقیقه سه با یک انفجار به گوشه‌ای پناه ببرید. ضمن این که از فیلم‌های اسپانیایی هم الهام می‌گیرم – به‌عنوان نمونه، اوریول پائولو که یک کارگردان واقعاً عالی است. آن‌ها فوق‌العاده شجاع هستند.»

او ادامه می‌دهد: «اغلب فکر می‌کنم وقتی صحبت از الگوها می‌شود، ما در آلمان بعضی وقت‌ها می‌ترسیم درمورد چیزی به مخاطب اعتماد کنیم و از او بخواهیم به لحاظ ذهنی خودش را درگیر کند. همیشه باید خیلی مختصر و مفید و همیشه پشت سر هم گفته شود. این تا حدی ذهنیت آلمانی است. به همین دلیل فکر می‌کنم این که سریال “کودک دلبند” نه‌فقط هیجان‌انگیز، بلکه چالش‌برانگیز هم هست، عالی است. باعث می‌شود خیلی بین‌المللی به نظر برسد.»

بیرگه شاده، نایلا شوبرت

سریال به لحاظ توجه به جزئیات عالی عمل می‌کند. نقش‌آفرینی‌ها، تصویربرداری، موسیقی و دیگر جنبه‌های آن بسیار حساب‌شده است، داستان با مهارت تنیده شده و بعد ذره‌ذره باز می‌شود.

«کودک دلبند» برای طرفداران قصه‌های هیجان‌انگیز و معمایی یکی از مواردی است که باید فوراً آن را تماشا کنند، موردی که نظیر آن مدت‌ها دیده نشده‌ بود. فقط مطمئن شوید برای تماشای یکسره آن شش ساعت کامل وقت داشته باشید. (و شاید بهتر باشد چراغ‌ها را روشن بگذارید.)

منبع: تایم، نتفلیکس

تماشای سریال کودک دلبند در نماوا