مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

پادشاه آینده فرانسه دقیقاً تودل‌برو نیست. ماری آنتوانت، دختر نوجوان از اتریش فرستاده می‌شود تا با لوئی آگوست، پسر ارشد پادشاه فرانسه ازدواج کند – در بدو ورود، بلافاصله سگ کوچک او را می‌گیرند و مستقیماً به کالسکه‌‌اش برمی‌گردانند – و برای چه؟ شاهزاده‌ای با رنگِ پریده و گیسوی صاف و شل که با یک خرگوش مرده ظاهر می‌شود. ماری آنتوانت با نگرانی از یک دوست درباری می‌پرسد: «او… خودش را تمیز می‌کند؟» به‌زودی معلوم می‌شود این کمترین نگرانی اوست.

سریال ماری آنتوانت (Marie Antoinette)، مجموعه تاریخی هشت اپیزودی بی‌بی‌سی و کانال پلوس فرانسه (سازنده مجموعه تلویزیونی بسیار سرگرم‌کننده و مجلل «ورسای») ساخته دبورا دیویس است، نویسنده فیلم نامزد اسکار «سوگلی» درباره پویایی زنانه در دربار ملکه «آن» در قرن هجدهم که جایزه اسکار بهترین بازیگر را برای الیویا کلمن به همراه داشت.

امیلیا شوله

اگر آن فیلم را دوست داشتید، نمونه‌های مشابه در اینجا هست که می‌توانید لذت ببرید – بعضی وقت‌ها عجیب، بامزه، در لحظه‌هایی گروتسک، با یک موسیقی جذاب، هرچند گاهی اوقات طاقت‌فرسا. جای تعجب نیست که مورخان و ناب‌گرایان در فرانسه آن را «مستهجن» و پر از «انحرافات تاریخی» نامیده‌اند، ازجمله تغییر بِرَند ماری آنتوانت به‌عنوان یک نماد فمینیستی، اما برابر با دیدگاه معاصر، روند ارزیابی مجدد چهره‌های زن تاریخی بدنام، غیر قابل توقف است و درهرحال این سریال اولین بازبینی آخرین ملکه فرانسه پیش از انقلاب این کشور نیست.

در اینجا، حداقل برای شروع، ماری آنتوانت یک نوجوان چشم و گوش بسته و بازیگوش است (که امیلیا شوله نقش او را پیروزمندانه بازی می‌کند). او تنها زمانی دچار وحشت می‌شود که از کاخ هُفبورگ در وین به‌سوی آینده‌ای که خودش انتخاب نکرده است رانده می‌شود. بااین‌حال، دوشس اتریشی اول‌ازهمه باید آداب معاشرت فرانسوی را یاد بگیرد. او قبل از رفتن، یک شیوه پیچیده برای خم کردن سر و زانو به نشان احترام را یاد می‌گیرد و با اشاره به مضحک بودن آن با پوزخند می‌گوید: «در این حد برای ورسای کافی است؟»

هر کس مگان، دوشس ساسکس را در اولین بخش مستند «هری و مگان» نتفلیکس دیده باشد، لحظه‌ای که ادای خودش را درمی‌آورد و به شیوه پیچیده احترام به ملکه الیزابت در اولین دیدار خود با او اشاره می‌کند («مثلاً، خوب بود؟»)، با دیدن این صحنه بلافاصله یاد او می‌افتد. اگر ماری آنتوانت و بیش از ۲۰۰ سال بعد، مگان چیزی به ما یاد داده باشند، این است که ازدواج با یک خانواده سلطنتی هرگز نباید مثل یک قصه پریان در نظر گرفته شود.

ماری آنتوانت فقط ۱۴ سال دارد، اما ارزش او در کاری است که بدنش می‌تواند (یا نمی‌تواند) انجام دهد. مادرش، ملکه پولادین، آهسته به سفیر خود در فرانسه‌ می‌گوید: «آن‌ها از ما خواستند تأیید کنیم او پریود شده است. هنوز پاسخ نداده‌ایم.»

وظیفه ماری آنتوانت این است یک وارث به دنیا بیاورد، اما اگر نتواند چه می‌شود؟ او با نگرانی از مادرش سؤال می‌کند. ملکه با بی‌رحمی می‌گوید: «در این صورت وظیفه‌‌‌ات را انجام نداده‌ای، اما مهم‌تر از همه، من را ناامید می‌کنی» (هرچند بی‌رحمی ملکه مادر خیلی از چهره‌اش معلوم نیست، چرا که او در این صحنه برای مراقبت از پوست به صورت خود پنیر بز مالیده است).

اما وقتی شوهر ماری آنتوانت (لوئیس کانینگهام که علاقه‌مندان سریال‌های تاریخی او را در «بریجرتون» دیده‌اند) یک فرد به لحاظ اجتماعی دست و پا چلفتی و تقریباً لال است و حتی حاضر نیست با او حرف بزند، چه کاری از دختر نوجوان برمی‌آید؟ و اگر هیچ‌کس فوت و فن را توضیح نداده باشد چه؟ در اولین شب عروسی، وقتی کل دربار جمع می‌شوند تا آن‌ها را ببینند که لباس‌های خود را درمی‌آورند و به رختخواب می‌روند، لوئی آگوست یک متکا بین خودش و ماری آنتوانت می‌گذارد و بلافاصله پشتش را به او می‌کند.

ذره‌ای همسویی بین این دو نیست – ازدواج آن‌ها سال‌ها بی‌فرجام بود – که به‌طور معمول به سود یک مجموعه تلویزیون عالی نیست، اما خوشبختانه اینجا ورسای است؛ پس با کلی توطئه، اتحاد و دسیسه‌ مواجه هستیم، یک دربار کامل از شخصیت‌های فرعی با لباس‌های شگفت‌آور، کلاه‌گیس‌های براق و کت‌های خز مواج.

لویی پانزدهم را داریم (جیمز پیورفوی که انگار با نقش خود کِیف می‌کند)، یک پادشاه – بابابزرگ – خوش‌گذران با مخلفات یک دون مافیایی؛ دو عمه نفرت‌انگیز؛ یک برادر کوچک‌تر پرقیل و قال که از «ذخیره بودن» عصبانی است؛ پرنسس دو لامبالِ مهربان (که انگار تنها فرد شریف دربار است)؛ و انواع سیاستمداران و خدمتکاران درمانده یا ستمگر. حتی یک جاسوس داریم که خودش را خدمتکار جا زده است؛ و البته مادام دو باری (گایا وایس)، معشوقه پادشاه که با نسخه‌ای قرن هجدهمی از یک ماشین اسپورت روباز و در قامت یک پرنسس کالیفرنیایی دهه هشتادی وارد می‌شود و پیش‌ازاین که ضیافت را به هم بریزد، با کنایه می‌گوید: «من خوراک روز هستم.» سرگرم‌کننده است و تقریباً بیش‌ازحد، اما جواب می‌دهد.

در میان همه اتفاقات هیجان‌انگیز و مدل موهای عجیب و غریب، در قلب سریال با دو نوجوان ترسیده روبرو هستیم که در دام سرنوشت خود گرفتار شده‌اند – شب عروسی پسر ارشد پادشاه فرانسه و همسرش، تحقیرکننده و ترحم‌انگیز است. متأسفانه، می‌دانیم پایان خوبی در انتظار آن‌ها نیست.

یک شخصیت بدنام یا یک مبارز؟

واقعیت تاریخی روشن است: در ۱۷۷۴، لویی آگوست، لوئی شانزدهم شد، پادشاه فرانسه، در دورانی که این کشور به‌شدت تضعیف شده بود. ماری آنتوانت در مقام ملکه، برای او فرزند به دنیا آورده بود، ازجمله وارث ضروری مَرد، اما درحالی‌که نابرابری در فرانسه بیداد می‌کرد، بدنامی او به‌واسطه رسوایی‌ها بیشتر شد. انقلاب فرانسه در ۱۷۹۱ سرنگونی سلطنت را به همراه داشت و سال بعد پادشاه و ملکه هر دو با گیوتین اعدام شدند. ماری آنتوانت ۳۶ ساله بود.

روی پرده نیز سرنوشت بهتری در انتظار ماری آنتوانت نبوده است. او اغلب به‌عنوان یک شرور یا یک سربه‌هوای پوچ به تصویر کشیده می‌شود، زنی با این نقل‌قول منتسب که وقتی گفته شد «مردم نان ندارند»، پاسخ داد: «خب شیرینی بخورند!»

اما دبورا دیویس، خالق، نویسنده و تهیه‌کننده اجرایی سریال «ماری آنتوانت» رویکرد دیگری در نظر داشت و ترجیح داد از این شخصیت تاریخی بدنام یک برداشت فمینیستی ارائه ‌دهد.

نویسنده نامزد اسکار برای فیلم «سوگلی» که بر یک ملکه دیگر، «آن» در انگلستان تمرکز دارد، می‌گوید: «من ماری آنتوانت را یک مبارز دیدم و دوست داشتم در تمام نبردها با او باشم.»

دیویس که متن اپیزودهای سریال را با لوئیز آیرونساید، کلویی ماس و آوریل ای راسل نوشت، ادامه می‌دهد: «ماری آنتوانت در قالب دختری ۱۴ و نیم ساله، مثل یک خرگوش حیرت‌زده وارد دربار فرانسه شد… و آن‌ها همه به او خیره شدند، این دوشس اتریشی کوچولو و حال‌به‌هم‌زن کیست؟ او شانسی نداشت، اما ماری آنتوانت ادامه یک سلسله‌ طولانی از زنان بسیار مصمم و پرشور بود و او همه آن‌ ویژگی‌ها را در خود داشت.»

امیلیا شوله، بازیگر آلمانی متولد روسیه، نقش اصلی سریال را بازی می‌کند. او در صحنه تصویربرداری به‌اندازه خود ماری آنتوانت غیر قابل پیش‌بینی بود تا آنجا که پیت تراویس، کارگردان چهار اپیزود اول سریال (چهار اپیزود بعدی را جفری اِنتووِن کارگردانی کرد)، می‌گوید به او اجازه بداهه‌پردازی داده شد.

تراویس توضیح می‌دهد: «امیلیا نظر خود درباره نوع حرکت یا راه رفتن ماری آنتوانت را با ما در میان می‌گذاشت.»

شوله ۳۱ ساله که از ۱۱ سالگی بازیگر است و سابقه حضور در سریال‌های انگلیسی‌زبان «تردستون» و «ایستگاه برلین» را دارد، اذعان می‌کند او و ماری آنتوانت «به‌نوعی با هم ترکیب شدند.»

او می‌گوید: «حالت کودکانه و بازیگوشی‌ ماری آنتوانت واقعاً تا حد دیوانه‌واری این جنبه از شخصیت او را در من زنده کرد.»

شوله توضیح می‌دهد: «برداشت‌های قبلی از ماری آنتوانت، ضربه روحی و روانی این شخصیت و حس رها شدن در او را بررسی نکردند.»

او می‌گوید: «وقتی ماری آنتوانت را در نوجوانی به فرانسه فرستادند، تا حد مرگ می‌ترسید و شما واقعاً دلتان برای او می‌سوزد و درک می‌کنید این مسئله چقدر به او لطمه زد. بله، ماری آنتوانت قرار بود ملکه شود، اما خودش این را نخواست. اگر حق انتخاب داشت پیش مادرش می‌ماند، نه این که دیگر هرگز او را نبیند… واضح است زندگی او تراژیک و محیطی که در آن زندگی می‌کرد خصمانه بود.»

او همچنین با مقایسه ماری آنتوانت با پرنسس دایانا، او را یک «شورشی» توصیف می‌کند که «رها از قید بود و برای برابری و آزادی شخصی خود مبارزه می‌کرد.»

شوله می‌گوید: «دبورا (دیویس) آگاهانه تصمیم گرفت این روایت ازآنچه درمورد ماری آنتوانت می‌دانیم فاصله بگیرد. او در اینجا فقط دختری لوس نیست که به یک نماد مد تبدیل می‌شود. این نگاه نقشی در سریال ما نداشت. دبورا بیشتر بر جنبه انسانی ماری آنتوانت متمرکز شد و تلاش کرد تماشاگر درک کند زندگی او در ورسای چقدر سخت بود. شما آنجا را یک مکان تاریک، اسرارآمیز و زن‌ستیز می‌بینید. این رویکرد دبورا بود و در انجام آن موفق بود. او یک شخصیت مدرن و فمینیست خلق کرد.»

برداشت فمینیستی دیویس برای تراویس نیز جذاب بود. او می‌گوید: «فیلم‌های تاریخی معمولاً درباره مردان هستند و در این سریال، مردان دنیا را می‌سازند، اما زنان هستند که قوی‌ترین اراده را دارند و این چیزی است که به مجموعه ما جلوه معاصر می‌دهد.»

تراویس به ارتباط ماری آنتوانت و مادام دو باری، معشوقه لوئی پانزدهم، پادشاه فرانسه و پدر لوئی آگوست اشاره می‎کند و می‌گوید: «این یک رابطه قانع‌کننده، هیجان‌انگیز و خطرناک بین دو زن بسیار قوی است.»

دستورالعمل‌‌های فرانسوی را – که در آن زمان «آداب » نامیده می‌شد – لویی چهاردهم، «پادشاه خورشید» وضع کرد که در سریال «ورسای» به تصویر درآمد. تولیدکنندگان آن مجموعه تلویزیونی شامل کلود شلی از کاپا تی‌وی، بانیجای استودیو فرانس و کانال پلوس، حالا با «ماری آنتوانت» برگشته‌اند.

شلی که «ماری آنتوانت» را با همکاری استفانی شارترو و مارگو بالسان تهیه کرد، می‌گوید: «ما در “ورسای” نشان دادیم لویی چهاردهم چطور آداب را ابداع کرد و در “ماری آنتوانت” نشان دادیم ملکه چطور ورسای را سنگ به سنگ نابود کرد و ترتیبی داد تا زندگی خودش را داشته باشد. این یک داستان بسیار قوی از رهایی است.»

«ماری آنتوانت» که مارس تا مه ۲۰۲۳ پخش شد، همچنین شخصیت‌های واقعی کمتر شناخته‌شده را معرفی می‌کند،‌ ازجمله ژوزف بولون دو سان-ژرز، نوازنده چیره‌دست ویولن‌ که مردی با نژاد مختلط و یکی از ملازمان ماری آنتوانت بود. شلی می‌گوید: «او دوست خیلی نزدیک ماری آنتوانت بود. همه شوکه بودند، چون او سیاه‌پوست بود، اما ماری آنتوانت اهمیتی نمی‌داد.»

سریال در لوکیشن‌هایی در بری-سور-مرن و کاخ‌های ورسای، فونتن‌بلو و وو لو ویکومت تصویربرداری شد. عوامل تولید شامل ۷۸۰ نفر بود همراه با هنرمندان درجه یک نظیر ماری فِرِمون طراح لباس، مادلین فونتن طراح هنری لباس و پیر کِفِلین، طراح صحنه.

شلی در دوران تولید «ورسای» به‌خوبی با فرآیند زمان‌بر سریال‌‌های تاریخی آشنا شد، چون عوض کردن لباس‌ها و کلاه‌گیس‌ها می‌تواند تقریباً دو ساعت طول بکشد. «ماری آنتوانت» چالش را به سطح دیگری برد، چون به گفته او، «لباس‌ها هر ۱۰ دقیقه تغییر می‌کرد.»

خیلی از لباس‌های سریال با دست دوخته شد و تعدادی از صنعتگران در خانه‌های مد لباس ازجمله شَنِل نیز روی آن کار می‌کردند. ازآنجاکه در حال حاضر کارهای تاریخی زیادی در فرانسه تولید می‌شود، گروه فِرِمون با کمبود لباس‌های مربوط به آن دوره مواجه شد و درنتیجه پارچه‌های مورد نیاز خود را از ایتالیا، انگلیس و اسپانیا تأمین کرد. در ادامه پارچه‌ها رنگ‌ شدند تا زمینه یک پالت رنگی متنوع و لباس‌های گلدوزی شده فراهم شود.

فِرِمون می‌گوید: «ما تصمیم گرفتیم برای هرکدام یک پالت رنگی انتخاب کنیم. یک استراتژی برای صرفه‌جویی بود، چون می‌توانستیم لباس‌ها را راحت‌تر ترکیب کنیم. درنتیجه با لباس‌های کمتر به ظاهر و جلوه‌ غنی مورد نظر رسیدیم.»

ساخت دکورهای سریال دو ماه و نیم طول کشید و شیوه ارائه آن خیلی اهمیت داشت. به‌عنوان مثال، کاخ ورسای در قرن هجدهم یک مکان کثیف بود. کِفِلین می‌گوید: «امروز، آنجا خیلی تمیز است، با رنگ‌های سفید و طلایی درخشان، اما باید به این فکر کنید که در آن زمان، بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر دائم در آنجا زندگی می‌کردند.»

گروه او همچنین آپارتمان‌های کوچکی ساخت که ماری آنتوانت برای این که حریم خصوصی بیشتری داشته باشد به آن‌ها پناه می‌برد؛ و راهروهایی را بازسازی کرد که لویی شانزدهم در داخل ورسای ساخته بود تا بتواند بدون این که نوکرها و نگهبانان او را ببینند، پیش ملکه برود.

دیویس که در عین حال یک مورخ است، مدت‌ها پیش از کار روی این سریال مجذوب ورسای بود.

او می‌گوید: «ما همیشه از پایان شروع می‌کنیم. با مرگ ماری آنتوانت، شکنجه او و ظلم و محاکمه او که در آن به زنا با محارم متهم شد. برای من باعث خوشحالی بود که می‌توانستم به عقب برگردم و وانمود کنم هرگز چنین اتفاقاتی نیفتاد، چون کاملاً مشخص است از ۱۷۷۰ تا ۱۷۸۰ هیچ نشانه‌ای از یک انقلاب نیست.»

فصل دوم «ماری آنتوانت» که دیویس این روزها روی آن کار می‌کند، یک نگاه «متعادل‌تر»، اگر نگوییم انتقادی به انقلاب فرانسه دارد، انقلابی که او آن را «یک پویش تبلیغاتی زن‌ستیزانه علیه ماری آنتوانت» می‌داند.

قرن‌ها بعد، جایگاه نمادین ماری آنتوانت دست‌نخورده مانده است. دیویس اضافه می‌کند: «الماس‌های او اخیراً در یک حراجی میلیون‌ها پوند فروخته شد؛ پس می‌توانید ببینید او حالا چقدر ارزش دارد. تصور کنید در آن زمان چقدر ارزش داشت.»

منبع: گاردین، ورایتی

تماشای سریال ماری آنتوانت در نماوا