مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

فصل اول سریال بی‌خوابی (Vigil) را که به خاطر دارید؟ مجموعه جنایی بی‌بی‌سی وان که در آن سوران جونز در یک زیردریایی گیر افتاده بود؟ جونز نقش سربازرس ایمی سیلوا، یک کارآگاه اداره پلیس اسکاتلند را بازی کرد که برای تحقیق درباره مرگی مشکوک به یک زیردریایی رفت، بعد با همه مظنونان و قاتل در داخل آن گرفتار شد. در همین حال، گروهبان کارآگاه کرستن لانِیکر (رز لزلی)، همکار و همراه صمیمی سیلوا درحالی‌که در خشکی نگران جان او بود، به بررسی پرونده کمک می‌کرد.

به لطف چرخش ماهرانه و بسیار پرتنش به دام افتادن شخصیت اصلی داستان در یک زیردریایی، «بی‌خوابی» به یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های بی‌بی‌سی در سال ۲۰۲۱ تبدیل شد. سؤال این بود: حالا با درام محبوب «به دام افتاده در زیردریایی» کجا می‌توان رفت؟ سربازرس سیلوا برای یک فصل جدید برگشته است، اما او نه در یک زیردریایی جدید گیر افتاده، نه سوار یک هواپیمای ربوده‌شده است، نه در یک آسانسور خراب محبوس شده و نه با بدبیاری در یک غار گرفتار شده است. او اصلاً جایی گیر نیفتاده است! سازندگان سریال چه فکری کرده‌اند؟

سوران جونز در نقش سربازرس ایمی سیلوا

این یک حرکت تهورآمیز است، اما سریال را در معرض هوای تازه هرچند طاقت‌فرسا قرار می‌دهد و به این شکل «بی‌خوابی» زنده می‌ماند، شاید حتی بهتر هم شده باشد. چطور؟ اول، جونز یک ورودی عالی به رده‌های کارآگاهان خیالی است که ویژگی‌های کلاسیک یک حرفه‌ای خوش‌بنیه تلویزیونی را به نمایش می‌گذارند.

سربازرس سیلوا از دوز و کلک دور است و درعوض بر اعتمادبه‌نفس و قابلیت تکیه می‌کند: رضایت بی‌سر و صدای ناشی از دیدن فردی که در کار خود بسیار توانمند است و با محاسبه روشمند جزئیات کوچک پیشرفت ثابت دارد، اعتیادآور است. ضمن این که سیلوا به شیوه کنترل‌شده و غیر تهاجمی، همواره جسور و سمج است. وقتی صحبت کار است، عینکش را می‌زند؛ وقتی واقعاً صحبت کار است، دوباره آن‌ را برمی‌دارد، به‌ویژه وقتی با افراد صاحب‌منصب روبرو می‌شود که سعی می‌کنند سر او شیره بمالند.

حالا که سیلوا در یک زیردریایی گیر نیفتاده است، توانمندی او فضای بیشتری برای آشکار شدن دارد و تمکین نکردن مطلق در برابر مسئولان یک ویژگی کلیدی می‌شود. در فصل اول، این نکته که قتل در یک زیردریایی هسته‌ای متعلق به نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا و حامل موشک‌های بالستیک صورت گرفت، بخش برجسته اما نه‌چندان مهم داستان بود. درنهایت معلوم شد آدم بد یک جاسوس روس است و صحبت‌هایی نیز درباره موشک‌های ترایدنت و طفره رفتن مقامات از پاسخگویی دموکراتیک در شرایطی که اهداف نظامی خاص دنبال می‌شود مطرح شد، اما این خیلی مهم نبود.

دوگری اسکات

در فصل دوم، این روند تغییر می‌کند و سیلوا در مقام یک کارشناس کشف تخلفات در نیروهای مسلح ظاهر می‌شود. سریال با یک سکانس عالی آغاز می‌شود که در اسکاتلند در منطقه‌ای آموزشی-نظامی خارج از شهر اتفاق می‌افتد، جایی که مارکوس گرینجر (دوگِری اسکات)، مقام ارشد نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا در حال نظارت بر یک رزمایش است که در آن چهار پهپاد کنترل‌شده از راه دور، یک کلبه خالی را تخریب می‌کنند.

این مانور نظامی در حضور نمایندگان کشور خیالی وودیان انجام می‌شود که یک دیکتاتوری نفت‌خیز در خاورمیانه است و هدف، قانع کردن آن‌ها برای خرید یک فن‌آوری نظامی جدید است. وقتی فردی ناشناس کنترل یکی از پهپادها را به دست می‌گیرد و به سربازان شرکت‌کننده در رزمایش و در ادامه به خود مقامات ناظر بر عملیات شلیک می‌کند، سربازرس سیلوا یک پرونده قتل برای حل کردن دارد، اما مارشال هوایی که مردی زبان‌باز است و به‌سرعت دندان‌هایش را نشان می‌دهد، بیشتر نگران آینده قرارداد یک میلیارد پوندی بین وودیان و بریتانیاست.

گرینجر از یک‌سو یک افسر در حال خدمت است و از سوی دیگر نماینده شرکت اسلحه‌سازی که پهپادها را می‌سازد. او توضیح می‌دهد فروش این ماشین‌های کشتار پرنده به وودیان که قرار است از آن‌ها برای مدیریت یک شورش در کشوری همسایه استفاده شود به معنای ایجاد ۶۰۰ فرصت شغلی برای محلی‌هاست. تحقیقات سیلوا مستلزم آن است که در هر مرحله مانع ایجاد کند.

رز لزلی

به این طریق، «بی‌خوابی» به سنت خوب سریال‌های پربیننده بی‌بی‌سی وان می‌پیوندد که بمب‌های حقیقت سیاسی را به‌طور اتفاقی پرتاب می‌کنند. زمانی سریال «مأموران مخفی» (۲۰۱۱-۲۰۰۲) مرتباً واقعیت‌های سیاست کثیف مبتنی بر ضرورت دولتی را با جزئیات بیان می‌کرد و چیزهایی می‌گفت که در اخبار بی‌بی‌سی قابل گفتن نبود. در یک دهه گذشته، «مرز وظیفه» با وجود این پیش‌فرض صریح که پلیس بی برو برگرد فاسد است. به سریال پلیسی محبوب مردم تبدیل شده است. «بی‌خوابی» حرف‌های زیادی برای گفتن دارد: تجارت سودآور مخفی که سیاست خارجی بریتانیا را هدایت می‌کند، این که منفعت شخصی چگونه تعیین می‌کند کدام بازیگران خارجی متحد و کدام تروریست هستند و البته آینده شوم جنگ خودکار.

اما اساساً فقط یک تریلر جنایی خوب است. اپیزود پرسرعت آغازین دائم مظنونان اصلی را به ما می‌دهد، بعد نشان می‌دهد آن‌ها بی‌گناه هستند، مرده‌اند یا هر دو. در همان حال که دسیسه ابعاد گسترده‌تری می‌یابد و تعداد تلفات بیشتر می‌شود، زندگی خانوادگی سیلوا او را به یک انسان پخته تبدیل می‌کند: او و لانیکر حالا با هم هستند و در انتظار تولد فرزندشان. سیلوا از ادامه کار لانیکر روی یک پرونده خطرناک راضی نیست، اما در ادامه داستان این سیلوا است که در معرض خطر عمیق‌تر قرار می‌گیرد. او باید به وودیان برود و در یک پایگاه ارتش بریتانیا پر از افراد و مملو از اسلحه و اسرار خود را محبوس کند. او حالا به روشی جالب‌تر از دفعه قبل گیر افتاده است.

کاوش دنیای مصالحه‌های اخلاقی و سیاسی

تام اج، نویسنده و خالق سریال «بی‌خوابی» که از کارهای قبلی‌ او می‌توان به «جودی» و «تاج» اشاره کرد، درباره فصل جدید توضیح می‌دهد: «در فصل اول، سربازرس ایمی سیلوا وارد دنیای پنهان زیردریایی‌های اتمی کلاس ونگارد و مأموریت چند دهه‌ای آن‌ها به‌عنوان یک عامل بازدارنده هسته‌ای بریتانیایی شد. در فصل دوم، ایمی و کرستن یکی دیگر از جنبه‌های پنهان عملیات نظامی بریتانیا – تجارت تسلیحاتی بریتانیا، توسعه پهپادها و مشارکت آن در خاورمیانه – را کند و کار می‌کنند.»

سوران جونز، رز لزلی

او ادامه می‌دهد: «ارتش بریتانیا ده‌ها سال است در این منطقه کار می‌کند و در حوزه آموزش و پشتیبانی عملیاتی فعالیت دارد. همه ما با عملیات مشترک علیه داعش در گذشته آشنا هستیم، اما این روابط خیلی عمیق‌تر است و اغلب مشارکت‌های پیچیده بین ارتش و بخش خصوصی را در برمی‌گیرد. این عملیات در عین حال سؤال‌های جالبی درمورد نوع تعریف “منافع ملی بریتانیا” به همراه دارد. وقتی چشم‌انداز تسلیحات ساخت بریتانیا که خدمات‌رسانی آن با کارکنان بریتانیایی است و نظامیان خارجی آموزش‌دیده توسط بریتانیایی‌ها آن را به کار می‌برند که می‌تواند منجر به تلفات غیرنظامی شود، ناگزیر این پرسش مطرح می‌شود که آیا بریتانیا می‌تواند صادقانه از هر مسئولیتی در قبال این نوع عملیات نظامی خارجی شانه خالی کند؟»

اج می‌گوید: «این‌ها مناطق خاکستری هستند و ما در فصل دوم “بی‌خوابی” دنیای مصالحه‌های اخلاقی و سیاسی، اختلاف نظرهای مرتبط با اصول اخلاقیات و اولویت‌های سازمانی متضاد را بررسی می‌کنیم. نظیر آنچه در فصل اول شاهد بودیم، معنای “وفاداری” یک موضوع اصلی است. ما وفاداری خود را به چه کسی یا چه چیزی مدیون هستیم؟ عزیزانمان، وجدانمان، سازمانی که به آن خدمت می‌کنیم، کشورمان؟ چطور به وظایف ناشی از این وفاداری‌ها نزدیک می‌شویم؟ و برای تحقق آن‌ها ممکن است کدام مرزهای قانونی و اخلاقی را زیر پا بگذاریم؟»

او اشاره می‌کند: «این مضامین برای شخصیت‌های اصلی ما به‌شدت جنبه شخصی دارند، چرا که باردار بودن کرستن بر هر جنبه‌ تصمیم‌گیری آن‌ها فشار وارد می‌کند. این دو در جستجوی عدالت تا کجا می‌توانند پیش بروند؟ و وفاداری به اصول برای آن‌ها چه بهایی دارد؟ با یک گروه بازیگری عالی به رهبری سوران و رز و یک تیم شگفت‌انگیز در پشت سر آن‌ها، امیدواریم فصل دوم “بی‌خوابی” یک مسیر پرپیچ و خم به قلب این پرسش‌ها به ما نشان دهد.»

پرپیچ و خم‌ مثل دفعه قبل

سوران جونز یکی از معتبرترین و معروف‌ترین ستاره‌های تلویزیون بریتانیاست. او اغلب در سریال‌های پرتنش و خفقان‌آور – ازجمله «دکتر فاستر»، «جنتلمن جک» و سریال فوق‌العاده خوب «من ویکتوریا هستم» – بازی می‌کند.

سربازرس ایمی سیلوا، مأمور تحقیق سازش‌ناپذیر «بی‌خوابی»، یکی دیگر از نقش‌های تماشایی بازیگر ۴۵ ساله متولد شهر چدرتن در منچستر بزرگ، انگلستان است. فصل اول این سریال معمایی که داستان آن در یک زیردریایی اتفاق می‌افتد در ۲۰۲۱ بیش از ۱۳ میلیون بیننده را جذب کرد و برنده یک جایزه ‌امی بین‌المللی شد. حالا جونز با فصل دوم «بی‌خوابی» بازگشته است که ۱۰ تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳ در شش اپیزود از بی‌بی‌سی وان پخش شد.

سوران جونز

او درباره فصل دوم می‌گوید: «خب، ما این بار زیردریایی نداریم. وقتی من قرارداد بازی در فصل اول “بی‌خوابی” را بازی کردم احتمال می‌دادم ممکن است فصل دیگری هم باشد، اما نماینده من ‌گفت: “چطور می‌توانند یک “بی‌خوابی” بسازند؟ “بی‌خوابی” (یا “ویجیل”) اسم یک زیردریایی است…” بنابراین انتظار فصل دوم را نداشتیم یا فکر می‌کردیم اگر قرار است ادامه داشته باشد، خب داستانش چیست؟»

این بار پرونده در یک پایگاه نیروی هوایی در اسکاتلند، پس از یک حادثه منجر به مرگ چند سرباز در جریان یک مانور نظامی شروع می‌شود. آیا این شروع برای جونز قانع‌کننده بود؟

بازیگر پاسخ می‌دهد: «راستش، نه خیلی. وقتی گفتند قرار است درمورد پهپادها باشد، گفتم: “اوه، خوب، اما قسمت “بی‌خوابی” از کجا وارد می‌شود؟” دقیقاً متوجه نشدم و آن‌ها گفتند: “پلیس اسکاتلند یک شعار دارد: “همیشه هوشیار باش.” بعد من گفتم: خیلی خوب، همین کافی است.”»

رومولا گارای

جونز پیش از «بی‌خوابی» نیز در سریال‌های موفق بازی کرده بود، اما اعتقاد دارد واکنش‌ها به اولین «بی‌خوابی» متفاوت بود.

او می‌گوید: «این اتفاق افتاد، اما فکر می‌کنم به خاطر شرایط بعد از کووید بود. زمان خاصی برای تلویزیون بود. آدم‌ها کاملاً به ارتباط نیاز داشتند و همه ما هر چیزی را که می‌توانستیم در نتفلیکس یا هر جای دیگر می‌دیدیم. سارا لانکاشایر (لَنکِشِر، بازیگر بریتانیایی سریال‌هایی چون «دره شاد» و «جولیا») در یکی از سخنرانی‌های بعد از دریافت جایزه خود اشاره کرد دیدن تلویزیون فقط یک ارتباط است و من فکر می‌کنم بازیگران اغلب خودشان را دست بالا نمی‌گیرند: “اوه، من فقط یک بازیگر هستم…” اما آن زمان واقعاً این نگاه را تقویت کرد که قصه‌گویی برای مردم مهم است.»

او با اشاره به این که فصل دوم «بی‌خوابی» به‌اندازه فصل قبلی پیچ و خم‌های زیادی دارد، می‌گوید: «من فکر می‌کنم جادوی “بی‌خوابی” این است که شخصیت سربازرس ایمی سیلوا به‌نوعی خود مخاطب است. او در فصل اول در زیردریایی، مدام انگشت اتهام را به سمت افراد مختلف نشانه می‌رفت، اما هر بار که یک سر نخ داشت و از فردی چیزی پیدا می‌کرد، در ادامه متوجه می‌شد او مجرم اصلی نیست؛ بنابراین نگاهش به سمت دیگری می‌رفت.»

جونز توضیح می‌دهد: «ما توانستیم این کار را بار دیگر در فصل دو انجام دهیم. تحقیقات می‌تواند ایمی را در مسیرهای مختلف قرار دهد و او را به ملاقات با شخصیت‌های مختلف در وودیان که یک کشور خیالی در خاورمیانه و دنیای ثانوی سریال است، سوق می‌دهد – همان‌طور که در فصل اول زیردریایی دنیای ثانوی بود. ما صحنه‌های وودیان را در مراکش تصویربرداری کردیم که واقعاً سرگرم‌کننده بود. این بار داستان نه عمدتاً در زیر آب بلکه در خشکی اتفاق می‌افتد، اما همچنان به‌نوعی به طرح کلی فصل اول پایبند است. فصل دوم ‌ایمی را در حال تحقیق در دو دنیای متفاوت نشان می‌دهد.»

سوران جونز، رز لزلی

به اعتقاد جونز این نکته‌ای است که «بی‌خوابی» را از هر چیز دیگری در تلویزیون متمایز می‌کند. ضمن این که به باور او سریال شجاعانه به مسائل مورد نظر خود می‌پردازد و در ادامه فصل پرسش‌هایی طرح می‌کند.

او می‌گوید: «همه این کارها به روشی انجام می‌شود که سریال از یک‌سو عامه‌پسند و سرگرم‌کننده باشد و از سوی دیگر در برابر آنچه در دنیا می‌گذرد رویکردی کاملاً هوشمندانه و متفکرانه در پیش بگیرد. من فکر می‌کنم سازندگان “بی‌خوابی” این کار را خیلی خوب انجام داده‌اند.»

جونز درنهایت «بی‌خوابی» را داستان دو زن بسیار مصمم می‌داند که هیچ‌کدام نمی‌خواهند آنچه را که بخشی از وجودشان است، یعنی حرفه و استقلال خود از دست بدهند، اما هر دو می‌خواهند از دیگری مراقبت کنند.

او می‌گوید: «کرستن حالا باردار است؛ بنابراین ایمی می‌خواهد مطمئن شود او از خودش و کودک مراقبت می‌کند، اما کرستن همچنان می‌خواهد یک پلیس باشد؛ بنابراین قضیه برای آن‌ها چیزی فراتر از پهپادها، معاملات، سیاست و جنگ و همه‌ مواردی است که قرار نیست واقعاً از پیچیدگی‌های آن مطلع باشیم.»

منبع: گاردین، بی‌بی‌سی

تماشای سریال بی‌خوابی در نماوا