مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

مجموعه تلویزیونی ایتالیایی «قانون ازنظر لیدیا پوئت» (The Law According to Lidia Poët) که ۱۵ فوریه در نتفلیکس پخش شد، از داستان واقعی اولین وکیل زن در ایتالیا الهام گرفته است.

ماجراهای سریال در دهه ۱۸۸۰ در شهر تاریخی تورین در منطقه پیه‌مونته – که از ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۴ پایتخت پادشاهی ایتالیا بود – روی می‌دهد و هر کدام از شش اپیزود آن به یک معمای قتل خیالی می‌پردازد که به طرز درخشانی توسط لیدیا پوئت (با بازی ماتیلدا د آنجلیس) حل می‌شود، یک زن جوان بی‌پروا و نترس که به‌طور غیر مستقیم وکالت افرادی را که به‌ناحق متهم به جنایت شده‌اند، به عهده می‌گیرد و برای اثبات بی‌گناهی آن‌ها و کشف مقصر واقعی، تحقیقات جسورانه‌ای انجام می‌دهد.

ماتیلدا د آنجلیس

لیدیا پس از دریافت مدرک حقوق، در کانون وکلای دادگستری پذیرفته می‌شود، اما ناعادلانه اخراج و از حضور در دادگاه محروم می‌شود، صرفاً به این دلیل که در این برهه از تاریخ، حرفه وکالت برای یک زن مناسب تلقی نمی‌شود. او به‌ناچار غرور خود را کنار می‌گذارد و از برادر بزرگش، انریکو (پیرلوئیجی پاسینو) که او نیز یک وکیل است، کمک می‌خواهد. لیدیا کار خود را به‌عنوان دستیار انریکو شروع می‌کند و به خاطر بی‌پولی به خانه آن‌ها برمی‌گردد، جایی که انریکو با همسرش، ترزا (سارا لاتزارو)، دختر نوجوانشان، ماریانا (سیناد تورنهیل) و برادر همسرش، یاکوپو (ادواردو اسکارپتا) که روزنامه‌نگار است، زندگی می‌کند.

در زندگی واقعی، لیدیا پوئت در ۱۸۵۵ در تراورس به دنیا آمد. او که کوچک‌ترین فرزند خانواده‌ای متشکل از چهار برادر و سه خواهر بود، در دانشگاه تورین تحصیل کرد و در ژوئن ۱۸۸۱ در رشته حقوق دانش‌آموخته شد. پایان‌نامه‌ او درباره وضعیت زنان در جامعه و امکان حق رأی زنان بود.

در ۱۸۸۳، او پس از دو سال کارآموزی قانونی با نمره بالا در آزمون وکالت قبول شد. بااین‌حال، فقط سه ماه وکالت کرد. با شکایت دادستان کل ایتالیا به دادگاه استیناف تورین، مجوز وکالت لیدیا لغو شد. او به دادگاه عالی رم درخواست تجدید نظر داد که در ۱۸۸۴ به دلیل مختلف رد شد، ازجمله این مسئله که به خاطر کمبود قدرت فکری و جسمی جنس مؤنث، زنان از تصدی در مناصب دولتی محروم هستند.

ماتیلدا د آنجلیس، پیرلوئیجی پاسینو و ادواردو اسکارپتا

بیشتر روزنامه‌های ایتالیایی و مردم از دعوی لیدیا حمایت کردند. او زندگی خود را وقف مبارزه برای حقوق زنان و برابری جنسیتی کرد و به برگزاری اولین کنگره زنان ایتالیایی که در ۱۹۰۸ در رم برگزار شد، کمک کرد. سرانجام در ۱۹۲۰، زمانی که پوئت ۶۵ ساله بود، به لطف تصویب یک قانون در ۱۹۱۹ که به زنان اجازه می‌داد به‌عنوان وکیل مشغول به کار شوند، امکان کار در این حوزه را پیدا کرد. او هرگز ازدواج نکرد، بچه‌دار نشد و در ۱۹۴۹ در ۹۴ سالگی از دنیا رفت، اما پیش از آن شاهد بود که زنان ایتالیایی پس از پایان جنگ جهانی دوم، برای اولین بار حق رأی به دست آوردند، اتفاقی تاریخی که در ۲ ژوئن ۱۹۴۶ در یک انتخابات و هم‌زمان با همه‌پرسی برای تصمیم‌گیری درمورد این که کشور باید پادشاهی باقی بماند یا جمهوری شود، روی داد.

دیوید اورسینی یکی از خالقان سریال درباره این که چگونه لیدیا پوئت را کشف کرد و چه چیزی او را تحت تأثیر قرار داد، می‌گوید: «من و گوئیدو یوکولانو (دیگر خالق سریال) به یک داستان جنایی در تورین قرن نوزدهم فکر می‌کردیم، شهری که در آن زمان ریش‌ریش بود، با چهره‌هایی مانند چزاره لومبروزو، نیچه، آنا کولیسکف و دیگر شخصیت‌های مهم که پس از انتقال پایتخت، به تورین تمایل پیدا کردند. تورین دیگر پایتخت ایتالیا نبود، اما با اولین کارخانه‌ها، آزادترین جامعه یهودی در ایتالیا، محافل آنارشیستی و طرفدار اصول روحانیت و معنویت، شهری بسیار سرزنده بود. من و گوئیدو می‌خواستیم یک سریال جنایی تاریخی بسازیم که با شخصیت باورنکردنی لیدیا پوئت “برخورد” کردیم. عشق در نگاه اول بود. به جایی رسیدیم که مطمئن شدیم سریال باید کاملاً بر شانه‌های او باشد. چه چیزی ما را تحت تأثیر قرار داد؟ سرسختی او.»

اورسینی درباره نحوه شکل دادن شخصیت و کار لیدیا می‌گوید: «ما نمی‌خواستیم سرگذشت او را روایت کنیم. داستان ما قصیده‌ای در وصف لیدیا پوئت است، قدرت و هوش او و همرنگ نبودن او با بقیه. او بعد از ابطال مجوز وکالت چهل سال به‌عنوان وکیل به کار خود ادامه داد، هر روز روی پرونده‌ها کار می‌کرد، اما بدون مراجعه شخصی به دادگاه. او با جستجوی حقیقت در پشت ظواهر و تعصبات، به افراد مظنون کمک می‌کرد. ما به نوع تحقیقات او علاقه‌مند شدیم و برای روایت داستان یک روش تحقیقاتی کلاسیک با تکیه بر پرونده‌های بسیار مهم، قتل‌ها، تحقیقات، چرخش‌ها و پیچش‌ها به کار بردیم.»

اورسینی از سریال‌هایی مانند «پری میسون»، «شرلوک»، «قتل، او نوشت» و همچنین «هاوس» به‌عنوان منابع الهام‌ خود یاد می‌کند و می‌گوید: «الگوی ما روش تحقیقاتی بدون بحث با محوریت ردیابی بود، اما با یک شخصیت بسیار ترکیبی و عامه‌پسند. لیدیا یک قهرمان است. او با قراردادها مبارزه می‌کند، علیه حکم دادگاه درخواست تجدید نظر می‌دهد و با تحقیق در دنیا‌های پنهان به دنبال تبرئه موکلان است. ضمن این که ما در اپیزود‌های مختلف درمورد مردسالاری، فمینیسم، آنارشی و معنویت‌گرایی صحبت می‌کنیم.»

ماتیلدا د آنجلیس، بازیگر نقش لیدیا پوئت درباره ایفای نقش لیدیا پوئت می‌گوید: «برای من یک امتیاز بزرگ بود که داستان لیدیا را تعریف کنم. او نماد فمینیسم است و من خوشحالم ما بر زندگی زنی نور انداختیم که خیلی شناخته‌شده نیست. این سریال فرصتی برای آشنایی بیشتر با اوست؛ اگرچه یک کار تخیلی و فانتزی است که ژانرهای زیادی ازجمله عاشقانه را شامل می‌شود، اما عناصری را از جزئیات خاص زندگی پوئت که در خانواده‌ای وکیل به دنیا آمد، وام گرفته است.»

بازیگر ۲۷ ساله ایتالیایی که با بازی در فیلم «سریع مثل باد» (۲۰۱۶) به کارگردانی ماتئو روور به شهرت رسید و در سریال «تباهی» (۲۰۲۰) با بازی نیکول کیدمن و هیو گرانت نقش یک زن مقتول بازی کرد، ادامه می‌دهد: «روایت این داستان که درمورد نابرابری جنسیتی است، خیلی اهمیت دارد. ما به تخیل و حس همدلی خود اجازه پرواز دادیم و نتیجه یک سریال خیلی خوب است. به‌عنوان یک بازیگر و یک زن، خوشحالم فرصت پیدا کردم نقش شخصیتی مانند لیدیا را بازی کنم، زنی پرشور و قوی با خصوصیات فردی متمایز. تلاش کردم تا حد امکان به او جنبه‌های مختلف بدهم تا مصمم و در عین حال سبک‌سر جلوه کند. او جایزالخطا و شکننده است و این جالب‌ترین ویژگی اوست.»

ماتئو روور یکی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان «قانون ازنظر لیدیا پوئت» در توصیف سریال می‌گوید: «این داستان یک زن مخالف با قراردادهای مرسوم است که به خاطر استعداد، روحیه آزاد و شخصیت خود می‌درخشد. اصل راهنمای او دنباله‌رو نبودن، تفکر خارج از چارچوب، شورش علیه خط فکری غالب و سیستم از پیش موجود است.»

اورسینی و یوکولانو برای نوشتن متن سریال به منابع تاریخی مختلف مانند کتاب «لیدیا و دیگری» نوشته کیارا ویاله و کتاب‌های مرجع درمورد تورین در آن مقطع زمانی مراجعه کردند. او می‌گوید: «داستان ما مبنای تاریخی دارد. حتی ابزار و روش‌های تحقیقی که در سریال می‌بینید در آن سال‌ها تازه بودند، از دستکش حجمی گرفته تا اثر انگشت تا استفاده از دوربین و همچنین علم جرم‌شناسی لومبروزو.»

بااین‌حال تعدادی از شخصیت‌های «قانون ازنظر لیدیا پوئت» خیالی هستند. اورسینی می‌گوید: «یاکوبو، برادرزن انریکو ما به ازای تاریخی ندارد. دختر و همسر انریکو نیز خیالی هستند. درواقع اطلاعات زیادی درمورد برادر لیدیا وجود ندارد، برای ما دیدگاه تماشاگر اهمیت داشت. انریکو پیرو همان نگاه سخت‌گیرانه رایج است، اما به لطف لیدیا و طوفانی که همه را درگیر می‌کند، می‌تواند تغییر کند. از سوی دیگر، شخصیت ترزا، همسر انریکو مانند آینه‌ای مقابل لیدیا تعریف شد. او یک زن سنتی و نگهبان ارزش‌های خانواده است.»

کلارا بونوس، مورخ و نویسنده کتاب «لیدیا پوئت: یک زن مدرن» درباره وفادار نبودن سریال به داستان واقعی لیدیا می‌گوید: «این یک زندگی‌نامه نیست، داستان واقعی لیدیا نیست و ماجراهای او را به‌طور کامل بازگو نمی‌کند، اما حداقل لیدیا پوئت را به دیگران می‌شناساند.»

مارلینا یایر تولیاتو، یکی از تنها بستگان زنده لیدیا نیز می‌گوید بین زندگی او و سریال نتفلیکس تفاوت‌های زیادی وجود دارد و درواقع «بیش‌ازحد تخیلی» است. «لیدیا هیچ‌وقت در یک ویلا در تورین زندگی نکرد. او در پینرولو در یک خانه تاریخی زندگی می‌کرد. چه نیازی به تحریف تاریخ بود؟ او به‌اندازه کافی ماجراجو بود و همین می‌توانست مبنای وفاداری سریال به واقعیت باشد. علاوه بر این، برادر لیدیا هم ازدواج نکرد. آن دو با خدمتکاران خود زندگی می‌کردند، خانواده‌ای بسیار متمکن بودند و هر دو فقط و فقط به کار فکر می‌کردند.»

وقتی به «قانون ازنظر لیدیا پوئت» نگاه می‌کنیم، ایده فقط تحلیل تاریخ قرن نوزدهم ایتالیا نیست، بلکه درک این موضوع است که جنبه‌های متعددی از آن تاریخ در سناریوی دنیای امروز مشهود است، جایی که خیلی از کشورها به عقب گام‌هایی برمی‌دارند. آشکار است در ایتالیای قرن نوزدهم یک وکیل زن یا هر زنی که بخواهد حرفه‌ای زیر سلطه مردان را دنبال کند، جایی ندارد. در یکی از اپیزودهای سریال یک محقق زن به‌عنوان مظنون به قتل بازداشت می‌شود و به خاطر جاه‌طلبی‌هایش به او تهمت زده می‌شود. بااین‌حال، مسئله این نیست که این زن یک قاتل است یا نه؛ ایده این است که او مرد را کشت، چون این کاری است که یک زن جاه‌طلب می‌تواند انجام دهد. لیدیا ازنظر احساسی مجذوب این پرونده می‌شود، چرا که در زندگی این زن مبارزه خود را می‌بیند.

در اپیزود اول، لیدیا از وکالت محروم می‌شود و دیگر نمی‌تواند به‌طور قانونی در این حوزه کار کند. انریکو درخواست او را قبول می‌کند و به او پناه می‌دهد، اما همچنان معتقد است جاه‌طلبی لیدیا اشتباه است، اما زن جوان دست از تلاش برنمی‌دارد و برخلاف میل برادرش به تحقیقات ادامه می‌دهد و مخفیانه روی درخواست تجدیدنظر خود برای کسب دوباره مجوز وکالت کار می‌کند. مبارزه او برای رسیدن به حق برابر که دهه‌ها ادامه داشت، هنوز یک مبارزه دائمی در خیلی از زنان در سراسر دنیاست، مبارزه‌ای که شاید به این زودی متوقف نشود.

«قانون ازنظر لیدیا پوئت» نه‌تنها از جنبش خیلی دیرِ رهایی زنان تجلیل می‌کند، بلکه هوشمندانه،‌ جنبه‌های تاریخی جامعه ایتالیا در سال‌های پایانی قرن نوزدهم و آغازین قرن بیستم مانند اعتیاد به تریاک، فحشا، معنویت‌گرایی، آنارشیسم، اختلافات طبقاتی، ازدواج‌های سنتی و روابط ممنوع را کاوش می‌کند. سریال یک قهرمان زن آزاد و جلوتر از زمان خودش، اما ناامید از جایگاه خود به‌عنوان یک شهروند درجه دو را نشان می‌دهد که برای رسیدن به حقش در حرفه‌ای که انتخاب کرده است، مبارزه می‌کند.

داستان لیدیا پوئت همیشه امروزی است و «انقلاب» او هرگز کهنه نمی‌شود. دی آنجلیس با تائید این حرف می‌گوید: «با استناد به همه نبردهای تاریخی مهم، زنان در هیچ مقطعی نباید دست از مبارزه بردارند. ما برای چیزهایی می‌جنگیم که در قرن‌ها فرهنگ و تاریخ ریشه دارد و تا حدی مانند برخی بیماری‌ها، به‌راحتی ریشه‌کن نمی‌شوند. من اعتقاد دارم لیدیا چه به‌عنوان یک زن و چه در قالب یک وکیل، به‌ یک اندازه مبارزه کرد. وکالت شغل او بود و زنانگی طبیعت او و او ناگزیر باید در هر دو جبهه می‌جنگید. لیدیا در قرنی که با زنان بسیار خصمانه رفتار می‌شد، به‌سختی مبارزه ‌کرد و داستان او در روزگار معاصر می‌تواند برای خیلی از زنان الهام‌بخش باشد.»

منبع: گلدن گلوبز، ایل چنترو، مووی‌وب

تماشای سریال «قانون ازنظر لیدیا پوئت» در نماوا