مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

پل کلارکسون که با همکاری برادر دوقلویش مایکل، سریال هشت اپیزودی رز قرمز (Red Rose) را برای بی‌بی‌سی سه ساخت، می‌گوید: «ما همیشه می‌دانستیم که می‌خواهیم داستانی را در شهر خودمان تعریف کنیم. از ما پرسیدند: “چه ایده‌ای دارید؟” و مایکل گفت: “چیزی شبیه “جیغ” یا “حلقه” اما در بولتون.”»

سریال جدید کلارکسون‌های ۳۳ ساله که ۱۵ اوت پخش شد، روی وضعیت سرگیجه‌آور زندگی در یک جامعه شمالی در انگلیس سوار می‌شود – بعد آن واقع‌گرایی را می‌گیرد و به جایی بسیار تاریک‌تر می‌پرد. ما در منچستر بزرگ در دوران معاصر هستیم، جایی که گروهی نوجوان که خود را «کله‌خرها» می‌نامند، با مهمانی گرفتن در خیابان‌ها و لنگرگاه‌های مجاور، پایان دوره گواهی عمومی آموزش ثانوی (GCSE) خود را جشن می‌گیرند. درحالی‌که بچه‌ها به این فکر می‌کنند بعداً چه کاری انجام دهند، یک متن فیشینگ برای یکی از آن‌ها، روشل (آیسیس هینزورث) فرستاده می‌شود که از او می‌خواهد اپلیکیشنی به نام رز قرمز را دانلود ‌کند.

دانلود آن برنامه به معنای واقعی یک اشتباه ویرانگر است. «رز قرمز» در ژانری پرسه می‌زند که هنوز در تلویزیون بریتانیا بسیار نادر است: وحشت. در ابتدا، این اپلیکیشن مثل یک دستیار ذهن‌آگاه خیلی مفید به نظر می‌رسد، اما چیزی نمی‌گذرد که زندگی روشل را تحت کنترل می‌گیرد، یک نیروی دانای کل که می‌تواند از طریق دوربین تلفن به او کمک کند یا با الهامات تهدیدآمیز او را به وحشت بیندازد. اینجاست که در پس‌زمینه‌ای از زندگی روزمره در بولتون، یک داستان هشداردهنده درمورد تکنولوژی – به‌ویژه میزان درگیری نوجوانان در نوسانات رسانه‌های اجتماعی – روایت می‌شود.

سریال رز قرمز
آیسیس هینزورث

مایکل می‌گوید: «ما با دیدن کارهای ترسناک بزرگ ‌شدیم، می‌گفتیم: “به خشکی شانس! فکرش بکن اگر این اتفاق در خانه ما بیفتد چه می‌شود؟” مثل “حلقه”، با شما تماس بگیرند و بگویند: “هفت روز…” آدم‌ها می‌گویند: “چی؟ با کی کار داری؟ ببخشید؟”»

با وجود این که کلارکسون‌ها چهره‌های خیلی شناخته‌شده‌ نیستند، «رز قرمز» یک کار فوق‌العاده با اعتمادبه‌نفس است، حال و هوایی که موجی از نظرات و ایده‌ها در آن منعکس شده است و به‌آرامی با توانایی برادران برای کار به‌عنوان یک تیم منتقل می‌شود.

زمینه اولین موفقیت بزرگ آن‌ها زمانی فراهم شد که دیدند این امکان هست که رمان‌های «نیروی اهریمنی او» فیلیپ پولمن، مبنای یک اقتباس تلویزیونی شود و فقط با یک کانال یوتیوب با آهنگ‌های تقلید‌شده به نام خود – البته جایی که کلیپ‌های آن‌ها تا ۲۸ میلیون بازدید داشته‌ است – خیلی راحت نامه‌ای نوشتند و خواستار مشارکت در تولید پروژه شدند.

پل می‌گوید: «ما نامه‌ای به جین ترنتر یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی “نیروی اهریمنی او” نوشتیم و توضیح دادیم چرا باید در این سریال کار کنیم. کاتولیک هستیم، تیک. دوقلو هستیم، چیزی مشابه رابطه بین شیاطین و آدم‌ها در دنیای شخصیت لایرا، تیک؛ و به داستان‌های فراطبیعی علاقه داریم، تیک. او با ما ملاقات کرد و درنهایت از ما خواست به‌عنوان مشاور متن چند اپیزود با گروه همکاری کنیم.»

کار برادران کلارکسون‌ در سریال «نیروی اهریمنی» منجر شد یکی از تهیه‌کنندگان مشاور سریال آینده‌گرایانه-دیستوپیایی «دیدن» اپل تی‌وی پلاس شوند. آن پروژه نیز به‌نوبه خود جایی برای کلارکسون‌ها در اتاق نویسندگان سریال فانتزی «چرخ زمان» آمازون به همراه داشت.

سریال رز قرمز

با آن سه کار اوضاع آن‌ها بهتر شد. حالا در لس آنجلس بودند و یک کارگزار داشتند. از طرف سریال تسخیر در عمارت بلای نتفلیکس با نویسندگان کمتر شناخته‌شده تماس گرفتند تا به‌عنوان تهیه‌کننده با پروژه همکاری کنند (برادران می‌گویند همکاری با مایک فلنگن، شورانر «تسخیر در عمارت بلای» که بعداً «مراسم نیمه‌شب» را ساخت برای آن‌ها بسیار آموزنده بود).

دوقلوها با چهار سریال بزرگ در رزومه مشترک خود برای تولید «رز قرمز» با چراغ سبز روبرو شدند و به بریتانیا برگشتند.

آن‌ها در توضیح این که چرا بولتون را مکان ایده‌آل برای بیان داستان «رز قرمز» می‌دانستند، دلایلی می‌آورند: جامعه انگلیسی-ایرلندی، ترکیب شاد نسل‌های مختلف، تمایل ساکنان به رک‌گویی و آسیب روحی و روانی مشترک شهر به‌عنوان «یک کعبه آمال صنعتی که در دوران تاچر‌ به قبرستان تبدیل شد».

مایکل می‌گوید: «صدایی در بولتون به گوش می‌رسد. یکی از کسانی که درمورد این موضوع با او حرف زدیم، ایان مک‌کلن بود – که اهل برنلی است، اما کارش را در بولتون شروع کرد و یک بولتونی به‌حساب می‌آید. او گفت: “چیزی در آب‌های بولتون هست. دنی بویل از آن استفاده کرده است، من استفاده کرده‌ام و حالا شما دو نفر استفاده می‌کنید.” و ما ‌گفتیم: “همین کار را می‌کنیم، ایان.”»

سریال رز قرمز
آملیا کلارکسون

مایکل ادامه می‌دهد: «شما در بولتون، تالاب‌های اطراف شهر، تپه‌ها و جنگل‌ها را هم دارید، همین‌طور مسکن عمومی، ساختمان‌های صنعتی، ساختمان‌های ویکتوریایی زیبا، ویرانه‌های در حال فروپاشی؛ چیزهای جدید، چیزهای قدیمی، همه‌چیز در هم آمیخته است.»

این حس فراگیر از مکان به عنصری در نوشته‌های آن‌ها اشاره دارد که دوقلوها مکرراً بر آن تأکید می‌کنند: کلارکسون‌ها ممکن است در فانتزی و وحشت تخصص داشته باشند – چیزی که صرفاً به‌عنوان «ژانر» از آن یاد می‌کنند – اما معتقدند موفقیت داستان‌های غیرواقعی، فوق واقعی یا سورئال به این بستگی دارد که بخش واقعی آن‌ها چقدر قابل باور است.

رز قرمز برای عصر اینترنت یک وحشت است، اما ازنظر پیش‌فرض یک اپلیکیشن شوم، خیلی جاها هیچ اتفاقی نمی‌افتد. در عوض، ما شاهد یک درام «سینک آشپزخانه» (رئالیسم اجتماعی در قالب یک جنبش فرهنگی هنری در بریتانیا که اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت و قهرمانان آن معمولاً افرادی از طبقه کارگر بودند) یا یک کمدی دبیرستانی هستیم.

مایکل می‌گوید: «وقتی درمورد پروژه‌ها با دست‌اندرکاران صنعت بحث می‌کنیم، آن‌ها می‌گویند: “موضوعش چیست؟” تأکید آن‌ها بر یک موضوع است، اما چرا یک کار نتواند موضوعات زیادی را در بربگیرد؟ چه کسی می‌خواهد چیزی درمورد یک مسئله ببیند؟ زندگی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و من فکر می‌کنم تماشاگران حالا می‌خواهند بازتاب بیشتر واقعیت را بینند. حتی اگر داستان در فضا هم اتفاق بیفتد، آن‌ها می‌خواهند حس کنند با آن ارتباط دارند. یکی از پایه‌های ما برای این کار سریال “بافی قاتل خون‌آشام‌” بود که به‌خوبی همه‌چیز را انسانی می‌کند. دنیای فانتزی در آن سریال به‌اندازه هر چیز دیگری واقعی است.»

سریال رز قرمز
آیسیس هینزورث و آملیا کلارکسون

پل می‌گوید: «داستان‌ها وقتی بهتر می‌شوند که از چند قلم‌مو استفاده کنید. کمی کن لوچ اینجا، کمی جاس ویدون آنجا، کمی استیون کینگ اینجا، کمی “دختران دِری” آنجا. متوجه می‌شوید بیشتر به شخصیت‌ها اهمیت می‌دهید چون آن‌ها را در سناریوها، موقعیت‌ها و احساسات مختلف می‌بینید. ما “رز قرمز” را به‌اندازه‌ای غنی کرده‌ایم که بتوان بوفه‌ای از مفاهیم داشت.»

یکی از مضامین قوی در «رز قرمز»، والدین غایب است: دوستی محوری بین روشل و رِن (آملیا کلارکسون که نسبتی با دوقلوها ندارد) تحت‌الشعاع این نکته قرار دارد که هر دو در پی جبران یک مادر یا یک پدر ازدست‌رفته هستند. پدر مجرد روشل به‌واسطه کار خود اغلب ناچار است برای مراقبت از خواهران دوقلوی کوچک‌تر خانواده به روشل اعتماد کند.

مایکل می‌گوید: «موارد زیادی از رابطه ما با مادرمان در این سریال هست. او برای بزرگ کردن ما دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت و برای مقابله با مشکلات به الکل روی آورد. مادر ما انسان شگفت‌انگیزی بود، اما وقتی ۱۷ ساله بودیم درگذشت. آن روزها با وجود همه مشکلات مزخرف، خوش می‌گذراندیم. ما چهار خواهر و برادر بزرگ‌تر داریم که خنده‌دار، ترسناک، الهام‌بخش و دوست‌داشتنی هستند؛ بنابراین از آن‌ها هم خیلی چیزها در این کار داریم.»

نکته دیگر سریال این است که از تبدیل فقر به بخش کلیدی داستان سر باز می‌زند. یکی از اولین مواردی که نشان می‌دهد اپلیکیشن رز قرمز کاملاً از این دنیا نیست، وقتی است که به شکلی جادویی اعتبار نقدی کنتور برق خانه روشل را که با نور شمع روشن است، بالا می‌برد. پل می‌گوید: «ظهور بانک‌های مواد غذایی برای بی‌خانمان‌ها و نیازمندان در دهه گذشته نجومی بوده است. نفرت‌انگیز است که ما در سال ۲۰۲۲ هستیم و همچنان به چنین جاهایی نیاز داریم. وحشتناک است – وحشت خانگی.»

بااین‌حال، کلارکسون‌ها تمایل نداشتند کاری بسازند که مایکل «پورن فقر» می‌خواند. او می‌گوید شرایط سخت روشل بازتاب اوضاع فعلی است. «بخشی از شرم اوست، چون معلوم است او نمی‌خواهد مردم بدانند خودش و خانواده‌اش چطور زندگی می‌کنند، اما مشخص نمی‌کند او کیست.»

دوقلو بودن به این معنا نیست که کلارکسون‌ها از یک روند نگارش که به شکلی نامعمول شهودی یا شدید است استفاده می‌کنند: مانند خیلی از گروه‌های دونفری، آن‌ها متن‌ها را بین هم تقسیم می‌کنند، ‌تنهایی می‌نویسند، بعد نیمی را که برادر دیگر نوشته است، جابه‌جا و ویرایش می‌کنند.

سریال رز قرمز
آیسیس هینزورث

مایکل می‌گوید: «من بیشتر در دنیای احساسی می‌نشینم و پل بیشتر در دنیای منطقی، اما می‌توانیم هر دو کار را انجام دهیم و گاهی اوقات احساس می‌کنیم هر دو با یک ایده در حال ساخت ریل قطار هستیم. یکی از ما اول به آنجا می‌رسد، بعد دیگری می‌آید.»

پل می‌گوید: «وقتی اختلاف نظر پیدا می‌کنیم، خیلی صریح و کامل درمورد آن بحث می‌کنیم. دیدید در “انتقام سیت”، اوبی وان و آناکین چطور از نیرو علیه هم استفاده کنند؟ ما همان کار را می‌کنیم تا این که درنهایت هر دو در یک گوشه اتاق قرار می‌گیریم. اگر نتوانیم از یک نقطه داستانی، از یک نقطه شخصیتی و هر چیز دیگری دفاع کنیم، عقب‌نشینی می‌کنیم.»

این چیزی است که کلارکسون‌ها را خلاصه می‌کند: دو بچه با گذشته‌ای سخت که می‌خواهند تجربیات خود از زندگی را مستند کنند، اما برای این کار از دیزنی، «جنگ ستارگان»، ارواح و تکنولوژی دیستوپیایی استفاده می‌کنند. این ترکیبی است که می‌تواند یک دوران کاری طولانی را تقویت کند.

پل کلارکسون با ‌خنده می‌گوید: «ما می‌توانیم داستان‌های خیلی بیشتری تعریف کنیم و حق امتیاز را به‌عنوان یک لوکیشن برای اتفاقات شگفت‌انگیز و دیوانه‌وار به بولتون بدهیم.»

منبع: گاردین (جک سیل)

تماشای سریال رز قرمز در نماوا