مجله نماوا، وحید سعیدی

۱.حالا فیلمساز محبوب ما بازگشته؛ آنهم چه بازگشت با شکوهی. او برگشته تا با «خائن‌کشی» بار دیگر حظ فیلم دیدن روی پرده سینما را به مخاطب بچشاند.

۲.«خائن‌کشی» خود سینماست؛ وقتی پلان به پلانش را می‌بینی با همه وجود حس می‌کنی که هنوز سینما دارد در گوشه‌ای از این شهر نفس می‌کشد.

۳.مسعود کیمیایی در هشتاد و یک سالگی هنوز دنبال ماجراجویی است. او خود را درگیر روایت قصه‌ای در دل تاریخ معاصر می‌کند تا با قاب‌های منحصر به‌فردش به روح مرده سینما جانی دوباره ببخشد و مخاطب را در سالن سینما به حظی وافر برساند.

۴.کیمیایی باز هم با «خائن‌کشی» قهرمان دیگری می‌سازد؛ او استاد خلق قهرمان است از قیصر تا مهدی و سهراب. قهرمانان جدید او همچنان روح و خون دارند. برای رفاقت تا پای جان می‌ایستند. قهرمانانی که قانون و مرامشان حالا در دنیای امروز کیمیاست. شاید به خاطر همین است که امروزی‌ها قهرمانان او را نمی‌شناشند. چون آنها از معرفتی حرف می‌زنند و پای بند به مرامی هستند که سال‌هاست فاتحه‌اش خوانده شده و نسل امروز فقط سنگ قبری از آن دیده‌اند. حالا او مانده و نسلی که هیچ چیزاز مرام قهرمانش نمی‌داند، یعنی چیزی ندیده که بداند اما یکه سوار هنوز خسته نشده. او فیلم‌هایش را می‌سازد تا یادبودی باشند برای رفاقت‌ها و مرام‌هایی که دیگر زنده نیستند؛ همان مرامی که قهرمان قصه‌های کیمیایی برای زنده ماندنش جان می‌دهد.

۵.«خائن‌کشی» محصول کارگردانی است که با هشتاد و یک سال سن به‌سان جوانی پشت دوربین رفته و سرمستانه قاب بسته و پلان اخذ کرده و بازی گرفته. بسان یک کارگردان جوان که عطش جلوه‌گری دارد او قدرتش را در هدایت هر آنچه جلوی دوربین است به رخ می‌کشد.

۶.«خائن‌کشی» از دل یک قصه چهار ساعته استخراج شده و شاید پرش‌های روایت برای همین خلاصه کردن باشد . تا همین جا هم قصه لکنتی ندارد. «خائن‌کشی» قصه آدم‌هایی است که پای مرام‌شان تا لحظه آخر می‌ایستند.

منبع: فیلم‌نیوز

تماشای «خائن‌کشی» در نماوا