مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

یک پدرسالار پا به سن گذاشته و ناخوش‌احوال در رأس یک امپراتوری تجاری خانوادگی است. او چند فرزند بزرگ‌سال دارد که بین آن‌ها تنش‌ و رنجش‌ مشهود است، تا حدی به خاطر در اختیار گرفتن کنترل شرکت و در عین حال این که کدام فرزند بیش از بقیه محبوبیت دارد.

محتمل‌ترین وارث برای اداره شرکت مردی ضعیف‌النفس است که نمی‌تواند تصمیمات درست بگیرد. یک پسر خودسر هم هست که راه خودش را جدا کرده و بعضی وقت‌ها تا مرز خودویرانگری پیش می‌رود. زیرک‌ترین و قوی‌ترین فرزند، تنها دختر خانواده است، اما بعید است اداره تجارت خانوادگی به دست او بیفتد، چون یک زن است.

کوین یانسنس
کوین یانسنس

آشنا به نظر می‌رسد؟ اما نه، ما درباره خانواده «روی»‌ در مجموعه تلویزیونی «وراثت» صحبت نمی‌کنیم، بلکه از «ولفسون‌ها» می‌گوییم، خانواده‌ای مشابه در مرکز سریال الماس‌ های خشن (Rough Diamonds) که ۲۱ آوریل ۲۰۲۳ از نتفلیکس پخش شد. در این مجموعه تلویزیونی بلژیکی، ولفسون‌ها به‌جای این که با جت‌های شخصی به استراحتگاه‌های شرکت در کلبه‌های شکار در مجارستان بروند یا با قایق‌های لوکس در دریای مدیترانه گشت بزنند، به‌ندرت از جامعه یهودی ارتدکس منزوی خود در شهر بندری آنتورپ در شمال بلژیک خارج می‌شوند.

در این مرکز بین‌المللی تجارت الماس، شرکت ولفسون دایموندز یک نیروی رعب‌انگیز است، هرچند تجارت جواهرات و خانواده، روزهای بهتر و سودآورتری نیز دیده است. حالا کسب و کار آن‌ها با مشکل مواجه شده است: تصمیمات اشتباه موقعیت شرکت را آسیب‌پذیر کرده و ضروری است برای نجات آن هرچه زودتر یک مسیر جدید تعیین شود.

درحالی‌که ولفسون‌ها در زمینه الماس معامله می‌کنند و نه شبکه‌های تلویزیونی، پارک‌های تفریحی یا کشتی‌های تفریحی، شباهت‌ها بین «الماس‌‌های خشن» و «وراثت» غیر قابل انکار است. هر دو سریال بر فریبندگی بی‌پایان و جهانی داستان‌های با محوریت خانواده‌های ثروتمند، اما به‌هم‌ریخته و مشکلاتشان و بخصوص نوع دست‌ و پنجه‌ کردن آن‌ها با مسائل مرتبط با قدرت، برتری و میراث‌خواری تأکید می‌کنند.

«الماس‌های خشن» حاصل همکاری روتِم شامیر و یووال یِفِت است که هنگام کار روی مجموعه تلویزیونی «آشوب» با هم آشنا شدند و بعد سریال «خط در شن» را با یکدیگر ساختند.

مجموعه هشت اپیزودی «الماس‌های خشن» ترکیبی جذاب از «وراثت»، سریال «شتیسل» و یک تریلر جنایی اروپایی است. همکاری تازه شامیر و یِفِت مانند «شتیسل»، به‌دقت و با جزئیات، مناسک، تشریفات و ارزش‌های یک جامعه یهودی حسیدیِ به‌هم‌بافته را به نمایش می‌گذارد.

کوین یانسنس، اینی ماسِی
کوین یانسنس، اینی ماسِی

عنصر تریلر به این دلیل به داستان تزریق شده است که در نتیجه انواع تصمیمات اشتباه، یک گروه خلاف‌کار آلبانیایی با اهداف خطرناک در اطراف ولفسون‌ها کمین کرده‌اند. مضاف بر این، جو اسمتس (الس دوترمانس)، یک دادستان محلی یک‌دنده، در حال جمع‌آوری اطلاعات درباره اقدامات مجرمانه‌ای است که احتمال می‌دهد در دل تجارت الماس جریان دارد و همچنین تبهکاران آلبانیایی که بخشی از تجارت را تأمین مالی می‌کنند.

با شروع «الماس‌های خشن»، نُواخ (کوین یانسنس)، پسر ناخلف خانواده، برای شرکت در تشییع جنازه برادر کوچکش به خانه برمی‌گردد. او ۱۵ سال پیش آنتورپ را ترک کرد و برای یک زندگی متفاوت قید خانواده و اعتقادات مذهبی خود را زد. نُواخ برای چیزی بازمی‌گردد که تصور می‌کند یک دیدار کوتاه است، اما عزیزانش و کسب و کار خانوادگی را در بحران می‌بیند. اِلی (روبی کلیرن)، برادر حق‌به‌جانب و سست اراده او، کنترل امپراتوری را در حالی به دست گرفته که پدر محترمشان (دودو فیشر) دیگر پیر شده و حال خوشی ندارد. آدینا (اینی ماسِی)، خواهر موقر و متدین نُواخ با ناامیدی شاهد به هم ریختن اوضاع شرکت و بحران‌های پی‌درپی است که نزدیک‌ترین و عزیزترین افراد زندگی او گرفتار آن شده‌اند.

مانند «وراثت»، زمان زیادی از سریال صرف گفت‌وگوهای شخصیت‌ها در اتاق‌ها، دوز و کلک برای داشتن موقعیت‌های بهتر در معاملات تجاری و موقعیت برتر در سلسله‌مراتب خانوادگی می‌شود.

این تعاملات در قالب مجموعه‌ای از زبان‌ها – فلاندری، ییدیش، انگلیسی و فرانسوی – صورت می‌گیرد که اغلب در مکالمات به کار می‌رود. همه به زبان تجارت تسلط دارند و بازیگران بلژیکی که نقش اعضای اصلی خانواده ولفسون را بازی می‌کنند، زبان ییدیش را یاد گرفتند.

نُواخ با لباس‌های جین خود، ظاهر یک مرد غربی امروزی را دارد. او با صورت بدون ریش و موی کوتاه که بی‌شباهت با دیگر مردان خانواده است، انرژی یک قهرمان اکشنِ غرق در تفکر و زمخت را تزریق می‌کند. نُواخ که زمانی پسر محبوب خانواده بود، حالا یک غریبه است. او در میان مردانی با لباس‌های بلند و کلاه‌های خزدار بزرگ مشکی، آشکارا به یک مزاحم از سرزمینی بیگانه می‌ماند که بین آن‌ها فرود آمده است.

نُواخ با پسر کوچک و مشتاق خود (کاسپر کنوپف)، یک مادرزن بسیار مصمم که از لندن خواسته‌هایی از او دارد و نگرش کاملاً متفاوت با جامعه، وارد آنتورپ می‌شود. در صحنه‌ای، وقتی خانواده درباره روبرو شدن با یک موقعیت دشوار بحث می‌کند، او می‌گوید: «من از گُوی‌ها (غیر یهود) یک چیز یاد گرفتم. اگر کسی شما را دُودَرِه کرد، چوب را بر‌دارید و حسابش را برسید.»

سریال الماس های خشن

نُواخ می‌تواند بی‌احتیاط و واکنش‌پذیر باشد و مثل اِلی لزوماً همیشه تصمیمات خوب نمی‌گیرد. آن‌ها در مقایسه با خواهرشان، خیلی کمتر جوانب را در نظر می‌گیرند و کمتر رویکرد راهبردی دارند، خواهری که در عین حال آن‌قدر نجیب هست که از مسیر انتخابی برادرانش آشفته شود و افسوس بخورد که خانواده برای نجات از ارزش‌های خود فاصله گرفته است. او قطعاً مانند شخصیت شیو در «وراثت» نیست. در همین حال، اسمتس که به همان اندازه مصلحت‌اندیش است، به‌عنوان فردی ویرانگر به تصویر درمی‌آید که بی‌وقفه برنامه کاری خود را دنبال می‌کند و نسبت به آسیب‌هایی که به همراه دارد، بی‌توجه است.

«الماس‌های خشن» به لحاظ نمایش یک تصویر تداعی‌گر از رویدادهای خانوادگی و اجتماعی، متمایز جلوه می‌کند: شام شنبه‌شب‌ها‌، یک عروسی، جشن‌های سال نو. بازیگران نقش‌های فرعی نیز سریال را ارتقا داده‌اند، ازجمله ماری فینک در نقش زنی که نُواخ پشت سر گذاشت، تینه یوسترا در نقش مادرزن سرسخت‌ او؛ و یونا الیان در نقش مادر زیرک خانواده ولفسون.

پروژه بینشی از این جامعه محفوظ و کمتر دیده‌شده ارائه می‌دهد و همچنین در قالب یک تریلر به‌خوبی عمل می‌کند، اما شاکله دراماتیک و قابل اطمینان آن یک خانواده پرقدرت، اما گرفتار در آشفتگی است که برای بی‌کم و کاست ماندن و شناور بودن می‌جنگد.

دغدغه‌های یک جامعه بسیار خاص

برای اولین بار است که یهودیان آنتورپ محور یک مجموعه تلویزیونی می‌شوند. روتِم شامیر، نویسنده، خالق و کارگردان چهار اپیزود «الماس‌های خشن» (چهار اپیزود دیگر را سسیلیا فرهیدن کارگردانی کرد) درباره چگونگی شکل‌گیری این پروژه می‌گوید: «کار عملاً با یک تهیه‌کننده بلژیکی شروع شد که دقیقاً همین نظر را داشت – یک دنیای بسیار جالب است که پیش‌ازاین هیچ‌وقت در کانون توجه یک مجموعه تلویزیونی یا فیلم نبود.»

صحنه ای از سریال الماس خشن

یووال یِفِت، همکار شامیر در تکمیل صحبت‌های او می‌گوید: «آن تهیه‌کننده و شرکت او به‌سرعت متوجه شدند که نمی‌توانند برای نوشتن متن این سریال سراغ نویسندگان بلژیکی بروند و نویسندگان باید یهودی باشند.»

شامیر ادامه می‌دهد: «من خیلی سریع متوجه شدم نه‌فقط خود این جامعه منحصربه‌فرد است، بلکه اتفاقات خیلی منحصربه‌فردی در آنجا روی می‌دهد. شما می‌بینید در آنتورپ جامعه‌ای بسیار خاص به‌واسطه یک مهارت بسیار ظریف و باستانی پول زیادی دارند، اما تحولات شدید در صنعت الماس در ۲۵ سال گذشته، کسب و کارشان را دچار آشفتگی کرده است.»

او می‌گوید: «ما احساس کردیم کل این اتفاقات زمینه‌ای شگفت‌انگیز برای یک مجموعه تلویزیونی است – یک دنیای خاص که قوانین و اصول اخلاقی خودش را دارد که حالا به‌شدت متزلزل شده است. وقتی پیش از آغاز نوشتن متن به آنجا رفتیم، تزلزل در هر گوشه این جامعه آشکار بود. با مکالمات کوچک با مردم در کوچه و خیابان می‌توانید آن را احساس کنید. آدم‌ها نیاز دارند خود را احیا کنند، خانواده‌ها دچار آشفتگی شده‌اند و شرکت‌ها در حال فروپاشی هستند. همه این‌ها به‌عنوان یک موقعیت واقعاً خوب برای نوشتن یک مجموعه تلویزیونی در ما طنین‌انداز شد، صرف نظر از این واقعیت که این‌ افراد یهودی هستند.»

با توجه به این که شخصیت‌ها در سریال به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند، گزینش بازیگران یکی از چالش‌های بزرگ سازندگان «الماس‌های خشن» بود.

شامیر می‌گوید: «انتخاب بازیگری که خودش به این جامعه تعلق داشته باشد، واقعاً یک گزینه نبود. بعید می‌دانم ما در بلژیک یک یا دو بازیگر یهودی بیشتر داشته باشیم. البته بازیگر اصلی ما، کوین (یانسنس) آزمایش دی‌ان‌ای انجام داد و فهمید حدود دو درصد یهودی است و بسیار هیجان‌زده شد.»

روبی کلیرن
روبی کلیرن

او ادامه می‌دهد: «برای نقش نُواخ، کوین انتخاب اول یووال و من بود. ما از همان ابتدا او را در نظر داشتیم، چون اعتقاد داریم نه‌فقط شمایل یک ستاره را دارد، بلکه به لحاظ توانایی احساسی، شگفت‌انگیز است. او در بلژیک به خاطر قابلیت‌های متفاوت خود و همه‌فن‌حریف بودن معروف است. هر نقشی که کوین بازی می‌کند، یک ظاهر کاملاً متفاوت و یک شخصیت کاملاً متفاوت دارد. هرچند نُواخ در پالت شخصیت‌های سریال یک فرد سرراست است، اما ما می‌دانستیم کسی را می‌خواهیم که از پس این سفر احساسی بربیاید. کوین از همان ابتدا بازیگر مورد نظر ما بود.»

سازندگان سریال برای اطمینان از این که جامعه یهودیان آنتورپ به شیوه‌ معتبر ترسیم می‌شود، خودشان را در موج اطلاعات و همچنین استفاده از مشاوران مختلف غرق کردند.

یِفِت می‌گوید: «به‌دفعات به آن جامعه رفتیم و با افراد زیادی ملاقات کردیم. با آدم‌های آنجا و صنعت الماس ارتباط برقرار کردیم؛ بنابراین این‌طور نبود که اول متن را بنویسیم و بعد به مشاور نشان بدهیم تا صحت آن را تائید کند. گذشته از این، بخش‌های فنی تولید از طراحی لباس گرفته تا طراحی چهره‌پردازی و بخش‌های دیگر، همه مشاوران خود را داشتند و اطلاعات خاص را با دقت ثبت می‌کردند.»

او ادامه می‌دهد: «در مرحله تصویربرداری هم مشاورانی داشتیم که بیشترشان در صحنه حضور داشتند و در موارد بسیار مرتبط با جامعه، مانند عروسی یا شام یهودیان نظر می‌دادند تا کارها به شیوه درست انجام شود. در کل روند تولید، ما حدود ۱۰ مشاور داشتیم که مراقب بودند همه‌چیز درست پیش برود.»

«الماس‌های خشن» در عین حال یک مجموعه بین‌المللی درباره یهودیان و پول است و چون از نتفلیکس پخش می‌شود، لزوماً فقط برای تماشاگران یهودی نیست. این برای سازندگان حکم یک میدان مین را داشت.

یِفِت با تائید این مسئله می‌گوید: «توجه به این موضوع برای ما خیلی مهم بود. به همین دلیل است که هیچ حرص و طمعی در این سریال نیست. همه‌چیز درمورد بقا یا حفظ میراث خانواده است.»

کوین یانسنس در سریال الماس های خسن
کوین یانسنس

شامیر در توضیح صحبت‌های یِفِت می‌گوید: «اِلی (بزرگ‌ترین فرزند خانواده ولفسون) شخصیتی است که به نظر می‌آید برای در اختیار گرفتن اداره شرکت حرص بیشتری می‌زند، اما او در اوایل کار برای ما دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌ داستان بود، چون دائم تلاش می‌کردیم او را به لحاظ روانی درک کنیم. انگیزه‌های اِلی ناشی از این حس است که او را کمتر از بقیه برادران دوست دارند، کسی که پدرش واقعاً او را نازپرورده نکرد، شخصی که از بازی کنار گذاشته شد؛ بنابراین رویکرد او از این ایده ناشی نمی‌شود که “من پول را فقط برای خودم می‌خواهم، فقط می‌خواهم ثروتمندترین فرد باشم.”»

یِفِت می‌گوید: «متیو وینر درباره سریال “مد مِن” می‌گوید: “همه ما می‌خواهیم دان دِرِیپِر باشیم، اما همه ما پیت هستیم.” گمان می‌کنم اینجا هم همین‌طور است. ما به شخصیتی مانند نُواخ نگاه می‌کنیم – این گردن‌کلفت قوی که مشکلات را حل می‌کند، اما بیشتر ما نُواخ نیستیم. بیشتر ما اِلی هستیم – عیب‌های خیلی زیادی دارد، اما کاملاً با او همذات‌پنداری می‌کنیم.»

سازندگان «الماس‌های خشن» از همان ابتدا به نتیجه رسیدند تأکید بر یهودستیزی به‌عنوان یک نیروی محرکه در این جامعه نمی‌تواند چیزی ارگانیک برای داستان باشد.

یِفِت می‌گوید: «ضدیت با یهودیان در بلژیک قابل انکار نیست، بااین‌حال در اوایل کار تصمیم گرفتیم روی این مسئله تأکید نکنیم. نمی‌خواستیم شخصیت‌های خود را قربانی کنیم. می‌خواستیم آن‌ها را در جایی قرار دهیم که حق انتخاب داشته باشند و سرنوشت خود را کنترل کنند. نیروهایی که این آدم‌ها با آن‌ می‌جنگند همان نیروهایی هستند که هر خانواده‌ای در چنین شرایطی با آن مبارزه می‌کند.»

شامیر می‌گوید: «ما همیشه می‌گفتیم این سریال درباره یهودیان نیست، درباره افرادی است که ازقضا یهودی هستند، درباره پریشانی‌‌ها، ترس‌ها، علایق، خواسته‌ها و نیازهای آن‌هاست، فقط درباره آدم‌هاست. همین.»

منبع: د ایج، کِولر

تماشای آنلاین سریال الماس ‌های خشن در نماوا