مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

همایون اسعدیان شاید از انگشت‌شمار سینماگران ایرانی است که در مقام تهیه‌کننده و کارگردان توانسته با طیف گسترده‌ای از نسل‌های مختلف ستارگان بازیگری همکاری داشته باشد.

این ویژگی سبب برجای ماندن تجربه‌هایی شده که هرچند گاه شکستی تمام عیار در کارنامه او بودند اما اکنون در همان ترازوی همکاری با بازیگران چهره در بازه های زمانی مختلف در یاد مانده‌اند.

البته اسعدیان در کنار تجربه‌های کارگردانی و تهیه‌کنندگی، توانسته تا در جایگاه مدیرتولید، برنامه‌ریز، دستیار کارگردان و حتی بازیگر با فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی همکاری داشته باشد که در ادامه گریزی کوتاه به فعالیت‌های موثر او خواهم داشت.

«نیش» اولین فیلم اسعدیان در مقام کارگردان است که وجه اهمیت خود را از حضور جمشید هاشم پور در نقش کمال زابلی و با همان هیبت آشنای زینال بندری در فیلم «تاراج» از یکسو و شمایل ستاره‌وار ابوالفضل پورعرب سوپراستار سینمای ایران در آن دوره از سوی دیگر وام می‌گیرد.

در عین حال اسعدیان همواره به گروه‌های موفق و ترکیب‌های جواب پس داده و جذاب اعتنا کرده است که پیامد چنین توجهی در ساخت «مرد آفتابی» و «شوخی» نمود می‌یابد.

بهره بردن از زوج اکبر عبدی و حمید جبلی در درست‌ترین شکل ممکن در فیلم «مرد آفتابی» در کنار هوشمندی اسعدیان در استفاده از پرویز پرستویی و حبیب رضایی در فیلم «شوخی» این نکته را نشان می‌دهد که اسعدیان همواره به ترکیب‌های زوجی مردانه یا زنانه در فیلم‌ها و سریال‌هایش توجه ویژه‌ای داشته و از رهگذر چنین برداشتی در استفاده از بازیگران بود که او به تحلیلی یونیک و خاص خودش در استفاده از بازیگران در بازه‌های زمانی مختلف رسید و پشتوانه‌سازی‌های خوبی از حیث معرفی بازیگر یا تثبیت شمایلی هنرمندان در آثار او صورت پذیرفت.

تجربه ساخت «آخر بازی» و معرفی حامد بهداد به سینمای ایران در همین راستا قابل ارزیابی است. در عین حال توجه به سریال‌های تلویزیونی ساخته‌شده از سوی این کارگردان نشان می‌دهد که اسعدیان توجه مناسبی به داستان‌های فانتزی یا واقع‌گرایانه در بستری شیرین یا تلخ برای روایت التهاب و شادمانی زیستی داشته است که در این میان می‌توان از «چراغ جادو»، «بچه‌های خیابان» و «راه بی‌پایان» یاد کرد.

در عین حال تلاش‌های اسعدیان برای به کارگیری ستاره‌های روی بورس بازیگری همیشه هم نتایج شایان توجهی نداشته که در این باره می‌توان به ضعیف‌ترین فیلم کارنامه او یعنی ده رقمی اشاره کرد که با وجود استفاده از جواد رضویان کمدین مطرح آن سال‌ها اما توجهی را به خود جلب نکرد.

«طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» نیز دو تجربه وی در ساخت فیلم برای مخاطبان خاص متدین در کنار توجه نشان دادن به مولفه‌های جذب مخاطب عام بود که در جذب هر دو طیف مخاطبان به توفیقی نسبی رسید.

اما اگر تجربه‌های جامع اسعدیان در زمینه فعالیت‌های سینمایی او را مرور مجددی کنیم او در جایگاه نویسنده فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» نیز رخ نما می‌شود و البته تجربه نویسندگی او در سریال «خسوف» نشان از مسیر جدیدی برای وی می‌دهد و روزهای پیش رو را برای وی در مقام تهیه‌کننده‌ای ساختارشکن و نویسنده‌ای با دید آسیب‌شناس و دغدغه‌مند نسبت به شرایط زیستی جوانان تثبیت می‌کند.  

تماشای «شریک جرم»‌ در نماوا