مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

بخش قابل توجهی از اعتبار و شهرت مازیار میری مدیون انتخاب سوژه‌های خاص از سوی اوست؛ سوژه‌هایی که با انسان و سرشت او مماس است و فیلم‌ها و سریال‌هایی که تلاشی درخور توجه در بازتاب رئال زندگی روزمره داشته‌اند. میری فعالیت کارگردانی خود را از سال ۱۳۷۹ با ساخت فیلم «قطعه ناتمام» آغاز کرد، اما اولین برهه‌ای که مخاطبان با ذات جسور او در پرداختن به موضوعات حساس مواجه شدند به سال ۱۳۸۴ و ساخت فیلم «به آهستگی» باز می‌گردد.

در این فیلم باورهای عامیانه از مفهوم خیانت در بستری از چالش فلسفی و اخلاقی کشف و شهود بررسی می‌شود تا این کارگردان به وضوح تمایل خود به سرپنجه شدن با تابوها را از همان اوایل فعالیت خود نشان دهد.

در ادامه این میل جسورانه به دستمایه کردن سوژه‌های ملتهب برای ساخت فیلم، میری در سال ۱۳۸۵ به سراغ اقتباس از کتاب مشهور «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان رفت و فیلم «پاداش سکوت» را ساخت. چالش اخلاقی یک رزمنده به نام اکبر منافی و آغاز یک مسیر هفت خانی برای رسیدن به واقعیت شهادت یحیی، به واقع نقبی به واقعیت‌های کمتر گفته شده و پستوهای ناگفته شده از جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که «پاداش سکوت» را به مثابه فیلمی ضدجنگ نمایه کرد.

پس از تثبیت دراماتیک میری در سینمای ایران، او برای آنکه توانایی‌اش در ساخت فیلم کمدی را نیز نشان دهد به سراغ سناریویی از محمد رحمانیان رفت و «کتاب قانون» را ساخت.

«کتاب قانون» از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است که نبرد هنر و ایدئولوژی را به نمایش می‌گذارد. به واقع سینما به بستری تبدیل می شود تا آنچه ناگفتنی است به تصویر کشیده شود و لزوم بازاندیشی مجدد در نحوه خوانش احکام و تنظیم رفتارها و گفتارها بر مبنای فهم نظری از کلیدواژه خدا به عنوان یک پیشنهاد مطرح می‌شود تا جامعه ایمانی در وهله اول توحیدباور باشد و در هر کنش و واکنشی که نشان می‌دهد آنچه رضای خداست در نظر بنشیند و بیان‌ها و رفتارها سمت و سویی متفاوت بیابد نسبت به آنچه مکرر گفته شده بود، اما به سیاق همان اصطلاح مشهور عالم بی‌عمل، فیلم نیز گروهی از افراد را به مثابه نمادی گفتمانی از یک شیوه زیستی زیر ذره بین اخلاقی خود قرار می‌دهد و تنها کمدی عاشقانه مذهبی در ایران را به مخاطبان می‌نمایاند.

میری اگرچه در تلویزیون نیز سریال‌هایی جذاب مثل «گاوصندوق» و «فرات» ساخته است اما همه آنچه او را به سیاق یک کارگردان دارای بینش اجتماعی و فهم فلسفی و اخلاقی جامعه پیرامونی نمایانده است در فیلم‌های سینمایی او بازتاب یافته است.

برای نمونه می‌توان از «سعادت آباد» به مثابه فیلمی تاثیرگرفته از «درباره الی» و سبک اصغر فرهادی یاد کرد که گفتمان‌های مشدد و پرتنش زیست اجتماعی طبقه متوسط در ایران را دستمایه روایتی تودرتو از ارتباطات پرچالش و همراه با پنهان کاری جامعه امروز کرده بود.

دیگر ساخته‌های سینمایی میری یعنی «حوض نقاشی» و «سارا و آیدا» نیز به مفاهیم عشق و رفاقت بازهم با رویکردی اخلاقی توجه نشان می‌دهد. لطافت مریم و رضا زوج دارای نقصان ذهنی در فیلم «حوض نقاشی» که رنگ‌آمیزی پراحساس و نابی از یک عاشقانه زن و شوهری از یکسو و یک مهربانی بی‌نهایت پدرانه و مادرانه نسبت به فرزند بود در کلیت سینمای اجتماعی ایران متمایز می‌نماید.

اما پس از ساخت فیلم کم‌جان «سارا و آیدا»، میری دوباره از توانایی خود در پرداخت به ارتباطات عاشقانه در سریال «خسوف» رونمایی کرد. هرچند بخشیده شدن باری معمایی به این سریال و رویکرد صریح و انتقادی آن به مناسبات ارتباطی و اخلاقی جامعه امروز، این سریال را در جذب مخاطبان نسبتا موفق نمایانده است.

این روزها شاهد پخش مینی سریال «شریک جرم» به کارگردانی مازیار میری از نماوا هستیم و با توجه پیشینه موفق وی در ساخت درام‌های اجتماعی، می‌توان به موفقیت «شریک جرم» در جذب مخاطبان امیدواری داشت.

تماشای «شریک جرم» در نماوا