مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تعریف نکردن از خود یک ویژگی سنتی سوئدی است. این خصلت حتی یک اصطلاح نوردیک دارد: «قانون یانته»، الگویی که منتقد دستاوردها و موفقیتهای فردی است و آن را ناچیز و فاقد اهمیت میداند و تمام توجهات را به تلاش جمعی معطوف میکند، اما در سریال «پول بادآورده» (Snabba Cash) که استکهلم را شهری با کارآفرینان سلطهجو، دلالان کوکائین و یک میلیاردر فناوری (با بازی اوله ساری) که به یک مصاحبهکننده رادیویی میگوید، «من سیستم هستم» ترسیم میکند، فضای کمی برای رعایت آداب وجود دارد.
این مجموعه تلویزیونی سوئدی که فصل اول آن آوریل ۲۰۲۱ از نتفلیکس پخش شد، باورهای چهرههای پولدار حوزه کارآفرینی در استکهلم را که همه به دنبال خلق اسپاتیفای بعدی هستند، بهموازات حال و هوای دنیای تبهکاران این شهر به تصویر میکشد. در هر دو قشر، فقط نیاز است که جاهطلبترین و بیرحمترین جوانان به کار گرفته شوند.

اسکار سودرلوند، ۴۴ ساله، خالق و گرداننده سریال میگوید: «ساختارهای قدیمی در استکهلم تغییر کردهاند. شما با تجارت دارو و با انفجار شرکتهای فناوری سوئدی روبرو هستید. برادر بزرگ من با بچهها کار میکند و هر روز نوجوانانی را میبیند که واقعاً دچار استرس هستند، چون برنامهای برای کسب اولین درآمد میلیونی خود تا پیش از ۲۵ سالگی ندارند.»
این یک تغییر ناگهانی در کشوری است که به خاطر استاندارد بالای زندگی، برابری درآمد و چتر حمایتی اجتماعی قوی شناخته میشود – نشانهای از تغییر ارزشها، جمعیتشناسی و واقعیتهای اجتماعی-اقتصادی که سریال، با تمام چرخشها و تنشهای نوآر نوردیک خود، در جستجوی آن است.
سودرلوند میگوید: «برای من دو دنیایی که ما به تصویر میکشیم دو نسخه افراطی از سرمایهداری است.»
از جهاتی، خود «پول بادآورده» نمونهای از موفقیت ابرسرمایهداری سوئدی است. امپراتوری «پول بادآورده» از سال ۲۰۰۶ با رمانی نوشته ینس لاپیدوس که به دهها زبان ترجمه شده است، شروع شد. داستان موفق او در حد یک سهگانه ادبی، سه فیلم سینمایی و یک پدیده فرهنگی اصیل در سوئد گسترش یافت و بر محاورات عامیانه و کوچهبازاری و موقعیت کاری ستارههای آن در هالیوود تأثیر گذاشت.

هرچند سریال نتفلیکس بر بسیاری از همان مضامین طرحشده در رمانها و فیلمها تکیه دارد، اما پیشفرض داستان را بهطور قابل توجهی تغییر داده است: شخصیت اصلی، دیگر یوهان وستلوند یا بهطور مختصر «ی. و.» نیست: یک دانشجوی مرد سفیدپوست که در داستانهای اصلی گرفتار گروهی از فروشندگان مواد مخدر میشود. حالا شخصیت اصلی، لیا (اوین احمد) است: یک مادر مجرد با اصالت خاورمیانهای که میکوشد برای یک استارتاپ که خودش راهاندازی کرده است سرمایه اولیه جور کند.
لیا که مثل خیلی از مهاجران دیگر در مجتمعهای مسکونی دولتی زندگی میکند، گزینههای محدودی دارد. پس از مدتی تلاش بیحاصل، او به نتیجه میرسد تنها انتخابش این است که از راوی، برادرشوهرش (دادا فونگولا بوزلا) که یکی از چهرههای اصلی در تجارت محلی مواد مخدر است، پول قرض کند؛ و وقتی راوی خود را در شرکت لیا شریک میکند آینده او را به خطر میاندازد.
احمد میگوید: «وقتی صحبت از کارآفرینی میشود، حتی قبل از این که کار را شروع کنید نیاز به سرمایه دارید. شخصیتی که من نقش او را بازی میکنم دختر پدر و مادری مهاجر است، بنابراین اینطور نیست که او از قبل پولی داشته باشد.»

احمد، ۳۲ ساله، ستاره نوظهور فیلمها و سریالهای سوئدی مانند «باران» و «شنهای روان»، هر دو از نتفلیکس است. او اشاره میکند: «یکی از جنبههای متمایز “پول بادآورده”، تنوع نژادی بازیگران آن است که برای یک سریال سوئدی خیلی کم پیش میآید.»
او میگوید: «من کار بازیگری را از ۱۵ سالگی شروع کردم و ۱۵ سال طول کشید تا برای چنین نقشی انتخاب شوم. برای من الهامبخش بود چون معمولاً تنها هستم – معمولاً تنها فرد رنگینپوست یک پروژه هستم.»
پدر و مادر کرد احمد در دهه ۱۹۸۰ در شرایطی به سوئد مهاجرت کردند که دولت مترقی آن دوره، درهای کشور را به روی جریانی از پناهجویان غیر اسکاندیناویایی باز کرد. احمد در آکالا در حومه استکهلم، جایی که بیشتر جمعیت را مهاجران تشکیل میدهند، به دنیا آمد و بزرگ شد. پدرش به شیوه کلاسیک آموزش بازیگری دیده بود، اما در سوئد بهعنوان سرایدار مدرسه کار میکرد.
خیلی دیگر از همبازیهای احمد در «پول بادآورده» بازیگران تازهکار هستند که در خانوادههای خود سابقه مهاجرت دارند. این بازتابی از تغییرات جمعیتی سوئد در دهههای اخیر است. افزایش موج مهاجرت به سوئد در دهه ۲۰۱۰، صدها هزار پناهجوی جدید به همراه داشت که بسیاری از آنها از جنگ داخلی در سوریه فرار کردند. (امروز سوریها بزرگترین گروه قومی غیر بومی در سوئد هستند. تا سال ۲۰۱۶، از هر شش فرد مقیم سوئد، یک نفر مهاجر بود.)

این تغییرات، همراه با سرازیر شدن سلاحهای غیرقانونی و افزایش حملات و تیراندازیهای گروههای خلافکار، موجی از لفاظیهای سیاسی در ضدیت با مهاجران، همینطور سختگیری نسبت به پناهجویان جدید را باعث شده است. از این منظر، نقش اصلی برای احمد در قالب یک تاجر زن زیرک که میداند چطور با یک سیستم ناکارآمد بازی کند، نوعی قالبشکنی است. بااینحال، این که همکاران احمد با پسزمینههای مهاجرتی، بیشتر در نقش فروشندگان مواد مخدر مسلح نشان داده شدهاند، بهظاهر میتواند پرسشهایی ایجاد کند.
سودرلوند که بیش از ۱۵ سال است در تلویزیون سوئد کار میکند و خالق سریالهای اجتماعی مانند «فربه و عصبانی» (۲۰۱۴) بر مبنای یک داستان واقعی درباره شیادی و فساد در سطح بالا است، «پول بادآورده» را نوعی واکنش مستقیم به شعارهای ضد مهاجرتی تصور کرد.
او میگوید: «سریال ما داستانی درباره طبقه اجتماعی است، نه قومیت و امروز در سوئد، افراد طبقه پایین عموماً رنگینپوست هستند. سوئد بهطور سیستمی کشوری بسیار نژادپرست است و اگر یک سوئدی سفیدپوست نباشید رسیدن به موفقیت بسیار سخت است.»

او اضافه میکند: «شخصی گفت یک جامعه جنایتکارانی را که لیاقتش را دارد به دست میآورد و من فکر میکنم این حرف تا حدی درست است.»
لاپیدوس، ۴۸ ساله، وقتی سهگانه رمانهای نوآر استکهلم خود را نوشت، یک وکیل مدافع جنایی بود. «پول بادآورده» اولین رمان این سهگانه بود. او اشاره میکند بافت فرهنگی آن رمانها تا حد زیادی در سریال نتفلیکس که او تهیهکننده اجرایی آن نیز هست، نادیده گرفته شد. (او همچنین یکی از نویسندگان اپیزود چهار است).
در داستانهای اصلی که در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ و شروع دهه ۲۰۰۰ روی میدهد، شخصیتها دیالوگهایی از فیلم «وال استریت» را نقل میکنند و از یک بامو سری ۵ بهعنوان «سورتمه کوکائین» یاد میکنند. ماهیت جنایی در استکهلم نیز در سریال خیلی متفاوت به تصویر درآمده است.

لاپیدوس میگوید: «وقتی اولین رمان را مینوشتم، مراقب بودم در آن خیلی زیاد به سلاح گرم اشاره نکنم، چون در آن زمان در سوئد خیلی غیرعادی بود. حالا سالها بعد، جنایات سازمانیافته بسیار وحشیانهتر و خشنتر شده است.»
در سریال نتفلیکس، اعضای گروه خلافکار رقیب بهندرت روزها بدون جلیقه ضد گلوله بیرون میروند. به گفته سودرلوند که در حین تحقیق درمورد سریال با «تعداد زیادی از جنایتکاران» ملاقات کرد، این نگاه کاملاً واقعی است.
او میگوید: «اولین فیلم “پول بادآورده” گانگسترهایی از بالکان را به تصویر میکشد که برای تیراندازی آموزش دیدهاند. مشکل این است که حالا بچههایی که تیراندازی میکنند، گلولههایشان را به همهجا شلیک میکنند.»
تماشاگران سوئدی و بینالمللی از اقتباسهای سینمایی «پول بادآورده» خیلی استقبال کردند. اولین فیلم به کارگردانی دانیل اسپینوزا، وقتی در ۲۰۱۰ در سوئد اکران شد، «آواتار» را از صدر جدول فروش پایین کشید. آن فیلم دو سال بعد با عنوان «پول آسان» و با معرفی مارتین اسکورسیزی در سینماهای ایالات متحده روی پرده رفت. یوئل کینامان، بازیگر سوئدی-آمریکایی در هر سه فیلم در نقش «ی. و.» ظاهر شد، نقشی که به او کمک کرد بعداً در سریالهای محبوب آمریکایی مانند «قتل» و «خانه پوشالی» بازی کند.
«پول بادآورده» از راههای دیگری نیز اثرگذار شد. لاپیدوس که شش سال پیش کار وکالت را کنار گذاشت تا تماموقت بنویسد، ادعا میکند داستانهای او عبارت «پول بادآورده» را وارد فرهنگ واژگان کرد.

او میگوید: «این عبارت قبل از انتشار اولین رمان در ۲۰۰۶ وجود نداشت.» او اضافه میکند چند سال پیش که روی یک پرونده جنایی کار میکرد متوجه شد «پول بادآورده» در سوئد تبدیل به یک موضوع شده است.
او میگوید: «پلیس سیستم شنود خیلی گستردهای داشت و وقتی گانگسترها با هم حرف میزدند، بارها و بارها به عبارت “پول بادآورده” اشاره میکردند. ظاهراً همان تأثیر فیلمهای “پدرخوانده” بر مافیای آمریکایی را داشت. مثلاً میگفتند: “حالا دیگر واقعاً باید پول بادآورده به دست بیاوریم.”»
احمد که خود یک نویسنده است، از طرفداران پر و پا قرص فیلمهاست، هرچند در قالب یک نویسنده دیدگاه خیلی متفاوتی دارد. اولین رمان احمد با عنوان «یک روز قلعهای از پول میسازم» در ۲۰۱۷ در سوئد منتشر شد. او میگوید کل کتاب را در ۲۲ سالگی در تلفن همراه خود نوشت. کتاب او که عمدتاً زندگینامهای است، یک زندگی متناقض را توصیف میکند و قهرمان خود را از نیمکتهای مدرسه در آکالا برای ادامه تحصیل به آکادمی هنرهای دراماتیک استکهلم میبرد- مسیری که احمد طی کرد.
احمد فکر میکند اولین صحنه «پول بادآورده» به بهترین شکل تلاشهای لیا – و تا حدی خودش – را در برمیگیرد. او میگوید: «لیا سعی میکند وارد دفترش شود، اما کارت عبور او کار نمیکند. او نمیتواند بهطور عادی وارد محل کارش شود، بنابراین باید منتظر شود کسی از دفتر خارج شود و او سریع و پیش از آن که در بسته شود، وارد شود. برای من این یک صحنه خیلی نمادین است.»

لیا با ضربه روحی ناشی از قتل شوهرش در یک تیراندازی دست و پنجه نرم میکند. او واقعاً نمیخواهد بخشی از دنیای خلافکاران باشد. ضمن این که او یک پسر کوچک دارد که میداند در خطر تبدیلشدن به بخشی از این دنیا قرار دارد. بنابراین، لیا میخواهد حومه شهر و احتمالاً تمام هویت خود را ترک کند و به فردی کاملاً متفاوت تبدیل شود. موفقیت در صحنه استارتاپ استکهلم کلید او برای رسیدن به این هدف است
احمد میگوید: «لیا معتقد است که پول بهنوعی جواب میدهد. او میخواهد امپراتوری خود را بسازد، اما دائماً در چنگال بسیاری از مردان است. او میخواهد آزاد شود و یک اسب شاخدار بسازد!»
از نظر احمد، لیا «یک بازمانده» است. او میگوید: «ما سعی کردیم از او یک قربانی نسازیم، حتی اگر او در این ساختار اجتماعی یک قربانی باشد، مهم است که او به مبارزه خود ادامه دهد. لیا یک مادر است و فرصت توقف و تأمل و احساس را ندارد.»
احمد با اشاره به تفاوت سریال با فیلمهای «پول بادآورده» توضیح میدهد: «آن فیلمها درباره مسیریابی “ی. و.” بین طبقه بالا و یک دایره پایینی هستند که بیشتر ساختار مافیایی دارند. سریال ما بیشتر به جوانان مربوط میشود. کسانی که پولدار میشوند جوانتر هستند و بعضی بچهها در جریان این خشونت جان خود را از دست میدهند. شرایط در سوئد سختتر شده است. شکاف طبقاتی هم بیشتر شده است، بنابراین جای تعجب نیست که سریال ارتباطات واضحی با اوضاع کنونی کشور دارد.»
فصل اول «پول بادآورده» بهآرامی سرنوشت تمام شخصیتهای اصلی شامل سلیم (الکساندر عبدالله) را – که وقتی در مجالس عروسی خوانندگی نمیکند، آدمکش و دست راست برادرشوهر لیا است – به هم پیوند میدهد و به یک نقطهجوش اجتنابناپذیر میرسد.

این روند در فصل دوم سریال که سپتامبر ۲۰۲۲ پخش شد، ادامه دارد و هر اپیزود ۴۵ دقیقهای، هم با استرس و هم با انتظار به پایان میرسد. درنهایت «پول بادآورده» سطح خاصی از غیر قابل پیشبینی بودن را دنبال میکند که از نبود تعادل قدرت در هر لحظه ناشی میشود.
با توجه به بازخورد فصل اول، کار برای احمد سختتر شده بود. او میگوید: «فصل دوم سختترین کاری بود که تابهحال انجام دادهام. وقتی مردم انتظارات متفاوتی دارند و افراد زیادی نظر دارند، ساخت یک سریال آسان نیست، بخصوص سریالی که باید بهنوعی به واقعیت نزدیک باشد و آنچه را حالا در اینجا اتفاق میافتد، ترسیم کند. بااینحال، فصل دوم مانند فصل قبلی همچنان بر استروئید متمرکز است. انگار همهچیز بیشتر از حد عادی است.»
منبع: نیویورک تایمز