مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سریال مراسم نیمه شب
مایک فلنگن، نویسنده و کارگردان بیشتر به خاطر اقتباس از آثار شرلی جکسون («تسخیر در عمارت هیل»)، هنری جیمز («تسخیر در عمارت بلای») و استیون کینگ («بازی جرالد»، «دکتر اسلیپ») شناخته شده است، اما فضای ترسناک تازهترین پروژه او، «مراسم نیمهشب» یا «عشاء ربانی نیمهشب» (Midnight Mass)، یک سریال کوتاه هفت اپیزودی که ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱ در نتفلیکس پخش شد، کار خودش است.
و این شامل دلنگرانی ناشی از نویسنده بودن است، نه یک اقتباسکننده. فلنگن در مصاحبهای تصویری از لس آنجلس میگوید: «حالا دیگر جایی برای مخفی شدن ندارم. پشت استفن کینگ یک مکان عالی برای مخفی شدن است. این یکی خیلی ترسناکتر است.»
فلنگن ۴۳ ساله به خاطر چیزی که میتوان آن را «وحشت انسانی» نامید، معروف شده است. فراتر از غولها و مورمورها، بیشتر کارهای او بر درام خانوادگی عمیق تمرکز دارد، مملو از مبارزه شخصیتهای آسیبدیده با وحشت روزمره پدر و مادر بودن، شریک زندگی بودن، انسان بودن.

گاهی اوقات طرفداران بهمراتب سادومازوخیست این ژانر، پایان سریالها و فیلمهای او را که با کمی آرامش برای شخصیتهای رنجدیده همراه است، مسخره میکنند، اما فلنگن، درحالیکه هرگز در مصرف سوخت کابوس صرفهجویی نمیکند، معتقد است که وحشت میتواند چیزی عمیقتر ارائه دهد.
او میگوید: «وحشت به ما فرصت میدهد بهعنوان یک جامعه یا فرد، واقعاً به خودمان و چیزهایی که ما را میترساند و ناراحت میکند، نگاه کنیم. وحشت فوقالعاده قدرتمند است.»
«تسخیر در عمارت هیل» با تجربیات خود فلنگن درمورد مرگ در خانواده بزرگش، ازجمله تصاویر خاص از زندگی خود، آکنده بود، اما به گفته او، «مراسم نیمهشب» شخصیترین کارش تابهحال است – سریال از برخی دائمیترین وابستگیهای عاطفی او و همچنین تجربیاتش از دین و اعتیاد الهام گرفته است.

«مراسم نیمهشب» با یک مرد جوان و پس از یک تصادف رانندگی وحشتناک آغاز میشود. رایلی فلین (زک گیلفورد)، پسازآن سالها جستجوی خدا در زندان – نهتنها در انجیل بلکه در هر متن مقدسی که میتواند دست خود را روی آن بگذارد – به خانه دوران کودکی خود در جزیرهای دورافتاده بازمیگردد تا با خانوادهاش بماند. کمی بعد، به دنبال ورود یک کشیش جوان با لباسهای جین و ظاهری امروزی (همیش لینکلیتر)، اتفاقات عجیبی شروع به رخ دادن میکند؛ برخی به نظر هدیهای از سوی خداوند مهربان است؛ برخی دیگر نه. درهرحال، به نظر میرسد یک قدرت برتر علاقه زیادی به امور دنیوی پیدا کرده است.
درست است: فلنگن پس از اقتباسهای موفق از جکسون، جیمز و کینگ، حالا خدا را منبع اقتباس قرار داده است.
در نگاه اول، جامعهی جزیره آرام سریال، به نظر از عمارتهای ترسناک دو سریال «تسخیر در عمارت هیل» و «تسخیر در عمارت بلای» خیلی دور است. درواقع، «مراسم نیمهشب» – که تعدادی از بازیگران آن دو سریال شامل هنری توماس و کیت سیگل، همسر فلنگن نیز در آن بازی میکنند – در استنطاق از الهیات و ایمان، به بسیاری از دلمشغولیهای دو سریال «تسخیر» متوسل میشود.

فلنگن میگوید: «وقتی درمورد زندگی پس از مرگ و روح صحبت میکنید، درمورد ارواح صحبت میکنید. ما بهناچار جذب این ایده میشویم که مرگ برای ما پایان نیست و افرادی را که از دست دادهایم دوباره خواهیم دید. این ایده یکی از چیزهایی است که در وهله اول من را به وحشت علاقهمند کرد و این به همان اندازه پشت ادیان ما قرار دارد که پشت ادبیات وحشت ما است.»
او ایده «مراسم نیمهشب» بهعنوان یک سریال تلویزیونی را اولین بار در سال ۲۰۱۴ مطرح کرد. فلنگن میگوید: «همه ازجمله نتفلیکس آن را به هم پاس میدادند.» این داستان قبل از آن، یک فیلمنامه سینمایی ناتمام بود و پیش از آن نیز قرار بود یک رمان باشد. «مراسم نیمهشب» در دو فیلم فلنگن، «سکوت» و «بازی جرالد» بهعنوان یک کتاب در پسزمینه استفاده شد. در طول سالها، این روش او برای زنده نگهداشتن ایدهاش بود. (او به اعضای کنجکاو گروه فیلمسازی میگفت: «این بهترین پروژهای است که هرگز نمیسازم.»)
اما ریشههای سریال خیلی فراتر میرود؛ درواقع بازتاب تجربیات خود فلنگن است، وقتی پسازآنچه او «یک تربیت سالم کاتولیک» توصیف میکند – ازجمله ۱۲ سال فعالیت بهعنوان خادم کلیسا – بالاخره انجیل را خواند و احساس کرد که ناگهان چشمهایش به روی حقایق باز شده است.

او میگوید: «شوکه شده بودم، برای اولین بار فهمیدم واقعاً چه کتاب عجیبی است. ایدههای زیادی در آن است که قبلاً هرگز در کلیسا نشنیده بودم و خشونت خدای عهد عتیق وحشتناک است! قتل عام نوزادان و غرق کردن زمین! چیزهایی که تا آن زمان از ایمان خود نمیدانستم واقعاً من را در فکر فرو برد.»
فلنگن نیز مانند رایلی در «مراسم نیمهشب»، سالها درمورد ادیان مختلف مطالعه کرد. درنهایت بیشتر با کتابهایی ارتباط برقرار کرد که از الحاد، خردگرایی و علم حمایت میکردند – کتابهای نوشته ساموئل هریس، کریستوفر هیچنز و کارل سیگن. او میگوید: «کتاب “نقطه آبی کمرنگ” در مقایسه با کتاب مقدس خیلی بیشتر واکنش معنوی من را برانگیخت.»
«مراسم نیمهشب» از علاقه مستمر او به مسائل مربوط به ایمان، ازجمله ایمان در افراطیترین شکل آن صحبت میکند. او میگوید: «شیفته این ایده هستم که باورهای ما چگونه رفتار ما با یکدیگر را شکل میدهد. با دیدن سیاست و دنیای امروز به این نتیجه میرسم که بسیاری از ما بر اساس این باور رفتار میکنیم که خدا طرف ما است و خدا هم آدمهایی را که ما دوست نداریم، دوست ندارد.»

یکی دیگر از وحشتهای شخصی فلنگن به سریال او راه پیدا کرد: کلنجار با اعتیاد به الکل. او میگوید: «من از صف طولانی ایرلندیان مست میآیم.» او ادامه میدهد: «اما بزرگترین ترس من این نبود که هنگام مستی در یک تصادف رانندگی بمیرم. این بود که کس دیگری را بکشم و خودم زنده بمانم. آن ترس قلب تپنده “مراسم نیمهشب” است.»
خود فلنگن، بیشتر دوران کودکی خود را در یک جزیره کوچک عجیب و غریب گذراند. خانواده او چند سال در جزیره گاورنورز در بندر نیویورک زندگی میکردند، جایی که پدرش در گارد ساحلی ایالات متحده خدمت میکرد.

آن جزیره یک منبع الهام خوب برای داستانهای ارواح و تخیل فعال بود. فلنگن خود را در رمانهای ترسناکِ جوانانه جان بلرز، آر.ال. استاین و کریستوفر پایک غرق کرد و سرانجام وقتی کلاس پنجم بود به خود جرئت داد تا «آن» استیون کینگ را بخواند. او بعداً برخلاف خواسته مادرش، اقتباس ایبیسی از کتاب کینگ را که در قالب یک سریال کوتاه در ۱۹۹۰ ساخته شد روی ویاچاس دید. این یک تمرین جسورانه و آغاز علاقه وسواسی همیشگی او به داستانهای کینگ بود. در کلاس ششم، او و دوستانش در حیاط خلوت از روی «آن» یک فیلم ۲۰ دقیقهای درست کردند. (فلنگن میگوید: «من بعداً از استیون به خاطر اقتباس غیرمجاز از کتاب او عذرخواهی کردم!»)
فلنگن در دانشگاه تاوسن در مریلند در رشته سینما تحصیل کرد، جایی که مجموعهای شامل سه فیلم بحثانگیز درباره عشق و زندگی در دانشگاه ساخت. او میدانست شغل خود را پیدا کرده است، حتی اگر ژانر خود را کاملاً پیدا نکرده باشد. او با نقل مکان به لس آنجلس، به خود اجازه داد پنج سال در حوزه فیلمهای بلند سینمایی کار کند. او درنهایت ۱۲ سال بهعنوان تدوینگر کار کرد و تصاویر آگهیهای تبلیغاتی درباره ماشین و رئالیتی شوها را کنار هم گذاشت. پیکرتراشی از انبوه تصاویر خام برای او یک آموزش مفید بود، اگرچه فلنگن در آن زمان همیشه چنین احساسی نداشت. (البته او کار خود در موزیک ویدئو «Jealous of My Boogie» برای رئالیتی شو «RuPaul’s Drag Race» را یکی از بهترینهای خود در آن دوران میداند.)

وقتی فلنگن اولین فیلم بلند سینمایی خود، «Absentia» (۲۰۱۱) را کارگردانی کرد، هنوز بهعنوان تدوینگر کار میکرد. او فیلم خود را آخر هفتهها با تجهیزاتی که از محل کار قرض گرفته بود فیلمبرداری کرد. تولید فیلم بعدی فلنگن، «آکیولوس» (۲۰۱۴) هنوز به نیمه نرسیده بود که او سرانجام توانست کار تدوین را رها کند. هر دو فیلم با استقبال خوبی روبرو شدند، اما با ناامیدی به پایان میرسند، چیزی که حالا در کارهای فلنگن خیلی کمتر شده است.
بعدازاین که او کار تدوین را کنار گذاشت، پدر شد و با سیگل ازدواج کرد، نگاه امیدوارکنندهتر به دنیا، راه خود را به فیلمنامههای او باز کرد. فلنگن شروع به خلق نوعی از وحشت کرد که هم استخوانها را به لرزه درمیآورد و هم شما را مجبور میکند بعد از دیدن کارهای او، مشکل خود با هر یک از اعضای خانواده را حل کنید.

او سه سال است که هشیار است. فلنگن میگوید: «من در زندگیام کسانی را داشتم که میگفتند: “اگر زیاد مشروب بنوشی، آدمِ دیگری از تو بیرون میآید و او بسیار وحشتناک است.” بالاخره بهجایی رسیدم که به خودم گفتم اگر این رفتار را تغییر ندهم، نمیدانم چه اتفاقی میافتد.»
این تغییر مسیر ممکن است ربطی به این داشته باشد که «مراسم نیمهشب» با وجود همه لحظههای ترسناکش، ایمان به انسانیت و رستگاری را منتقل میکند. هشیاری تازه همچنین یکی از دلایلی است که او با وجود مدتها تلاش برای به نتیجه رساندن «مراسم نیمهشب»، احساس راحتی میکند که نتوانست این پروژه را زودتر بسازد. او درحالیکه سپاسگزار به نظر میرسد، میگوید: «تا قبل از این در جایی نبودم که بتوانم داستان را آنطور که درست است اداره کنم.»
او ادامه میدهد: «درباره الکلی بودن مینوشتم، اما هنوز خودم هشیار نبودم. از الحاد مینوشتم، اما بر خشم خودم غلبه نکرده بودم. پسازآن، چیزهای زیبایی برای من آشکار شد.»
منبع: نیویورک تایمز (درین کینگ)
تماشای سریال مراسم نیمه شب در نماوا