مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

در ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۴ – روز تعطیل مورمون‌ها در ایالت یوتا، آمریکا که به «روز پیشگام» معروف است – برندا رایت لافرتی ۲۴ ساله و نوزاد ۱۵ ماهه‌اش، از یک خانواده مذهبی، در سالت لیک سیتی به طرز وحشیانه‌ای در خانه‌ خود به قتل رسیدند، اما معمای عاملان جنایت به‌اندازه دلیل کار آن‌ها آزاردهنده نبود.

در سریال کوتاه «زیر بیرق بهشت» (Under the Banner of Heaven) که از ۲۸ آوریل ۲۰۲۲ از اف‌ایکس-هولو پخش می‌شود، دو کارآگاه داستانی، جب پایر (اندرو گارفیلد) و بیل تابا (گیل بیرمنگام) باید کشف کنند یک دختر مورمونِ شیرین، زیرک و کامل مانند برندا (دیزی ادگار جونز) چطور با چنین سرنوشت وحشتناکی روبرو شد.

«زیر بیرق بهشت»

«زیر بیرق بهشت» ​​اقتباسی از یک کتاب غیرداستانی بسیار پرفروش به همین نام نوشته جان کراکائر است. آن کتاب از قتل‌های فجیع برندا رایت لافرتی و اریکا لافرتی به‌عنوان یک نقطه شروع برای بررسی گناهان بزرگ‌تر فرقه‌ چندهمسری مورمون و تاریخ خونین کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان (LDS) یا کلیسای مورمون استفاده کرد. سریال تأملی بر این مسئله است که چگونه می‌توان ایمان را به بنیادگرایی تبدیل کرد و چگونه خودشیفتگی می‌تواند با چارچوب مناسب به خشونت منجر شود.

بخش زیادی از کتاب کراکائر که اولین بار ژوئیه ۲۰۰۳ منتشر شد، بین گفت‌وگوهای معاصر، جزئیات قتل برندا رایت لافرتی و لحظات کلیدی در تاریخ مورمون‌ها در رفت و برگشت است. طبیعتاً برای هر نویسنده‌ یک چالش است که این کار را به‌گونه‌ای انجام دهد که هم صادقانه باشد و هم به لحاظ دراماتیک جذاب باشد. داستین لنس بلک، سرپرست نویسندگان، تهیه‌کننده و کارگردان سریال «زیر بیرق بهشت» می‌گوید قصد داشت تجربه‌ خود از خواندن کتاب کراکائر را برای تماشاگران سریال به تصویر بکشد.

بلک که در ۲۰۰۹ برای فیلم «میلک» برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد، می‌گوید: «تجربه خواندن کتاب برای من بسیار منحصربه‌فرد بود. اول‌ازهمه، به‌عنوان یک مورمون یا فردی که در خانواده‌ای مورمون بزرگ شد، موضوع “زیر بیرق بهشت” فوق‌العاده نگران‌کننده و روشنگر بود، چون تاریخچه‌ای بود که از من پنهان کرده بودند، تاریخچه‌ای که از خیلی مورمون‌ها پنهان شده بود. بااین‌حال، به‌عنوان یک خواننده، تجربه‌ای بسیار منحصربه‌فرد بود و فکر می‌کنم به همین دلیل است که مردم کتاب را بلعیدند و آن را دوست داشتند چون خواننده اجازه ندارد منفعل باشد. از او خواسته می‌شود با کنار هم قرار دادن ارتباطات بین گذشته مورمون‌ها‌ و جنایت سال ۱۹۸۴ فعال باشد. تمایل داشتم سریالی بسازم که در آن لازم باشد تماشاگر به همان اندازه فعال و درگیر باشد. وقتی کتاب را می‌خواندم، احساس می‌کردم در تحقیقات در کنار جان کراکائر و شانه‌به‌شانه او هم هستم.»

 اندرو گارفیلد در «زیر بیرق بهشت»
اندرو گارفیلد

راه حل واضح این بود که روایت سریال حول محور تحقیقات درباره قتل‌ها باشد، اما چند مانع وجود داشت. وقتی بلک با یکی از بازرسانی که روی پرونده برندا و اریکا کار کرده بود، حرف زد، او به‌وضوح گفت خودش و همکارانش نمی‌خواهند روی صفحه یا پرده نمایش داده شوند یا مجبور باشند آن دوران را دوباره زنده کنند.

بلک می‌گوید: «برای من قابل درک بود و این به من فرصت داد شخصیت‌های جدید خلق کنم. به تحقیقات نگاه کردم، جذاب و قانع‌کننده بود. حس یک تریلر جنایی واقعی را داشت. یک تلاش ده روزه هولناک بود تا بفهمیم: چه کسی این کار را کرد؟ چرا این کار را کردند؟ و قبل از کامل کردن فهرست کسانی که باید کشته شوند کجا بودند؟ ساختار یک تریلر کلاسیک. حالا من باید از چشم چه کسی به ماجرا نگاه کنم؟»

بلک اعتقاد دارد هم مورمون‌ها و هم غیر مورمون‌ها کتاب را می‌خوانند، اگرچه می‌گوید برخی مورمون‌ها آن را قبول ندارند. «بنابراین می‌خواستم در سریال یکی از کارآگاه‌ها خودش مورمون باشد، یک مورمون واقعی. می‌خواستم بتوانم ماجرا را از چشمان آن شخص ببینم.» این نگاه، الهام‌بخش بلک برای خلق شخصیت جب پایر با بازی اندرو گارفیلد شد، یک کارگاه جوان که به همسر، مادر و دخترانش کاملاً متعهد است.

گارفیلد می‌گوید عشق پایر به زنان زندگی‌اش «همه‌چیز» است. «فکر می‌کنم او با ادامه داستان متوجه می‌شود اگر دینش از دست برود، اگر ایمانش از دست برود، عشقی که برای خانواده‌اش و زنان زندگی‌اش باقی می‌ماند، بی‌قید و شرط است. به‌هیچ‌وجه، مسیر یا شکل آن تغییر نمی‌کند. این یک نکته بسیار بسیار قدرتمند است.»

او ادامه می‌دهد: «پس واقعاً همه‌چیز است. روح اوست. انگار نشان‌دهنده هر چیزی است که برای او ارزش زندگی کردن دارد. فکر می‌کنم به تصویر کشیدن آن بسیار آسان بود چون بازیگران نقش‌های زنان زندگی پایر فوق‌العاده بودند.»

 گیل بیرمنگام در «زیر بیرق بهشت»
گیل بیرمنگام

گارفیلد همچنین «ارتباط خاصی» با ساندرا سیکت، بازیگری دارد که نقش جوزی، مادر پایر را بازی کرد. «او یکی از بهترین معلمان بازیگری است. او و دخترش گرتا در ۱۵ سال گذشته معلم من بوده‌اند و وقتی متن سریال را خواندم، من و گرتا به هم گفتیم، “خوب، ساندرا باید این نقش را بازی کند.” بنابراین نیاز نبود جلوی دوربین نقش بازی کنم. ساندرا مثل مادر خودم است و من او را مثل یک مادر دوست دارم و او من را مثل یک پسر دوست دارد؛ بنابراین کاملاً راحت بودیم و این حس دوست داشتن به‌راحتی منتقل می‌شد. زیبا بود.»

درحالی‌که پایر به‌عنوان فردی که ایمان مورمون عمیقاً در او ریشه دوانده است، به این پرونده نزدیک می‌شود، بلک می‌دانست همکار او باید در نقطه مقابل قرار بگیرد: یک غیر مورمون با دلایل زیاد برای بدبین بودن به جامعه مورمون اطرافش.

بلک می‌گوید: «فکر کردم، خوب، اگر قرار است کارآگاه دیگر، غیر مورمون باشد، بیاییم آن را به داستان مرتبط کنیم. بیاییم او را فردی کنیم که خانواده‌اش پایوت است، یعنی از بومیان آمریکاست. آن‌ها قبل از این که مورمون‌ها به این سرزمین بیایند اینجا بودند و حالا او خودش را در بیرون و یک غریبه می‌بیند.» به‌این‌ترتیب، بیل تابا (با بازی گیل بیرمنگام)، یک کارآگاه جان به لب رسیده که از شهر بزرگ می‌آید، متولد شد.

خوانندگان کتاب کراکائر می‌دانند پایوت‌ها به بسیاری از نبردهای واقعی مورمون‌های اولیه کشیده شدند و به خاطر رفتارهای خشونت‌آمیز خود با مسافران و کاشفانی که از مسیر آن‌ها عبور می‌کردند، اغلب سپر بلای مورمون‌ها می‌شدند.

«زیر بیرق بهشت»

بیرمنگام می‌گوید ارتباط تابا با دودمانش «ازنظر نمایندگی سرزمینی که در آن مستقر شده، خیلی مهم است…» او توضیح می‌دهد: «باید با چند پایوت حرف می‌زدم‌ و حالا تعداد زیادی از آن‌ها باقی نمانده‌اند، اما چند سال پیش، وقتی در سنت جورج، یوتا در یک نمایش بازی می‌کردم، چند برخورد با آن‌ها داشتم. موضوع نمایش درباره استقرار مورمون‌ها در منطقه بود؛ بنابراین آن زمان با بخشی از تاریخچه رابطه پایوت‌ها و مورمون‌ها آشنا شدم.»

او ادامه می‌دهد: «هنوز برای آن‌ها طنین‌انداز است. هنوز سرزمینی هست که مستعمره شد، اما یک اتفاق وحشتناک بین آن دو رخ داد که در ادامه سریال متوجه می‌شوید، اما خیلی مهم بود و فکر می‌کنم لنس کار خیلی خوبی کرد که آن را در داستان گنجاند.»

بلک اضافه می‌کند: «ما می‌توانیم نگرش “ورود یک غریبه به ماجرا” را داشته باشیم که تحقیقی به نظر می‌رسد و هم‌زمان، درحالی‌که پایر داستان‌ها درباره تاریخ مورمون‌ها را که واقعاً سرنخ‌های حل پرونده هستند، مجسم می‌کند، به درون ذهن او دسترسی پیدا می‌کنیم؛ و این رویکرد تماشاگر را در موقعیتی قرار می‌دهد که دقیقاً مثل هر سریال کارآگاهی خوب تلاش می‌کند یک قدم جلوتر از بازرسان باشد.»

صحبت از بریده‌های تاریخ مورمون‌ها شد؛ بلک تصمیم گرفت «آن داستان‌ها را به همان شیوه‌ پاراگراف‌های کتاب به تصویر بکشد» تا با روش کراکائر برای روایت لحظه‌های مهم، شخصیت‌ها و مضامین که پرونده لافرتی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، رقابت کند. بلک تصمیم گرفت سکانس‌هایی را که گذشته مورمون‌ها نشان می‌دهد، به آلن لافرتی (بیلی هاول)، همسر برندا که متهم به قتل او و دخترشان است، برادران او و جب پایر بدهد.

«زیر بیرق بهشت»

بلک می‌گوید: «می‌خواستم حس شخصی داشته باشد. می‌خواستم خیلی نزدیک احساس شود. اگر به ذهن پایر دسترسی کامل داشته باشم، می‌توانم همه این کارها را انجام دهم. پس چرا فقط سریال را در ذهن این مأمور تحقیق تنظیم ‌نکنم؟ و این کاری است که من انجام دادم، یعنی هر زمان که بخواهم می‌توانم به هر تاریخی که دوست دارم بروم.»

او ادامه می‌دهد: «و راستش را بخواهید، این سؤال به ذهن تماشاگر می‌رسد که آیا نگاه پایر، آن قطعه از تاریخ دقیق است یا نه؟ چند بار متوجه می‌شویم که این‌طور نیست و پایر باید آن تاریخچه را تصحیح یا چیزی به آن اضافه کند. به‌این‌ترتیب، یک مسئله شخصی است. به‌این‌ترتیب، تاریخی که با آن آشنا می‌شوید، حتی ممکن است نفهمید که با آن آشنا می‌شوید، چون از آن برای کمک به درک پرونده و حل یک جنایت استفاده می‌کنید.»

یک نکته درباره پایر و تابا که از ابتدا به‌راحتی قابل درک است، قدرت جادویی عجیب ارتباط آن‌هاست. درحالی‌که از اپیزود اول به نظر می‌رسد این دو همکار با هم اختلاف نظر دارند، بلک و مهم‌تر، بیرمنگام و گارفیلد با سر نخ‌های کوچک، به شکوفایی دوستی آن‌ها اشاره می‌کنند.

«زیر بیرق بهشت» با قتل برندا آغاز می‌شود و هم‌زمان که پایر و تابا کار خود را انجام می‌دهند، از فلاش‌بک‌ها استفاده می‌کند که به سریال اجازه می‌دهد زندگی زن جوان را درحالی‌که رؤیاهای خود را برای کار به‌عنوان یک مجری خبر پی می‌گیرد و ازدواج با عضوی از یک خانواده مورمون معروف در منطقه، دنبال کند.

بلک می‌گوید: «این شخصیت در همان ابتدا از سر راه برداشته می‌شود تا بتوانیم زندگی او را دنبال کنیم و من زندگی برندا را الهام‌بخش می‌دانم. فکر می‌کنم این رویکرد، ‌ضرورت کنجکاوی و پرسیدن سؤال را به همراه دارد.»

«زیر بیرق بهشت»

هرچه سریال جلوتر می‌رود، پایر نیز خودش را در حال طرح سؤال می‌بیند، چون تحقیقات باعث می‌شود او تقریباً در هر مرحله ایمان خود به کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان را بررسی کند. گارفیلد می‌گوید: «بله و ‌درست هم هست. این پرونده برای پایر مثل یک چکش است. ماهیت این کار چنین چالشی به همراه دارد. پایر باید آرایش روان‌شناختی خود، ساختاری که در او زندگی می‌کند، ساختاری که بیرون او زندگی می‌کند و پایه‌های کلیسایی را که با آن بزرگ شد و اساس تمام درک او از نحوه زندگی است، زیر سؤال ببرد.»

کشمکش درونی پایر نسبت به ایمان خود در لحظاتی اتفاق می‌افتد که گارفیلد همیشه دیالوگ ندارد و از منظر بازیگری، او چالش به تصویر کشیدن این کشمکش بدون کلام را قدر می‌دانست. «برای من، جالب‌ترین چیز بود… بیان افکار و احساسات از طریق لنز، ویژگی‌های جسمانی، ریتم و رفتار یک کارآگاه مورمون در دهه ۸۰، یک مرد خویشتن‌دار که به این تجربه احساسی عادت ندارد. برای من که تازه نقش یک نویسنده پرزرق و برق تئاتر موزیکال (در فیلم «تیک، تیک… بوم») را بازی کرده بودم، حضور در نقش یک کارآگاه مورمون یک شکاف بزرگ بود. به‌عنوان یک چالش دوست دارم که سعی کنم بدون این که چیز زیادی به زبان بیاورم، حرف‌های زیادی بگویم. این چالشی بود که دلم برای آن لک می‌زد.»

منبع: دیسایدر، د رپ

تماشای سریال «زیر بیرق بهشت» در نماوا