مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

کتاب «دردسرهای فلایشمن» (Fleishman Is in Trouble) نوشته تافی برودسر-آکنر، نویسنده و خبرنگار که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد تا حدی یک داستان معمایی با موضوع طلاق است، با حال و هوای بسیار یهودی و نزدیک به جو حاکم بر آپر ایست ساید منهتن و به همان اندازه این ژانر را بررسی می‌کند: واکاوی سرزنش و تهمت متقابل و ناخشنودی (و شاید تا حدی خوشحالی) در یک سن خاص و در یک بازه درآمدی خاص.

«دردسرهای فلایشمن»
جسی آیزنبرگ، ماکسیم سوئینتن و میرا ماهونی گروس

سریال هشت اپیزودی «دردسرهای فلایشمن»، تولید اف‌ایکس-هولو که پخش آن از ۱۷ نوامبر آغاز شد، ازلحاظ لحن و اتفاقات یکی از وفادارترین اقتباس‌های تلویزیونی یا سینمایی از یک اثر ادبی است، هرچند در این انتقال بخش زیادی از معما و چرخش داستانی کم‌رنگ شده است. بااین‌حال، سریال که برودسر-آکنر خالق آن است، خنده‌دار، غم‌انگیز و قابل درک است و البته یک گروه بازیگری بسیار عالی دارد.

جسی آیزنبرگ نقش توبی فلایشمن، یک پزشک متخصص کبد، در آستانه ۴۰ سالگی را بازی می‌کند که به‌تازگی طلاق گرفته و در این فکر است که بعدازاین باید چه کار کند. توبی از کشف این موضوع که ناگهان در بازار دوست‌یابی نیویورک طرفداران زیادی پیدا کرده شوکه شده و به لطف اپلیکیشن‌ها درگیر مجموعه‌ای از روابط غیر جدی با زنان دیگر می‌شود. این عیاشی توخالی زمانی مختل می‌شود که همسر سابقش، ریچل (کلر دینز) که در حوزه تئاتر کار می‌کند، بدون هماهنگی قبلی، فرزندانشان، سالی (ماکسیم سوئینتن) و هانا (میرا ماهونی گروس) را در تعطیلات آخر هفته پیش توبی می‌گذارد و… ناپدید می‌شود.

«دردسرهای فلایشمن»
کلر دینز

توبی، سردرگم، خشمگین و ناامید به خاطر وقفه در روابط برنامه‌ریزی‌شده‌اش، ناچار به رویارویی با گذشته‌ای می‌شود که باور داشت خوشحال است، حالی که ناگهان و به شکل غیرمنتظره‌ سرشار از سردرگمی است و آینده‌ای که زمانی نامحدود به نظر می‌رسید، اما حالا به یک خلأ سیاه می‌ماند.

در این شرایط، دو نفر از نزدیک‌ترین دوستان توبی که آن‌ها را از دوران دانشگاه می‌شناسد، به او تسلی می‌دهند و راهنمایی‌اش می‌کنند: ست (آدام برودی) که شدیداً به دوران جوانی خود چسبیده است و در برابر هر نوع تعهد یا هر نشانی از بزرگ شدن مقاومت می‌کند و لیبی (لیزی کاپلان) که زمانی دست‌به‌قلم داشت، اما حالا همه‌چیز را رها کرده است تا با شوهرش، آدام (جاش رادنور)، بچه‌هایشان را در حومه شهر بزرگ کند. این آدم‌ها از جهاتی اشکال متفاوتی از رؤیای بزرگسالی را به نمایش می‌گذارند، اما هیچ‌کدام راضی هستند؟ نه.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های برودسر-آکنر در اقتباس تلویزیونی از کتابش، یادگیری نوشتن دیالوگ به‌جای پاراگراف‌های طولانی بود. از بخت خوب، نویسنده ۴۷ ساله نیویورکی همه‌چیز را خیلی زود یاد می‌گیرد، ضمن این که موقع کار روی اولین سریال خود، حمایت سارا تیمبرمن و سوزانا گرانت، دو تهیه‌کننده اجرایی باتجربه را داشت.

«دردسرهای فلایشمن»
جسی آیزنبرگ و لیزی کاپلان

گرداننده، نویسنده و تهیه‌کننده اجرایی «دردسرهای فلایشمن» به یاد می‌آورد: «سارا و سوزانا به من گفتند تنها کسی هستم که می‌توانم متن سریال را بنویسم. این دو نفر به من نشان دادند چگونه می‌توان فقط چند کلمه را تغییر داد و ماهیت کل صحنه را عوض کرد.»

برودسر-آکنر که در نیویورک تایمز کار می‌کند، درمورد انتخاب چهار بازیگر اصلی سریال، آیزنبرگ، دینز، کاپلان و برودی می‌گوید: «تنها بازیگرانی بودند که برای این نقش‌ها در ذهن داشتم. دلیلش را نمی‌دانم، اما حالا که لیزی و جسی و آدام را در سریال در کنار هم می‌بینم احساس می‌کنم مادام‌العمر با هم دوست بوده‌اند و وقتی کلر و جسی را با هم می‌بینم احساس می‌کنم واقعاً زن و شوهر هستند. قرار گرفتن در چنین موقعیتی بامزه است.»

احساس تنهایی در هر یک از چهار شخصیت اصلی نفوذ کرده است. بازیگران این جنبه از شخصیت‌های خود را پذیرفتند و با آن همدلی کردند.

«دردسرهای فلایشمن»

جسی آیزنبرگ ۳۹ ساله که در ۲۰۱۱ برای «شبکه اجتماعی» نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد شد، به شوخی می‌گوید: «تنها باری بود که در یک اتاق شلوغ احساس تنهایی می‎کردم.»

او ادامه می‌دهد: «کل سریال به لحاظ فرهنگی، کمدی و درام، خیلی خاص است. وقتی متن را می‌خواندم، حسی که موقع خواندن کتاب داشتم تجدید شد – چیزی ازنظر فرهنگی بسیار خاص که من از آنجا که خودم در نیویورک به دنیا آمدم و بزرگ شدم، به‌خوبی با آن آشنا هستم، اما در عین حال احتمالاً برای کسی هم که در شرایط کاملاً متفاوت بزرگ شده، قابل درک است. زیبایی سریال و کتاب به همین است.»

آدام برودی معتقد است در کنار تنهایی، اندوه نیز یک عنصر اصلی کتاب و سریال است. بازیگر ۴۲ ساله سریال «او. سی.» می‌گوید: «این در زندگی هم قابل احساس است. وقتی سن ما بالاتر می‌رود و به ۴۰ سالگی می‌رسیم، همچنان از خودمان سؤال می‌کنیم کی هستیم و کجا می‌خواهیم برویم. هنوز بر سر دوراهی قرار داریم. هنوز باید خیلی چیزها یاد بگیریم و چیزهایی را کشف کنیم.»

«دردسرهای فلایشمن»

لیزی کاپلان معتقد است ازدواج نوع خاصی از تنهایی به همراه می‌آورد که غیرمنتظره و تکان‌دهنده است و پذیرش آن می‌تواند دشوار باشد. او می‌گوید: «فکر می‌کنم آدم‌ها اولش به خودشان می‌گویند: “من دیگر هیچ‌وقت احساس تنهایی نمی‌کنم. من این آدم را دارم. من آدم خودم را دارم و یک خانواده دارم.” بنابراین، وقتی بین خانواده خود شروع به احساس تنهایی یا بیگانگی می‌کنید، این ناپایداری بیشتر می‌شود، انگار کسی زیر قولش زده است.»

بازیگر ۴۰ ساله سریال «کارشناسان سکس» ادامه می‌دهد: «خیلی چیزها در سریال و کتاب را خیلی دوست دارم، بخصوص این ایده درمورد لیبی که او خیلی آسان می‌تواند انگشت اتهام را به سمت نزدیک‌ترین فرد به خود یعنی شوهرش بگیرد و او را مقصر بداند که زندگی‌اش آن‌طور که تصور می‌کرد پیش نرفت، چون او در بخش زیادی از این زندگی حضور داشته است؛ بنابراین، سرزنش او خیلی آسان است. حقیقت غم‌انگیز کل ماجرا این است که حتی اگر از شوهرتان طلاق بگیرید، ۲۲ ساله نمی‌شوید و امکان تکرار سال‌های ازدست‌رفته را ندارید. مطمئناً در ۲۲ سالگی هرگز فکر نمی‌کنید ممکن است ۲۰ سال بعد با چنین مشکلی روبرو شوید. انگار تا وقتی در این موقعیت قرار نگرفته‌اید حتی به ذهنتان خطور نمی‌کند.»

«دردسرهای فلایشمن»
جسی آیزنبرگ و آدام برودی

کلر دینز شیفته کاوش در ازدواج فلایشمن‌ها و همچنین روابط پیرامون آن بود. بازیگر ۴۳ ساله سریال «میهن» که چهار جایزه گلدن گلوب و سه جایزه امی در کارنامه دارد، می‌گوید: «سریال به ترس بزرگی می‌پردازد که فکر می‌کنم همه ما در آن شریک هستیم – این که صمیمی‌ترین شریک زندگی‌ خود را چقدر می‌شناسید؟ چقدر خودتان را می‌شناسید؟ و بعضی وقت‌ها، پاسخ متضاد است. فکر می‌کنم اضطراب نزدیک بودن به آن بیگانگی بالقوه، خیلی ترسناک و غم‌انگیز است؟ شخصیت‌های سریال با مسائل بزرگی دست و پنجه نرم می‌کنند و باید از آزمون‌های دشوار خود عبور کنند و با ناراحتی‌های زیادی مواجه شوند، اما شاید در پایان کمی به حقیقت خودشان و دیگران نزدیک‌تر شوند و بنابراین کمی به هم نزدیک‌تر شوند.»

«دردسرهای فلایشمن»
جسی آیزنبرگ، لیزی کاپلان و آدام برودی

برای آیزنبرگ جالب بود که شخصیت‌ او و دینز چه نگاهی به هم دارند. او توضیح می‌دهد: «ریچل از دیدگاه توبی، زنی به‌شدت جاه‌طلب، انتقام‌جو و بی‌مبالات است و وقتی سریال جای دیدگاه‌ها را تغییر می‌دهد و تماشاگر، توبی را از نقطه‌نظر ریچل می‌بیند، نظری مشابه نسبت به او پیدا می‌کند؛ بنابراین یکی از چالش‌های ما این بود که به‌عنوان بازیگر، چطور بین قهرمان و ضد قهرمان بودن شخصیت‌هایمان تعادل برقرار کنیم، چطور شخصیت‌های خود را قابل همدردی کنیم و وقتی در دیدگاه خودمان یا دیدگاه دیگری هستیم چه رفتاری نشان بدهیم. همه این‌ها یک چالش خیلی جالب بود. بعضی وقت‌ها هم‌زمان صحنه‌هایی را از دیدگاه مخالف بازی می‌کردیم و این نوسانات کوچک را اعمال می‌کردیم تا به نتیجه مورد نیاز برسیم.»

برای آیزنبرگ، بازی در نقش یک ضد قهرمان بسیار راحت‌تر از بازی در نقش یک مرد جذاب است. او می‌گوید: «من ایده همدردی مردانه را دوست ندارم که یکی از عناصر شگفت‌انگیز این سریال است: بیننده را در این همدردی شریک می‌کند، چون شما پیش خود فکر می‌کنید: “خدا، این مرد قربانی است.” و بعد در پایان متوجه می‌شوید که روایت او فقط یک نسخه از ازدواجش با ریچل است. احساس می‌کردم بازی در اپیزود‌های پایانی سریال برایم راحت‌تر است، چون بیشتر با دیدگاه من درباره پیچیدگی‌های روابط بین آدم‌ها مطابقت دارد: این که هیچ‌کس قدیس نیست.»

«دردسرهای فلایشمن»

توبی و ریچل هیچ‌کدام قابل دوست داشتن نیستند و هر دو به‌نوعی کارهای نامطلوب می‌کنند. درحالی‌که این مسئله می‌تواند درمورد شخصیت‌های مرد قابل درک باشد و ما آن‌ها را ضد قهرمان بدانیم، برای شخصیت‌های زن چندان عادی نیست.

برودسر-آکنر درباره این مسئله می‌گوید: «من در کتاب حواسم بود که ریچل را به کسی تبدیل نکنم که تجسم دوست‌داشتنی نبودن است، اما خیلی هم به این معیارها فکر نمی‌کنم. گاهی نظر خوانندگان را می‎‌خوانم و یکی از سؤال‌های متداول این است که “چرا این شخصیت‌ها را نمی‌توان دوست داشت؟” این حرف برای من خیلی قابل درک نیست. آن‌ها مثل بقیه مردم هستند. همه ما تلاش می‌کنیم دوست‌داشتنی باشیم. احساس نمی‌کنم مسئولیت من در قبال زنانگی چیزی جز این باشد که داستانی انسانی تعریف کنم. درمورد “دردسرهای فلایشمن” هدف این است که تماشاگر خود را در همان موقعیت ببیند.»

«دردسرهای فلایشمن»

او ادامه می‌دهد: «نکته نهایی کل این پروژه این است که هر کس یک جنبه معتبر در داستان خود دارد و همه جالب‌تر از آن چیزی هستند که فکر می‌کنید و همه انسان‌تر از آن چیزی هستند که فکر می‌کنید.»

«دردسرهای فلایشمن» طلاق را در ویترین قرار می‌دهد، اما درنهایت و به شکلی نگران‌کننده‌ درباره پیر شدن است. زمانی که دیگر جوان نیستید، اما همچنان خودتان هستید. با آن فرد قبلی چه ارتباطی دارید؟ با دوستانتان چطور؟ با همسرتان چطور؟ بین بسیاری از پرسش‌های دشوار سریال، این سؤال‌ها باقی می‌مانند. همه ما شخصیت‌های اصلی هستیم که در تاریکی سرگردان شده‌ایم و این واقعاً دلهره‌آور است.

منبع: شوبیز جانکیز

تماشای سریال «دردسرهای فلایشمن» در نماوا