مجله نماوا، علیرضا نراقی

همواره همین بوده است؛ بازگشت به اصل؛ رجوع به ریشه‌ها؛ فراخواندن جهان از یاد برده برای به یادآوردن خویشتن خویش؛ این ترفند انسان بوده است برای شناخت درست خود و شناخت راستین خود راه رهایی از بیگانگی است؛ راه شناخت حقیقت هستی. در چنین فرایندی برای انسان مدرن که نمادی است از اوج گمگشتگی انسان در مصنوعات، رهایی ممکن می-شود. طبیعت و اجزای آن همواره درمانگر انسان بیمار بوده‌اند و چه بیماری همه‌گیری بزرگ‌تر از بیماری گم شدن و اسارت در مناسبات روان‌پریشانه روزمره در شهرهای پر هیاهو. قرن‌ها تلاش بر تداخلِ تصاحب‌گر در کار طبیعت، انسان را بر قدرت نشاند اما، حیات و عناصر و مظاهر آن بر کره زمین را سست گردانید؛ انسان ماجراجو حال دوباره وادار به پذیرش طبیعت و آداب آن به همان شکل که هست شده است. پایان سرکشی انسان، آغاز فروتنی او در پیشگاه وسیع و وصف‌ناپذیر عالم است. این فروتنی یادآور انسانی است که در احساس وحدت مأوا گزیده بود، همان انسان شرقی که سفر زندگی را در رهایی از من، شاکله‌های افسانه‌ای و اصل تمایز با غیر می‌دید و آرمانش یگانگی با عالم به مثابه راهی به سوی بی‌نهایتی التیام‌بخش بود. فرهنگ کهن شرقی اصالت را در درک چیزها همانطور که هستند می‌دید؛ در درک متأملانه امر واقع؛ درک عمیق جهانی که معنایی ساده اما فراتر و ظریف‌تر از معناسازی‌ها و تصورات محدود- اما پیچیده- انسان دارد. در این جهان‌بینی بزرگترین گناه بشر اخلال در حرکت کهن و قانون هستی برای تحمیل برساخته‌های خود بر مبنای نیازهای کوتاه‌مدت و مقید شده به امنیت و منفعت است. حالا که آتش گناه تجاوز به طبیعت، محیط زندگی انسان را رو به خاکستر برده و دیدن تقدم بی‌زمان و ازلی جهان را برای او دشوار کرده است، انسان متوجه تقید هستی خود بر هستی دیگر موجودات و به معنای دقیق‌تر وحدت خود با جهان هستی شده است. آثاری چون مستند «نجواگران فیل‌ها» نمایشی است از نوع دیگری از وجود انسانی که اینک بیش از هر چیز برای انسان مدرن آرمانی پر ضرورت می‌نماید. در فرازهایی از تاریخ هنر البته هشدار به بازگشت به طبیعت امری آشناست، در خود تاریخ سینما -به عنوان اصلی‌ترین شاخته هنری در دوران آشکار شدن بحران رابطه انسان با طبیعت- هم تبلور قدرت درمانگر طبیعت را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. رفتن به درون طبیعت وحشی در سینما مساوی شده است با شناخت کمال یافته خود و جهان پیرامون و تبدیل شدن به موجودی مستحکم و بدون ترس که به حریم امن وجود در گستره طبیعی و ناب آن دست پیدا می‌کند.

«نجواگران فیل‌ها» مستندی ساده اما شورانگیز، پر احساس اما حکیمانه است. این اثر نشان می‌دهد که چگونه ارتباط حقیقی انسان با حیوان بر بستر طبیعت- و  نه در قالبی شکل‌گرفته، ساختگی از احساساتی رقت‌‌انگیز و کنترل شده در سطح اسباب بازی در بستر شهر و تمدن- گوهر وجودی او را عیان می‌کند و حقیقت وجود را همچون نوری از پشت کوه‌های بلند آشکار می‌سازد. این مستند ساخته کارتیکی کونسالوس از تولیدات اثرگذار نتفلیکس در سال ۲۰۲۲ بوده است که در آخرین مراسم اسکار جایزه بهترین مستند کوتاه را برای سازندگانش به ارمغان آورد. فیلم در کمپ نگهداری فیل‌های وحشی می‌گذرد که قدمت آن به چیزی حدود ۱۴۰ سال باز می‌گردد. در این کمپ در جنوب هندوستان فیل‌های آسیب دیده‌ یا بچه فیل‌های گم شده نگهداری می‌شوند. فیل‌ها در این منطقه جایگاهی مقدس نیز دارند و نگهداری از آنها به معنایی نگهداری از پروردگار کهن و روح مقدس هستی محسوب می‌شود. اما فارغ از معانی تمثیلی و مذهبی، اینجا در این کمپ و در زندگی این افراد سبک خاصی از زندگی جریان دارد که عنصر اصلی آن رهایی، ارتباط درونی با موجودات و آرامشی است که در تک تک قاب‌های کونسالوس مشهود است. فیلم با تکنیک تصاویر آهسته و با گفت و گوهایی بسیار خوب و موجز موفق می‌شود جهان یگانه جاری در آن منطقه بکر و مقدس را به مخاطب منتقل نماید. ما زندگی یک زن و مرد را می‌بینیم؛ مرد نامش بیلی است و لقبش کاتونایکان که به معنای سلطان جنگل است؛ البته سلطانی که قدرتش در مهر و سازگاری است؛ در مراقبت، پذیرش و آرامش. همکار او بیلی است که از پیش شغلش مراقبت از فیل‌ها در کمپ نبوده است و عشقی شبیه به عشق مادر و فرزند او را به مراقبت از یک بچه فیل به نام راگو مشتاق کرده است. همین ارتباط و کار مشترک سبب پیوندی خاص و پر عاطفه میان بومان و بیلی و البته فرزندانشان یعنی فیل‌های می‌شود. ما حال شاهد یک خانواده در جنگل هستیم که در صلحی غبطه برانگیز و هیجانی اصیل بر آمده از قاموس و جوهر طبیعت زندگی می-کنند. شاید این خانواده و جهان اثرگذار مستند «نجواگران فیل‌ها» نمایی است از جمله درخشان فیلسوف آلمانی قرن بیستم مارتین هایدگر که می‌گفت برای درک حقیقت باید نسبتی با صمیمیت برقرار کرد.

تماشای «نجواگران فیل‌ها» در نماوا