مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

جکسون لمب، جاسوس گنداخلاق با بازی گری اولدمن بازگشته و مثل همیشه ژولیده، کنایه‌گو و بددهن است. او در فصل دوم «اسب‌های آرام» (Slow Horses) که پخش آن از دوم دسامبر از اپل تی‌وی پلاس شروع شد، با فریاد به گروه وامانده خود متشکل از مأموران تبعیدی ام آی ۵ می‌گوید: «من می‌خوام بدونم این عوضی کیه و کدوم گوری رفت!» او همچنان ظاهر به‌هم‌ریخته‌ای دارد – موی شانه‌نزده، دندان‌های مسواک‌نزده – کلاً داغون مثل ستوان کلمبو.

برای کسانی که اوایل امسال فصل اول «اسب‌های آرام» را از دست دادند (جدا اگر ندیده‌اید، حتماً ببینید!)؛ لمب – که کاملاً بی‌شباهت با یک جاسوس شیک و تر و تمیز مانند ۰۰۷ است – یک گروه از جاسوسان بی‌آبروشده را رهبری می‌کند که به‌عنوان تنبیه به خاطر اشتباهات مختلف به اسلاو هاوس، ساختمانی کثیف در لندن فرستاده شده‌اند. این اشتباهات دامنه گسترده‌ای دارد – از ایجاد اخلال در فرودگاه استنستد پس از گند زدن به یک تمرین آموزشی گرفته تا قمار، اعتیاد به الکل، خشونت و مسائل دیگر.

«اسب‌های آرام»
گری اولدمن

مثل فصل اول، بلافاصله به یک سکانس اکشن پرتنش پرت می‌شویم. این بار یک مأمور سابق و جاسوس بازنشسته دوران جنگ سرد، به‌طور تصادفی یک مأمور روس را می‌بیند که از سال‌ها پیش می‌شناسد و او را تعقیب می‌کند، اما اوضاع درست پیش نمی‌رود و جنازه او کیلومترها دورتر از محل کار یا زندگی‌اش در یک اتوبوس پیدا می‌شود. وقتی لمب پی می‌برد که در مرگ مشکوک همکار سابقش پای یک شبکه اطلاعاتی قدیمی روس در میان است، برای انتقام و دستگیری عوامل آن مأموریتی را آغاز می‌کند و اینجاست که تیم او با بزرگ‌ترین تهدید خود تا به امروز روبرو می‌شود.

ویل اسمیت، نویسنده متن سریال («معاون رئیس‌جمهور») در بهترین حالت خود قرار دارد و در این فصل به شخصیت‌ها و اکشن فضای بیشتری برای درخشش می‌دهد. ریور کارترایت (جک لودن) که در فصل اول پس از پس از به هم ریختن تمرین آموزشی به اسلاو هاوس تبعید شد، ارزش خود را نشان می‌دهد، درحالی‌که کریستین اسکات توماس در نقش دایانا تاورنر، معاون باهوش مدیرکل ام آی ۵ بازمی‌گردد. ساسکیا ریوز در نقش کاترین استندیش، منشی اسلاو هاوس که پابه‌پای جاسوس سابق روس حرکت می‌کند، نقش‌آفرینی چشمگیری دارد، درحالی‌که کریستوفر چانگ در نقش رادی هو، متخصص کامپیوتر و هکر سابق که تخس اما باهوش است، بار دیگر درخشان ظاهر می‌شود.

«اسب‌های آرام»
جک لودن

نقش‌آفرینی اولدمن مانند فصل اول در اغلب لحظه‌ها خیره‌کننده است. فصل دوم با ساختاری شبیه بازی شطرنج که شخصیت لمب از آن لذت می‌برد، به قلمروی «بندزن خیاط سرباز جاسوس» – که اولدمن در سال ۲۰۱۱ در آن بازی کرد – وارد می‌شود. سریال بار دیگر طنز تلخی دارد، حتی زمانی که یکی از اعضای بسیار دوست‌داشتنی تیم به دست دشمن می‌میرد. تفاسیر سیاسی فصل اول نیز به فصل دوم راه پیدا کرده است – سخنان ساموئل وست در نقش پیتر جاد، سیاستمدار محافظه‌کار تفسیری نه‌چندان ظریف در مورد عملکرد نامناسب دولت ارائه می‌دهد که به نظر با حال و هوای کنونی دنیای سیاست در بریتانیا نزدیکی دارد.

بخشی از پی‌رنگ سریال بار دیگر کمی پیچیده است (این به کتاب‌های میک هرون، نویسنده بریتانیایی که سریال از روی آن ساخته شده است بی‌شباهت نیست) و بله بعضی وقت‌ها کمی احمقانه می‌شود: اما بهترین ‌قصه‌های جاسوسی همه کمی احمقانه و کمی پیچیده هستند. در اینجا لمب و همکارانش به‌قدری تماشاگر را سرگرم و در عین حال شگفت‌زده می‌کنند که به‌زودی این موارد را از یاد می‌برد.

«اسب‌های آرام»
ایمی فیون ادواردز و کریستوفر چانگ

سال‌هاست سریال‌های جاسوسی ساخته می‌شود – از «مأموران مخفی» تا «۲۴» و «مدیر شیفت شب» و خیلی‌های دیگر – اما «اسب‌های آرام» چیزی تازه‌ و متفاوت است. نقاط ضعف شخصیت‌ها در اینجا چیزی است که آن‌ها و مجموعه را به یکی از بهترین سریال‌‌های جاسوسی سال‌های اخیر تبدیل کرده است. فصل دوم از ابتدا تا انتها می‌ترکاند.

فصل ۱ و ۲ «اسب‌های آرام» پشت سر هم تصویربرداری شد، با این تفاوت که جیمز هاوز، کارگردان جای خود را به جرمی لاورینگ داد. در فصل جدید با گذشته جکسون لمب بیشتر آشنا می‌شویم. هرچند او مثل همیشه سوهان روح است، اما احساس می‌شود حالا بیشتر با تیم خود همدلی می‌کند و بیشتر هوای آن‌ها را دارد.

گری اولدمن در توصیف شخصیت خود می‌گوید: «لمب علناً آدم‌ها را تحقیر می‌کند. او عمداً تحریک‌آمیز و اهل مجادله است، چون واقعاً اهمیتی نمی‌دهد دیگران درباره او چه فکری می‌کنند، اما نکته اینجاست که بسیار وفادار است و یک قطب‌نمای اخلاقی خیلی قوی دارد. او به خاطر این‌همه ریاکاری و استانداردهای دوگانه و همه‌چیزهایی که در جریان است، از مقامات بالادست خود تنفر دارد، اما به تیم خود خیلی وفادار است. این درست که آن‌ها را سرزنش می‌کند، تحقیر می‌کند و کلاً یک پیرمرد مزخرف است، اما جایی در فصل اول می‌گوید: “این‌ها بازنده‌ن، اما بازنده‌های مَنَن.” که نشان می‌دهد او هم بعضی جاها نرم می‌شود. دنیای جاسوسی یک عنصر حفاظتی خاص دارد. آن‌ مأموران اطلاعاتی نیروهای او هستند و لمب درنهایت باید مطمئن باشد اتفاق بدی برای آن‌ها نمی‌افتد.»

«اسب‌های آرام»
رزالیند الیزر و کادیف کیروان

برای جک لودن، بازیگر نقش ریور کارترایت تصویربرداری پشت سر هم دو فصل سریال این حس را ایجاد کرد که انگار در یک فصل واحد بازی می‌کند.او می‌گوید: «تصور این که در دو فصل متفاوت بازی می‌کنیم کمی عجیب است، اما کاملاً بدون درز بود و ما یک کارگردان متفاوت داشتیم. به‌خوبی حواسمان بود که چه کاری انجام می‌دهیم.»

او درباره ادامه مسیر کاری ریور در فصل جدید می‌گوید: «او خیلی سریع قبول می‌کند که قرار نیست به این زودی‌ اسلاو هاوس را ترک کند. قرار نیست به کاری که می‌خواهد انجام دهد بازگردد، بنابراین تصمیم می‌گیرد خودش را نشان دهد. وقتی به او فرصت داده می‌شود تا مخفیانه در عملیات جدید شرکت کند، بسیار هیجان‌زده می‌شود. نکته جالب درمورد فرم طولانی قصه‌گویی این است که قوس شخصیتی به‌نوعی پایان‌ناپذیر است و واقعاً در یک مسیر صعودی قرار دارد و این چیزی است که کار را برای یک بازیگر واقعاً لذت‌بخش می‌کند.»

یکی از نکات جالب سریال، ارتباط پر فراز نشیب لمب با دایانا تاورنر با بازی کریستین اسکات توماس است. این دو از سال‌ها پیش با هم همکار بوده‌اند و حالا در ام آی ۵، جایی که تاورنر نفر دوم است رقابت دارند. این دو به‌دقت رفتار هم را زیر نظر دارند. تاورنر می‌داند لمب خیلی حیله‌گرتر و ماهرتر از آن چیزی است که وانمود می‌کند. لمب نیز می‌داند تاورنر شایستگی دارد نفر اول ام آی ۵ باشد.

«اسب‌های آرام»
کریستین اسکات توماس

اسکات توماس رنگ‌های زیادی به شخصیت خود می‌دهد. تاورنر حالش از لمب به هم می‌خورد، اما لمب سر او را گرم می‌کند. تاورنر واقعاً از هر کس در هر اتاقی باهوش‌تر است؛ او زیر شایستگی خود، لایه‌ای سرد/ مضطرب دارد.

اسکات توماس می‌گوید: «دایانا به سخت تلاش می‌کند این احساسات را زیر سطح نگه دارد. باید به این نکته‌ توجه کرد که او نفر شماره ۲ است و برای رسیدن به جایگاه شماره ۱ زمان زیادی ندارد. مسابقه ادامه دارد. شرایط باید برای او اعصاب‌خردکن باشد. فکر نمی‌کنم دایانا خیلی خوب بخوابد.»

«اسب‌های آرام»
جک لودن و ایمی فیون ادواردز

اسکات توماس اضافه می‌کند: «بازی در نقش او خیلی سرگرم‌کننده است، اما بعضی وقت‌ها بعد از یک روز کاری می‌خواهم به خانه بروم و دوش بگیرم. او خیلی ناخوشایند است. بازی در نقش شخصیتی که هیچ حس همدردی و همدلی ندارد کمی می‌تواند خسته‌کننده باشد. واقعاً دوست دارم بروم و با کسی مهربان باشم!»

بااین‌حال، بازی در نقش زنانی «که باقدرت با دیگران مذاکره می‌کنند و به سن‌گرایی اعلام جنگ می‌کنند» برای اسکات توماس ارزش دارد. او می‌گوید: «هنوز دربرابر زنانی که همچنان می‌خواهند هشیار باشند مقاومت زیادی می‌شود. برخلاف مردان، هر چه سن زنان بالاتر می‌رود به نحوی کمتر جدی گرفته می‌شوند. من برای بازی در نقش تاورنر کسانی مانند مادلین آلبرایت را الگو قرار دادم، زنان شگفت‌انگیزی که راه را برای بقیه ما روشن می‌کنند.»

«اسب‌های آرام»
ساسکیا ریوز

در پایان فصل اول، لمب به کاترین استندیش، منشی خود که سابقه مبارزه با الکل را دارد اعتراف می‌کند در مرگ چارلز پارتنر، مدیرکل سابق ام آی ۵ که به نظر خودکشی می‌آمد نقش داشت و «اسلحه را به او داد.» بااین‌حال متوجه می‌شویم درواقع این لمب بود که به پارتنر شلیک کرد، اما صحنه‌ را طوری چید که به نظر برسد او جان خود را گرفت.

ظاهراً این تنها دروغی نیست که لمب تاکنون به کاترین گفته است، هرچند او را امین خود می‌داند. اولدمن توضیح می‌دهد: «حتماً همین‌طور است. لمب درمورد گذشته خود خیلی بی‌شیله‌پیله نیست. هرچه سریال جلوتر می‌رود، این مسئله بیشتر مشخص می‌شود. لمب واقعاً رازهای تاریکی در خود دارد، اما خوب همین است. این آدم‌هایی که ما نقششان را بازی می‌کنیم پر از راز هستند.»

کار با این نوع تنش برای بازیگران سرگرم‌کننده بود. اولدمن می‌گوید: «ما در پایان فصل اول یک صحنه فوق‌العاده داریم که در آن کاترین با لمب روبرو می‌شود و می‌گوید: “من واقعاً می‌خوام بدونم چه اتفاقی افتاد.” و لمب به طرز عجیبی به او دروغ می‌گوید یا بهتر بگوییم همه‌چیز را به او نمی‌گوید. این‌ها صحنه‌هایی چندلایه هستند که کار با آن خیلی سرگرم‌کننده است و اگر بازیگری فوق‌العاده‌ مقابل خود داشته باشید که چه‌بهتر.»

«اسب‌های آرام»
گری اولدمن

لمب در این فصل در مقابل یک مأمور سابق کا گ ب قرار می‌گیرد. درک این دنیا برای اولدمن که اولین نامزدی اسکار خود را برای بازی در یکی از معروف‌ترین ابرجاسوس‌های دنیای ادبیات (رمان «بندزن خیاط سرباز جاسوس» با موضوع جنگ سرد به قلم جان لو کاره) به دست آورد، کار دشواری نبود. او می‌گوید: «مگر می‌شود ما با کا گ ب آشنا نباشیم و هیچ تصویری از آن نداشته باشیم؟ ما با آن بزرگ شدیم.»

ساسکیا ریوز بازیگر نقش کاترین استندیش در تکمیل حرف‌های اولدمن می‌گوید: «شگفت‌انگیز است که ما و آن‌ها واقعاً خیلی متفاوت نیستیم. هیچ‌کس نمی‌خواهد اطلاعات حساس و محرمانه را افشاء کند. این کاری است که انگلیسی‌ها می‌کنند، روس‌ها می‌کنند، چینی‌ها می‌کنند. هر کدام از ما تلاش می‌کنیم بر دیگری غلبه کنیم. شباهت‌هایی بین این آدم‌ها هست – آسیب‌های روحی مشابهی را تجربه کرده‌اند، مشکلات مشابهی دارند: از دست دادن دوستان، تحت سلطه‌ روسا بودن… در خیلی چیزها مشترک هستند. چه روس چه انگلیسی – مثل دو روی یک سکه هستند. فکر می‌کنم احتمالاً یک کاترین استندیش روسی در جایی باشد. شاید هم اسمش کاتارینا باشد!»

منبع: ان‌ام‌ای، گلوب اند میل، د رپ

تماشای سریال «اسب‌های آرام» در نماوا