مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

به لحاظ نظری، اسب‌ های آرام (Slow Horses) نباید به‌عنوان یک مجموعه ادامه‌دار، موفق باشد، چه در کتاب‌های میک هرون و چه در سریال اپل تی‌وی پلاس که پخش فصل سوم آن از ۲۹ نوامبر شروع شد.

داستان‌ها درباره یک گروه جاسوس بی‌آبروی بریتانیایی است که به دفتری محقر و کثیف در لندن معروف به «اسلاو هاوس» فرستاده شده‌اند، جایی که به‌ظاهر قرار نیست کار مهمی انجام دهند، اما دائم با پرونده‌های بزرگ مواجه می‌شوند و هر بار نیز قابلیت‌های خود را ثابت می‌کنند.

جک لودن

این ایده خوبی برای یک داستان به نظر می‌رسد، اما دو؟ سه؟ یا درمورد کتاب‌ها، هشت؟ در یک نقطه خاص این سؤال به ذهن می‌رسد که آیا موفقیت دور از ذهن اسب‌های آرام باعث نمی‌شود ام آی ۵ مسئولیت‌های واقعی به آن‌ها بسپارد؟ یا اگر این‌قدر خوب کارشان را انجام می‌دهند، چرا به اسلاو هاوس تبعید شده‌اند؟

خوشبختانه هرون و نویسندگانی که داستان‌های او را برای تلویزیون اقتباس می‌کنند، برای دور زدن محدودیت‌های ظاهری این پیش‌فرض، دائم روش‌های خلاقانه‌ پیدا می‌کنند. «اسب‌های آرام» هر طوری شده چه به لحاظ نزدیک شدن به شخصیت‌های سهل‌انگار و چه پردازش قهرمانان واقعی، همچنان پذیرفتنی است و سومین فصل حتی با ظرافت بیشتر نسبت به قسمت‌های بسیار جذاب قبلی، تعادل را حفظ می‌کند. این یک کار تلویزیونی در سطح بالا و حالا احتمالاً حتی بالاتر از قبل است.

فصل سوم از رمان «ببرهای واقعی» هرون اقتباس شده است، جایی که جکسون لمب – رئیس ژولیده و سمج اسلاو هاوس با نقش‌آفرینی بامزه و بدون خود‌بزرگ‌بینی گری اولدمن – و گروه او به‌ظاهر تلفات جانبی یکی از روش‌های غیر اخلاقی قدیمی ام آی ۵ هستند.

گری اولدمن

گروهی با هدف دستیابی به یک پرونده جنجالی اداره امنیت داخلی بریتانیا، کاترین استندیش (ساسکیا ریوز)، فرد دست راست جکسون را می‌ربایند و حالا همه‌چیز به جکسون و دیگر زیردستان او، ریوِر کارترایت (جک لودن)، لوئیزا گای (رزالیند الیزر)، رادی هو (کریستوفر چانگ)، مارکوس لانگریج (کادیف کیروان) و شرلی دَندِر (ایمی فیون ادواردز) بستگی دارد تا بفهمند قضیه چیست.

جکسون و ریور در فصل‌های‌ قبلی در دو طرف مخالف طیف جاسوسی قرار ‌داشتند. اولی مردی پا به سن گذاشته است که به‌ظاهر قید همه‌چیز را زده و دومی یک قهرمان به‌طور سنتی‌ بی‌باک که با دو به هم ‌زنی دیگران سر و کارش به اسلاو هاوس افتاده است. در مقایسه با اعتیاد مارکوس به قمار یا مشکلات کاترین و شرلی با الکل و مواد مخدر، توجیه تبعید شدن ریور به اسلاو هاوس سخت‌تر است.

بااین‌حال با ادامه سریال آشکارتر می‌شود ریور هرچند چهره‌ زیبایی دارد و می‌تواند حتی پس از یک درگیری فیزیکی هولناک، به‌سرعت بدود، بیشتر به مارکوس یا شرلی نزدیک‌ است تا جیمز باند. رگبار توهین‌های جکسون به ریور به خاطر ناراحتی از این نیست که یک مرد عمل با فک کشیده زیر دست او کار می‌کند.

جکسون واقعاً باور دارد درگیری بیش‌ازحد ریور با عزت نفس خود، به‌اندازه دیگر کارکنان اسلاو هاوس خطرناک است و این فصل به‌ویژه شواهد سرگرم‌کننده‌ مختلفی ارائه می‌کند که طرف رئیس را می‌گیرد. نقش لودن در سریال خیلی کمیک نیست، اما او یواشکی عالی عمل می‌کند و ریور را در لوده‌وار‌ترین حالتش به ما نشان می‌دهد.

ایمی فیون ادواردز، کادیف کیروان

این بار بخش زیادی از جنبه‌های سرگرم‌کننده شامل اعضای محترم‌تر ام آی ۵ می‌شود و جست‌وجوی این پرونده مرموز، آغازگر جنگی بین دایانا تاورنر (کریستین اسکات توماس) و رئیس او، اینگرید ترنی (سوفی اوکوندو) است.

اوکوندو در فصل اول چند بار ظاهر شد، اما او در فصل جدید یک چهره بسیار برجسته‌تر در داستان است. برازندگی و ظرافت آرام این دو زن شیک‌ِ صاحب قدرت که همدیگر را با کلام تکه‌ و پاره می‌کنند لذت‌بخش است و در تضاد آشکار با الم‌شنگه‌های پر سر و صدا و ناشیانه گروه اسلاو هاوس قرار دارد.

منظور این نیست که اسب‌های آرام کاملاً نالایق هستند. البته که لمب در کار خود بهترین است و فصل سوم شبیه آنچه در فصل پنجم «فارگو» اتفاق می‌افتد، یک نسخه بزرگسال از تله‌های انفجاری کوین مک‌کالیستر در «تنها در خانه» برای خنثی کردن نقشه‌های دزدان ارائه می‌کند. دیگر اعضای اسلاو هاوس نیز لحظه‌هایی برای درخشش دارند یا درمورد رادی – یک نابغه کامپیوتر و هکر زبردست که در عین حال یک ابله حال به هم زن، مردم‌گریز و ازنظر آداب اجتماعی دست و پا چلفتی است – ما لحظه‌هایی را می‌بینیم که تلاش‌های او برای درخشیدن کاملاً مؤثر نیست.

نبود آمار دقیق از تعداد تماشاگران، برآورد میزان موفقیت «اسب‌های آرام» را دشوار می‌کند، اما سریالی است که اگر جلوی فردی که آن را دیده اسمش را بیاورید، چهره‌‌اش روشن می‌شود و حداقل سه دقیقه درمورد آن حرف می‌زند. اگر این سطح از شور و شوق بازتاب مخاطبان بیشتر باشد، دلیلی ندارد سریال تا وقتی همه کتاب‌های هرون را اقتباس نکرده است ادامه پیدا نکند. این مجموعه هر بار به اسب‌های آرام اجازه می‌دهد آن‌قدر خوب باشند که غائله را به‌خوبی و خوشی ختم کنند، اما هرگز آن‌قدر خوب نباشند که بتوانند از برزخ کاری خود بگریزند.

یک گروه بازیگری رؤیایی

«اسب‌های آرام» از زمان اولین نمایش در اپل تی‌وی پلاس در آوریل ۲۰۲۲ به یکی از جواهرات این استریمر تبدیل شده است – یک ضربه مطمئن که نتیجه داده است. سریال پیش از آن که حتی فصل اول از پلتفرم پخش شود برای فصل دوم تمدید شد. به همین منوال، پیش از پخش فصل دوم به تولید فصل‌های سوم و چهارم چراغ سبز نشان داده شد. این تریلر جاسوسی با یک گروه بازیگری تماشایی به رهبری گری اولدمن، بازیگر برنده اسکار، حالا یکی از محبوب‌ترین سریال‌های درام اپل تی‌وی پلاس است.

کریستین اسکات توماس

ویل اسمیت، نویسنده سریال (با ویل اسمیت بازیگر اشتباه نشود)، با خنده می‌گوید: «فکر می‌کنم ما متن فصل سوم را در پایان تصویربرداری فصل اول در ۲۰۲۱ نوشتیم؛ شاید هم در شروع تصویربرداری فصل دوم. راستش را بخواهید دقیقاً حضور ذهن ندارم. همیشه یکی در حال تدوین بوده است و درگیری در مراحل پیش‌تولید یا تصویربرداری؛ بنابراین کمی فراموش کرده‌ام کجا هستم.»

او ادامه می‌دهد: «این که اپل پیش از پخش فصل اول به “اسب‌های آرام” اعتماد کرد و سفارش اپیزودهای بیشتر داد، خیلی باعث دلخوشی است. من وقت یا فضای کافی برای فکر کردن به واکنش تماشاگران نداشتم، اما بعد از مدتی فقط می‌توانید با چیزی که روبروی شماست کار کنید و امیدوار باشید بقیه آن را دوست داشته باشند.»

حالا با اطمینان می‌توان گفت این اتفاق افتاده است. سریال تحسین‌شده «اسب‌های آرام» نه‌فقط با استقبال تماشاگران روبرو شده بلکه جوایز متعددی نیز به دست آورده است.

گری اولدمن، جک لودن

اسمیت با اشاره به کتاب‌های میک هرون و شخصیت جکسون لمب (اولدمن)، مأمور اطلاعاتی همیشه مست و ژولیده داستان که وظیفه نظارت بر گروهی از طردشدگان ام آی ۵ را دارد، می‌گوید: «وقتی کتاب‌ها را خواندم که خیلی هم آن‌ها را دوست دارم، با خودم فکر کردم پتانسیل تولید یک سریال فوق‌العاده را دارند. وقتی هم اولین بار پشت مانیتور نشستم و گری را در نقش لمب دیدم مطمئن شدم سریال فوق‌العاده‌ای داریم. این کاملاً مشهود است و من هنوز آن حس را دارم.»

او توضیح می‌دهد: «در یکی از صحنه‌ها کار آن‌ها را تماشا کردم. دقیقاً مثل این بود که سریال را می‌بینم؛ و این قبل از تدوین بود، قبل از ساخت موسیقی یا جلوه‌های بصری یا هر چیز دیگر. به خودم گفتم: “خدای من، همه‌چیز در نقش‌آفرینی‌هاست.” بازیگران سریال شگفت‌انگیز و به‌اندازه خود شخصیت‌ها زنده هستند. امیدوارم بودم تماشاگران هم با دیدن سریال واکنش مشابه نشان دهند.»

اسمیت که در عین حال تهیه‌کننده اجرایی «اسب‌های آرام» است چنان با بازیگران و شخصیت‌های آن‌ها عجین شده که فصل سوم را به مکان‌های جدیدی می‌برد.

سوفی اوکوندو

او ذوق‌زده می‌گوید: «بعد از یک مدت با صدا و ریتم بازیگران شروع به نوشتن می‌کنید. صادقانه بگویم خود من وقتی شروع به نوشتن کردم که فیلم تست بازیگری جک لودن را دیدم. او طنز و درام لازم را برای بازی در نقش ریور کارترایت دارد. جک از عهده هر کاری برمی‌آید. او شگفت‌انگیز است. همین که بازیگران را انتخاب کردید، صدای آن‌ها را در ذهن خود می‌شنوید و می‌دانید قرار است با فلان دیالوگ چه کنند. امیدوارم چیزی به بازیگران سریال بدهم که می‌خواهند و چیزی در اختیارشان بگذارم که آن‌ها را به چالش بکشد و همچنان از آن لذت ببرند. شخصیت‌ها در هر فصل جابجا می‌شوند و نکته جدیدی دارند که می‌توانند کشف کنند و این فوق‌العاده است.»

اسمیت نقش‌آفرینان «اسب‌های آرام» را «یک گروه بازیگری رؤیایی و شگفت‌انگیز» می‌نامد و اضافه می‌کند با آن‌ها می‌تواند در هر فصل جدید کار کند و «کار حتی بهتر هم بشود.»

رزالیند الیزر، جک لودن

او می‌گوید: «در این فصل، ریور متوجه می‌شود پدربزرگش، دیوید با بازی جاناتان پرایس دچار زوال عقل شده است. دیوید هم متوجه این موضوع شده و از این بابت عصبانی است. بازی جک و جاناتان در آن‌ صحنه‌ها را دیدم و تحت تأثیر ظرافت، تلخی و غمگینی آن قرار گرفتم که متفاوت از هر کار ما در دو فصل قبلی است. این برای فصل بعدی به من ایده داد؛ بنابراین اگر کار بازیگران خوب باشد یک نویسنده درنهایت از آن‌ها و درخشش آن‌ها ایده می‌گیرد.»

اسمیت ادامه می‌دهد: «سریال سکانس‌های اکشن فوق‌العاده‌ای دارد که واقعاً هیجان‌انگیز هستند، اما درام جذاب هم دارد. در صحنه‌ای ریور برای اولین بار با پدربزرگش مخالفت می‌کند، از زاویه‌ای دیگر او را می‌بیند و فکر می‌کند شاید او قهرمانی نیست که همیشه فکر می‌کرد. صحنه بسیار قدرتمندی است.»

یکی از موارد دیگر که اسمیت در فصل سوم از انجام آن لذت برد، فرورفتن عمیق در تقابل بین دایانا تاورنر (کریستین اسکات توماس) و اینگرید ترنی (سوفی اوکوندو)، دو عضو برجسته ام آی ۵ بود.

کریستوفر چانگ، گری اولدمن

نویسنده با اشاره به صحنه‌ای که به‌تنهایی به‌اندازه کل یک اپیزود تأثیرگذار است، توضیح می‌دهد: «دیدن این دو شخصیت بخصوص در آن صحنه خاص، فوق‌العاده است. دیدن مواجهه این بازیگران شگفت‌انگیز، بسیار پرتنش و جذاب است.»

عجیب این که تعامل فوق‌العاده قوی اسکات توماس و اوکوندو در این صحنه فقط با کمی تمرین حاصل شد. اسمیت به یاد می‌آورد: «ما می‌خواستیم پیش از تصویربرداری دور هم جمع شویم، اما به دلایل مختلف نتوانستیم. بااین‌حال کریستین و سوفی در سطحی هستند که راحت از عهده کار برمی‌آیند. روال چنین صحنه‌هایی این است که همه کنار هم باشند تا اگر سؤالی بود مطرح شود یا اگر لازم باشد دیالوگی تغییر کند. من قطعاً جداگانه با آن‌ها درمورد کمی تنظیمات صحبت کردم. هیچ‌وقت نمی‌خواهم بازیگران با این حس سر صحنه بروند که “من صحنه را نمی‌فهمم” یا “این چیست؟” اما آن‌ها با وجود فرصت کم برای تمرین فوق‌العاده ظاهر شدند.»

فصل سوم «اسب‌های آرام» به سبک و سیاق دو فصل قبلی، همان‌قدر که به تنش و اکشن توجه دارد، طنز را به‌عنوان یک عامل مهم برای جذاب بودن به کار می‌برد. رسیدن به تعادل کار دشواری است، همین‌طور مطمئن شدن از این که سریال به ورطه تکرار نیفتد و همچنان تازه باقی بماند.

ساسکیا ریوز، جک لودن

اسمیت توضیح می‌دهد: «این چیزی است که من سخت برای آن کار کرده‌ام. حاصل تجربه من از سال‌ها همکاری با آرماندو یانوچی در سریال‌های “معاون رئیس‌جمهور” و “در چرخه” و کارهای دیگر است. او هیچ‌وقت نمی‌خواست خودش را تکرار کند و می‌گفت: “اوه، ما قبلاً این کار را کرده‌ایم. بیا سراغ یک کار دیگر برویم.” توصیه او همیشه در ذهن من است. یکی از درس‌های بی‌شماری است که از کار کردن با آن نابغه یاد گرفتم. میک هرون رویکرد مشابه دارد. او همه‌چیز را در کتاب‌ها تغییر می‌دهد. او هم نمی‌خواهد خودش را تکرار کند؛ بنابراین تعدادی از شخصیت‌ها را می‌کشد و شخصیت‌های جدید وارد می‌کند تا داستان‌ها همچنان پویا بمانند. من هم اعتقاد دارم همه‌چیز باید تازه و ارگانیک باشد. نباید احساس کنید خودتان را تکرار کرده‌اید. باید راهی پیدا کنید که مسیر داستان به‌اندازه کافی آشنا اما متفاوت باشد؛ و این یک چالش است.»

با این که اسمیت مشتاق است متن اصلی هرون را دنبال کند، اما از فرصت «رفتن به مکان‌های مختلف» استقبال می‌کند. او می‌گوید: «فکر می‌کنم این که هر فصل کارگردان متفاوتی دارد به سود سریال است. خود میک کتاب‌ها را در فصل‌های مختلف سال تنظیم می‌کند. من هرگز نمی‌خواهم بازیگران احساس کنند صحنه‌ای را قبلاً کار کرده‌اند. آن‌ها باید تغییر و تکامل شخصیت‌ها را احساس کنند. شما در این فصل تغییرات شخصیت جاناتان را احساس می‌کنید و تغییراتی که ریور باید از آن عبور کند. رابطه لمب و کاترین استندیش هم دستخوش تغییر عظیم می‌شود. تغییرات در سراسر سریال ادامه دارد و فقط برای سرزنده نگه‌داشتن آن‌ است.»

منبع: رولینگ استون، فوربس

تماشای سریال اسب‌ های آرام در نماوا