مجله نماوا، محمد تقی‌زاده

کاری که ارسلان امیری به همراه گروه سازنده‌اش در نگارش و ساخت فیلم «زالاوا» انجام داده، دقیقاً همان حلقه مفقوده سینمای ایران است که سال‌های سال از آن رنج می‌برد و آن تولید فیلمی داستان‌گو و دراماتیک با درون‌مایه و مضمون‌گرا است. در سال‌های اخیر سینمای ایران یا از این سمت نردبان رها شده یا از آن طرف افتاده است؛ به عبارت واضح‌تر یا آن‌قدر درگیر مضمون و پیام دادن شده که از رسالت اصلی سینما یعنی سرگرمی و ارتباط با تماشاگر غافل شده و یا آن‌قدر درگیر مسائل زرد و سطحی شده که عملاً باعث تکدر خاطر مخاطب شده و به‌قول‌معروف شعور مخاطب را مورد توهین قرار داده است. «زالاوا» برخلاف این جریان در سینمای ایران، شریفانه و حرفه‌ای به سراغ تعریف قصه‌ای رفته که درون‌مایه‌های جذاب و تاثیرگذاری نیز در آن تعبیه و طراحی شده است.

«زالاوا» در این مسیر، مضمون وهم و خرافه را به‌عنوان تِم اصلی خود انتخاب و داستان مردم روستایی کردنشین را در طول درام ۹۳ دقیقه‌ای خود تعریف می‌کند و در این میان در هیچ یک از لحظات فیلم سراغ شعاردادن، نصیحت‌کردن و فریب تماشاگر نمی‌رود و داستان ساده و تأثیرگذار خود را به روان‌ترین و جذاب‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند.

بدون شک، فیلمنامه «زالاوا» از مهم‌ترین نقاط این اثر به شمار می‌رود که لحن، فضاسازی، جزئیات و ضرباهنگ داستان به شکلی مستقیم متأثر از این بخش بوده است. فیلمنامه‌ای که ارسلان امیری به همراه همسرش آیدا پناهنده و تهمینه بهرام به نگارش درآورده است و به‌خوبی ردپای تجربه، تخصص و تمرکز در آن قابل‌مشاهده است. فیلم‌نامه‌ای که فضاسازی‌های وهن‌آلود فیلم، کاراکترهای عجیب و سمپاتیک و عاشقانه «زالاوا» از درون آن بیرون‌آمده و لحظه‌لحظه فیلم همانند پازلی در طول قصه در حال تکمیل است و این اطلاع دهی تدریجی، دقیق و به‌اندازه باعث شده حتی یک سکانس از زالاوا زائد و اضافی به نظر نرسد.

شخصیت‌پردازی در «زالاوا» از دیگر وجوه مهم و مؤثر در موفقیت فیلم است. شخصیت‌‌هایی باهویت که در جا و مکان مناسب با هم برخورد و تعامل دارند، به‌اندازه درباره آنها اطلاعات داده می‌شود و گذشته و حال آنها در حال تکمیل هم هستند تا جایی که برای مثال نقش استوار مسعود احمدی با بازی نوید پور فرج از درخشان‌ترین و بالغانه‌ترین نقش‌آفرینی‌های پورفرج است که در شمایل یک قهرمان کلاسیک در فیلم عمل می‌کند و اغلب المان‌‌های یک قهرمان سمپاتیک با فرازوفرودهای همیشگی این نوع قهرمان‌ها را دارا است. پوریا رحیمی‌سام که اغلب در نقش‌های مکمل بازی کرده، در یک شاه نقش به‌یادماندنی بهترین بازی کارنامه حرفه‌ای خود را در نقش جن‌گیر ایفا کرده و علاوه بر  نشان‌دادن توانایی خود در بازیگری، یک شمایل‌زدایی از نقش‌ها و تصویری که از وی در میان تماشاگر سینمای ساخته شده بود، انجام داده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های متمایزکننده «زالاوا» که کمتر فیلمی از سینمای ایران این ویژگی را دارد یا تعداد آنها به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسد این بوده که فیلمی است که مخاطب عام، مخاطب خاص و داور و منتقد را توامان راضی نگه می‌دارد و بازخوردهای منتشر شده از فیلم به‌خوبی شاهد این مدعا است؛ فیلم در میان منتقدان داخلی محبوب شد، در جشنواره ونیز و فیپرشی جایزه گرفت و در زمان خود نیز فروش نسبتاً خوبی در گیشه داشت و در حال حاضر از پلتفرم نماوا قابل تماشا است.

در انتها باید حضور ارسلان امیری در سینمای ایران و فیلم اول او را مغتنم شمرد و از سینمای مستقل حمایت کرد، درعین‌حال ارسلان امیری را همانند منیر قیدی و سعید ملکان نباید فیلم اولی به شمار آورد چرا که فیلم‌هایی چون «زالاوا» و «ویلایی‌ها» و «روز صفر» حاصل سال‌ها فعالیت در عرصه سینما و پشت دوربین است و اصطلاح فیلم اولی برای امثال امیری و قیدی و ملکان اطلاق درستی محسوب نمی‌شود. درهرحال باید به احترام فیلم ارسلان امیری کلاه از سر برداشت و منتظر فیلم بعدی او نشست.

تماشای «زالاوا» در نماوا