مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

اگر بگوییم در ۱۱ دقیقه اول اپیزود آغازین سریال ثروتمندان (Riches) به‌نوعی جنگ قدرت در جریان است، دقیقاً چیزی را لو نداده‌ایم. این مجموعه شش اپیزودی که دسامبر ۲۰۲۲ از آمازون پرایم ویدیو پخش شد بر سرنوشت و آینده فِلِر اَند گِلوری متمرکز است، یک شرکت لوازم آرایشی در بریتانیا که با افتخار خود را یک کسب و کار برتر با مالکیت سیاه‌پوستان در صنعت زیبایی می‌داند. بااین‌حال، وقتی نفر اول شرکت از دنیا می‌رود، بقیه اعضای خانواده وظیفه دارند خلأ او را پر کنند.

هرچقدر هم تلاش کنید، صحبت کردن درباره «ثروتمندان» بدون اشاره به شباهت‌های پیش‌فرض آن با یکی از موفق‌ترین تولیدات تلویزیونی سال‌های اخیر تقریباً غیرممکن است. مرکز نمودار وِن «ثروتمندان» و «وراثت» نکاتی دارد که لزوماً مختص دومی نیست. خلق یک درام حول یک شرکت بزرگ خیالی، بدون حداقل یک رسوایی مالی یا یک انتخاب پرهیجان از سوی هیئت‌مدیره یا مشاجرات درون خانوادگی بر سر برند/استراتژی/نگرش کلی، کار سختی است.

دبورا آیورینده و امانوئل ایمانی

در عوض، «ثروتمندان» با وجود تمام همپوشانی‌های خود با «وراثت»، به دلیل تفاوت‌هایش قابل توجه است. برخی از این تفاوت‌ها اجتناب‌ناپذیر است – هیچ‌کس از اعضای خانواده ریچاردز بیش‌ازحد تحت نظر مأموران پلیس یا حراست جواهرفروشی‌ها نیست. در عین حال فضایی که این تجارت خانوادگی ایجاد می‌کند، یک تفاوت اساسی دارد. نه این که در اینجا قدرت نقش ندارد، اما «ثروتمندان» یک میدان نبرد خلق می‌کند که در آن افرادی که قدرت را تحت کنترل دارند، حداقل می‌توانند عزت نفس و کرامت خود را حفظ کنند. شعار تجاری فلر اند گلوری فقط یک نماد منزلت نیست، بلکه منبع بالقوه افتخار کردن برای حفظ چیزی است که مشتریان می‌توانند از آن سود ببرند.

بخش زیادی از آن حاصل تصمیم شخصیت اصلی داستان است. نینا (دبورا آیورینده) و برادرش سایمون (امانوئل ایمانی) عضوی از خانواده بزرگ استیون ریچاردز (هیو کوارشی)، تاجر نیجریه‌‌ای‌تبار هستند که به‌تازگی از دنیا رفته است، اما در آن‌سوی اقیانوس اطلس زندگی می‌کنند. آن‌ها که حاصل ازدواج استیون با همسر اولش هستند، با این انتظار بزرگ نشدند که روزی وارث تاج و تخت او شوند و زندگی یک نجیب‌زاده را داشته باشند.

پس از مرگ نابهنگام پدرشان، آنچه یک سفر سریع از آمریکا به انگلستان به‌عنوان حداقل کار ممکن برای ادای احترام به یک پدر دور (و یک جور لجبازی با نامادری و برادر و خواهران ناتنی‌ خود) به نظر می‌رسد، ناگهان هدف دیگری پیدا می‌کند. استیون وصیت کرده است که اداره کل شرکت به نینا و سایمون سپرده شود – تصمیمی که به‌طور طبیعی او و برادرش را در مقابل خانواده دوم استیون قرار می‌دهد. نینا کسب و کار خودش را دارد و موفق هم هست، اما می‌داند اگر تصمیم بگیرد جای خالی پدرش را پر کند و مدیریت فلر اند گلوری را به عهده بگیرد، باید با آن به‌عنوان چیزی فراتر از یک بازی یا یکی به دو کردن‌های کوچک با سهام نه رقمی مواجه شود.

اولا اوربییی، آدینکا آکینریناده، نکا اوکویه

درنتیجه پیامدهای «ثروتمندان» نیز مقیاس متفاوت پیدا می‌کند. فلر اند گلوری یک شرکت با مقدار مشخص سلطه بر بازار است، اما نه کاملاً یک شرکت خیلی بزرگ بین‌المللی که به‌تنهایی بتواند نقش پادشاه را ایفا کند. از سوی دیگر خانواده ریچاردز ناکارآمدی‌هایی دارد، اما نه در آن حد که سرنوشت شرکت با آن رقم بخورد.

گاس (اولا اوربییی)، یکی از سه فرزند استیون از همسر دومش، کلودیا (سارا نایلز)، ممکن است پول خود را بی‌حساب و کتاب خرج کند، اما «ثروتمندان» در اینجا سراغ سناریوهای ورشکستگی نمی‌رود. آلیشا (آدینکا آکینریناده)، دختر بزرگ او از کلودیا، ممکن است به‌اندازه مادرش، از این که شاخه شجره آن‌ها سهم عادلانه‌ای از ثروت استیون به دست نیاورده است، عصبانی باشد، اما «ثروتمندان» او را به‌عنوان یک کارآفرین خودساخته، فردی با حسن نیت نشان می‌دهد. واندا (نکا اوکویه)، کوچک‌ترین دختر خانواده، دیگر یک نوجوان نیست، اما دیدگاه او درمورد شرایط به «ثروتمندان» اجازه می‌دهد کل این روند از نگاه جوان‌ترین عضو خانواده ریچاردز ترسیم شود.

هر چه فصل ادامه می‌یابد، «ثروتمندان» بیشتر به جنبه دراماتیک خود تکیه می‌کند – عشق‌های ممنوع، انبوه کاغذها روی میزها و زیر پا گذاشتن اخلاق حرفه‌ای به شکل‌های مختلف. با گذشت یک‌سوم راه، یک معمای اصلی و فراگیر نیز مطرح می‌شود (حتی اگر گنجاندن آن یا دلیل آن دقیقاً باعث تعجب‌ نباشد). همه این‌ها برای جبران نبود نگاه توأم با بدبینی به موضوع تجارت بزرگ است که «ثروتمندان» از آن طفره می‌رود. در اینجا، جشن‌های پرریخت و پاش به‌ندرت طعنه‌آمیز است. در اینجا، پیروزی‌ها – در عرضه محصولات، خنثی کردن نقشه‌ها برای خرید شرکت، تغییر برداشت فرهنگی از زیبایی – به‌عنوان پیروزی‌های مشروع با ارزشی فراتر از خانواده ریچاردز تصویر می‌شود.

دراین‌بین، نبود استیون به این معنی است که میراث او تغییر‌پذیر است. هر ریزه‌کاری جدید درمورد آنچه پدر خانواده در زمان حیات انجام می‌داد، فرصتی برای فرزندانش است تا متأثر از چیزی غیر از ثروت‌اندوزی حرکت کنند. در «ثروتمندان»، آن ثروت به‌اندازه داستان‌هایی که بیشتر تحت سلطه حرص هستند، تضمین‌شده نیست. چاقوی سریال خیلی تیز نیست، اما نشانه‌هایی هست که می‌تواند با برش دادن حباب، راه خود را در پیش بگیرد.

تصویر متفاوت از سیاه‌پوستان

مجموعه بریتانیایی «ثروتمندان»، اولین سریال اَبی آجایی – نویسنده و تهیه‌کننده – در مقام خالق است. او که پیش‌ازاین متن تعدادی از اپیزودهای سریال‌های «چگونه از مجازات قتل فرار کنیم»، «میشل اوباما»، «بانوی اول» و «جعل آنا» را نوشته است، می‌گوید: «این ایده که سیاه‌پوستان ثروتمند نیستند، با توجه به واقعیت، درست نیست. ما آن را روی پرده ندیده‌ایم، چون اساساً خیلی کم پیش می‌آید از هر نوع زندگی سیاه‌پوستان بریتانیایی چیزی ببینیم.»

آجایی با سریال غیر قابل پیش‌بینی و لذت‌بخش خود که مملو از وفاداری‌های متغیر و از پشت خنجر زدن است، قصد داشت همه این‌ دیدگاه‌ها را تغییر دهد. او می‌گوید: «مثل خیلی از استعدادهای سیاه‌پوست بریتانیایی، احساس می‌کردم باید کشور را ترک کنم. این فرصت‌ها را در بریتانیا نداشتم و در ایالات متحده تنوع در تولیدات تلویزیونی بیشتر است؛ بنابراین وقتی فرصت کار روی “ثروتمندان” ایجاد شد آن را غنیمت شمردم.»

دبورا آیورینده، بازیگر نقش نینا نیز می‌گوید: «اولین بار است در بریتانیا پروژه‌ای را می‌بینم که سیاه‌پوستان به این شکل نمایش داده شده‌اند. در میان تمام نقش‌هایی که تابه‌حال بازی کرده‌ام، داستان نینا بیشترین نزدیکی را به داستان خود من دارد.»

آیورینده در توصیف شخصیت خود در سریال می‌گوید: «نینا یک رئیس خوشگل و کله‌شق است که به آنچه می‌خواهد می‌رسد، اما این دختر سیاه‌پوست در زیر تمام جادوی خود می‌خواهد چیزی باشد که به آن تعلق داشته باشد. او واقعاً تلاش می‌کند بفهمد به کجا و به چه کسی تعلق دارد و فلر اند گلوری این را به او نشان می‌دهد.»

جهانی بودن وجه مشخصه «ثروتمندان»، در کاوش آن در خانواده نهفته است. آجایی می‌گوید: «ریشه داستان در یک تراژدی شکسپیری است. یک پدرسالار می‌میرد و از بچه‌های خود می‌خواهد برای کنترل شرکت مبارزه کنند. رقابت ناشی از آن برای خیلی از خانواده‌ها قابل درک است.»

سفر شخصی و در عین حال بسیار قابل درک برای خودشناسی یکی از مضامین بزرگی است که تماشاگران «ثروتمندان» را مجذوب خود می‌کند، به‌ویژه برای بچه‌های فرهنگ سوم مانند نینا و خود آیورینده و آجایی که تبار نیجریه‌ای دارند و در بریتانیا یا ایالات متحده بزرگ شدند.

سارا نایلز

به تصویر کشیدن زنان سیاه‌پوست قدرتمند با انگیزه‌های پیچیده یک رویکرد بی‌سابقه دیگر است. سارا نایلز، ستاره سریال «تد لاسو» که در «ثروتمندان» نقش کلودیا، همسر دوم استیون را بازی می‌کند، می‌پرسد: «بله، شما می‌توانید زنان رنگین‌پوست را در خط مقدم قرار دهید، اما آن‌ها واقعاً عاملیت دارند؟ عمومیت دارند؟ ارزش دارند؟ قدرت دارند؟»

نایلز ابتدا در مورد این که برای نقش کلودیا مناسب است یا نه، کمی تردید داشت، اما هر چه بیشتر با آجایی و شخصیت کلودیا آشنا شد، اطمینان پیدا کرد که می‌خواهد بخشی از سریال باشد. او می‌گوید: «من باید در فضایی باشم که در آن برتر بودن سیاه‌پوستان نشان داده شود و یک درام خانوادگی به نمایش درآید. ازاین‌جهت، واقعاً عاشق این شخصیت شدم. کلودیا ازنظر من بسیار پرطراوت و چالاک، حیله‌گر و سرگرم‌کننده است. او نمی‌ترسد پلی را بسوزاند که به دردش نمی‌خورد.»

امانوئل ایمانی، بازیگر نقش سایمون، پسر آمریکایی استیون نیز به همان اندازه با شور و هیجان درباره سریال صحبت می‌کند. او می‌گوید: «این یکی از معدود مواردی است که یک بازیگر کوییر را به کار گرفته‌اند تا تجربیات شخصی خود را به روی میز بیاورد.»

سایمون با یک رابطه موفق و هویتی فراتر از پاسخ دادن به نیازهای شخصیت‌های غیر کوییر، از کلیشه‌های معمول این نوع شخصیت‌ها در حوزه تصویر سرپیچی می‌کند. ایمانی اشاره می‌کند در بین کل خانواده ریچاردز، سایمون تنها کسی است که بر «چالش‌های روان‌شناختی ناشی از غیبت یا ارتباط با پدر» غلبه کرده است. او می‌گوید: «من هم مثل سایمون یک درمانگر دارم و اشاره به این نکته در سریال باعث دل‌خوشی است، چون خودم دوستان زیادی ندارم که سیاه‌پوست باشند و درمورد درمان حرف بزنند. شخصیت سایمون با این هوش عاطفی نوشته شد.»

هیو کوارشی

ماهیت به تصویر کشیدن زنان سیاه‌پوست، شخصیت‌های کوییر که به لحاظ احساسی، کامیاب هستند و ثروت آفریقایی، یک عمل سیاسی است، اما آجایی با ریشه‌دار کردن منبع این ثروت در محصولات موی سیاه و استانداردهای زیبایی سیاه، عمیق‌تر به مسئله نزدیک می‌شود. او می‌گوید: «من می‌خواستم داستانی تعریف کنم که خیلی بصری، سرگرم‌کننده، مسحورکننده و شیک باشد و مو و آرایش این امکان را به من می‌داد، اما موضوعات اساسی‌تر را هم در ذهن داشتم، چون موی سیاه به‌طور باورنکردنی سیاسی شده است.»

آجایی که در لندن با یک پدر و مادر مهاجر نیجریه‌ای بزرگ شد، می‌خواست این شهر یک شخصیت متمایز و «ثروتمندان» یک سریال بریتانیایی سیاه‌پوست باشد. او می‌گوید: «من می‌خواستم بلندپروازی، مالکیت و تحقق آرزوهای سیاه‌پوستان را کشف کنم.» او در عین حال می‌خواست از طریق اپیزود‌های پویای سریال خود، این نگاه را در تقابل با عناصر فرساینده و مخرب سرمایه‌داری تهاجمی، پول و قدرت قرار دهد.

او می‌گوید: «من همچنین می‌خواستم زنان پیچیده‌ای را بررسی کنم که به لحاظ حرفه‌ای توانمند هستند، اما دستِ کم گرفته شده‌اند. آن‌ها شاید با چالش‌های روان‌شناختی مرتبط با پدرشان روبرو باشند و احساس ناامنی و اندوه کنند، اما می‌توانند یک امپراتوری تجاری را اداره کنند.» با وجود این توشه عاطفی، زنان باید راهی برای حفاظت از کسب و کار، به‌گونه‌ای که استیون نتوانست، پیدا کنند.

یکی دیگر از مضامینی که «ثروتمندان» بررسی می‌کند، رنگ‌گرایی در درون خود جامعه سیاه‌پوست است. برند خانواده ریچاردز برای مشتریان سیاه‌پوست، ایده‌های اروپایی‌محور درمورد زیبایی و مدل‌های دورگه تبلیغ می‌کند، درحالی‌که نسل بعدی با ادامه پذیرش ایده‎آل‌ها درمورد میزان تیره بودن پوست کلنجار می‌رود.

بازیگران تیره‌پوست سریال آجایی باورها را زیر و رو می‌کنند، اما ایمانی اعتقاد دارد مهم است به‌صراحت درمورد این مسائل صحبت شود، چرا که «فرهنگ همچنان در موضوع رنگ‌گرایی گیر کرده است.» او می‌گوید: «من در دل بحث‌های مختلف درباره میزان سیاه بودن رنگ پوست آدم‌ها بزرگ شدم. این نکته‌ای است که ما باید تشریح کنیم و مطمئن شویم از نسل‌های بعدی محافظت می‌کنیم.»

نایلز که برخلاف شخصیت خود در «ثروتمندان» سال‌هاست بافت موی طبیعی خود را پذیرفته است، همچنان با حسی از آسیب‌پذیری کلنجار می‌رود، چون «این که خودم را چطور به نمایش می‌گذارم درنهایت یک عمل سیاسی است.»

آیورینده فکر می‌کند آنچه «ثروتمندان» را بسیار خاص کرده است، تعهد هم‌زمان به هنر زیبا بودن و جنس ناب است. او می‌گوید: «این بهترین شیوه برای انجام یک کار هنری است، درست مثل این که دارو را بین آب‌نبات بگذارید و به مردم بدهید.»

کشمکش‌ها و برخوردهای نژادپرستانه که خانواده‌های مهاجر در سراسر دنیا تجربه می‌کنند، داستان تازه‌ای نیست. آجایی می‌گوید: «ما همه شهروندان جهانی هستیم. قرار دادن داستان در دو شهر به تماشاگر امکان می‌دهد بخشی از داستان شود، چون همه ما صرف نظر این که خودمان یا پدر و مادرمان کجا متولد شده‌ایم، به هم مرتبط هستیم.»

آجایی یک حماسه خانوادگی فراگیر را از دیدگاه منحصربه‌فرد یک خانواده سیاه‌پوست بریتانیایی روایت می‌کند که تحت تأثیر عناصر نژادپرستی قرار دارد، اما در آن حل نمی‌شود. او می‌گوید: «من می‌خواستم این نکته در زیرمتن باشد، بدون آن که در داستان زیاده‌روی شود. خانواده ریچاردز قربانی شرایط نیستند، بلکه مباشر سرنوشت خود هستند.»

منبع: ایندی‌وایر، گاردین، Creative Screenwriting

تماشای سریال ثروتمندان در نماوا