مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

علی مصفا به لحاظ شمایل، قابلیتی منعطف برای ایفای نقش‌های مردانه دارد. از یک‌سو تداعی آشنایی است از شخصیت‌های آسان‌گیر و از سوی دیگر سیمایی از مردان کوشا و جدی را یادآوری می‌کند. او از دیگر سو می‌تواند وجهی توامان از ویژگی‌های مطایبه و جدیت را در بازیش بگنجاند و موفق می‌شود تا چهره و لحن خود را مطابق با مختصات نقش بسازد. به بهانه بازی در نقش سرگرد در فیلم لامینور ساخته داریوش مهرجویی به نقش آفرینی‌های مهم او در سینما اشاره می‌کنم.

۵/ امین حقی – «پارتی»: ترکش حق‌گرایی

امین حقی یک روزنامه نگار آرمان‌گرا است. عقبه او نشانه‌ای بر اصالتش است و افتخاری که همواره از آن یاد می‌کند، شهادت برادرش در جبهه است. او در فضایی آرمانی زیسته و در خانواده‌ای بزرگ شده که آرمان را در سخن و عمل معنا کرده‌اند. از این رو است که رونمایی سینمای ایران از چنین شخصیتی آن هم در دوران طلایی مطبوعات در ایران یکی از فرصت‌های مهم برای بازنمایی زیست ژورنالیستی از منظر دفاع از حقیقت و بیان واقعیت بدون محافظه‌کاری است. امین حقی نمادی از حق‌گرایی و سرسختی برای بازگویی و مطالبه‌گری حقوق شهروندی است. این روزها بیشتر امین حقی و باورهایش را می‌شناسیم، با او به هم‌ادراکی می‌رسیم و مرگ عزت‌مندانه او را بهتر می‌سنجیم. او با همه وجودش برای حق و عدالت می‌نوشت و ترسی از مطالبه و نقد به فساد سیستمی نداشت و پاسخ پایمردی‌های خود را با شهادتش گرفت.

۴/ جهانگیر – «جهان با من برقص»: رقص مرگ دور جهان

علی مصفا در جهان با من برقص

جهانگیر مردی در آستانه مرگ است با این وجود هیچ نشانه ای از افسردگی و یاس یا حسرت در رفتارها و گفتارهایش مشاهده نمی شود. او به چرخه زیستن اعتقاد دارد و از این رو گروه دوستانش را که برای گرفتن جشن تولد به نزد او آمده اند با آغوش باز می پذیرد. در نگرش جهانگیر، مرگ نباید به قطع چرخه منطقی زیستن تسریع بخشد و از این روست که تلاش دارد تا آخرین نفس از زندگی لذت ببرد. مانیفست شکوهمند جهانگیر که در نریشن پایانی اش در فیلم نهفته است تداعی روشنی است بر این معنا که تا در جهان هستیم باید در نشر محبت و مهربانی بکوشیم و دستگیر و یاری رسان انسان ها باشیم.

۳/ سهراب سعدی – «خوک»: شمایلی از سینماگر روشنفکر

سهراب سعدی یک سینماگر روشنفکر است که فلسفه و اندیشه هنر را براساس تعالیم خاصی از فلسفه غرب دریافته و در هر مراسمی که حضور دارد برآمده از همین نگرش‌ها، پوشش و بیان خود را تدارک می‌بیند. علی مصفا خیلی خوب در دل روایت فیلم «خوک» حل شده و شمایل کارگردان‌های منسوب به سینمای هنری – فلسفی را با سردی و زمختی در بیان به خوبی بازی می‌کند. به واقع سهراب سعدی آینه‌ای از روشنفکران بی‌عمل است که در میدان سخن بی‌رقیب هستند اما هنگام عمل به آن باورها چنان سطحی رفتار می‌کنند که هویت واژه‌ها، هنرها و سکانس‌ها را به سخره می‌گیرند و نمایشی از بی‌کارکردی نظریه‌های هنر در عملیاتی کردن آنها را تثبیت می‌کنند.

۲/ عباس(دکتر) – «گرگ بازی»: گرگ درون

شخصیت عباس در فیلم «گرگ بازی» یکی از مهم‌ترین تلاش‌های مصفا در پوسته‌شکنی از کارنامه بازیگری خودش است. گونه‌ای از خونسردی ملایم همراه با نگاهی مرموزانه و رفتاری که نمایه‌ای ظاهری از احترام و اعتماد را به دنبال دارد اما در عمق خوف برانگیز به نظر می‌رسد. به واقع عباس تداعی‌گر شخصیت‌هایی است که ظاهری دلفریب دارند اما در باطنشان لجنزاری از حیله‌گری، خشونت، ریاکاری و بی‌رحمی نهفته است. به واقع شخصیت عباس نمایه‌ای درخشان از یک آپولوست. فردی با ویژگی‌های منفی از کهن الگوی آپولو رقبا را از میدان به در می‌کند تا تک سوار عرصه باشد و در چنین بزنگاهی است که نگاه پرتنش و رمزآلود عباس در حلقه گروه بازیگران بازی مافیا(گرگ بازی) بیشتر به چشم می‌آید و تداعی روشنی از یک گرگ را می‌کند که بی‌خبر به گله می‌زند.

۱/ رضا – «لیلا»: عاشق منفعل

شخصیت رضا در فیلم لیلا یکی از پیچیده‌ترین مردان سینمای مهرجویی است که نباید با او و تصمیمش برخوردی سطحی داشت. به واقع رضا شمایلی از بخش غالبی از مردان ایرانی را بازنمایی می‌کند. مردانی که عاشق‌پیشه‌اند، اما تعریف آنها از عشق بیشتر علت و معلولی است و نگرش غالب و تثبیت شده در وجودشان به آنها اجازه پافشاری بر خواسته درونی آنها را نمی‌دهد و چنین افرادی به واقع عشق را در دالانی از یک معادله چند شرطی قرار می‌دهند. به واقع عشق شوهری به همسرش از یکسو در کنار عشق فرزند به مادرش یک معادله را می‌سازد که در ضلع سوم به امتداد نسل از طریق فرزندآوری می‌رسد.

در حقیقت رضا می تواند عاشق لیلا باشد و بماند اما ناتوانی لیلا در زایش یعنی ابتر ماندن رضا و خاندانش و این نکته از سوی مادرجون تحمل نمی‌شود. اینجاست که رضا که باید ایستادگی و استواری یک مرد و یک عاشق را تداعی کند در موقعیتی متزلزل از یک فرزند گوش سپار به اوامر مادر قرار می‌گیرد و حقیقت زندگی عاشقانه با لیلا را قربانی عرف وجوبی فرزند داشتن می‌کند.

تصمیم رضا برای ازدواج مجدد در واقع اگرچه با موافقت لیلا صورت می‌پذیرد، اما شمایلی از انفعال را از رضا بر می‌سازد و او را در حلقه‌ای از مردان مستاصل به یک شناسه سینمایی بدل می‌سازد.

تماشای آنلاین فیلم لامینور در نماوا