مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

وقتی از جفری رایت خواسته شد به‌عنوان راوی در یک مستند جدید درباره آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا حضور داشته باشد، بازیگر ۵۶ ساله ابتدا نسخه راف کات را دید و کلماتی را خواند که از او خواسته شده بود؛ بعد پروژه را پذیرفت.

رایت، برنده جوایز تونی و امی برای کار خود در «فرشتگان در آمریکا» که امسال در نقش کمیسر گوردون فیلم «بتمن» را روی پرده سینماها دارد، می‌گوید: «من عاشق تاریخ کشورمان، تاریخ آمریکا هستم. دوست دارم تاریخ را بسیار پیچیده‌تر، جالب‌تر و ظریف‌تر از چیزی که قبلاً – اغلب – به آن باور داشتم، بررسی ‌کنم.»

سریال مستند چهار قسمتی معمای لینکلن (دوراهی لینکلن – Lincoln’s Dilemma) که ۱۸ فوریه ۲۰۲۲ از اپل تی‌وی پلاس نمایش داده شد، همه این کارها را با افسانه‌های رایج درباره لینکلن، جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵) و رهایی برده‌های سیاه‌پوست انجام می‌دهد.

رایت می‌گوید: «این چیزی است که در این سریال کشف می‌کنیم. ما می‌توانیم سیر تکامل لینکلن را از ابتدای دوران ریاست‌جمهوری او تا پایان دنبال کنیم و این کار به‌ شیوه‌ای انجام می‌شود ‌که برای خود من کاملاً افشاگرانه و آموزنده بود.»

او می‌گوید: «ما به‌طور کلی لینکلن را “رهایی‌بخش بزرگ” می‌دانیم، مردی که بردگان را آزاد کرد، اما او همیشه این‌طور نبود. او هرگز طرفدار الغای بردگی نبود، حتی زمانی که مرد.»

رایت ادامه می‌دهد: «او ضد برده‌داری بود، اما تا یک جای مشخص. اگر بردگی می‌توانست «اتحادیه»- ایالت‌‌های شمالی که در جنگ داخلی آمریکا به رهبری لینکلن، علیه «کنفدراسیون» (ایالات مؤتلفه هوادار برده‌داری) به رهبری جفرسن دیویس می‌جنگیدند – را حفظ کند، او مشکلی با حفظ برده‌داری در جنوب نداشت؛ و لینکلن در برابر دیدن سیاه‌پوستان به‌عنوان همتایان خود مقاومت نشان می‌داد. لینکلن به قول فردریک داگلاس (یکی از چهره‌های شاخص جنبش اصلاح‌گرا در آمریکا و از طرفداران سرسخت الغای بردگی) که تأثیر زیادی بر او داشت، “مرد سفیدپوست دوران خود” بود؛ تحت فشار تعصبات نژادی زمان خود قرار داشت، اما متحول شد.»

روایت‌های جدید

مستند معمای لینکلن نه با رنگ‌مایه‌های سپیایی و نوای غم‌انگیز ویولن، بلکه با تصاویر رنگی پر سر و صدا از شورش ششم ژانویه ۲۰۲۱ در کاخ کنگره آمریکا آغاز می‌شود. این اشاره‌ای است که سریال قصد دارد شباهت‌های بین حال و گذشته را بررسی کند.

سریال که بر مبنای کتاب «ایب: آبراهام لینکلن در دوران خود» نوشته دیوید اس. رینولدز مورخ ساخته شده است، در مقایسه با بسیاری از مستندهای این‌چنینی، طیف وسیع‌تری از صداهای مختلف را در برمی‌گیرد.

علاوه بر رایت، دو بازیگر دیگر، بیل کمپ و لزلی اودوم جونیور در سریال به ترتیب بجای لینکلن و داگلاس صحبت می‌کنند. عکس‌های قدیمی بسیاری به نمایش گذاشته می‌شود که خیلی از آن‌ها با طراوت هستند و «معمای لینکلن» در عین حال برای زنده کردن داستان‌های مختلف، از انیمیشن مد روز نیز استفاده می‌کند.

داستان‌هایی که گفته می‌شود شامل روایت‌ها درباره بردگی، نامه‌های بین سربازان سیاه‌پوست و خانواده‌هایشان و صداهای دیگری است که یکی از مضامین اصلی سریال را نشان می‌دهد: با وجود تصور غلط رایج که لینکلن در رهایی برده‌ها تنها بود، سیاه‌پوستان آزاد و برده در این مورد‌ به‌طور یکسان نقش مهم داشتند.

رایت می‌گوید درحالی‌که لینکلن هرگز به‌اندازه رهبران سیاه‌پوست مانند فردریک داگلاس به مسائل مربوط به برده‌داری و رهایی حساس نبود، اما از آن‌ها آموخت و بر اساس دانشی که به دست آورد عمل کرد.

رایت می‌گوید: «او با اقدامات خود، انسانیت افرادی مانند فردریک داگلاس و مردان و زنانی را که در جنوب به بردگی گرفته شده بودند، محترم شمرد. او با اقدامات خود از طریق “اعلامیه رهایی” و نظارت بر تصویب متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا به آن‌ها احترام گذاشت.»

او می‌افزاید، مهم‌تر از همه، لینکلن درنهایت توصیه داگلاس و دیگران را پذیرفت که مردان سیاه‌پوست باید اجازه داشته باشند به نیروهای اتحادیه بپیوندند تا با نیروهای موتلفه که آن‌ها را در اسارت نگه داشته بودند، مبارزه کنند.

رایت می‌گوید: «نقش سیاه‌پوستان در جنگ داخلی به‌قدری اهمیت داشت که نمی‌توان گفت آن‌ها دستی در رهایی خود نداشتند. متأسفانه این روایتی است که ما اغلب در کتاب‌های تاریخی با آن روبرو می‌شویم.»

جفری رایت
جفری رایت

به گفته رایت، «بیش از ۲۰۰ هزار سیاه‌پوست در اتحادیه خدمت می‌کردند، هم در ارتش و هم در نیروی دریایی. ۴۰ هزار نفر در این تلاش جان باختند. من حتی نمی‌دانستم که تعداد کشته‌شدگان سیاه‌پوست در جنگ داخلی این‌قدر زیاد بود؛ بنابراین سریال پنجره‌ای را به روی این گنجینه‌ی بعضی وقت‌ها واقعاً تراژیک، اما در عین حال زیبا از تاریخ آمریکا باز می‌کند که کمک می‌کند بهتر بفهمیم امروز چه کسی هستیم.»

یک نفر در سریال می‌گوید که متوجه شده است نمی‌توان بردگی را دور زد، اما باید از آن عبور کرد تا اتحادیه محفوظ بماند. پروفسور رینولدز که کتاب او مبنای تولید سریال بود، توضیح می‌دهد: «شما نمی‌توانستید از برده‌داری فرار کنید چون برده‌داری در آن لحظه، گره اصلی بود و هر دو طرف به قانون اساسی و کتاب مقدس اشاره می‌کردند. جنوبی‌ها به این باور رسیده بودند که برده‌داری مثبت و خوب است؛ این که عملاً برای آفریقایی‌ها خوب بود به آمریکا آورده شوند و در معرض تمدن غرب قرار بگیرند. آن‌ها خود را متقاعد کرده بودند در کتاب مقدس به افراد برده‌ اشاره شده است و می‌شود قانون اساسی آمریکا را طرفدار برده‌داری تفسیر کرد. درحالی‌که شمالی‌ها و لینکلن می‌گفتند، “نه، روح قانون اساسی اساساً علیه برده‌داری است و روح کتاب مقدس علیه برده‌داری است.”»

رینولدز ادامه می‌دهد: «بنابراین، این برخوردِ واقعی دیدگاه‌ها بود. این تقابل دیدگاه به رویارویی نظامی منجر شد. آمریکا باید از بردگی عبور می‌کرد، نمی‌توانست از آن فرار کند. در ماه‌های منتهی به جنگ داخلی حدود ۲۰۰ تلاش برای سازش صورت گرفت. آن‌ها دیدار کردند، مصالحه کردند، اما هیچ‌چیز درست نشد و بالاخره به جنگ رسید که بسیار غم‌انگیز بود. نزدیک به ۸۰۰ هزار آمریکایی کشته شدند، اما راهش همین بود. باید از آتش می‌گذشت، یک محاکمه آتشین بود و خوشبختانه آمریکا در آن لحظه لینکلن را به‌عنوان مسئول داشت.»

گذشته حال است

زمان حال در بخش‌های دیگر مستند «معمای لینکلن» در بحث بر سر برداشتن مجسمه‌ها – معمولاً رهبران کنفدراسیون – همچنین مجسمه‌ای از لینکلن و یک برده سابق که ظاهراً جلوی پای او زانو زده است، ظاهر می‌شود.

ترور لینکلن در ۱۵ آوریل ۱۸۶۵، تنها چند هفته پس از پایان جنگ، به شکست نهایی «بازسازی» و تلاش دولت فدرال پس از جنگ داخلی برای احیای جنوب منجر شد و بازخواست ملی درمورد نژادپرستی، برتری سفیدپوستان، خشونت و تبعیض را ناتمام گذاشت.

رایت اشاره می‌کند وعده اولیه اجازه به رأی‌دهندگان سیاه‌پوست برای شرکت در انتخابات که سیاستمداران سیاه‌پوست را در دفاتر ایالتی و فدرال قرار می‌داد، تنها در چند سال شکست خورد.

سریال معمای لینکلن

او می‌گوید: «موجی از تنفر و واکنش‌های منفی علیه این پیشرفت راه افتاد که نتیجه آن افزایش خشونت‌های کو کِلاکس کِلَن‌ها و ظهور قوانین جیم کرو در جنوب بود. من فکر می‌کنم تقریباً مشابه واکنش‌های منفی نسبت به چیزی بود که در دوران ریاست جمهوری اوباما به‌عنوان گسترش قدرت سیاسی سیاهان تلقی می‌شد؛ و این احساس در برخی از بخش‌های ناامن کشور که “وای، ما حالا خیلی دور شده‌ایم.”»

رایت می‌گوید «معمای لینکلن» با برقراری ارتباط بین گذشته و حال می‌کوشد مسیر روبه‌جلو را روشن کند. «بازگشت به گذشته و بررسی آن تاریخ به ما کمک می‌کند بفهمیم امروز در کجا قرار داریم و شاید اگر از آن آگاه باشیم، بتوانیم راه خود را نیز به شیوه‌ای سازنده پیدا کنیم.»

رینولدز با اشاره به این که سریال، لینکلن را از منظری متفاوت نشان می‌دهد، می‌گوید: «تعدادی از مفسران در سریال، محققان آمریکایی-آفریقایی کاملاً مسلط به موضوع ‌هستند. آن‌ها درک خوبی از تاریخ دارند و مهم‌تر از همه سعی می‌کنند لینکلن را در زمان خودش ببینند و صرفاً دیدگاه‌های ما درمورد زمان او را تحمیل نکنند، چون تعداد بسیار کمی از افراد آن دوران، چه لینکلن یا واشنگتن و چه شخصیت‌هایِ کمتر شناخته‌شده، می‌توانند به‌طور کامل استانداردهای زمان ما را برآورده کنند. آنچه این مستند تلاش می‌کند انجام دهد این است که او را در تاریخ خودش قرار دهد و این کار را تا حدی با بررسی تاریخچه تجربیات آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار که لینکلن در مقام رئیس‌جمهور به آن واکنش نشان می‌داد، انجام می‌دهد. فکر می‌کنم در حال حاضر جنبش خوبی به سمت بازنگری تاریخچه افرادی که سابقاً به حاشیه رانده شده بودند، راه افتاده و این بسیار هیجان‌انگیز و بسیار مهم است.»

تغییر ذهنیت

رایت در واشنگتن دی سی بزرگ شد و مدت‌ها پیش با بنای یادبود لینکلن آشنا شد که در بیش از یک قرن گذشته نمادی از روابط نژادی در آمریکا بوده است، اما می‌گوید تنها کمی بیش از یک دهه پیش بود که برای اولین بار از بنای یادبود یولیسیز سایمون گرانت (قهرمان جنگ داخلی و هجدهمین رئیس‌جمهور آمریکا، بین سال‌های ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۷) در محوطه ساختمان کنگره و آن‌سوی نشنال مال بازدید کرد.

رایت درباره مجسمه ژنرالی که هدایت نیروهای اتحادیه لینکلن را در پیروزی در جنگ داخلی به عهده داشت، می‌گوید: «بنای یادبود گرانت به‌نوعی به بنای یادبود محبوب من در واشنگتن تبدیل شده است. چون گمنام و در عین حال فوق‌العاده زیباست.»

او می‌گوید: «و این دو مرد هستند، گرانت در یک سو و لینکلن در سوی دیگر که به یکدیگر خیره شده‌اند و به شکل نمادین، کشور را به‌گونه‌ای که فکر می‌کنم خیلی قدرتمند است، پیوند می‌دهند.»

همان‌طور که نگاه رایت به بناهای یادبود شهرش تغییر کرده، احساسات او نسبت به لینکلن نیز عوض شده است. «تا همین اواخر فکر نمی‌کردم که بتوانم نقاط ضعف لینکلن را ببخشم. من درمورد تعهد او به حقوق سیاه‌پوستان آمریکایی در زمان خود تردید داشتم و معتقد بودم آن کارها را به مصلحت سیاسی انجام می‌داد.»

سریال معمای لینکلن

رایت می‌گوید: «اما فکر می‌کنم به درک بهتری رسیده‌ام و با کمک فردریک داگلاس به این درک رسیده‌ام؛ با خواندن برداشت‌های او از لینکلن و فکر نمی‌کنم کسی باشد، به‌خصوص درمورد مسائل نژادی و لینکلن که از او پیشی بگیرد. داگلاس، لینکلن را ناقص، اما درنهایت محترم توصیف می‌کند. او هم تشخیص می‌دهد لینکلن یک سیاستمدار چیره‌دست است و هم تشخیص می‌دهد چیزی در او تغییر کرده است.»

رایت می‌گوید: «با دیدن مستند “معمای لینکلن” و مشارکت در تولید آن و کاوش بیشتر در تاریخ اطراف آن، بهتر از قبل لینکلن را درک می‌کنم.»

درنهایت، رینولدز امیدوار است تماشاگران با دیدن مستند «معمای لینکلن» این واقعیت را درک کنند که مبارزه برای حقوق شهروندی واقعاً نیاز به همکاری دارد. «لینکلن این کار را به‌تنهایی انجام نداد و اولین کسی بود که گفت این کار را به‌تنهایی انجام نداد و تأکید کرد برای رسیدن به هدف به همکاری آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار نیاز داشت. این همچنین اهمیت یک رهبر قوی را نشان می‌دهد که نسبت به عدالت یک حس اصولی دارد، رهبری که درمورد دیگران واقعاً شفقت دارد، حتی برای به‌اصطلاح دشمن و رهبر بزرگی را نشان می‌دهد که تمایل دارد با افراد با مذاهب مذهبی مختلف و همچنین با قومیت‌های مختلف همکاری کند.»

منبع: لس آنجلس دیلی نیوز (پیتر لارسن)، rogerebert.com (نل مینو)

تماشای سریال معمای لینکلن در نماوا