مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
وقتی اولین بار از جان ریدلی درخواست شد در تبدیل داستان غمانگیز پنج روز در بیمارستان مموریال (Five Days at Memorial) به یک سریال داستانی کمک کند، او مطلب مجله نیویورک تایمز درباره آن تراژدی را برای پدرش که یک پزشک بازنشسته است فرستاد.
مطلب برنده جایزه پولیتزرِ شری فینک در نیویورک تایمز (که با همکاری سایت خبری تحقیقاتی پروپابلیکا تهیه شد) توضیح میدهد وقتی در سال ۲۰۰۵ طوفان کاترینا نیو اورلینز را به آشوب کشید، مرکز پزشکی مموریال چگونه به هزاران کارمند، بیمار و ساکنان منطقه پناه داد.

اما خسارت آنی طوفان بزرگترین مشکل آنها نبود: زمانی که سیل شهر را در برگرفت، برق مرکز پزشکی قطع شد و آنها ناچار به تخلیه مموریال شدند. بعداً با کشف جسد ۴۵ نفر، برخی از متخصصان بهداشت مرکز متهم شدند بهجای رها کردن بیمارانی که نمیتوانستند جابهجا شوند با اتانازی به زندگی آنها پایان دادند. (مموریال در ۲۰۰۶ فروخته شد و حالا با نام مرکز پزشکی آشنر بابتیست فعالیت میکند.)
ریدلی که زمانی بهعنوان مفسر با انپیآر همکاری میکرد، با داستانهای سخت ناآشنا نیست. او برای نوشتن فیلمنامه فیلم دلخراش «۱۲ سال بردگی» برنده جایزه اسکار شد، اما او یک سؤال مهم از پدرش داشت: درمورد آنچه در آن پنج روز اتفاق افتاد چه نظری داشت؟
ریدلی میگوید: «کاملاً انتظار داشتم پدرم بگوید “اگر من بودم هیچوقت این کار را نمیکردم… کار آن پزشکان کاملاً غیراخلاقی بود.” اما پاسخ او این بود: “خوشحالم آنجا نبودم و خوشحالم که مجبور نبودم آن تصمیمات را بگیرم.” بنابراین اگر پدرم که اخلاقیترین فردی است که تاکنون دیدهام، حاضر نیست درمورد آن ماجرا کیفرخواست صادر کند یا کسی را تبرئه کند، من هم قصد نداشتم به هر شکلی با نگاه از روی تعصب وارد این داستان شوم.»
روایت یک داستان سخت بدون جانبداری
این یک موضع جسورانه برای سریالی است که نزدیک به ۲۰ سال پس از وقوع یک تراژدی بحثبرانگیز بهدقت به آن نگاه میکند. بااینحال، سریال کوتاهی که ریدلی در تولید آن به اپل تیوی پلاس کمک کرد – و همچنین تهیهکننده اجرایی، نویسنده و کارگردان چند اپیزود آن است – درست از کار درآمد و این عمدتاً به خاطر استفاده از بازیگران درجه یک و جلوههای ویژه دقیق برای روایت یک داستان بیرحمانه است.

ورا فارمیگا در نقش دکتر آنا پو، یک جراح بسیار مذهبی که از فرصت خروج از بیمارستان در طول طوفان به امید کمک به بیماران صرف نظر میکند، حضوری صادقانه و متمرکز دارد. چری جونز نقش سوزان مولدریک را بازی میکند، فرد مسئول بیمارستان در شرایط اضطراری که ناگهان متوجه میشود تنها سناریوی در نظر گرفته نشده در برنامههای مدیریت بحران بیمارستان نحوه تخلیه مرکز در صورت وقوع سیل است.
به لطف جادوی جلوههای کامپیوتری، تماشاگران میتوانند ببیند بادهای شدید کاترینا چگونه سقف سوپردوم لوئیزیانا را از جا کند؛ در صحنههای دیگر، ماشینهای شناور در خیابانها را میبینیم و مردم مستأصل را که برای تأمین آذوقه به فروشگاهها حملهور میشوند.
تنش بهآرامی بیشتر میشود و شاهد ناامیدی فزاینده کارکنان در شرایطی هستیم که سیل، ژنراتورهای برق پشتیبان بیمارستان را از کار میاندازد و تلاشها برای جابهجا کردن بیماران و تخلیه مرکز با چالشهای جدی مواجه میشود.
ریدلی، یک مرد سیاهپوست که بخش زیادی از کار خود را بر کاوش در تلاقی نژادی، تعصب، امتیاز و سرکوب متمرکز کرده است میخواست نشان دهد تعصبات سیستمی چگونه باعث شد بیماران فقیر و اغلب غیر سفیدپوست جا بمانند.

او میگوید: «حتی اگر خطای جزایی نباشد، هیچکس نمیخواهد خطای خود را بپذیرد… بهویژه زمانی که با سوگیری سیستمی مواجه هستیم. مردم میخواهند بگویند از روی اتفاق بود که افراد سیاهپوست و رنگینپوست قربانی شدند… از روی اتفاق بود که افراد فقیرتر قربانی شدند. خیر مشکلاتی هست. چیزی که بیشتر از همه برای من ناامیدکننده است: ما میتوانیم داستانی را روایت کنیم که در آن آدمِ بد، خود سیستم است؟»
سریال این داستان را با تمرکز بر کارکنان و بیماران سیاهپوست که در فاجعه گرفتار شدند، ازجمله امت اورت – یک بیمار فلج کاملِ خوشاخلاق با وزن نزدیک به ۴۰۰ پوند – روایت میکند. مدعیالعموم استدلال کرد او با اتانازی از دنیا رفت.
در یکی از صحنهها درحالیکه بازرسان از همسر امت به خاطر از دست رفتن او عذرخواهی میکنند، او با اعتراض میگوید: «من او را از دست ندادم. او را از من گرفتند.»
خطرات رسم خط پایان بر زندگی انسانها
ریدلی میگوید: «خیلی وقتها بر زندگی انسانها خط پایان کشیده میشود. وقتی این کار را کردید، وقتی این فکر به ذهنتان رسید که اینها واقعاً آدم نیستند، اعداد یا آمار هستند، ضررهای قابل قبول هستند، واقعاً چرا باید از وقوع چنین اتفاقی تعجب کنیم؟»
«پنج روز در بیمارستان مموریال» خیلی سخت به مرحله تولید رسید. این پروژه که مبنای آن کتابی نوشته فینک در ۲۰۱۳ بر مبنای مطلب اصلی او بود، حمایت تعدادی از افراد صاحب نفوذ در هالیوود ازجمله اسکات رودین، تهیهکننده را داشت و بعداً رایان مورفی که در نظر داشت آن را بهعنوان بخشی از سریال آنتولوژی «داستان جنایی آمریکایی» خود در افایکس بسازد، اما همه آن تلاشها ناکام بود.

ریدلی هنوز عصبانی است که برخی از مدیران تلویزیونی درمورد کار روی داستانی با محوریت اتهامات جدی به پزشکان درحالیکه در زندگی واقعی یک بیماری همهگیر، جهان را دگرگون کرده بود کم دل و جرئت به نظر میرسیدند.
او میگوید: «مسئولان تولید محتوا میگفتند، “اوه، ما نمیتوانیم این داستان را بگوییم.” خیلی دردناک بود. در دنیایی با رسانهها و داستانهای فراوان، این آدمها با هر چیز چالشبرانگیز مخالفت میکنند، با هر چیزی که ممکن است کمی بیشتر طول بکشد تا تماشاگر را به خود نزدیک کند، مخالفت میکنند؛ یعنی هیچ هشدار اسپویلر شدن نیست، هیچ پایان خوشی نیست.»
ریدلی از کارلتون کیوز، تهیهکننده اجرایی همکار خود – که آثارش شامل «گمشدگان»، «متل بیتس» و «جک رایان» تام کلنسی میشود – بهعنوان جلودار این پروژه یاد میکند. کیوز بود که در ابتدا از ریدلی خواست به پروژه بپیوندد و به تلاش برای ساخت سریال ادامه داد تا این که اپل تیوی پلاس را بهعنوان خانه پیدا کردند.

ریدلی میپذیرد ممکن است رویکرد سریال برای برخی تماشاگران ناراحتکننده باشد. بهخصوص وقتی او به تردیدهای جدی درمورد واکاوی مسائل کشفنشده در این تراژدی اذعان میکند.
او میگوید: «شما میتوانید تقریباً در هر روز هفته هر شبکه خبری را ببینید و به نتیجهای قاطع برسید، اما ما در این محیط چرا باید سعی کنیم همهچیز را طلاکاری کنیم؟ چرا سعی کنیم آن را به چیزی تبدیل کنیم… درحالیکه واقعیت این نیست؟»
یک مدل کوچک از خود طوفان کاترینا
دیدن سریال هشت اپیزودی «پنج روز در بیمارستان مموریال» که پخش آن از ۱۲ اوت ۲۰۲۲ آغاز شد، واقعاً میتواند یک سواری سخت باشد. هم کتاب و هم سریال، بحران مموریال را بهعنوان مجموعهای از تصمیمات غیرممکن به تصویر میکشد که توسط افرادی دارای نقطهضعف، تحت فشاری غیرقابل تصور و فروپاشی سیستمی کامل اتخاذ میشود. از این نظر، مموریال یک مدل کوچک از خود طوفان کاترینا است که بیش از ۱۸۰۰ نفر را کشت.
فینک که همچنین یکی از تهیهکنندگان سریال است، به این موضوع اشاره میکند که بیمارستان یک برنامه ۱۰۱ صفحهای درمورد بیوتروریسم داشت؛ بههرحال دوران پس از ۱۱ سپتامبر بود، اما هیچ برنامه اضطراری برای تخلیه مرکز در صورت آبگرفتگی نداشت.

او میگوید: «واقعاً امیدوارم مردم سریال را ببیند و کاملاً به پیامدهای بیتوجهی به آمادگی در شرایط اضطراری نادر، اما بالقوه فاجعهآمیز و بسیار قابل پیشبینی فکر کنند. طوفان و سیل در نیو اورلینز بسیار قابل پیشبینی بود.»
شاید تماشاگران از برخی اتفاقات به تصویر کشیده شده احساس خشم کنند، اما سازندگان سریال استدلال میکنند تمایل به انتقام بیمعنی است. ازنظر آنها این یک موقعیت غیرممکن بود، بدون ضد قهرمانان مشخص.
کیوز میگوید: «نمیخواستیم به مردم دیکته کنیم که چه احساسی به این داستان داشته باشند. نمیخواستیم طرف کسی را بگیریم. کنجکاو هستم نظرات متفاوت مردم درمورد حادثه مموریال را بدانم.»
یکی از شخصیتهای سریال که قطعاً در این مورد نظر خود را دارد، دکتر برایانت کینگ با بازی کورنلیوس اسمیت جونیور است. او با نگاهی به اطراف متوجه میشود چیزی در مموریال پوسیده است. ایده تزریقات کشنده او را آشفته میکند.
کینگ همچنین یکی از معدود پزشکان سیاهپوست بیمارستان است و تنها کسی که در طول بحران در حال انجام وظیفه است. او میبیند بیشتر افراد متأثر از ویرانی طوفان، سیاهپوست هستند، همینطور بیشتر افرادی که به کمک نیاز دارند، اما از آنها دریغ میشود. کینگ کاملاً از این موضوع آگاه است، حتی پیش از آن که مشخصاً آشکار شود.
اسمیت میگوید: «اعتقاد دارم نژاد یکی دیگر از شخصیتهای سریال است. چه آن را تصدیق کنید یا نه، همان جاست. در نوع درک همه ما از همهچیز در زندگی نقش دارد.»
او اضافه میکند: «آنها در نیو اورلینز هستند؛ یک جامعه عمدتاً آفریقایی آمریکایی و آنچه دکتر کینگ تجربه میکند بهوضوح بر مبنای نژاد مشخص شده است، چیزی است که او میبیند.»
«پنج روز در بیمارستان مموریال» تصویری تا حدی همدلانه از دکتر پو ارائه میدهد که منکر اشتباه شد، اما شواهدی قانعکننده نیز ارائه میکند که نشان میدهد او و دیگر کارکنان مرکز در اتانازی بیماران دست داشتند. بعدها پو و دو پرستار مرکز، چری لاندری و لوری بودو (با بازی شارون متیوز و سارا آلن) به خاطر موارد متعدد از قتل درجه یک تا قتل درجه دو بازداشت شدند، اما هرگز محکوم نشدند که این رویکرد پرسشهای نگرانکنندهای درمورد اصول اخلاقی باقی گذاشت.
فارمیگا اذعان میکند در حادثه بیمارستان مموریال شکست انسانی کاملاً مشهود است. او میگوید: «در هر سطحی از مدیریت، بیکفایتی بود.»

تولید در بحبوحه بحران کووید-۱۹
فینک ایده ساخت «پنج روز در بیمارستان مموریال» در قالب یک سریال کوتاه، با زمان کافی و تعهد برای انجام یک اقتباس دقیق و متعادل دوست داشت.
او میگوید: «به نظر میرسید یک راه عالی برای روایت این داستان است، چون اگر قرار بود یک فیلم سینمایی باشد، زمان کافی برای پرداختن به همه جزئیات وجود نداشت. یک کتاب طولانی و پر از جزئیات است، یک کار خبرنگاری که سالها طول کشید.» (فینک که در زمان انتشار مطلب خود گزارشگر پروپابلیکا بود، حالا خبرنگار نیویورک تایمز است.)
کیوز بهخوبی از شباهتهای داستان سریال به بحران سلامتی اخیر آگاه است. او میگوید ریدلی این مثل را به او یادآوری کرد که تاریخ تکرار نمیشود، اما همقافیه میشود؛ بنابراین «پنج روز در بیمارستان مموریال» در بحبوحه بحران کووید-۱۹ به تولید رسید، بحرانی که خیلیها استدلال میکنند ایالات متحده برای آن آمادگی کافی نداشت.
کیوز میگوید: «بهجای این سؤال که موقع تخلیه چه کسی سوار هلیکوپتر شود، ما با این پرسشها که چه کسی اکسیژندرمانی شود یا چه کسی واکسن دریافت کند یا چه کسی آنتیبادی مونوکلونال دریافت کند، سر و کار داشتیم.»

بخشی از «پنج روز در بیمارستان مموریال» در نیو اورلینز تصویربرداری شد، اما بیشتر آن درست خارج از تورنتو در یک مخزن شامل چهار میلیون گالن آب مقابل دوربین رفت. بازیگران و عوامل تولید به دلیل همهگیری مجبور شدند بهمحض ورود به کانادا قرنطینه شوند. این یک فرآیند پراسترس و مقدمهای برای یک تصویربرداری پراسترس بود.
بااینحال، آنها میدانستند برخلاف شخصیتهایی که نقششان را بازی میکنند، وقتی کارشان تمام شود به زندگی منظم خود بازمیگردند و میدانستند باید کار خود را درست انجام دهند.
فارمیگا میگوید: «من نسبت به مردم نیو اورلینز و بازماندگان احساس مسئولیت میکردم. این غم و اندوه آنهاست، ضربه روحی و روانی آنهاست، داستان آنهاست.»
منبع: انپیآر، نیویورک تایمز