این روزها، انگار سینمای ایران به سمت تک ژانری شدن می‌رود. همه فیلم‌ها پرشده است از ذکر مصیبت. نیمی از داستان‌ها در دادگاه می‌گذرد و عده‌ای بر سروصورتشان می‌زنند تا رضایت بگیرند و نیمی دیگر، در خیابان‌های جنوب شهر، با مردانی که رگ گردنشان بیرون زده و فریاد می‌کشند، از اعتیاد و فقر میگویند. سینمای اجتماعی کم‌کم دارد به مرز اشباع می‌رسد و بیننده ایرانی بیش از هرزمانی، گوشه و کنار شهر و ابعاد تاریک زندگی اجتماعی را، پابه‌پای این فیلم‌ها کاویده است. آن‌سو هم که کمدی‌های سخیف و شانه تخم‌مرغی صف‌کشیده‌اند و یکی پس از دیگری رکورد می‌زنند.
در این میان کمتر فیلم‌سازی پیدا می‌شود که جسارت داشته باشد سراغ ژانر دیگری برود، حرف متفاوتی بزند و به‌کل این جریانات اجتماعی را کنار بگذارد، مخصوصاً که فیلم اولی هم باشد. به همین دلیل است که باید کوروش آهاری را فیلم‌ساز جسوری دانست. آهاری برای اولین فیلمش آن شب ، یکی از ژانرهای مسکوت سینمای ایران را انتخاب کرده است. ژانر وحشت، هیچ‌وقت در سینمای ایران، کاوش نشده و همیشه در سایه مانده است. چند تجربه‌ای هم که در این مورد انجام‌شده، آن‌قدر مهم و تأثیرگذار نبوده است.

همچنین بخوانید:
نقد فیلم آن شب – مرداب رازها

ژانر وحشت مقتضیات و چالش‌های خودش را دارد. حتی در سینمای بین‌المللی هم کمتر فیلمی ساخته می‌شود که با به‌کارگیری المان‌های درست، ترس ایجاد کند و درعین‌حال، قصه‌ای سینمایی روایت کند. سینمای ایران هم با خط قرمزهایی که دارد مسلماً فعالیت در این ژانر را راحت نمی‌کند.

ترس و وحشت در یک هتل قدیمی

فیلم سینمایی آن شب

آن شب روایتی از رازها و دروغ‌هاست. بابک (شهاب حسینی)، پدر جوان و ساکن خارج از کشور است که سال‌ها همسر خود در ایران را به حال خود واگذار کرده بوده و به عیش و نوش پرداخته است. حالا بابک و همسرش ندا در کنار نوزاد تازه متولدشده‌شان زندگی جدیدی شروع کرده‌اند، اما گناهان و رازهای گذشته آن‌ها را رها نکرده است. یک‌شب اقامت در هتلی عجیب، بابک و ندا را وادار می‌کند این گذشته پر از پنهان‌کاری را مرور کنند و یا حقیقت را بگویند یا در کابوسی ابدی به تقلا ادامه دهند.
آن شب آرام و صبور شروع می‌شود. کاراکترها را معرفی می‌کند و با نشانه‌گذارهایی که انجام می‌دهد، زیربنای مناسبی برای ادامه روایت می‌گذارد. به‌علاوه با فضاسازی درست، بیننده آماده ورود به جهان پرراز و رمز فیلم می‌شود و حس تعلیق در اولین سکانس‌ها به او منتقل می‌شود.
آهاری با استعاره‌ها و نمادها، شخصیت‌ها و جایگاه آن‌ها در قصه را تعریف می‌کند. گم‌شدن درراه و زیر گرفتن گربه‌ای شروع همه ماجراهاست. دندان‌درد بابک، که از اولین سکانس فیلم شروع می‌شود و هرلحظه طاقت‌فرساتر می‌شود، هیبت فیزیکی گناهانی است که او را تعقیب می‌کنند و نوزادی که در میانه این کابوس بابک و ندا را به هم پیوند میزند، همه نشانه‌هایی هستند که به فضاسازی اثر کمک می‌کنند و درعین‌حال در مسیر روایت به کار می‌آیند تا با قصه‌ای روان و جذاب طرف باشیم.
آهاری به‌خوبی در آن شب در فضایی متفاوت، قصه‌گویی می‌کند و مخاطب را با خود همراه می‌کند. او باوجوداینکه در خارج از ایران به سراغ چنین ژانری می‌رود، اما با میزانسن و المان‌هایی که در روایتش به‌کاربرده است، قصه‌ای ایرانی را به بیننده عرضه می‌کند که برای ترسناک شدن، به عناصر وحشت خارجی دست نمی‌آویزد. در حقیقت، آن شب و روایتش در یک خوانش ایرانی است که معنا می‌یابد و جذاب می‌شود.

الگوهای کلیشه ای و ترس لحظه ای

شهاب حسینی

بااین‌همه، پرسش اصلی درباره آن شب این است که این اثر در القای ترس در کنار قصه‌گویی چقدر موفق بوده است. حقیقت این است که آن شب برای ترساندن مخاطب روی ترس لحظه‌ای(jump scare) و کلیشه‌هایی که گاها ربطی هم به روایت داستان ندارند اتکا کرده است. کلیشه‌هایی مثل پیرمرد عجیب و بی‌خانمان و هشدارهایش که باوجود گویش او چندان قابل‌فهم نیست. از سوی دیگر متصدی مرموز هتل و ماجرای بندانگشت مرموزترش، اشاره‌اش به مرگ‌هایی که شاهدشان بوده است، ظهور ندا در قامتی مسخ‌شده و مهم‌تر از همه مأمور پلیسی که هیچ ارتباطی با روایت ندارد، کارکردی دراماتیک در اثر ندارند و فقط برای القای حس ترس در لحظه به کار گرفته‌شده‌اند.
به‌علاوه، المان هتل متروک و قدیمی که قرار است حس ترس از یک محیط بسته را القا کند، به فرصتی ازدست‌رفته تبدیل می‌شود. مخاطب آن شب به‌جز یک راهرو و یک اتاق چیزی از این هتل نمی‌بیند و متروک بودن آن به بیننده منتقل نمی‌شود. راز و رمزی که باید در چنین فضایی وجود داشته باشد، به مکانی که اتفاقات در آن می‌افتد محدود می‌شود و هتل فقط لوکیشنی برای وقوع حوادث است و کارکرد دراماتیکی در اثر پیدا نمی‌کند.
حال آن شب را با اثر بی‌بدیل کوبریک، «درخشش» مقایسه کنید. حس حبس شدن در آن هتل مرموز، تا مغز استخوان بیننده نفوذ می‌کند و تقلا برای رهایی لحظه‌ای او را رها نمی‌کند. مسلماً مقایسه یک فیلم اولی با استنلی کوبریک به‌جا نیست. این مقایسه فقط ازآن‌جهت است که نشان دهد حس حبس شدن در فضای بسته هتل به چه تأثیری باید می‌رسید.
به همین دلیل است که مخاطب حتی اگر در لحظه با شنیدن صدای بلند ناگهانی یا ظهور غیرقابل‌انتظار شمایلی عجیب بترسد، با پایان فیلم و خروج از سینما از فضای فیلم خارج می‌شود. آن شب آن‌چنان‌که فیلم‌های برتر این ژانر هول و وحشت و واهمه‌ای ماندگار در دل تماشا ایجاد می‌کنند موفق نیست. اینکه گره اصلی روایت تا حد زیادی قابل پیش‌بینی است هم مزید بر علت می‌شود تا آن شب از رسیدن به چنین اثری روی مخاطبش بازبماند.
درنهایت می‌توان گفت که آن شب در ایجاد و پرورش حس تعلیق موفق است و می‌تواند مخاطب را روی صندلی‌اش در انتظار شوک بعدی میخکوب کند. اولین تجربه جسورانه آهاری، گرچه از استاندارهای سینمای وحشت دور است و نمی‌تواند تا ساعت‌ها بعد ذهن مخاطبش را درگیر کند، اما قطعاً می‌تواند در سالن نمایش او را بترساند و به هیجان آورد. آن شب پتانسیل دراماتیک زیادی دارد و برخی از این ظرفیت‌ها به هدررفته است، اما حتی باوجود کاستی‌ها هم اثری قابل‌تحسین و گام بلند و محکمی روبه‌جلو است. هم برای فیلم‌سازش و هم برای سینمای ایران.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.