مجله نماوا، حسین آریانی

اول از نام فیلم شروع کنیم. عنوانی چون «دوران عاشقی» نام مناسبی برای فیلمی با این چنین فضا و مضمونی نیست. به نظر نگارنده این عنوان، نه تنها منعکس کننده حال و هوای فیلم نیست؛ بلکه کاملا در تضاد با مضمون اصلی فیلم یعنی «بی وفایی» است.

اما از مقوله نام که بگذریم، از همان یک سوم ابتدایی فیلم مشخص است که ایده جالب و درگیرکننده‌ای دارد. زنی ناراحت و خشمگین به یک خانم وکیل (بیتا تمدن با بازی لیلا حاتمی) رجوع و از او تقاضا می‌کند که به حضور آزاردهنده همسرِ موقتِ شوهرش، در زندگی او و فرزندانش پایان بدهد؛ خانم وکیل اما اصرار دارد که در جریان دادخواهی، حقوقِ همسرِ موقت، نباید نادیده گرفته شود؛ اما این تازه آغاز ماجرا است؛ چرا که سرنوشت، ماجراها و حوادثِ دیگری را رقم می‌زند…

«موقعیتِ دراماتیکِ تکرار‌شونده» یکی از شگردهای جذاب و غافلگیر‌کننده در فیلمنامه‌نویسی است. شیوه‌ای که می‌تواند به خلق رشته اتفاقاتی قرینه، چندوجهی و جالب بیانجامد. رئیسیان از این شگرد به خوبی در «دوران عاشقی» بهره گرفته است.

«بی‌تا تمدن» در فیلم درگیر موقعیتِ دشوار و پیچیده‌ای شده است. او به شکل ملموسی در می‌یابد که توصیه‌های معمول به موکلینش، این بار دیگر کارساز و راهگشا نیست. مشکلِ «بی‌تا تمدن» یادآور توصیه‌های برخی از پزشکان به بیماران صعب‌العلاج‌شان است. زمانی که در آسودگی و با طمانینه از بیماران می‌خواهند، که آرامش و شکیبایی خود را حفظ کنند و قوی باشند؛ اما وقتی که خود گرفتار چنین بیماری شدند، واکنش آنها چیزی به جز همان استیصال و بی‌تابی بیمارانشان نیست.

با تلاقی دو پرونده مشابه، قرینه‌سازی خلاقانه‌ای در فیلم «دوران عاشقی» صورت می گیرد. قرینه‌سازی که خوشبختانه بر مبنای عنصر تصادف شکل نگرفته است. این قرینه‌سازی، یک دلیل موجه روایی دارد و حاصل افشاگری و توطئه‌ای انتقام‌جویانه است. این‌که افشای اسرار و چالش حاصل از آن، استوار بر عنصر تصادف نیست، جلوه‌ی ملموس‌تر و پذیرفتنی‌تری به داستان داده است.

رئیسیان باوجود به تصویر کشیدن زشتی و نادرستی عملکردِ مرد، اما در مجموع تلاش می‌کند، بی‌طرفی‌اش را میان زن و مرد حفظ کند. او از شخصیت مرد یک هیولا نمی‌سازد. تاکید فیلمساز در صحنه‌هایی از فیلم، به وضعیت آشفته خانه و … ، نشان از مشکلات و کاستی‌هایی در زندگی زوج فیلم دارد. البته رئیسیان مانند برخی از فیلمسازان با نشان دادن این کاستی‌ها، قصد ندارد مرد را تبرئه و کارش را توجیه کند. در مجموع و در یک نگاه کلی همه شخصیت‌های فیلم کم و بیش مقصرند؛ شاید تنها درصد مقصر بودنشان متفاوت باشد.

«دوران عاشقی» همچنین به شکلی ناخودآگاه این سئوال را ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، که اگر شخصیت زن، مشابه همین پیمان‌شکنی و بی‌وفایی را در مورد شوهرش انجام می‌داد، آیا بخش بزرگی از مخاطبین فیلم، بی‌درنگ او را خائن و تنها مقصرِ مناقشه قلمداد نمی‌کردند؟ و آیا اصولا مجالی برای فکر کردن به کمبودهای زندگیِ زن برایشان باقی می‌ماند؟

درام تا نزدیک به پایان، خوب و روان به پیش می‌رود. تا اینکه سرانجام با یک «پایان باز»رو به رو می‌شویم. پایانی که در حقیقت کاملا هم باز نیست و حدس‌هایی می شود در موردش زد. حدس‌هایی که سئوالات متعددی را در ذهن تماشاگر ایجاد می‌کند. از جمله اینکه در جامعه ما و در موقعیتی مشابه، چند درصد از زنان دارای ویژگی‌های شخصیت اصلی فیلم، چنین عمل می‌کنند؟

شخصیت اصلی فیلم «دوران عاشقی» یادآور شخصیت لیلا در فیلم «لیلا» (داریوش مهرجویی،۱۳۷۵) است. البته این تشابه، نه به دلیل شباهت‌های شخصیت‌پردازانه، بلکه به واسطه تصمیمی است که آنها در دشوارترین شرایط می‌گیرند. به عبارت دیگر تصمیمی که شخصیتِ اصلی «دوران عاشقی» می‌گیرد، شباهت‌هایی با واکنشی دارد، که از لیلا در طول فیلم می‌بینیم. اما هر چقدر که انفعال لیلا با شخصیت بدون اعتماد به نفس و مظلومش همخوانی دارد، در عوض ما اینجا با زنی روبه رو هستیم که گویی دو شخصیت متفاوت دارد. دغدغه‌ها و تردیدهای شخصیت لیلا برای تماشاگر ملموس و قابل درک است؛ اما مشخص نیست که در ذهن شخصیتِ «دوران عاشقی» چه می‌گذرد.

لیلا با تمام مظلومیت و معصومیتش یک جایی دیگر تحملش به پایان می‌رسد؛ و خانه را ترک می‌کند. حالا تماشاگری که از ابتدا شاهد خصوصیات شخصیت اصلی «دوران عاشقی» بوده، آیا تسامحی فراتر از شخصیت لیلا از جانب او برایش متصور است؟ فیلم پاسخ روشنی به این پرسش نمی‌دهد.

البته می‌توان برای توجیه عملکرد غیرمنطقی هر شخصیتی، دلایلی تراشید. اینجا هم مثلا می‌توان به تاثیر صحبت‌های پدر و توصیه‌های مرسوم و معمول به زوج‌ها به سبک نسل‌های پیشین اشاره کرد. اما چنین سخنانی واقعا می‌تواند بر شخصیت به روزی چون شخصیت اصلی فیلم «دوران عاشقی» تاثیرگذار باشد؟

با وجود کاستی‌هایی که(در کنار نقاط قوت) برای فیلم برشمرده شد، «دوران عاشقی» نه اثری درخشان و فوق‌العاده، بلکه فیلم خوبی است. کارگردانی تاثیرگذار و روایت‌پردازی جذاب و پُرکشش، نقاط قوت اصلی ششمین فیلم سازنده‌اش به شمار می‌آیند. به گونه‌ای که می‌توان «دوران عاشقی» را در کنار «ریحانه»(۱۳۶۸) بهترین آثار کارنامه فیلمسازی علیرضا رئیسیان قلمداد کرد.  

تماشای این فیلم در نماوا