مجله نماوا، رضا صائمی

در میان سریال‌های در حال پخش شبکه نمایش خانگی، «آکتور» متفاوت‌ترین آنهاست و حتی این تفاوت را در قیاس با سریال‌های پیشین پلتفرم‌ها هم می‌توان تعمیم داد. این تفاوت لزوما به معنای برتری آن نیست، بلکه جهان دراماتیکی که خلق کرده، زاویه دید روایت و موقعیت داستانی آن، متفاوت از سریال‌های ساخته شده در شبکه نمایش خانگی است که آن را متمایز می‌کند. جالب اینکه این اثر در کارنامه نیما جاویدی هم متفاوت است و او نخستین تجربه سریال‌سازی خود را با مفهوم خود نمایش، جهان نمایش و نسبت آن با زندگی واقعی گره زده تا مخاطب را با یک فرروایت و متادرام درباره نسبت جهان داستانی و جهان واقعی مواجه کند و لذت تجربه تازه از سریال‌سازی و سریال‌بینی را در برابر مخاطب قرار دهد.

در واقع در این موقعیت دراماتیک با وضعیت نمایش در نمایش مواجه هستیم که فاصله بین واقعیت و حقیقت را برجسته کرده و خود نمایش را در کانون درام قرار می‌دهد و از این طریق آن را به مثابه بخشی از ماهیت زندگی تعریف می‌کند تا مصداق این سخن معروف ژاله اصفهانی شاعر باشد که «زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود، صحنه پیوسته به جاست»

علی، نوید محمد زاده و مرتضی، احمد مهران‌فر در اینجا اما نقش واقعی خود در زندگی را با نقش نمایشی و دراماتیک گره می‌زنند تا روایتگر این معنا باشند که آدم ها به نوعی همه بازیگرند، همه در زندگی نقش بازی می‌کنند. نقش بازی کردن نه به معنای منفی تظاهر کردن که به این معنا که زیستن در جامعه انسانی اساسا پذیرش یک نقش اجتماعی است که در صورت‌های مختلفی جلوه می‌کند و به میانجی همین نقش‌هاست که اساسا زندگی شکل می‌گیرد و می‌چرخد.

علی و مرتضی در این قصه اما این نقش بازی کردن را به امری خودآگاه تبدیل کرده و آن را به مثابه یک حرفه در نسبت با زندگی بازنمایی می‌کنند. نیما جاویدی در پس قصه خود در «آکتور» به خوبی توانسته از انتزاع مفاهیمی مثل بازی، نقش و زندگی در صورت بندی درام خود بهره ببرد و بازیگری را از امری دراماتیک به کنشی پروبلماتیک تبدیل کند. از این حیث می‌توان سریال «آکتور» را نوعی از ژانر فیلم در فیلم تعریف کرد که با محوریت بازیگری و نسبت آن با زندگی پیش می‌رود و داستان خود را روایت می‌کند.

هسته کانونی معنا در سریال «آکتور« همین است. در واقع نیما جاویدی خواسته از عنصر درام و بازیگری فراتر از مفهوم و موقعیت نمایشی آن استفاده کند تا نشان دهد که زیستن خود تجربه بازیگری است. همان چیزی که «ارونیگ گافمن» جامعه شناس آمریکایی در کتاب «نمود خود در زندگی روزمره» و «نظریه نمایشی» خود می‌گوید. جالب اینکه انسان‌ها هرچه به جلو می‌روند و بزرگتر می‌شوند، نقش‌های بزرگتر و پیچیده‌تر و دشوارتری را بر عهده می‌گیرند. همین فرایند را در سریال «آکتور» هم می‌بینیم. سفارش‌های کاری آنها گام به گام سخت تر و پیچیده‌تر می‌شود و قابلیت بازیگری و نقش‌آفرینی آن را بیشتر به چالش می‌کشد و در محک آزمون قرار می‌دهد.

آنچه قرار است در خلال این رخدادهای نمایشی تجربه شود خود زندگی است. علی و مرتضی به واسطه نقش‌های متفاوتی که می‌پذیرند با خودشان و نقاط ضعف و قوت خود هم مواجه شده و دیالکتیکی تکاملی در اینجا رخ می‌دهد. در واقع نوعی خودشناسی در تجربه بازیگری وجود دارد که اینجا با تجربه‌های زیسته دو شخصیت اصلی قصه مماس شده و به امری یگانه تبدیل می‌شود. ضمن اینکه آنها با تجربه نقش های مختلف، خود واقعی‌شان را غنی‌تر کرده و تکامل می‌بخشند و این همان کارکردی است که نقش‌های اجتماعی برای انسان فراهم می‌کند.

جاویدی از ظرفیت‌ها و ظرافت‌های بازیگری در این قصه به خوبی بهره می‌برد. او در یک روایت خلاقانه، بازیگری را در خدمت زندگی قرار می دهد. به این معنا که اینجا دو بازیگر جوان تئاتری قرار نیست نقش‌ها را بر صحنه نمایش اجرا کنند بلکه آنها به نقش‌آفرینی در خود زندگی و جامعه و در نسبت با انسان‌های دیگر دست می‌زنند. پارتنر آنها یک بازیگر دیگر نیست بلکه آدم‌های واقعی‌اند که نقش واقعی خود را ایفا می‌کنند. بنابر این به جز خودشناسی که به واسطه بازیگری علی و مرتضی حاصل می‌شود با مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی هم مواجه می‌شویم.

در واقع «آکتور» به شکل غیرمستقیم و با واسطه، مسائل و چالش‌های جامعه را هم در قصه خود بازنمایی کرده و تصویری از جامعه امروز ارائه می‌دهد. تصویر جامعه‌ای که در آن با بحران‌های فردی و اجتماعی مواجه می‌شویم و در نهایت اینکه چطور آدم‌ها در پس نقش‌هایی که ایفا می‌کنند چیزی به اسم زندگی را می‌سازند.

تماشای «آکتور» در نماوا