مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

برخی سینماگران فرای پشتوانه‌های خانوادگی خود، آنی دارند که می‌تواند شخصیت هنری آنها را مستقل از شجره خانوادگی‌شان شکل بدهد. مانی حقیقی یکی از همین سینماگران است که به دلیل جایگاه شاخص فرهنگی و هنری پدربزرگ، پدر و مادر و نیز هوش ادراکی خودش در سنجش مناسبات فیلمسازی در سینمای ایران توانست پله به پله خود را در جایگاه سینماگری مولف تثبیت کند. شیوه‌ای از کارگردانی وابسته به نحله‌های روشنفکری که در تضاد با غالب نقش آفرینی‌های کمیک او قرار می‌گیرد.

این جلوه دوگانه از شخصیت هنری حقیقی به وضوح برآیندی از تجربه‌های زیستی و تربیتی است که او را به سیاق سینماگری صاحب ایده و متشخص و البته یک شوخ طبع ذاتی نمایان می سازد. در حقیقت ذات روشنفکر و متشخص حقیقی در وجه غالبی از فیلم‌های اجتماعی و روشنفکری او چه در ساحت فیلمساز و چه در جایگاه سناریست متبلور می‌شود و آن سویه ته‌نشین شده کمیک در وجود وی در نقش‌آفرینی‌های حقیقی شناسه می‌یابد.

در عین حال تجربه‌های عجیب و غریبی از مانی حقیقی در سینمای ایران به یادگار مانده که بیشتر با وجه ممیزی و توقیف موقت یا بلند مدت آن آثار یا حواشی که برساخته‌اند به یاد می‌آیند. به واقع مانی حقیقی از سینماگرانی است که همواره با ممیزی درگیر بوده و شیوه‌ای از تقابل بینشی میان او و نهادهای نظارتی و سیاست‌گذار در عرصه سینما وجود داشته است.

به بیان بهتر شیوه نگرش مانی حقیقی به سوژه‌ها برآمده از فلسفه بنیادگرایی زیستی است. در این شیوه از نگرش با رویکردی مواجه هستیم که تلاش دارد تا بکوبد و از نو بسازد، روایت‌ها را بی‌رتوش مطرح کند و به مخاطبان فیلم‌هایش برآمده از گفتمان روز یا خاستگاه غالب نگرش اجتماعی کدهایی برای ادراک ساختار و محتوا ارائه دهد.

در این رویکرد که می‌توان تا حدودی منحصر به شخصیت هنری مانی حقیقی دانست شکلی از بیان مفاهیم جدی در لفافه‌ای از کنایه‌ها و طنازی‌ها مشاهده می‌شود که این رویکرد از همان ابتدا در فیلم‌های ساخته شده یا نوشته شده از سوی او قابل رهگیری بوده است. شاید اوج همین نگرش طنازانه و رها به موضوعات جدی و مهم را بتوان در بافتار روایی و ساختار تکنیکی سه فیلم «اژدها وارد می‌شود»، «پذیرایی ساده» و «خوک» بیشتر ملموس دید. هرچند سویه کمیک نگرش مانی حقیقی به موضوعات مهم اجتماعی در فیلمی چون «پنجاه کیلو آلبالو» بیشتر قابل مشاهده است.

در عین حال کارنامه فیلمسازی و سناریونویسی مانی حقیقی این نکته را نشان می‌دهد که او در توالی مکرری از ادراک احوالات زمانه‌اش، ناگزیر از ورود به روایت‌هایی بوده که فیلم‌های او را دچار ممیزی‌های فنی و محتوایی ساخته و حتی رد برخی از فیلم‌های وی در حافظه عمومی را کمرنگ ساخته است که در این میان می‌توان دو تجربه «آبادان» و «کارگران مشغول کارند» را مثال زد.

از سوی دیگر مانی حقیقی در سه جایگاه سناریست، کارگردان و بازیگر به توفیق مناسبی در بازتاب مناسبات و ارتباطات طبقه متوسط رسیده است که در این میان همکاری‌های مشترک او با اصغر فرهادی و نیز فعالیت‌های مستقلش در زمینه ساخت فیلم‌های اجتماعی می‌تواند به عنوان شاخصی برای سنجش میزان توفیق حقیقی در انعکاس گفتمان زیستی طبقه متوسط شهری در تجربه‌هایی چون «کنعان»، «چهارشنبه سوری»، «درباره الی» و «تفریق» در نظر آید.

البته ناگفته پیداست آنچه می‌تواند آن سویه ته‌نشین شده کمیک و طنازی درونی وی را بیشتر بازنمایی کند نقش‌آفرینی‌های او در «ورود آقایان ممنوع» و «مارموز» است که می‌تواند بخشی از کاراکتر اصلی وی را به حیطه بازیگری‌اش نیز بکشاند و تداعی شخصیتی شوخ طبع، حاضر جواب، نکته سنج، رابطه بلد، جامعه باور، هنرشناس و در یک چارچوب کلی، بازنمایی روشنی از سینماگر روشنفکر را از او داشته باشد.

تماشای «تفریق» در نماوا