مجله نماوا، سحر عصرآزاد  

فیلم سینمایی چاقی درامی است درونی و روانکاوانه که خوانشی متمایز از بحران میانسالی، عشق مردگی، خیانت و حتی چاقی دارد و به همین واسطه تبدیل به اثری قابل تأمل می‌شود.

راما قویدل پس از سال‌ها کسب تجربه در پشت صحنه سینما و ساخت فیلم و سریال‌های تلویزیونی، فیلم چاقی را براساس فیلمنامه‌ای از خودش ساخته که نگاهی آسیب‌شناسانه به وضعیت یک مرد در آستانه میانسالی دارد. مردی که به نوعی بحران‌های زندگی‌اش برآمده از یکدیگر هستند.

امیر (علی مصفا) یک صداگذار سینما است که در محیط بسته و ایزوله استودیو همواره با اصوات گوناگون و پرحجم سر و کار دارد. تضادی دراماتیک و جذاب که تک‌افتادگی و انزوای درونی او را در حضور صداهایی که هیچیک صدای درونی‌اش نیستند، برجسته‌تر می‌کند.

فیلمساز همین سویه دراماتیک از شخصیت را به عنوان چراغ راهنمای فیلمنامه و فیلم در نظر گرفته و تلاش کرده جهان مردی ساکت و ساکن، اما انباشته از ناگفته‌ها را با بازتاب جهان و افراد پیرامونی‌اش به تصویر بکشد. در این میان ویژگی فیزیکی چاقی نیز موید شخصیت‌پردازی کاراکتر محوری شده تا با جلوه‌ای متمایز از سرخوردگی درونی امیر روبه‌رو باشیم که دچار پرخوری ناشی از بحران درونی و یک فقدان و خلأ در زندگی‌اش است.

به همین دلیل هم امیر ظاهراً از چاق خطاب شدن؛ ناراحت می‌شود، درصدد لاغر شدن است، به دکتر مراجعه می‌کند، ورزش می‌کند و در خانه غذای رژیمی می‌خورد. اما … وقتی تنهاست؛ در فاصله رسیدن به خانه از استودیو یک جعبه نان خامه‌ای می‌خورد و با هر شیرینی که می‌بلعد، جای خالی ناگفته‌ها و نداشته‌هایش را پر می‌کند؛ پرخوری مسکن لحظه‌ای او است.

طبعاً این مظاهر رفتاری توجه را به چرایی و چگونگی سرخوردگی و بحران درونی امیر جلب می‌کند که فیلمساز به همین منظور یک پرانتز باز کرده؛ پرانتزی به ظرفیت موقعیت دراماتیکی که قرار است زندگی آمیخته به سکون و سکوت او را دستخوش حادثه‌ای کوتاه، اما عمیق کند که چه بسا تصویری از فقدان و خلأ زندگی امیر باشد؛ حادثه و هیجان عشق.

به همین جهت وقتی به مرور زندگی امیر می‌پردازیم؛ شاهد یک زندگی مرفه و آرام در آپارتمانی لوکس با همسر (بهار- لادن مستوفی) و دختری (گندم- ستایش محمودی) ایده‌آل هستیم، ولی با کیفیتی که دچار سردی و سکون شده و تنها گرمای موجود از گندم است. به جهت شغلی هم او هنرمندی شناخته شده با کاری تثبیت شده در یک استودیو است که مجموعه اینها به زندگی و کارش روالی باثبات داده است.

همان دورنمای ایده‌آل از یک خانواده خوشبخت که وقتی در نمای نزدیک قرار می‌گیرد؛ نقصان و تَرَک‌های ناپیدایش خودنمایی می‌کند. یکی از نشانه‌هایی که ماهیت حقیقی آنچه را که زیر پوست این خانواده جریان دارد افشا می‌کند، درخواست به ظاهر ساده بهار است که در آستانه سالگرد ازدواجشان از امیر می‌خواهد امسال به هم هدیه ندهند و امیر هم مخالفتی ندارد.

در همین رفت و برگشت دیالوگ به ظاهر ساده، می‌توان صدای زنگ خطر فروپاشی این رابطه را شنید. بر بستر چنین روابطی است که ورود نفر سوم منجر به خوانشی متمایز از عشق، مثلث عشقی و خیانت می‌شود.

فیلم چاقی

پا گذاشتن شادی به حریم امن امیر

فیلم با دو سکانس مشابه در آغاز و پایان؛ رابطه دوستانه دو مرد را در یک محدوده زمانی مورد کنکاش قرار می‌دهد و از رفاقت آنها در جهت گره‌اندازی و پیشبرد درام زندگی امیر بهره می‌برد. رجوع به دوستی قدیمی امیر و دوست کارگردانش؛ رامین (حمید فرخ‌نژاد)، با خبر نامزدی قریب الوقوع رامین و شادی (مهسا کرامتی) همراه است که پای این دختر را به استودیوی امیر باز می‌کند تا یک نریشن بگوید.

حتی گارد گرفتن بچه‌گانه و بدبینی بی‌دلیل امیر به شادی؛ بدون آنکه از او چیزی بداند هم یک کد رفتاری از آشوب و جنگی است که امیر در درون با خود دارد؛ به‌خصوص وقتی رامین را باروحیه‌تر، خوش ظاهرتر و در آستانه انتخابی تازه و فصلی جدید در زندگی‌اش می‌بیند.

در چنین موقعیتی وقتی شادی به حریم امن و چه بسا مقدس امیر؛ یعنی استودیو وارد می‌شود، او این حضور را به عنوان نوعی تهدید به جهان درون و بیرون خود قلمداد می‌کند. به گونه‌ای که حتی جمله تلطیف شده دختر را درباره چاقی‌اش، توهین تلقی کرده و برمی‌آشوبد.

به نظر می‌آید شادی فراتر از آنکه یک دختر جوان و زیبا و خوش صدا باشد (که هست) که حسادت امیر را برانگیخته، سویه‌ای از این مرد را لمس می‌کند که همواره با رفتارهایی همچون پرخوری پنهان کرده و روی آن سرپوش گذاشته؛ یعنی همان گرما و عشقی که در زندگی با بهار از آن محروم است.

فیلمساز به شکلی هوشمندانه جرقه آغازین کشش عاطفی امیر به شادی را به واسطه صدا و نریشن در مکان امن استودیو و با فاصله و حائل روشن می‌کند تا تأثیر تدریجی او، نه در یک رفتار و یک لحظه بلکه در یک روند و به واسطه قرابت با جهانی شکل بگیرد که مرد با آن مأنوس است.

همچنان که پیشرفت این رابطه موازی تأثیراتی در رفتارهای روزمره امیر با بهار و دخترش و حتی همسایه‌ای که سر جای پارک مشکل آفرین است و … دارد، اتفاقی که درون او در حال شکل گرفتن است، فراتر از لاغری به بروز و و نمودی منجر می‌شود که با تردید امیر بر سر دوراهی؛ دیدگاه اخلاقی، ارزشمند و آسیب‌شناسانه فیلم را برجسته می‌کند.

دیدگاهی که درمان خلأهای درونی را به واسطه عوامل بیرونی آنهم به هر بهایی برنمی‌تابد، به همین واسطه است که فیلمساز در انتها امیر را با یخچال و این‌بار گریه شبانه‌اش موقع پرخوری تنها می‌گذارد تا تراژدی موقعیت بحرانی امیر را با یک نسخه سهل‌الوصول و کلیشه‌ای تعدیل نکرده باشد.

بازی سرد و به اندازه علی مصفا در نقش امیر؛ همانی است که باید باشد تا کاراکتر امیر نه منفی شود و نه شبیه به مردان خیانتکار همه فیلم‌های این‌چنینی که آمارشان سر به فلک می‌زند. هرچند او برای نزدیک شدن به کاراکتر دست به چالش بیرونی هم زده و اضافه وزن و چاقی او در فیلم واقعی است. در مقابل، بازی گرم و اُور اکت همیشگی حمید فرخ نژاد؛ که مشخص است به شکلی آگاهانه انتخاب شده، تضاد دراماتیک بین این دو کاراکتر و روند منحنی شخصیتی امیر را کامل می‌کند.

«چاقی» فیلم امیر است؛ مردی که در دست و پنجه نرم کردن با بحران درون و بیرون‌اش شکست می‌خورد و دوباره به چاقی و سرخوردگی و سکون و سکوتی که نقطه امن‌اش است، پناه می‌برد تا با خاطره گرمای کوتاه مدتی که تجربه کرده روزهای باقیمانده را تاب بیاورد؛ درست مثل ما.

تماشای آنلاین فیلم چاقی در نماوا