مجله نماوا، یاسمن خلیلی‌فرد

فیلم لامینور ادای دینی‌ست به هنرمندان عرصه‌ی موسیقی و البته فیلمی درباره‌ی موسیقی.

داریوش مهرجویی، فیلمساز کهنه‌کار و برجسته‌ی ایرانی، پیش‌تر نیز در فیلم «سنتوری» به مقوله‌ی موسیقی پرداخته بود و این بار این موضوع را از زاویه‌ای دیگر مورد توجه قرار داده است.

نکته‌ی بسیار حائز اهمیت درباره‌ی «لامینور» اجرای آن است. نباید فراموش کرد که مهرجوییِ «لامینور» مهرجوییِ جوان و تازه‌نفسِ «اجاره نشین‌ها» و «هامون» نیست. او در هشتاد و چند سالگی‌اش این فیلم را جلو دوربین برده است و با در نظر گرفتن این نکته‌ی مهم نمی‌توان توانمندی او را در ساخت فیلمی خوش‌ساخت و شسته‌رفته نادیده گرفت؛ فیلمی که المان‌ها و مشخصه‌های ثابت و همیشگی او را نیز در خود حمل می‌کند و یادآور روزهای خوب سینمای اوست.

زنانگی و ویژگی‌های حضور زن در «لامینور» همچون دیگر فیلم‌های شاخص کارنامه‌ی مهرجویی از جمله «لیلا»، «بانو»، «پری»، «سارا» و … بسیار پررنگ است و فیلمساز نشان می‌دهد که حتی در این سن و سال نیز از دغدغه‌های همیشگی خود فاصله نگرفته است. دختر جوان فیلم شاید دغدغه‌های فلسفی و پیچیده‌ی زنانی چون مهشید، سارا یا مریم بانو را نداشته باشد، شاید چون لیلا در برزخی دهشتناک قرار نگرفته باشد، شاید همچون مامانِ «مهمان مامان» درگیر فقر و تبعات آن نباشد اما او به شکلی کاملاً منطبق با زمانه درگیر مسائلی‌ست که می‌تواند همذات پنداری بسیاری از دختران هم سن و سالش را برانگیزد و بی‌شک به شکلی واقع‌گرایانه وام گرفته از زندگی ده‌ها دختر نوجوان و جوانی است که سودای موزیسین شدن را در سر می‌پرورانند اما به دلیل آداب و رسوم و اعتقادات خشک خانوادگی و یا فشار والدین نمی‌توانند گام در این عرصه بگذارند.

فیلم لامینور

رفاقت ناب نوه و پدربزرگ از ظرایف به‌جا و دوست‌داشتنی فیلمنامه است که در اجرا و خصوصاً بده‌بستان‌های بازیگری استاد علی نصیریان و پردیس احمدیه به زیبایی از آب درآمده است و به نحوی نمایانگر تقابل‌‌ها و در عین حال تشابه‌هاست. درحالی‌که پدر دختر (سیامک انصاری) مخالف سرسخت ورود دخترش به عرصه‌ی موسیقی است، پدربزرگ که سن و سال بیشتری دارد تنها حامی نوه‌اش است و در راه حمایت از او سختی‌های بسیاری را به جان می‌خرد. بنابراین تقابل میان پدر و فرزند در نسل‌های مختلف در فیلمنامه کاملاً آشکار است.

خانه در فیلم‌های مهرجویی مهم و واجد هویت است و این بار نیز خانه بستر بروز بسیاری از واقعه‌ها و رخدادهاست و در نهایت نقطه‌ی عطف درام نیز در همین مکان شکل می‌‌گیرد. خانه‌ی لواسانی‌ها نشانی از آرامش ندارد. تنش و تضاد از آن می‌جوشد و در آن پیش می‌رود. اما همین مکان درنهایت بستری موجه را برای دگردیسی و رهایی دختر از پیله‌ی دشواری‌هایش پدید می‌آورد.

«لامینور» به لحاظ محتوایی از دغدغه‌مندی‌های همیشگی داریوش مهرجویی بسیار دور شده است اما کوشش فیلمساز کهنه‌کار برای همسو شدنش با دغدغه‌های گروهی خاص اما مهم از جوانان جامعه‌اش و به تصویر کشیدن مبحثی که به فرهنگ و اعتقادات سنتی متصل است برای شخص نگارنده قابل احترام و تحسین است.

درواقع فیلمساز کوشیده است که با جامعه‌ی خود وارد مکالمه شود. او تلاش می‌کند تا از دریچه‌ی متن و فیلمنامه‌ی اثر تصویر شفاف و باورپذیری از روزگار خود ارائه دهد و در این میان به نظر می‌رسد بین متن، دغدغه‌مداری اجتماعی و جهان شخصی فیلمساز ارتباطی ساختاری- معنایی شکل می‌گیرد که شاید چندان خلاقانه و نوین نباشد اما شرافتمندانه است.

فیلم به واسطه‌ی بهره‌گیری از عنصر موسیقی موفق می‌شود ضرباهنگ نسبتاً متناسبی را در سراسر درام حفظ کند، با این حال تعلیق‌های داستان کم شده و برخی صحنه‌های اضافه در فیلم به چشم می‌خورند. فیلم داستانی نسبتاً بی‌ فراز و فرود را روان به تصویر می‌کشد و با پایان‌بندی فراواقع‌گرایانه یا رویاگونه‌ای به پایان می‌رسد که با شوخ و شنگی‌های متن درام متناسب است.

داریوش مهرجویی استاد بازی گرفتن از بازیگران است. در کنار بازیگران پیشکسوتی که همواره در آثار او خوش می‌درخشند، او بارها ستارگان تازه‌‌ای را به سینمای ایران معرفی کرده است و یا استعدادی ناشکفته را در بازیگری حرفه‌ای شکوفا کرده است. از امتیازات «لامینور» یکدستی بازی‌های آن است؛ بازیگران در سنین و سطوح مختلف به شکلی خوشایند و هم‌بافت کنار هم ظاهر شده‌اند و نشان می‌دهند و کمکی بزرگ و موثر به برتر شدن فیلم می‌کنند.

تماشای آنلاین فیلم لامینور در نماوا