مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

پوستر فیلم غریبه (The Stranger) به کارگردانی توماس ام رایت مانند خود فیلم، مسحورکننده و در عین حال دوپهلو است. این چهره جوئل اجرتون است که نقش پروتاگونیست فیلم را بازی می‌کند یا شان هریس که در نقش آنتاگونیست ظاهر می‌شود؟ اصلاً در این داستان دقیقاً چه کسی پروتاگونیست و چه کسی آنتاگونیست است؟

با نگاه دقیق‌تر مشخص می‌شود چهره ترکیبی از هر دو شخصیت است: مارک با بازی اجرتون، تعقیب‌کننده و هنری با بازی هریس، تحت تعقیب. رایت می‌گوید: «و یکی از آن‌ها در رؤیا است و دیگری در کابوس.»

فیلم غریبه

«غریبه» که اولین بار ماه مه امسال در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و خیلی مورد استقبال قرار گرفت، به تعبیر لوک باکمستر منتقد گاردین که پنج ستاره به آن داده است: «یک درام جنایی نامتعارف و تأثیرگذار است که با دقت و پشتکار زیاد به سمت درخشش می‌رود.»

اما «غریبه» حتی پیش از اولین نمایش جنجال به پا کرد. با این که تمام شخصیت‌ها نام‌های خیالی دارند – ازجمله قربانی که فقط به او اشاره می‌شود و تصویری از او نمی‌بینیم – فیلم بر مبنای تحقیقات تقریباً یک دهه‌ای پلیس استرالیا درمورد یکی از وحشتناک‌ترین جنایات تاریخ این کشور ساخته ‌شده است: ربودن و قتل دنیل مورکامب، دانش‌آموز ۱۳ ساله اهل کوئینزلند در ۲۰۰۳. خود جنایت در فیلم نشان داده نمی‌شود.

ژوئیه امسال، بروس و دنیس مورکامب پدر و مادر قربانی از تماشاگران خواستند فیلم را تحریم کنند و پروژه را – که بدون موافقت یا مشارکت آن‌ها ساخته شد و آن را ندیده بودند – یک «پول‌سازی خودخواهانه» توصیف کردند که به دنبال «ستایش از حادثه‌ای هولناک» است.

«غریبه» و «نیترام» به کارگردانی جاستین کرزل از جهاتی با هم مقایسه شده‌اند. فیلم دوم نیز تحسین منتقدان را به همراه داشت و جوایز زیادی دریافت کرد و در عین حال با رگباری از انتقادات از سوی خانواده‌ها و نزدیکان قربانیان کشتار سال ۱۹۹۶ در پورت آرتور در استرالیا که مبنای فیلم بود، مواجه شد.

در دل تاریکی

رایت ۳۹ ساله که متولد ملبورن است و به‌عنوان یک بازیگر نیز شهرت دارد، با مضامین تاریک بیگانه نیست. او در سریال «بالای دریاچه» به کارگردانی جین کمپیون، نقش یک محکوم سابقِ تسخیرشده را بازی کرد، برای بلک لانگ، کارگاه تئاتر خود نمایشنامه‌هایی تند و تیز نوشت و کارگردانی کرد و در کمدی سیاه «بدبختی حاد» (۲۰۱۸)، اولین فیلم خود در مقام کارگردان، رابطه‌ای پیچیده را بررسی کرد، اما تعداد کمی از پروژه‌های قبلی او به سطح اضطراب و تعلیق «غریبه» نزدیک می‌شود. خودش می‌گوید: «اما دنیا جای تاریکی است.»

فیلم غریبه
جوئل اجرتون

هرچند رایت سال‌ها نمایش کارگردانی می‌کرد، اما حس می‌کرد «حق انجام این کار در سینما و تلویزیون را ندارد» تا این که کمپیون او را برای بازی در «بالای دریاچه» انتخاب کرد. «آخر کار به جین گفتم: “من به نویسندگی و کارگردانی فکر می‌کنم،” او گفت: “تو اول باید نوشتن را یاد بگیری و وقتی چیزی نوشتی، پیش‌نویس سوم را برای من بفرست.” او سخاوتمندانه از من حمایت کرد.» رایت خود را قدردان کمپیون و کارگردانانی مانند گارث دیویس و وارویک تورنتون می‌داند که در صحنه فیلمبرداری به او آموزش دادند.

رایت اذعان می‌کند در ابتدا آن‌قدر از موضوع فیلم دوم خود می‌ترسید که نمی‌توانست به آن نزدیک شود. جوئل اجرتون نخستین کسی بود که به او پیشنهاد داد داستان مورکامب را به تصویر بکشد.

آن‌ها زمانی از نزدیک با هم آشنا شدند که رایت برای یک نقش احتمالی در فیلم «پسر پاک ‌شد» (۲۰۱۸) مذاکره می‌کرد، اما کارگردانی «بدبختی حاد» به او فرصت بازی در آن فیلم را نداد. اجرتون از رایت خواست نسخه نهایی فیلم او را که ببیند که با اقتباس از زندگینامه آدام کالن، هنرمند استرالیایی نوشته اریک جنسن ساخته شد. رایت به یاد می‌آورد: «او فوراً گفت: “هر کاری خواستی بسازی من هستم. بیا چیزی برای همکاری پیدا کنیم.»

فیلم غریبه
شان هریس

اجرتون نسخه‌ای از کتاب «نیش» به قلم کیت کیریاکو، روزنامه‌نگار را به رایت داد که در آن به‌تفصیل شرح می‌دهد پلیس استرالیا برای حل پرونده مورکامب چگونه از تکنیک موسوم به‌ «مستر بیگ» استفاده کرد، یک روش تحقیقاتی پیچیده برای اعتراف‌گیری در پرونده‌های باز که کانادا پیشگام آن است.

درواقع اجرتون ابتدا قصد داشت خودش این داستان را کارگردانی کند، اما با دیدن «بدبختی حاد» متوجه شد رایت یک انتخاب درست است. اجرتون می‌گوید: «به خودم گفتم این آدم نسبت به من صلاحیت خیلی بیشتری دارد، این که فیلم را به نامشخص‌ترین شکل ممکن بسازد و به من اجازه دهد در کادر باشم و روی آن تمرکز کنم. حالا هم از این سفر و جایی که هستیم خیلی خوشحالم.»

تعمق در ارتباطات بین مردم

رایت درباره موضوع فیلم می‌گوید: «چیزی نیست که همیشه به آن علاقه داشته باشم. وقتی اولین بار کتاب کیت را خواندم… به خودم گفتم اصلاً نمی‌شود روی آن کار کرد. خیلی از آن می‌ترسیدم. فکر کردم باید خیلی سخت باشد. می‌دانستم ازنظر عمق تحقیقات و تعهدی که دارم چه مسیری را باید بروم. شریک من گفت: “نمی‌خواهم این کار را انجام دهی. می‌دانم تو را کجا می‌برد.” اما هر چه بیشتر به آن فکر کردم و بیشتر آن را خواندم، در نظرم فیلمی مجسم شد که اصلاً درباره خشونت نیست. واضح است دلیل ساخته‌شدن فیلم یک اقدام خشونت‌بار غیر قابل بیان است… تجسم بدترین چیزی که از حیوانات انسان‌نما برمی‌آید، اما این موضوع فیلم نیست.»

فیلم غریبه
شان هریس و جوئل اجرتون

در عوض به گفته رایت، «غریبه» تعمق در ارتباطات بین مردم است و این که توانایی اساسی برای همدلی – یا نبود آن – چگونه ویژگی‌های انسانی ما را تعیین می‌کند. او می‌گوید: «این بافتی است که اجزای فیلم را به هم پیوند می‌دهد. همان چیزی است که جامعه ما را از جهات مختلف کنار هم نگه می‌دارد: همدلی اساسی ما با همدیگر.»

هنری یک مطالعه‌ شخصیتی دلخراش درباره نبود همدلی است. او مظنون به قتل یک پسربچه است، اما هیچ مدرکی علیه او نیست و بنابراین سال‌هاست آزادانه می‌گردد. رایت می‌گوید: «فیلم هرگز سعی نمی‌کند به هنری امتیاز بدهد یا تحسین کند یا بکوشد شخصیت او را روانکاوی کند، چون هیچ علاقه‌ای به چرا و چگونگی کاری ندارد که او انجام داد، حداقل نه بیشتر از آن چیزی که بازرسان و مأموران مخفی در زندگی واقعی برای به نتیجه رساندن پرونده انجام دادند.»

مارک یک کارآگاه است که برای جلب اعتماد هنری، خود را عضو کوچک یک گروه خلاف‌کار سازمان‌یافته که درواقع همگی مأموران مخفی هستند جا زده است و مخفیانه تلاش می‌کند از هنری اعتراف بگیرد. از سوی دیگر، خود مارک بی‌سر و صدا زیر بار همدلی در حال انفجار است. سال‌ها کار مخفیانه – ضربه‌های روحی و روانی و پارانویا – او را به لحاظ احساسی فلج کرده است. این یک مطالعه شخصیتی است که به گفته رایت به پلیس‌هایی که در حاشیه اجرای قانون کار می‌کنند و در زندگی روزمره خود بدترین چیزهای مردم را می‌بینند، ادای احترام می‌کند.

فیلم غریبه
توماس ام رایت

رایت می‌گوید: «قرارداد اجتماعی بین مارک و جامعه واقعاً فرسوده شده است؛ او جامعه‌ای را می‌بیند که تار و پود آن در حال از هم پاشیدن است و ما را از خشونتی که در همه‌جا به چشم می‌خورد جدا می‌کند. امیدوارم پلیس‌ها بتوانند این فیلم را ببینند و احساس کنند به کارشان احترام گذاشته شده است.»

نگاه گذرا به ظرفیت رو به کاهش مارک برای مهربانی، در رابطه او با فرزند خردسالش تجسم می‌شود که محصول یک ازدواج ازهم‌پاشیده است – و وقتی در یک قایم‌موشک‌بازی شبانه، پسر برای مدت کوتاهی ناپدید می‌شود، وحشت و هراس پدر یکی از خشن‌ترین صحنه‌های فیلم را رقم می‌زند.

فیلم غریبه
جوئل اجرتون

رایت درباره ارتباط هنری و مارک در «غریبه» می‌گوید: «می‌خواستم مثل یک اتاق تاریک باشد که نور از گوشه‌ای به آن می‌تابد. شما در کل فیلم به سمت آن نور می‌روید. این داستان همه ما را به مکان‌های بسیار تاریک و دشوار برد.»

به چه چیزی بیشتر اهمیت می‌دهید؟

کارگردان برای بازی در نقش پسربچه، کورمک رایت پسر هشت ساله خود را انتخاب کرد. «از همان اول تصمیم گرفتم هیچ تصویری از قربانی و هیچ تصویری از خانواده او نشان ندهم، چون احساس می‌کردم حق این کار را ندارم… بنابراین با قرار دادن این غیبت در مرکز فیلم، از همه همکارانم و همچنین تماشاگران می‌پرسم به چه چیزی بیشتر اهمیت می‌دهید؟ چه چیزی را بیشتر دوست دارید؟ و من این را با انتخاب پسرم مجسم و او و رابطه با پدرش را به مرکز احساسی فیلم تبدیل کردم.»

فیلم غریبه

او توضیح می‌دهد: «چیزی ناشناخته انسان‌ها را به خشونت علیه هم سوق می‌دهد. من نیاز داشتم پاسخ شخصی خودم به ایده را پیدا کنم و برای این کار باید آن را شخصی می‌کردم. این سهم من در فیلم است. علاوه بر این می‌خواستم چیزی را وارد کنم که بیننده را در مرکز چنین تجربه‌ای قرار دهد. این سرمایه‌گذاری من است، بخشی از درک خودم برای قدردانی از موضوعی که روی آن کار کردم.»

رایت می‌گوید استفاده از پسرش به‌عنوان ورقه احساسی فیلم تصمیم سختی نبود. «بدبینانه نبود. به نظرم واقعاً ضروری بود. او بخش بزرگی از زندگی من است و می‌خواستم او هم بخشی از این کار باشد.»

منبع: گاردین، ورایتی، ددلاین

تماشای آنلاین فیلم غریبه در نماوا