مجله نماوا، علی‌اصغر کشانی

 شکل‌گیری

فیلم «درخت گلابی» چهاردهمین فیلم داریوش مهرجویی اثری متشکل از اجزای مختلفی چون عشق، فلسفه، سیاست، ادبیات و تاریخ است. مهرجویی دانش‌آموخته رشته فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا (در سال ۱۳۴۴)، این اثر مهم در کارنامه‌اش را در میانه دهه هفتاد (۱۳۷۶) پس از سه‌گانه «سارا»، «پری» و ‌«لیلا» درباره دغدغه‌های زنانه، تهیه‌ و کارگردانی کرد و فیلم پس از نمایش در جشنواره همان سال در ۲۸ دی ماه ۱۳۷۷ به نمایش عمومی درآمد.

گلی ترقی و تم درخت گلابی

فیلم «درخت گلابی» بر اساس داستان درخت گلابی از مجموعه داستان‌های کوتاه «جایی دیگر» از گلی ترقی ساخته شد. گلی ترقی از آشنایان خانوادگی و دوستان قدیمی داریوش مهرجویی و همسر هژیر داریوش (کارگردان سینما، سازنده فیلم «بی‌تا» و دبیرکل جشنواره جهانی فیلم تهران) است؛ ترقی فرزند لطف الله ترقی (داستان‌نویس، روزنامه‌نگار پُر کار دهه سی، مدیر مجله ترقی، وکیل دادگستری، نماینده مجلس شورای ملی و نماینده اتحادیه مطبوعات ایران در کنفرانس جهانی مطبوعات در لندن) است. او که همچون مهرجویی، رشته فلسفه را در دانشگاه‌های آمریکا به پایان رسانده بود، کار ادبی‌اش را با چاپ داستانی در مجله «اندیشه و هنر» از سال ۱۳۴۴ آغاز کرد و با مجموعه داستان «من هم چه گوارا هستم» در سال ۱۳۴۸ و رمان «خواب زمستانی» در سال ۱۳۵۲ در عرصه داستان‌نویسی فعالیت کرد. آثاری که بر خلاف تم داستان‌های پدرش که در بردارنده جنبه‌های تاریخی، مسایل بی‌پروای احساسی و حوادث باورنکردنی و عجیب و غریب بود، غالبا به شخصیت‌های منزوی و تنهایی می‌پرداخت که در رویای رهایی از وضعیتی ناخواسته، قادر به تصمیم‌گیری برای تغییر وضعیت خود نیستند. تم «درخت گلابی» که مهرجویی در نگارش فیلمنامه آن با ترقی همکاری داشته نیز بر همین اساس و البته با نیم‌نگاهی به فروپاشی کمونیسم و شکست عملکرد و اندیشه چپ در ایران شکل گرفته است.

داستان از چه قرار است

داستان «درخت گلابی» درباره محمود شایان نویسنده و استاد دانشگاهی است که در پی دوران کم‌کاری طولانی برای نوشتن ادامه کتاب جدیدش، با ناتوانی از نوشتن به باغ پدری خود در دماوند می‌رود و در باغ پدر با درخت گلابی قدیمی که همچون او سال‌های سال میوه داده و اکنون باروری ندارد به سوی خاطرات سال‌های نوجوانی و دوران لذت‌بخش گذشته پرت می‌شود؛ فیلم با مرور خاطرات محمود و عشق او به دخترعمه بانمک، شیطان و زیبایش «میم»، فضایی دوست‌داشتنی و دلنشین خلق می‌کند.

منتظر دیدن چه چیزهای جذابی باشیم

برای دیدن «درخت گلابی» علاوه بر متن ادبی قدرتمند، دراماتیک و جذاب فیلم و روایت مبتنی بر رفت و برگشت‌های زمانی و داستان پر کشش فیلم باید منتظر سکانس‌های زیبایی ‌از آدم‌ها و موقعیت‌های دلچسب پنج، شش دهه پیش، بازی‌های کودکانه، مهمانی‌ها و دورهمی‌ها، فضاهای شلوغِ تعطیلات تابستانی بچه‌ها، خواستگاری، تاثیر بزرگ‌ترها بر رفتار و شیطنت بچه‌ها و …  بود؛ فیلمبرداری پرجاذبه محمود کلاری که پیش‌تر با مهرجویی در فیلم‌های «بانو» و «لیلا» نیز همکاری داشت، با بهره‌گیری از فیلترهای مختلف و مات با رنگ‌های رقیق و آرام و طراحی‌ صحنه و لباس مهندس فریار جواهریان همسر سابق داریوش مهرجویی و دانش‌آموخته معماری از دانشگاه هاروارد (در سال ۱۳۵۵) که در گذشته در فیلم‌های «شیرک»، «اجاره‌نشین‌ها»، «هامون»، «بانو» و «پری» را برای مهرجویی طراحی صحنه و لباس کرده بود و البته موسیقی اثرگذار، دلنشین و افسون‌گر فیلیپ گلاس، به تشدید فضای نوستالژیک و بار معنایی و ذهنی فیلم دامن زده است. موقعیت‌های بی‌نظیر و کمتر دیده شده در تاریخ سینما مثل اجرای نمایش ژاندارک، تنبیه و فرستادن پسربچه به بالاترین نقطه درخت، تلاش محمود برای نزدیکی به «میم» در ظهر گرم تابستان، نحوه دزدیدن لباس سرهنگ، سوال‌پیچ کردن استاد توسط شاگردان، محاکمه درخت به وسیله باغبانان روستا و چیدن گلابی‌ها در آخرین روزهای تابستان از جمله اثرگذارترین سکانس‌های این عاشقانه آرام و دلنشین مهرجویی است.

نقش‌ها و بازیگران اصلی چطور شکل گرفتند

اگر به دنبال دیدن یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین نقش‌ها در تاریخ سینما هستید نقش «میم» با بازی گلشیفته فراهانی را از دست ندهید؛ او که این نقش را در سن ۱۴ سالگی بازی کرده نشان داد به عنوان یکی از مهم‌ترین استعدادهای بازیگری سینمای ایران پتانسیل‌های بالایی دارد؛ گلشیفته برای این اولین بازی خود موفق شد جایزه بازیگری بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر را در شانزدهمین دوره این فستیوال از دست داوران بین‌المللی دریافت کند. ماجرای پیوستن گلشیفته (دانش‌آموخته هنرستان موسیقی) به فیلم هم از این قرار بوده که در زمانی که محمدرضا شریفی‌نیا به‌عنوان دستیار کارگردان و برنامه‌ریز و مدیرتولید فیلم، پس از کلی جستجو از یافتن دختری برای نقش میم خسته می‌شود روزی به‌طور اتفاقی وقتی به خانه خانواده فراهانی می‌رود و عکس‌هایی از گلشیفته می‌گیرد، با وجود این‌که متوجه می‌شود مادر گلشیفته به خاطر پیشرفت او در یادگیری پیانو مخالف بازیگر شدن دخترش است، با این حال عکس‌ها را  به مهرجویی نشان می‌دهد و مهرجویی بلافاصله از او برای بازی در نقش میم دعوت می‌کند. فراهانی پس از درخت گلابی انبوهی از متنوع‌ترین نقش‌ها از «هفت پرده» و «بوتیک» و «اشک سرما» گرفته تا «دیوار»، «سنتوری»، «درباره الی» و… را بازی کرد که نشان از توجه سینماگران به این بازیگر جوان و پرانرژی سینما داشت.

او نقش «میم» را به آشناترین کاراکتر دختر دست‌نیافتنی در سینمای ایران نزدیک و آن را ماندگار کرد. بازی روان و بی‌تکلف او، شمایلی از عاطفه، فریبندگی، سرخوشی، رهایی، ماجراجویی و انکارگریِ عشق را در هم‌آمیزی‌شده با خود دارد.

در کنار او، همایون ارشادی، در نقشِ نویسنده، قرار دارد. شخصیتی میانسال که نقش دوران کودکی‌اش را محمد رضا شهبانی بازی می‌کند. این فیلم سومین نقش‌آفرینی همایون ارشادی پس از «کاکادو» (تهمینه میلانی) و «طعم گیلاس» (عباس کیارستمی) است. ارشادی فارغ‌التحصیل رشته معماری در ایتالیا، پس از بازگشت از کانادا به‌طور اتفاقی کیارستمی را می‌بیند و با بازی در «طعم گیلاس» و موفقیت این فیلم با دریافت نخل طلای جشنواره کن فرانسه در سال ۱۳۷۶ به چهره‌ای بین‌المللی تبدیل می‌شود؛ پرسونای درونگرا، چشمان بی‌حالت، استخوان‌بندی خاص صورت و صدای بی‌شکل و بخصوص او که به‌ ویژگی‌های کاراکتر موردنظر کیارستمی در «طعم گیلاس» نزدیک بود، مورد توجه مهرجویی که به دنبال نقش یک انتلکتوئل به آخر خط رسیده بود (مهرجویی پیش‌تر می‌خواست از آیدین آغداشلو، بیژن الهی یا داریوش شایگان برای این نقش دعوت کند)، قرار گرفت و شد محمود شایان، نویسنده و روشنفکرِ شکست‌خوردهِ مستاصلِ درخت گلابی با ویژگی‌های برآمده از کاراکتری شاید یادآور جلال آل احمد؛ روشنفکر چپ‌گرای با دبدبه و کبکبه سابق و پشیمانِ امروز که ماجرای فیلم از ذهنیات، رویاها، تخیل‌ها و کابوس‌های او روایت می‌شود. کسی که به‌خاطر گرایش ایدئولوژیک و فعالیت‌های سیاسی‌اش در حزب توده باید میان عشق اسطوره‌ای و مرام حزبی یکی را انتخاب کند؛ فیلم باوجود این کاراکتر و کنش‌هایش به اثری با مابازاءهای دراماتیک و به‌شدت مبهوت‌کننده، با رفت و برگشت‌های زمانی (یادآور فیلم هامون) پیرامون خاطرات، سیاست، عشق، وجدان اجتماعی، تکوین و فروپاشی انتلکتوئلیسم چپ‌گرای ایرانی با تصاویر گذرا و پر افسوس از مارکس و لنین تبدیل می‌شود.

چه اصراری به دیدن این فیلم است

سینمای مهرجویی ترکیب همان فرمول همیشگی و دست‌نیافتنی سینمای ایران، یعنی ترکیب آشنای مخاطب خاص و عام است؛ با این تفاوت که در «درخت گلابی» برخلاف آثاری چون «مهمان مامان» و «سنتوری»، چربش سینمای روشنفکرانه بر مابازاءهای عامه‌پسند این جنس از سینما بیشتر است. با این حال برای کسانی که فرصت خواندن شاهکارهای گلی ترقی را ندارند، دیدن درخت گلابی با وجود جنبه‌های سینمایی بکر و منحصر به فردش، فتح بابی می‌شود تا سراغ تک‌تک داستان‌های فوق‌العاده جذاب گلی ترقی بروند؛ هرچند به دلیل اقامت ترقی در فرانسه حداقل امکان دیدار حضوری با او در نشست‌ها ‌و مجامع ادبی داخل کشور لااقل در زمان کنونی وجود ندارد؛ با این حال دیدن درخت گلابی بهترین فرصت برای تجدید دیدار با هنر و سینمایی است که همچون گوهری نایاب، بعید است در این سال‌ها مشابه‌اش را بتوان روی پرده سینماهای ایران پیدا کرد.

تماشای این فیلم در نماوا