مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

«سه طبقه» (Three Floors) نانی مورتی فیلمی دیدنی با یک گروه بازیگری متنوع و ساختاری بسیار نزدیک به سریال‌های داستانی با موضوع زندگی و مشکلات یک گروه از مردم است. فیلم که ماجراهای چهار خانواده در یک آپارتمان را دنبال می‌کند، با اقتباس از کتاب پرفروش «سه طبقه بالا» نوشته اشکول نوو، نویسنده اسرائیلی ساخته شد، اما مورتی داستان را از تل آویو به رم منتقل کرد.

«سه طبقه» که اولین بار در دنیا در جشنواره کن ۲۰۲۱ روی پرده رفت، عنصری از عواطف و احساسات نرم‌کننده دارد که به‌خصوص در نحوه گره خوردن خطوط پی‌رنگ نمود پیدا می‌کند، اما سرشار از ذوق و مهارت داستان‌گویی است و در عین حال (شاید تعمداً) بارقه‌ای از «اتاق پسر» (۲۰۰۱)، بهترین فیلم مورتی و برنده جایزه نخل طلای کن را دارد.

«سه طبقه»
نانی مورتی، مارگریتا بوی، دنیز تانتوچی

لوچو (ریکاردو اسکامارچو) و سارا (النا لیه‌تی) زن و شوهری هستند که به خاطر شرایط کاری نمی‌توانند روزها از دختر کوچکشان مراقبت کنند و او را پیش جووانا (آنا بونائیتو) و رناتو (پائولو گراتزیوزی)، زوج مسن همسایه‌ خود می‌گذارند. هر دو خانواده خیلی راضی هستند، اما وقتی یک روز رناتو که به نظر می‌رسد دچار زوال عقل شده است، بدون اطلاع فرانچسکا را بیرون می‌برد همه‌چیز به هم می‌ریزد. لوچو با این ذهنیت که شاید رناتو در آن چند ساعت کار بدی با دخترش کرده باشد، از دست او ناراحت می‌شود و رابطه‌شان با زوج پیر را قطع می‌کند.

خود مورتی نقش ویتوریو، یک قاضی و پدر منضبط را بازی می‌کند که پسر نافرمانش، آندره‌آ (الساندرو اسپردوته) به‌تازگی در حالت مستی با ماشین زنی را کشته است. با وجود مخالفت دورا (مارگریتا بوی)، مادر خانواده که زنی مطیع است و در مقایسه با ویتوریو بیشتر با آندره‌آ همراهی می‌کند، او به‌هیچ‌عنوان حاضر نمی‌شود از نفوذ خود برای این که آندره‌آ حکم ملایم‌تری بگیرد استفاده کند و حتی به‌نوعی خوشحال است و امید دارد پسرش با رفتن به زندان ادب شود.

آلبا رورواکر در نقش مونیکا، زنی باردار که چون شوهرش جورجو (آدریانو جانینی) در سکوهای نفتی کار می‌کند و عموماً دور از خانه است، مجبور می‌شود به‌تنهایی زایمان کند، حضوری درخشان در فیلم دارد. تنهایی مونیکا با افسردگی و توهمات پس از زایمان بدتر می‌شود و رورواکر با یک سادگی ترسناک و قابل قبول این تغییرات را به نمایش می‌گذارد.

«سه طبقه»
آلبا رورواکر و آدریانو جانینی

نقطه عطف این درام یا ملودرام زمانی اتفاق می‌افتد که لوچو متقاعد می‌شود رناتو از دخترش سوء استفاده کرده است؛ بنابراین وقتی شارلوت (دنیز تانتوچی)، نوه رناتو که آشکارا به لوچو علاقه دارد، به او نزدیک می‌شود، از دختر نوجوان برای جاسوسی از رناتو استفاده می‌کند – و این صمیمیت، بیش‌ازحد پیش می‌رود و نتایج فاجعه‌باری به همراه دارد.

این یک طعنه تهوع‌آور است: لوچو مشکوک است کسی از دختر او سوء استفاده کرده و بعد خودش متهم به سوء استفاده می‌شود، اما فیلم به طرز عجیبی طوری رفتار می‌کند که انگار هیچ تشابهی بین این دو مسئله نیست و فقط یکی دیگر از اتفاقات وحشتناکی است که هر روز روی می‌دهد.

درمورد خانواده ویتوریو، واکنش او به اشتباه آندره‌آ (که ظاهراً بخشی از یک الگوی رفتاری دیرینه است) و اتمام حجت وحشتناک او با همسر ملایم‌ و آرام خود که بین پسرشان و او یکی را انتخاب کند، سختگیری وحشتناک و تقریباً از جنس عهد عتیق را تداعی می‌کند؛ و این بسیار متفاوت با سناریوی دلخراش پدر و پسری در «اتاق پسر» است.

«سه طبقه»

چرخش‌‌ها و شگفتی‌هایی در انتظار است؛ نمونه آن حذف هوشمندانه بخش‌هایی از داستان که با استفاده از پرش‌های زمانی پنج ساله صورت می‌گیرد. فیلم از جهاتی بی‌شباهت با برخی کارهای وودی آلن نیست: با قاطعیت و زور ارائه می‌شود، اما واقعاً عمق زیادی ندارد. درنهایت، شاید فیلم مورتی بیش‌ازحد توضیحی و حتی ابزورد باشد، اما پر جنب و جوش و صمیمانه است.

تغییرات فاجعه‌بار

برای هرکسی که خاطره‌اش از مورتی به «خاطرات عزیز» (۱۹۹۳)، اولین موفقیت بین‌المللی سینماگر ۶۹ ساله برمی‌گردد، حالا دیدن او در نقش یک مقام رسمی ایتالیایی عجیب است. او همیشه در فیلم‌های خودش بازی کرده است. او در فیلم جذاب و به‌ظاهر پرت «خاطرات عزیز» با یک اسکوتر در رم می‌چرخد، جنیفر بیلز ستاره فیلم «فلش‌دنس» (یا «رقص بی‌پرده») را تعقیب می‌کند و غر می‌زند که چرا بچه‌ها همیشه تلفن‌ پدر و مادرشان را جوای می‌دهند. منتقدان او را وودی آلن ایتالیایی لقب دادند.

«سه طبقه»
ریکاردو اسکامارچو

مورتی خیلی راحت می‌گوید از آن زمان، فقط وقتی فیلم می‌سازد که حرف خاصی برای گفتن داشته باشد – فیلم‌های بلند و کوتاه، کارهای طنز مانند «سوسمار» (۲۰۰۶، درباره ظهور سیاستمداری بسیار شبیه سیلویو برلوسکونی) و کارهای درام‌ بسیار پرتنش. او فیلمسازی در مقیاس فلینی یا آنتونیونی نیست، اما با جوایز مهم از جشنواره‌های برلین و ونیز و نمایش هشت فیلمش در جشنواره کن، او استاندارد نسل خود را دارد. مورتی همچنین یک تهیه‌کننده تأثیرگذار و مالک سالن سینمای ساکر در رم است که فیلم‌های هنری و مستقل را به نمایش می‌گذارد. هم سینما و هم شرکت تولید ساکر نام کیک مورد علاقه او را روی خود دارند.

اما فیلم اخیر او هیچ نشانی از بامزه بودن ندارد. در اینجا اصلاً طنز محلی از اعراب ندارد، شاید به این خاطر که داستان به‌قدری مملو از بحران است که جایی برای خنده نیست. در خلال داستان اپیزودی «سه طبقه» همه‌چیز تغییر می‌کند و این تغییرات عموماً فاجعه‌بار است – آدم‌ها به زندان می‌روند، دوباره آزاد می‌شوند، از هم جدا می‌شوند، می‌میرند یا ناپدید می‌شوند – و در عین حال واقعاً چیزی تغییر نمی‌کند.

«سه طبقه»
نانی مورتی در پشت صحنه فیلم

این داستانی درباره مردان احمق و لجباز و زنان مردد است. مورتی فیلمنامه «سه طبقه» را با همکاری فدریکا پونترمولی و والیا سانتلا از روی کتاب نوو اقتباس کرد. او می‌گوید: «برای من و این دو خانم فیلمنامه‌نویس کاملاً طبیعی بود روی سرسختی مردان تأکید کنیم. این نگرش همه مردان است. برای مثال این که به‌نوعی در تفسیر خود از نقشی که باید در خانواده ایفا کنند، کاملاً سفت و سخت باشند. ویتوریو با بازی من این نگرش را دارد. او سرسخت است و حاضر نیست به‌هیچ‌عنوان کوتاه بیاید. یا نفرتی که جورجو از برادرش دارد. یا لوچو که کلاً متوهم است و فکر می‌کند با ثابت نگه‌داشتن همه‌چیز می‌تواند از دخترش محافظت کند. همه این مردان باور دارند طرف حق هستند، درحالی‌که این زنان هستند که با وجود همه تردیدها جرئت دارند پارگی لباس زندگی را بدوزند.»

مورتی در «سه طبقه» به مسائلی مانند وسواس، عدالت، احساس گناه و از همه مهم‌تر مسئولیت‌های والدین در قبال فرزندان می‌پردازد: تصمیمات و رفتارهای پدر و مادر چقدر روی زندگی کودک تأثیر می‌گذارد؟ اغلب بسیار زیاد. مورتی در اینجا سمی را که بزرگ‌ترها به رگ‌های خود تزریق می‌کنند آشکارا به ما نشان می‌دهد و این سؤال را طرح می‌کند که چه آینده‌ای در انتظار نسل‌های جوان‌تر است.

«سه طبقه»
مارگریتا بوی

مارگریتا بوی که مورتی را به‌خوبی می‌شناسد (در چهار فیلم با او کار کرده است) در پاسخ به این سؤال که چه چیزی در مورتی تغییر کرده است، بدون ذره‌ای تردید جواب می‌دهد: «همه تغییر می‌کنند. نانی چرا نباید تغییر کند؟ او تجربیات زیادی داشته است و برای اولین بار می‌خواست فیلمی بر مبنای یک رمان بسازد. این یک تغییر بزرگ است. او کتاب نوو را انتخاب کرد تا از خودش هم بگوید. “سه طبقه” فیلم دردناکی است.»

خیلی از فیلم‌های مورتی دردناک هستند، اما طنز غیر قابل انکار مورتی عموماً فضای آن‌ها را آرام می‌کند (در این فیلم اثری از آن نیست). بوی می‌گوید: «اینجا نیازی نبود. کار خراب می‌شد. نانی نسبت به کتاب که حتی سخت‌تر از فیلم است، سختگیر بود. او نمی‌خواست از آن مسیر خارج شود. “سه طبقه” از وسواس‌ها و ترس‌های ما آدم‌ها می‌گوید. نانی در فیلم‌های دیگرش هم از دردهای واقعی، بیماری‌، مرگ یک پسر و بحران یک گفته است.»

آلبا رورواکر که اولین بار است در فیلمی با مورتی کار می‌کند، می‌گوید: «او کار را با دقت زیادی انجام داد. من خاطره‌ای روشن و به‌یادماندنی از ماه‌های فیلمبرداری دارم. ما خیلی روی شخصیت‌ها متمرکز بودیم. من نقش مونیکا را دوست داشتم. عاشق آسیب‌پذیری او شدم و این که زنی گمشده در دنیایی بزرگ‌تر از خودش است.»

احساس نمی‌کنم کمرنگ شده‌ام

همان‌طور که بوی اشاره می‌کند اولین بار است که مورتی داستان یک نفر دیگر را اقتباس می‌کند. کارگردان می‌گوید: «مبنای فیلمنامه ما سه داستان بود که برای همه خیلی آشناست. احساس نمی‌کنم کمرنگ شده‌ام. شاید اگر ۴۰ سال پیش بود این حس را داشتم، اما حالا ندارم. امروز از انتخابم خیلی راضی هستم. حداقل این بار می‌توانستم از کلیشه‌ها دوری کنم.»

«سه طبقه»

مورتی در گذشته گفته است، همه فیلم‌های او «تا حدی زندگی‌نامه‌ای» هستند. ارجاعات فیلم‌هایش به زندگی شخصی او یا آشکار است یا در لفافه انجام می‌شود. حتی «ما یک پاپ داریم» (۲۰۱۱) – که در آن کاردینال‌ها از انتخاب شدن به‌عنوان پاپ جدید می‌ترسند چون به‌اندازه کافی خوب نیستند – واقعیت خود مورتی را بیشتر از گردهمایی کاردینال‌ها منعکس می‌کند.

او می‌گوید: «وقتی درباره پاپ با بازی میشل پیکولی که احساس می‌کرد مناسب این نقش نیست، صحبت می‌کردم، درواقع درباره خودم صحبت می‌کردم. همین‌طور وقتی کار و داستان‌های شخصی سیلویو اورلاندو را در فیلم “سوسمار” به تصویر کشیدم.» به‌نوعی همه آن‌ها نانی مورتی هستند.

بعضی وقت‌ها تشابهات آشکار است. «مادر من» (۲۰۱۵) درباره مارگریتا، یک کارگردان سینما (با بازی مارگریتا بوی) است که مادرش دارد می‌میرد. مورتی فیلمنامه را بلافاصله پس از مرگ مادر خودش نوشت. او حتی لباس‌هایی را که مادرش در بیمارستان پوشیده بود برای بازیگر نقش مادر آورد، اما جنبه واقعی زندگینامه که مورتی در آن زمان به گاردین گفت، درواقع صحنه‌های بامزه مارگریتا سر صحنه فیلمبرداری بود. او می‌گوید: «او هیچ‌وقت از کاری که انجام می‌دهد راضی نیست. هیچ‌وقت راحت نیست. انگار چیزی را از دست داده است. دائم غر می‌زند. اصلاً آرامش ندارد. این چیزی است که به من تعلق دارد.»

یک بار کسی از مورتی خواست خودش را در سه کلمه توصیف کند. او اول گیر داد که سه عدد بدی است – هم «خیلی کم است و هم زیاد» – اما بالاخره گفت: «دمدمی»، «کمال‌گرا در کار» و «کمی وسواسی». مردان فیلم «سه طبقه» دقیقاً همین ویژگی‌ها را دارند.

همه‌گیری کرونا باعث شد فیلم با یک سال تأخیر اکران عمومی شود. مورتی به‌هیچ‌عنوان حاضر نبود «سه طبقه» را برای نمایش آنلاین به پلتفرم‌ها بفروشد.

«سه طبقه»
آلبا رورواکر

او با اشاره به این که به تعویق افتادن نمایش فیلمش نه‌تنها روی به‌روز بودن موضوع آن تأثیر نگذاشت، بلکه حتی آن را بیشتر روزآمد کرد، می‌گوید: «در طول همه‌گیری، بقیه همکاران من ترجیح دادند فیلم‌های خود را به پلتفرم‌ها بدهند، اما من به سینما اعتقاد دارم و تا زمانی که سالن‌های سینما باشند، به ساختن فیلم برای عموم ادامه می‌دهم. البته بگویم من هم سریال می‌بینم. آن را اهریمن مطلق نمی‌دانم، اما “سه طبقه” با تفکر سینما متولد شد. ضمن این که خود من یک سینمادار هستم و سینما ساکر من در رم امسال سی ساله شد.»

مورتی کلاً میانه خوبی با پلتفرم‌ها و بخصوص نتفلیکس ندارد. او سال گذشته در کن علناً از تسلط استریمینگ بر دنیای سینما شکایت کرد. «ما مستعمره شده‌ایم! مستعمره پلتفرمی که سبک روایی دارد و می‌خواهد نظرش را درمورد همه‌چیز تا حد انتخاب‌ بازیگران تحمیل کند. آن‌ها می‌خواهند هر روز کار را از نزدیک ببینند و تمام فیلم‌هایی را که گرفته‌اید قبل از تدوین بازبینی کنند و من این را رد می‌کنم! من می‌خواهم فیلم‌های شخصی بسازم که در سالن‌های سینما اکران شوند؛ بنابراین، می‌گویم نه! و این “نه” را نه به‌عنوان یک فیلمساز، یک تهیه‌کننده یا یک سینمادار بلکه به‌عنوان یک تماشاگر می‌گویم. من می‌خواهم فیلم‌های کارگردان‌های دیگر را کشف کنم و می‌خواهم این کار را در سالن سینما انجام دهم.»

منبع: گاردین (پیتر بردشاو)، سیدنی مورنینگ هرالد، ونیتی فر

تماشای فیلم «سه طبقه» در نماوا