مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

می‌گویند خانه جایی است که دل آدم آنجاست، اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی خانه شما این حس را منتقل نکند؟ این پرسشی است که فیلم ایتالیایی-فرانسوی «نوستالژی» (Nostalgia) تازه‌ترین ساخته ماریو مارتونه به آن می‌پردازد.

پیرفرانچسکو فاوینو در «نوستالژی» که اقتباس از رمانی به همین نام نوشته ارمانو ریا، رمان‌نویس و خبرنگار ناپلی است، نقش فلیچه لاسکو، مردی میانسال را بازی می‌کند که پس از ۴۰ سال دوری به زادگاه خود، ناپل در جنوب ایتالیا بازمی‌گردد. فلیچه که حالا در مصر یک تاجر موفق است، مادرش، ترزا لاسکو (آئورورا کواتروکی) را در شرایط بسیار به‌هم‌ریخته‌ای می‌یابد. او بینایی و توانایی مراقبت از خود را از دست داده است. خانه دوران کودکی فلیچه حالا فروخته شده و مادرش در یک انباری بازسازی‌شده در طبقه اول همان ساختمان زندگی می‌کند.

«نوستالژی»
پیرفرانچسکو فاوینو

فلیچه تمام تلاش خود را می‌کند تا زمان ازدست‌رفته را جبران کند. او برای مادرش وسایل ضروری می‌خرد که به یکی از خاطره‌انگیزترین صحنه‌های فیلم منجر می‌شود، جایی که فلیچه به مادر نحیفش کمک می‌کند، خود را در حمام بشوید، کاری که وقتی خودش بچه بود مادرش هزاران بار برای او انجام داد.

فاوینو که یکی از تحسین‌شده‌ترین بازیگران سینمای ایتالیا است، می‌گوید: «لحظه‌ای در زندگی ما هست که برای پدر و مادر خود نقش والد را پیدا می‌کنیم و این خیلی تأثیرگذار است. همه ما موقع فیلمبرداری آن صحنه متأثر شدیم، اما مطمئن بودیم چیزی است که به همه دنیا تعلق دارد، چیزی که برای همه ما قابل درک است.»

مارتونه که فیلمنامه «نوستالژی» را با همکاری ایپولیتا دی مایو نوشت، اضافه می‌کند: «این مهم‌ترین صحنه کتاب برای من بود، اما به تصویر کشیدن آن خیلی سخت بود. در لحظه‌ای نزدیک بود لوکیشن را از دست بدهیم، اما برای حفظ آن مثل شیر جنگیدیم. تمایلی به پنهان نکردن گوشت و بدن نداشتیم. می‌خواستیم واقعیت و حقیقت لحظه را ثبت کنیم. صحنه خیلی ترسناکی بود، اما با آن روبرو شدیم.»

ازآنجایی‌که فلیچه با پای پیاده و درنهایت با موتور، خاطرات دوران کودکی خود در خیابان‌ها و کوچه‌های ناپل را بار دیگر زنده می‌کند، فیلم بین زمان حال و گذشته می‌‌گردد. مارتونه برای متمایز کردن صحنه‌های بازگشت به گذشته که در دهه ۱۹۷۰ روی می‌دهد، از نسبت کادر کلاسیک و تقریباً مربع‌مانند ۳‌:‌۴ استفاده می‌کند و به فرمت سوپر ۸ میلی‌متری دوران نوجوانی خود در دهه ۷۰ بازمی‌گردد.

«نوستالژی»
پیرفرانچسکو فاوینو و فرانچسکو دی لوا

کارگردان ۶۳ ساله که خودش متولد ناپل است، می‌گوید: «داستان ما در عین حال در زمان سفر می‌کند؛ بنابراین انتخاب چیزی مثل سوپر ۸ به من خیلی نزدیک است.»

«نوستالژی» در ابتدا درمورد نیت و هدف خود بسیار محتاط عمل می‌کند و اطلاعات زیادی نمی‌دهد که اصلاً چرا فلیچه به‌طور ناگهانی ناپل را ترک کرد، اما به‌واسطه تعاملات و خاطرات او در زمان معاصر، به‌طور فزاینده‌ای مشخص می‌شود رفتن او به‌نوعی با اورسته اسپاسیانو (تومازو رانیو)، بهترین دوستش در نوجوانی ارتباط دارد.

با وجود مخالفت‌های تعدادی از دوستان قدیمی خانوادگی، فلیچه اصرار دارد با اورسته که حالا مثل او مردی در دهه ششم زندگی است ارتباط برقرار کند. ۴۰ سال دوری شاید باعث شده باشد دل فلیچه برای اورسته نرم‌تر شود، اما دومی قطعاً سخت‌دل‌تر شده است. درواقع اورسته کسی است که خانه دوران کودکی فلیچه را خرید و مادرش را آواره کرد.

مارتونه می‌گوید: «اورسته چیزی را از دست داده است. اشتیاقی درون اوست. او خانه فلیچه را می‌خرد تا انتقام رها شدن توسط او را بگیرد.»

«نوستالژی»
تومازو رانیو

«نوستالژی» در قالب یک درام خانوادگی شروع می‌شود، اما در نیمه‌های ‌راه، ژانر خود را به یک درام جنایی تغییر می‌دهد که کم و بیش با افشای این مسئله که اورسته حالا یک گانگستر ناپلی بسیار ترسناک است ارتباط دارد. هرچه فلیچه به یافتن اورسته نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شود، گذشته تاریک مشترک این دو مرد به‌آرامی آشکار می‌شود و با وجود هشدارهای مکرر به فلیچه برای بازگشت به مصر، او نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد.

فاوینو می‌گوید: «فلیچه مردی بسیار باجرئت و شجاع است. او آدمی است که تصمیم می‌گیرد به‌جای پذیرش آنچه دنیا خوشبختی‌ او می‌داند، احساسات خودش را دنبال کند. ما از جایی می‌آییم که احساس می‌کنیم به آن تعلق داریم. بعضی وقت‌ها این یک جای محکوم به فنا است.»

فاوینو ۵۳ ساله در سطح بین‌المللی با بازی در نقش‌ شخصیت‌های مردانه قوی مانند تومازو بوشتا، تبهکار در فیلم «خائن»؛ بتینو کراکسی، سیاستمدار رسواشده در «الحمامات» و آلفونسو نوچه، معاون کمیسر پلیسِ مورد هدف تروریست‌ها در «پدر ما» شناخته می‌شود که برای فیلم آخر برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره ونیز شد.

«نوستالژی»
پیرفرانچسکو فاوینو و آئورورا کواتروکی

او در «نوستالژی» نقش یک شخصیت ملایم‌تر و کمتر تعریف‌شده را بازی می‌کند. فاوینو می‌گوید: «چیزی که برای من جالب بود رابطه فلیچه با مادرش، عطوفت این مرد و مهربانی او بود. خیلی کم پیش می‌آید مردانگی یک مرد به این شکل به تصویر کشیده شود.»

او اضافه می‌کند: «باید بگویم فلیچه خیلی بیشتر از تومازو در فیلم “خائن” به من شباهت دارد. در “خائن” مجبور بودم به‌ سمت چیزی بروم که واقعاً از من دور است. درمورد فلیچه می‌توانم فکر کنم او کسی از جنس خود من است.»

ایپولیتا دی مایو، همکار فیلمنامه نویس مارتونه توضیح می‌دهد ‌احتمال ترکیب قراردادهای جنسیتی در قصه‌گویی برای او نیز جالب بود.

او می‌گوید: «چیزی که دوست داشتم فرصت روایت داستان مردی بود که بخش‌های بسیار قوی زنانه در درون خود دارد. حساسیت و نرمی شخصیت فلیچه به‌عنوان یک مرد ویژگی‌هایی است که به‌طور سنتی معمولاً با زنان تداعی می‌شود.»

دی مایو اضافه می‌کند: «به‌عنوان مثال، نحوه مراقبت فیزیکی او از مادرش. دقیقاً نمی‌دانم در کشورهای دیگر چطور است، اما قطعاً در ایتالیا این یک ویژگی کاملاً زنانه است. فلیچه در این داستان با نرمی و ملاحت از مادرش مراقبت می‌کند که به‌طور سنتی از یک مرد انتظار نمی‌رود.»

«نوستالژی»

چالش اساسی برای فاوینو که متولد رم و ساکن این شهر است، یادگیری زبان ناپلی بود که معمولاً در بخش‌هایی از شهر صحبت می‌شود. او می‌گوید: «در ایتالیا زبان ناپلی خیلی محترم است. همه نمایشنامه‌نویسان معروف ما اهل ناپل هستند و ما تاریخچه‌ای باورنکردنی از بازیگران ناپلی داریم که من همیشه آن را تحسین کرده‌ام. ضمن این که دور و بر من پر از ناپلی‌ بود، بنابراین نه‌تنها باید آن را یاد می‌گرفتم، بلکه از قضاوت آن‌ها هم می‌ترسیدم.»

کار دیگری که فاوینو برای آماده شدن باید انجام می‌داد یادگیری زبان عربی بود، چون شخصیت او در فیلم سال‌هاست در خاورمیانه زندگی می‌کند و برخی از آداب و رسوم آنجا را پذیرفته است.

فاوینو می‌گوید: «من قبلاً کمی زبان عربی یاد گرفته بودم، چون همیشه به فرهنگ عربی علاقه داشته‌ام. جادویی دارد و خیلی شاعرانه است. خیلی به من کمک کرد چون چیزهای زیادی در شخصیت فلیچه هست که در غیر این صورت به‌سختی می‌توان آن را توصیف کرد. مثلاً این که سرنوشت برای او چه معنایی دارد.»

او ادامه می‌دهد: «به‌عنوان مثال با مطالعه زبان عربی متوجه شدم همه ما فکر می‌کنیم “ان‌شاءالله” به معنای “اگر خدا بخواهد” است، اما درواقع به معنای “آنچه خدا خواست” است؛ بنابراین تصور کنید چقدر از آدم‌ها به این شکل فکر می‌کنند و این احتمال را پذیرفته‌اند که ممکن است هر اتفاقی در زندگی رخ دهد، چون قبلاً در جای دیگری تصمیم گرفته شده است.»

«نوستالژی»

یکی از جنبه‌هایی که مارتونه را از همان اول به سمت کتاب کشاند، وقوع داستان در محله ریونه سانیتا ناپل بود. او می‌گوید: «ناپل یک شهر پیچیده است. برای من، این سفر به قسمتی از شهرم بود که خیلی خوب با آن آشنا نبودم. همچنین سفری به چیزی از خودم که نمی‌دانستم.»

مارتونه در توصیف شخصیت فلیچه می‌گوید: «او برای من جذابیت داشت چون ازنظر آنچه در سینمای ایتالیا می‌بینید خیلی خارج از چارچوب است. فلیچه یک قهرمان نیست. او کسی است که احساس می‌کند باید به هر قیمتی با بازگشت به ریشه‌هایش، خود را پیدا کند و همه این‌ها در پس‌زمینه یک جنوب جهانی اتفاق می‌افتد که از ناپل فراتر می‌رود، چون او از خاورمیانه به آنجا می‌آید. این به من یک فضا داد که ازنظر جغرافیایی کاملاً تعریف نشده است. البته که داستان در ناپل و به‌ویژه محله سانیتا این شهر روی می‌دهد، اما چیز گسترده‌تری هست که این شخصیت با خود حمل می‌کند.»

«نوستالژی»
ماریو مارتونه و پیرفرانچسکو فاوینو

مارتونه اضافه می‌کند: «فلیچه برای من چشمگیر است، همین‌طور خود این داستان اسرارآمیز که خیلی انسانی و خیلی متفکرانه است. برای من خیلی مهم بود که پیرفرانچسکو نقش فلیچه را بازی کند – با او این سفر واقعی شد. من ناپلی هستم، او ناپلی نیست و ما با هم وارد این هزارتو شدیم.»

کارگردان ادامه می‌دهد: «پیرفرانچسکو به خاطر استعداد فراوان و توانایی صحبت با زبان‌ها و گویش‌های متفاوت در دامنه این نقش قرار داشت، هرچند اگر بگوییم او به این دلیل گزینه مناسبی برای نقش فلیچه بود، توانایی‌هایش را دست کم گرفته‌ایم. پیرفرانچسکو برای این نقش مناسب بود چون بازیگری است که می‌تواند این شخصیت را حمل کند. نقش فلیچه یک چالش بزرگ است، چون هرچند داستان با جنایت در ناپل ارتباط دارد – و فلیچه باید شجاع باشد تا در مقابل آن بایستد – همه این‌ کارها را مردی انجام می‌دهد که به دنبال درگیری نیست، فقط به دنبال جایگاه خودش در روحش است.»

«نوستالژی»

فیلم جامعه‌ای فقیر در ناپل و گذشته فلیچه را هم‌زمان کاوش می‌کند. مارتونه با اشاره به اهداف دوگانه‌ خود که امیدوار بود در حین ساخت «نوستالژی» به آن دست یابد، می‌گوید: «رمان ارمانو ریا حس نوستالژی دارد. خیلی قوی است و دو چشم‌انداز دارد: یکی چشم‌انداز شهر، این نوع هزارتو که در آن همه کنش‌ها صورت می‌گیرد و بعد چشم‌انداز داخلی. این در کتاب خیلی جالب است – امکان نمایش یک چشم‌انداز واقعی و هم‌زمان یک چشم‌انداز داخلی، جایی که دو هزارتوی خاطره و نوستالژی می‌توانند در کنار هزارتوی اجتماعی این منطقه در ناپل وجود داشته باشند. ترکیب این چیزها در یک فیلم امکان‌پذیر بود.»

مارتونه مجذوب این ایده شد که می‌تواند کل فیلم را در سانیتا در دل شهر ناپل فیلمبرداری کند، جایی که به یک صفحه شطرنج یا هزارتو تبدیل شده است. او می‌گوید: «این دو تشبیه را دوست دارم چون برای توضیح کاری که می‌خواستم با دوربین انجام دهم مؤثر هستند – جایی که می‌توانستم طوری حرکت کنم که انگار روی یک صفحه شطرنج قرار دارم. این برای من جذاب بود. فلیچه به‌تدریج در سانیتا فرو می‌رود، اما انگار هزارتویی هم در درون خود دارد. ایده جابه‌جایی دوربین در هزارتوی این منطقه به شکلی که بازتاب هزارتوی روح او نیز باشد، برای من جالب بود. فکر کردم می‌تواند آن را به چیزی جهانی‌تر از یک داستان صرفاً ناپلی تبدیل کند.»

«نوستالژی»

«نوستالژی» اولین بار در ماه مه ۲۰۲۲ در هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و با تحسین گسترده روبرو شد. یک ماه بعد فیلم در جوایز روبان نقره‌ای که هر سال توسط اتحادیه ملی روزنامه‌نگاران سینمای ایتالیا اعطا می‌شود، برنده چهار جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر مرد (فاوینو) و بهترین بازیگر مرد مکمل (فرانچسکو دی لوا برای نقش پدر لوئیجی رگا) شد. «نوستالژی» همچنین نماینده ایتالیا برای رقابت در بخش بهترین فیلم بلند بین‌المللی نود و پنجمین دوره جوایز اسکار بود، اما نتوانست به فهرست کوتاه نامزدهای این بخش راه پیدا کند.

منبع: هالیوود ریپورتر، ددلاین، د رپ، ورایتی

تماشای فیلم «نوستالژی» در نماوا