مجله نماوا، مرسده مقیمی

حسین پارسایی پس از تجربه موفق «الیور توئیست» در روی سن بردن یک اثر کلاسیک به صورت موزیکال برای اثر دوم خود سراغ رمان ماندگار و جاویدان ویکتور هوگو، «بینوایان» رفت. نوشته‌ای که بارها و بارها مورد اقتباس نمایشی قرار گرفته و انگار نه تنها هرگز روایت‌اش برای مخاطب تکراری و خسته‌کننده نمی‌شود که همواره قصه‌ایست تازه و جذاب که می‌شود با اشتیاق به تماشایش نشست.

طبعا برای اجرای تئاتر بینوایان مهم‌ترین چیز انتخاب یک ژان والژان درجه‌یک بود، کسی که باید بار اصلی نمایش را به دوش می‌کشید و قهرمان اصلی قصه می‌بود. انتخاب پارسا پیروزفر برای این نقش علاقه‌مندان را برای تماشای این اثر مشتاق‌تر کرد. پیروزفر بازیگری بود آشنا و محیط بر صحنه تئاتر که حتی پیش از تماشای نمایش تقریبا خیال همه را آسوده می‌کرد که نقش اصلی به بازیگری کاردان سپرده شده که حتما از عهده آن برمی‌آید.

پارسایی در راستای مسیری که با تئاتر الیور توئیست آغاز کرده بود؛ یعنی ساختن تئاتر موزیکال گران‌قیمت برای قشر مرفهی‌که دوست دارند تئاتر این‌چنینی ببینند به سراغ ستاره‌ها رفت؛ ستاره‌هایی که غالب‌شان هم با تئاتر بیگانه نبودند و هم در عین حال قرابتی با تئاتری‌های مهجوری که مردم کمتر آن‌ها را می‌شناختند؛ نداشتند. او برای سایر نقش‌های اصلی نمایش‌اش، نوید محمدزاده، هوتن شکیبا، سحر دولت‌شاهی، پری‌ناز ایزدیار و اشکان خطیبی را برگزید؛ بازیگرانی که هر کدام طرفداران پر و پا قرصی داشتند که می‌توانستند گیشه این نمایش پرهزینه را تضمین کنند.

فیلم تئاتر بینوایان

با آغاز کار، گروه بزرگ پارسایی در سالن هتل اسپیناس پالاس اولین چیزی که جلب نظر می‌کرد محقق شدن پیش‌بینی‌ها درباره توانایی پیروزفر برای اجرای نقش مهم ژان‌والژان بود. پیروزفر علاوه بر این‌که ویژگی‌های درونی و برونی این شخصیت را به خوبی به تصویر می‌کشید، در بخش آوازخوانی هم تا حد زیادی موفق ظاهر شد تا نمایش پارسایی یک ژان والژان به یاد ماندنی داشته باشد. در کنار او ایزدیار و دولت‌شاهی که برای اولین بار با پارسایی کار می‌کردند در نقش‌های‌شان موفق و باورپذیر ظاهر شدند. خاصه دولت‌شاهی که به خوبی یک هلنا بونهام کارتر بومی‌شده مقابل‌مان می‌گذاشت و اجرایش در نقش مادام تناردیه مطبوع و دیدنی از آب در آمده بود. ایزدیار هم با این‌که کلا فانتین نقش کوتاهی دارد در همان حضور کوتاه می‌کوشید تا خودنمایی کند و هم رنج فانتین را به نمایش بگذارد و هم توانایی‌اش در ارائه کار موزیکال و البته به عنوان یک چهره غیرتئاتری نمره قبولی هم بگیرد.

تکمیل‌کننده دولت‌شاهی و بازی خوب او اما یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت «الیور توئیست» بود؛ هوتن شکیبا که در کار قبلی هم ستاره نمایش پارسایی بود، این‌جا هم یکی از بهترین‌ها بودو پاس‌کاری‌هایش با دولت‌شاهی آن‌قدر بامزه از آب در آمد که تمام لحظات حضور این دو کمک می‌کرد نمایشی که ممکن است به خاطر تایم طولانی از رمق بیفتد و مخاطب را پس بزند؛ سکته را رد کند و مخاطب را سر حال نگاه دارد. محمدزاده در نقش ژاور به قدرت نمایش پیشین پارسایی نیست، اما تلاش‌اش برای خلق یک ژاور تازه و متمایز با نسخ معروفی که در ذهن داریم قابل تحسین است. همچنین او که این میان از همه با آوازخوانی غریبه‌تر به نظر می‌رسد تلاش می‌کند با صدایی آزاد و رها ژاور را جان ببخشد که تا حد زیادی هم موفق می‌شود، هرچند از آن‌جا که عمده بازی او مقابل پیروزفر است؛ باید پذیرفت که اگر دوئلی بین این دو در جریان باشد، ژاور محکوم به شکست است.

بازیگران کودک همانند نمایش پیشین پارسایی خوب‌اند و قابل اعتنا اما همه چند بازیگری که برای نقش کوزت انتخاب شدند، انتخاب‌های صد در صدی نیستند و همین کار اشکان خطیبی را که این میان تنها بازیگری است که به صورت حرفه‌ای خوانندگی می‌کند را سخت می‌کند. خطیبی به طور مشخص عمده بازی‌اش با بازیگر تازه‌کار کوزت است و البته امیرحسین فتحی که او هم چندان چنگی به دل نمی‌زند و همین کارش را تحت شعاع قرار می‌دهد هرچند او به کمک صدایش و تجربه‌اش در در خوانندگی می‌کوشد در بخش موزیکال خودی نشان دهد.

فیلم بینوایان

جدا از ستاره‌های پرشمار و گوناگون تئاتر بینوایان اما مهم‌ترین بازوی قدرت پارسایی مطابق «الیور توئیست» بردیا کیارس و گروه ارکستر اوست. کسی که کاملا بر کارش تسلط دارد و از پس نمایشی عظیم با آن همه بازیگر برمی‌آید و موسیقی‌اش شنیدنی و جذاب است. به جز کیارس از ستاره‌های دیگر این نمایش که در کار قبلی نیز حاضر بودند و ممکن است به سبب این‌که روی سن حضور ندارند کمتر به آن‌ها توجه شود، باید به سارا اسکندری طراح چهره‌پردازی اشاره کرد که با گریم‌های درست و نزدیک به نسخ تماشایی که از فیلم بینوایان در ذهن داریم موفق می‌شود به همراه طراح لباس شیما میرحمیدی کاملا فضا رمان شهیر ویکتور هوگو را برای‌مان بسازند. در این بخش نمی‌توان نقش سیامک احصایی را به عنوان طراح صحنه نیز ندیده گرفت، اما او که در این نمایش جای سهیل دانش‌اشراقی را گرفته است حقیقتا موفق نمی‌شود در طراحی صحنه همان میزان باورپذیری را خلق کند که دانش‌اشراقی در «الیور توئیست».

مشابه «الیور توئیست» باز هم علی براتی طراحی رقص کار را بر عهده دارد که همچون تجربه قبلی یکی از بخش‌های دیدنی نمایش است. البته سالن ثابت و غیرمتحرک اسپیناس پالاس دشواری‌هایی برای گروه به همراه داشت که تلاش شد فقدان سن متحرک که در نمایش قبلی بسیار موثر و کارآمد بود با نوردهی مناسب سامان‌دهی شود و مرتضی نجفی گاهی اوقات مثل لحظه خودکشی ژاور به نحو احسن از پس آن برآید و البته گاهی هم موفق نمی‌شود و همین شلوغی صحنه گاهی به شدت خسته‌کننده می‌شود.

شاید برای کسانی که هر دو نمایش موزیکال حسین پارسایی را دیده‌اند تئاتر بینوایان نتواند با «الیور توئیست» در یک جایگاه قرار بگیرد اما واقعا «بینوایان» تجربه شکست‌خورده‌ای نیست و لحظات دیدنی کم ندارد، ولی قطعا از حیث اجرا و کارگردانی از «الیور توئیست» عقب‌تر می‌ایستد. به هر روی حالا بهترین فرصت است تا از بستر پلتفرم نماوا با صرف هزینه‌ای مقرون به صرفه در موقعیت مناسب و برابر نسبت به سن، به تماشای این نمایش بنشینید تا شما قضاوت کنید که آیا پارسایی در تجربه دوم خود گامی به پیش گذاشته یا عقب‌گرد محسوسی داشته است؟

تماشای آنلاین تئاتر بینوایان در نماوا