مجله نماوا، عباس اقلامی

«مَد مِن» (Mad Men)؛ یا مردان مدیسون (در نیویورکِ ایالات متحده) سریالی تلویزیونی است که در سال ۲۰۰۷ ساخت آن آغاز شد و تا ۲۰۱۵ در فصل‌های چندگانه ادامه یافت. شخصیت اول این سریال دانلد دریپر است که در شرکت تبلیغاتی استرلینگ کوپر از مدیران رده اول شرکت است. دانلد تلاش دارد بین زندگی حرفه‌ای و شغل خود در استرلینگ کوپر با زندگی شخصی و خانوادگی خود تعادلی برقرار کند. بستر روایی سریال در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ می‌گذرد. دهه‌ای که جهان و به ویژه ایالات متحده خاستگاه تحولاتی بزرگی بود. تحولات جنگ سرد، ظهور جنبش‌های حقوق مدنی، فعالیت‌های گروه‌های ضد جنگ، ظهور سبک‌های جدید زندگی، توجه به حقوق زنان و رویکردهای نوین به گرایش‌های جنسیتی افراد در جامعه از جمله تحولات جریان‌ساز آن سال‌ها در آمریکای دهه‌های پنجاه و شصت بود.

تحولاتی که بدون تردید شرکتی به بزرگی و البته جاه‌طلبی استرلینگ کوپر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و مدیری با خلاقیت و کارآیی دانلد دریپر تلاش می‌کند از این فضا و تحولات به نفع شرکت تبلیغاتی خود بهره ببرد. هرچند که بداند رفتن به دل تحولات با تمام توان خلاقه و ایده‌پردازی‌هایی که در خود سراغ دارد، او را وارد چرخه‌ای از چالش‌های درون و برون سازمانی می‌کند.

استرلینگ کوپر تلاش دارد ایده‌های نوین را برای جذب مشتری ارائه دهد و این برای جامعه و رقبایی که تا همین چند وقت پیش درگیر سنتی‌ترین شکل از تجارت و از آن مهمتر سبک زندگی و ساختار خانواده بوده‌اند، عجیب و جدید است. سبک زندگی و آداب رفتاری و اجتماعی‌ای که تبلیغات در نخستین گام، آنها را هدف خود برای تغییر قرار می‌دهد.

دانلد دریپر شخصیتی موفق و جذاب دارد که در فعالیت حرفه‌ای خود از تیزهوشی در شناخت درست زمان و مکان برای عرضه محصول برخوردار است. شخصیتی که در سریال محوریت دارد و استرلینگ کوپر و البته سریال روی آن سوار است. دانلد در آمریکای در حال تغییر که فردگرایی و تغییر ارزش‌ها از یک سو و مد، طراحی و حضور روزافزون زنان در جامعه و عرصه‌های مدیریتی – تجاری از سوی دیگر به همه چیز شکل دیگری داده و انگار دیگر بدون حضور رسانه و معرفی یک کالا و خدمت به واسطه‌ی تبلیغات، امکان خرید برای شهروندان متصور نیست، تلاش دارد به مردم چیزی را که دوست دارند بدهد.

بدون شک این نوع از مناسبات و سبک‌های جدید ارتباطی در جامعه، بیرون از خانواده و در محیط تجارت کارکنان یک واحد تجاری را با چالش‌ها و خلاف‌آمد عادت‌هایی مواجه می‌کند که به مهارت و توانی مضاعف، به موازات پرداختن به حرفه نیاز دارد تا ضمن این‌که مانع شغل فرد (اعم از زن و مرد) نشود، امکان پیشرفت او را نیز مهیا کند. در چنین فضایی است که پگی اولسون دختر جوان نیویورکی وارد استرلینگ کوپر می‌شود. دختری که در همان بدو حضور از سوی دختران دیگر استرلینگ کوپر محاصره می‌شود و تحت فشار قرار می‌گیرد که اگر قصد ماندن (و نه تازه پیشرفت) در این شرکت را دارد باید که از مدیر خود دل ببرد و به شیوه‌هایی متوسل شود که تا آن زمان در عرصه‌های حرفه‌ای شاید معمول بوده و الگویی از زنان در محل کار ارائه می‌داده که راه رسیدن به موفقیت را از مسیر کلیشه‌های جنسیتی ممکن می‌دانسته است. اما پگی در «مد من»، شخصیت زنی را نمایندگی می‌کند که مستقل است، به اتکای توانایی خلاقیت و درایت فردی خود وارد بازار کار و حرفه تبلیغات شده و از همان ابتدا نگاه جاه‌طلبانه‌ای را که ویژگی مردان مدیسون است، به عنوان یک زن مدیسونی داراست و آمده تا پله‌پله پیشرفت کند و مدیر موفقی در حرفه تبلیغات شود.

باهوشی و خلاقیت ویژگی‌های بارز پگی اولسون است که از او نمونه مجسمی برای این ایده آمریکایی ساخته که آمریکا سرزمین فرصت‌های برابر است؛ و اگر تلاش کنی و در استفاده از مسیر و فرصت‌ها، تیزهوشی و جسارت به خرج بدهی، پیشرفت می‌کنی. می‌توانی کلیشه‌ها و تابوها را بشکنی و به جایگاهی که دوست داری و حق خود می‌دانی دست پیدا کنی.

سرعت تحولات بیرون از استرلینگ کوپر هر روز شتاب فزاینده ای می‌گیرد و جاه‌طلبی مدیرانش شرکت را وارد عرصه‌های تازه‌ای از تجارت می‌کند. حالا دیگر با گسترش مسابقه تسلیحاتی و هوافضایی بین آمریکا و شوروی، دانلد دریپر و همکارانش به سراغ این عرصه هم می‌روند، همان‌طور که با جدی شدن و جذابیت رقابت نیکسون و کندی پیش از آن به حیطه‌ی سیاست هم برای تبلیغات وارد شده بودند. اساسا ایده‌ی دانلد که به مردم چیزی را که دوست دارند بدهیم، پیش‌ران استرلینگ کوپر است و انگیزه‌ی آن برای وارد شدن به تقریبا همه چیز! از لوازم آرایشی و فعالیت‌های توریستی تا اقلام خوراکی و نوشیدنی‌های تازه تا چیزهایی که به طور ویژه زنان خانه‌دار دوست دارند و بالاخره تا صنعت هواپیمایی. که این آخری با سقوط هواپیمای مسافربری آنها را وارد چالش تازه‌ای می‌کند که شروع یک سری تحولات در استرلینگ کوپر است که عمده‌ی آن در فصل دوم سریال رخ می‌دهد.

فصل دوم فصل ورود نیروهای جوان با ایده‌های تازه به صنعت تبلیغات و پیرو آن استرلینگ کوپر است. صنعتی که با ظهور مدرنیسم در هنر، حالا گوشه چشمی هم به هنر مدرن و البته نویسندگی خلاقانه دارد. رشد اقتصادی آمریکا، پروژه‌های بزرگتر و زمینه‌های متنوع‌تری پیش روی استرلینگ کوپر و سایر رقبا گذاشته است. ایده‌های تازه‌ای برای داشتن توان سرپا ماندن نیاز است. رقابت نفس‌گیر و گاهی بی‌رحمانه شده است. سرمایه‌ی بیشتر لازم است و استقبال از گونه‌های تازه فعالیت تجاری و شراکت با غول‌های سرمایه‌داری و فعالان حرفه تبلیغات. جامعه‌ی آمریکایی با شتاب بیشتری به پیش می‌رود. تغییر در نگاه به مذهب، نهاد خانواده و مفاهیم برخاسته از جنسیت راه خود را به فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی باز کرده است و دیگر نمی‌توان بر آنها چشم بست.

یک سوم پایانی فصل دوم سریال «مد من» همراه است با تغییر جایگاه مدیران استرلینگ کوپر و نوع فعالیت آن. پیتر کمپل که در تمام قسمت‌های فصل یک و بیشتر فصل دوم مدیر رده دوم و در سایه است و به تعبیر دریپر همه چیز را حاضر و آماده می‌خواهد، در اثر یک سلسله تغییرات و اتفاقات، ارتقای سمت می‌یابد. پگی اولسون به جرگه‌ی مدیران شرکت وارد می‌شود و دانلد دریپر چنان درگیر بحران‌های خانوادگی خود می‌شود که از سرعت تغییرات مدیریتی استرلینگ کوپر (ولو در ظاهر) جا می‌ماند.

«مد من» در روایت‌گری و شخصیت‌پردازی، مدیران و مناسبات حرفه‌ای و شخصی یک شرکت بزرگ تبلیغاتی را در آستانه‌ی دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آمریکا، دستمایه‌ی پرداختن به آمریکای در حال تغییر در آن سال‌ها قرار داده که می‌تواند به تماشاگر در دریافت و شناخت بهتر از سیر تحولات آمریکا که منتهی به جایگاه فعلی این کشور در اقتصاد و سیاست جهانی شده است کمک کند. در لایه‌های پایین‌تر داستان «مد من» است که می‌توان به این دریافت رسید که اولویت قائل شدن برای دادن چیزی که مردم دوست دارند به آنها و پرداختن به افزایش سطح رفاه عمومی از یک سو و دادن فرصت‌های برابر فارغ از جایگاه اجتماعی و جنسیت از سوی دیگر است که یک شرکت را به مثابه یک کشور با تحولات بزرگ و رو به رشدی روبرو می‌کند.

تحولاتی که در پایان فصل دوم «مد من» به اوج خود می‌رسد که باید تا فصل سوم که از سوی نماوا وعده داده شده به زودی آماده و ارائه خواهد شد منتظر ماند و نتیجه و دنباله‌ی آن را به تماشا نشست.

تماشای این سریال در نماوا