مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

فردوس کاویانی نامی مهم در فرهنگ و هنر ایرانی است. بازیگری بی‌ادا و صمیمی، هنرمندی متخصص و متعهد و در یک کلام مردی شریف و صمیمی در دنیای زیست رئال که در ورطه نقش‌آفرینی‌های خود از یکسو بازتابنده خویی مهرانگیز از مردان و پدران ایرانی بود و در سویی دیگر چنان بدمنی را نمایه می‌کرد که رنگی متفاوت می‌یافت.

کاویانی به آن اندازه در نقش‌آفرینی متبحر بود که مهرجویی و بیضایی چشم از او بر نمی‌داشتند و انتخابی مناسب برای نقش‌هایی ساده در درام به شمار می‌رفت به این علت که با هنرنمایی خود، آن نقش را به رده‌ای مهم از شخصیت‌های درام می‌رساند.

به بهانه درگذشت این هنرمند ارزشمند، با هم نگاهی به چند نقش‌آفرینی مهم او خواهیم داشت.

«باران عشق» اپیزود پیکان – غلام داداش‌زاده/ «آژانس دوستی» – فردوس تهرانی

صفا، ساده دلی، پاک‌زیستی، صداقت، بی ریایی و صمیمیت یک مرد ایرانی و خلوص یک راننده تاکسی با شرافت به خوبی در دو هنرنمایی فردوس کاویانی در سریال باران عشق به نقش غلام داداش زاده و سریال آژانس دوستی به نقش فردوس تهرانی ملموس است. کاویانی در این دو سریال، شیمی واکنشی یک راننده تاکسی نسبت به ارتباطات انسانی و رخدادها را به درستی بازنمایی می کند به گونه ای که نام او همواره به عنوان یکی از مهم ترین برندها در اجرای تیپ نمایشی راننده تاکسی در خاطرات سینمایی و تلویزیونی ماندگار خواهد بود.

«بانو» – کرمعلی و «اجاره نشین‌ها» – مش مهدی

تبحر کاویانی در نمایش ویژگی های دو کارگر با دو تیپ شخصیتی متفاوت اما در یک تیپ اجتماعی همانند در فیلم های اجاره نشین ها و بانو همواره شمایلی از آلاخون والاخون را از کرمعلی و مش مهدی نمایه می کند.

به همان میزان که کرمعلی در فیلم بانو در وهله اول بازتابی از استیصال در مقابل هاجر و رفتارهایش را نشانه گذاری می کند و از جایی همبال همسر زشت خوی خود می شود، از سوی دیگر مش مهدی در فیلم اجاره نشین ها، می تواند بازتابی از هویت، اصالت، شرافت و پاک زیستی همراه با کسب حلال باشد.

«جنگجوی پیروز» – میرزاآقاخان نوری

«جنگجوی پیروز» در عین اینکه فیلمی کمدی با رویکردی فان و کاریکاتوری به عهد ناصری است اما در بیان زیر و بم ها و چفت و بست های علت اصلی نابسامانی های آن دوران نسبتا موفق عمل می کند. فیلم برای همین منظور روی شخصیت صدراعظم مانور می دهد. بر همین مبنا، رویکرد میرزاآقاخان نوری آنتی تزی است بر روند اصلاحات امیرکبیر؛ شمایلش بیشتر از آنکه جاذب باشد دافعه برانگیز است اما او کسی است که عقل ناصرالدین شاه را می رباید و امور سلطنت و حکومت را در نفع طبقه ای خاص به گردش می اندازد. ایفای نقش وی در فیلم کمدی جنگجوی پیروز به فردوس کاویانی سپرده می شود.

بازی فردوس کاویانی در این نقش بسیار چشمنواز است. او مفاهیم را حول رندی تعریف می کند. گوشش را به مستر مور سپرده و هوش و گوش ناصرالدین شاه را در تسلط خود گرفته.

تفرقه می‌ندازد، مکر می ورزد، هر فردی را که مزاحم منافعش می بیند با دسیسه از سرراه بر می دارد. ایران را نه آباد و مستقل که کشوری دربند و وابسته می خواهد. دلایلش برای این نگرش هم کاملا از دریچه نفع گرایی فردی است. برای او جیب و جایگاهش مهم است روی همین اصل از همه ابزارهای دراختیار خود مانند توطئه چینی، تهدید و تطمیع علیه گلین خانم همسر شاهنشاه، امینه پیشکار گلین، سردار حسام و دیگران استفاده می کند و اگرچه در برخی موقعیت ها به مانند گیرافتادن در کوچه ای بن بست درحالی که ملبس به پوشش زنانه است، مغلوب برنامه ریزی گلین خانم می شود اما به قدری مکار و سیاست پیشه است که پاتکی جدید را به برنامه های گلین می زند.

کاویانی در این نقش از لحن به خوبی برای بازتاب موقعیت کاراکتر میرزاآقاخان نوری بهره می برد. هنگامی که می خواهد تشکیکی در  ذهن شاه ایجاد کند موج صدای خود را از پایین به بالا تغییر می دهد یا وقتی می خواهد خود را به مظلومیت بزند، صدایش را خیلی پایین می آورد و بسیار حالت تدافعی و موجه می گیرد. شمایل او تداعی گر کهن الگوی آپولو و خوی نفع جو، برنامه ریز و خائن این دسته بندی کهن الگویی در وجه منفی اش است.

«سگ‌کشی» – تابان پور

در فیلمی نمادگرا و پر از ارجاع و استعاره به زیست ملتهب اجتماعی و هوای بس سوزناک فرهنگ در جامعه ای دلال صفت و ریادوست،  شخصیتی چون تابان پور نه صرفا یک رزروشن ساده هتل بلکه تاب نهایی از گره ماجرایی خاص است که قرار است گشوده شود.

یعنی تابان پور کاتالیزور و محرکی به سوی کشف تاریکی و سیاهی و معبری برای رسیدن به ناصر معاصر است.

به ظاهر تلاش دارد تا خود را نزد گلرخ به عنوان پیشکار و یک خادم تمام جانبه به ناصر معاصر  بشناساند اما در اصل رابطی است میان جواد مقدم و دیگر انتقام جویانی که در صف رسیدن به ناصر معاصر ایستاده اند تا حق خود را از او بازستانند.

تابان پور در حلقه بدمن های فیلم سگ کشی به مانند فرمانده ای است که زه کمان در دستانش و شیپور حمله بر دهانش است و هنگامی بر سور تهاجم می دهد که نقاب ها به کنار رفته اند، گلرخ به مکر ناصر پی برده، اسرار دام چینی معاصر برای مقدم به تمامه آشکار شده و سربازان انتقام با اسلحه هایی بر دست و شلیک های پیاپی بر پاهای ناصر معاصر گویی تداعی روشنی داشته اند بر سگ کش کردن؛ همان لفظ مشهور و جاری در گفتمان عمومی که گویی انتقام چرخه ای ناسالم و کور را چنین از دام گُسترِ مَکر اَندیشِ بَد طینتِ ناصر معاصر به عنوان یک مظلوم نمای ابدی می گیرند.

«همسران» – کمال لطفی

مشهورترین هنرنمایی فردوس کاویانی، ایفای نقش کمال لطفی در سریال همسران است. یک مرد با صفای عاشق پیشه و خانواده دوست که با تکیه کلام مهین و تعجب و استیصال و خشمی که در موقعیت های مختلف از خود بروز می داد، قلب از مخاطبان ربود و تا ابد بر پرسونای آقای همسایه هویت بخشید.