مجله نماوا، ساسان گلفر

این صحنه‌‌ی جنگی پرتنش در ماسه‌های ساحلی را در ابتدای کدام فیلم دیده‌اید؟: هزاران جوان مسلح به پوشش زرهی سبک در مرز آب و خاک می‌دوند تا خود را به سرپناهی امن برسانند که چندان دور نیست؛ اما دشمن امان نمی‌دهد و از زمین و هوا حمله می‌کند و اکثریت آن‌ها را بی‌رحمانه در زمانی کوتاه می‌کُشد؛ تلفات جوانان قهرمان داستان، هرلحظه بیشتر می‌شود، با این حال آن‌ها از پا نمی‌افتند و به پیشروی ادامه می‌دهند تا بالاخره معدود قهرمانانی موفق می‌شوند خود را به هدف برسانند.

احتمالاً چنین صحنه‌ای را در دقایق اول فیلم «نجات سرباز رایان» استیون اسپیلبرگ (۱۹۹۸) دیده‌اید، اما من منظورم شروع اپیزود چهارم مینی‌سریال «آفریقا» (۲۰۱۳) بود و صحنه‌ای که هزاران بچه لاکپشت تازه از تخم درآمده، دوان دوان مسیری یکصدمتری را در ماسه‌های ساحل به سمت دریا می‌دوند و پرندگان شکارچی و خرچنگ‌ها آن‌ها را شکار می‌کنند و بالاخره معدودی از آن‌ها به دریا می‌رسند که احتمال دارد هشتاد سال عمر کنند. یکی از بزرگترین مزیت‌ها و ارزش‌های سریال مستند «آفریقا» ساخته‌ی واحد تاریخ طبیعی بی‌بی‌سی و شبکه دیسکاوری همین دراماتیزه کردن زندگی طبیعی جانوران است که البته تنها ارزش آن نیست.

آفریقا در شش بخش

نسخه‌ی بریتانیایی مینی‌سریال «آفریقا» در شش اپیزود، هریک با زمان نمایش تقریباً یک‌ساعت تهیه شده است. پنج اپیزود اول با عنوان‌های «کالاهاری»، «ساوانا»، «کنگو»، «دماغه»، «صحارا» عموماً به ترتیب مناطق جنوب غربی، شرق، مرکز، جنوب و شمال قاره را پوشش می‌دهند که هرکدام از لحاظ اقلیمی و حیات وحش ویژگی‌های خود را دارند و ششمین اپیزود عنوان «آینده‌ی آفریقا» را دارد که از نامش پیداست به چالش‌های پیش روی این قاره در سال‌های آتی (و فعلی) پرداخته است. در ده دقیقه‌ی پایانی هر اپیزود با عنوان «چشم در چشم آفریقا» به پشت صحنه و چالش‌های گروه تولید در آن بخش پرداخته شده است. دیوید اتنبرو  (متولد ۱۹۲۶ در حومه‌ی لندن) مستندساز و متخصص تاریخ طبیعی چهره‌ی اصلی گرداننده‌ی این مجموعه‌ی مستند تلویزیونی است که گفتار روی تصویر نسخه‌ی بریتانیایی را هم بر عهده دارد.

نسخه‌ی آمریکایی این مجموعه‌ی تلویزیونی متشکل از هفت قسمت پنجاه دقیقه‌ای است که قسمت هفتم در واقع از پنج مورد «چشم در چشم آفریقا» نسخه‌ی بریتانیایی تشکیل شده است و تفاوت دیگرش این‌که فارست ویتاکر، بازیگر آمریکایی «گوست داگ: شبح سامورایی» و «آخرین پادشاه اسکاتلند» گوینده‌ی گفتار روی تصویر این نسخه است.

اپیزودهای یک قاره

اپیزود اول یا «کالاهاری» پس از معرفی وضعیت جغرافیایی و نمونه‌هایی از استراتژی جانداران منطقه برای بقا به مسئله‌ی اساسی، یعنی مایه‌ی حیات می‌پردازد و اهمیت آب را به شیوه‌های مختلف مورد تأکید قرار می‌دهد و جلوه‌های مختلف و گاه باورنکردنی «قدرت آب» از بیرون آمدن آب تازه و عمیق از دل زمین در خشک‌ترین مناطق، نقش مهم باران‌هایی که در سال فقط چند دقیقه می‌بارد در حیات گله‌های میلیونی گونه‌های مختلف و وجود «آب فسیلی» سرد و تازه در بزرگترین دریاچه زیرزمینی جهان در حفره‌ای عظیم که راز آن ۲۵سال پیش از تولید مجموعه کشف شد و رودخانه ماسه در قدیمی‌ترین بیابان دنیا… را به نمایش می‌گذارد.

«ساوانا» که به معنی دشت‌های هموار و بی‌درخت است، چشم‌اندازی به تغییرات عظیم و غیرقابل پیش‌بینی شرق آفریقا می‌گشاید که دره‌ای بزرگ و لرزش و پیچ‌وتاب پوسته‌ی زمین، مرز آن را با بخش‌های غربی قاره پدید آورده است. در این اپیزود از گدازه‌های بزرگترین دریاچه‌ی مذاب جهان و یکی از فعال‌ترین آتشفشان‌های آفریقا که جوشش آن از فضا قابل مشاهده است و نقش این عامل و کوه‌های جداکننده جنگل غرب و ساوانای شرق در حیات میلیون‌ها پستاندار و گیاه یا میلیاردها حشره به بزرگترین یخچال طبیعی آفریقا و کوهستان افسانه‌ای «ماه» که لقب «باران‌ساز» را نیز گرفته، می‌رسیم و از  پرنده‌ی غول‌پیکر ماقبل تاریخی که فقط به جوجه‌ای که اول از تخم در آمده توجه می‌کند -چون در هر زمان فقط به یک جوجه می‌تواند رسیدگی کند- تا آتش‌سوزی‌های سالانه به وسعت بریتانیا و نقش این نیروی ویرانگر در تداوم چرخه‌ی حیات می‌پردازد، داستانی جذاب و دور و دراز می‌شنویم. تماشاگر در ادامه به دوره‌های شکسته شدن چرخه‌ی حیات، خشکسالی دشت‌ها و مهاجرت پستانداران بزرگ در میان غبار و خار و خاشاک و نقش دریاچه‌های قلیایی سمی و گیاهان بدون ساقه‌ی آن در زندگی فلامینگوها و بزرگترین مهاجرت پستانداران، زمانبندی طبیعت و بسیاری دیگر از شگفتی‌های این حوزه‌ی زیستی قاره‌ی آفریقا را می‌بیند.

«کنگو» منطقه‌ای است در مرکز آفریقا که جنگل‌هایی استوایی به حجم دو میلیون مایل مکعب را در خود جا داده است و به گفته راوی این مجموعه در نگاه اول متروک وحشتناک و مکانی نامناسب برای زندگی به نظر می‌رسد اما بیشترین تراکم گونه‌های جانوری نسبت به هر نقطه دیگر قاره را در آن می‌توان دید. در این منطقه هر موجود زنده برای بقا باید بجنگد، از زنبورهایی که  عسل را زیر پوست درختان مخفی می‌کنند تا شمپانزه‌های باهوش که توانایی یادگیری دارند و یا گیاهانی که برای رسیدن به نور آفتاب  نبرد می‌کنند و همچنین مار پایتون خونسرد که با وجود غریزه مادری غیرمعمول او از هر یکصد بچه از تخم درآمده‌اش یکی بزرگ می‌شود. با این حال مدام صحنه‌های خارق‌العاده و شگفت‌آور در حیات وحش آن خلق می‌شود؛ مثلاً وقتی آبشار میوه درختان که در واقع نتیجه‌ی کار شمپانزه‌هاست به راه می‌افتد و جانوران مختلف را به پای درختان می‌کشاند یا شب‌هایی که قارچ‌های نایاب با آنزیم روشنی‌بخش نور می‌پراکنند. هر هکتار از جنگل سالانه ۱۹۰هزار لیتر آب تولید می‌کند که  این پدیده  آب و هوای خاص جنگل را پدید می‌آورد، ابرهایی جنگل را می‌پوشانند و شرایط اقلیمی سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و خشن‌ترین توفان رعد و برق با ۱۰۰ میلیون آذرخش در سال را بر فراز جنگل پدید می‌آورند تا باز هم به نوعی چرخه‌ی حیات ادامه یابد و زمان‌بندی طبیعت، جنگل را به تناوب به دریاچه تبدیل می‌کند و شکل‌های خاص حیات زیر آب، مانند پروانه ماهی را به وجود می‌آورد و ۴۵۰ میلیارد لیتر آب باران هزاران رودخانه را به سمت غرب اکوسیستم روانه می‌کند و رودخانه‌ی کنگو در جریان زهکشی مساحتی به وسعت کشور هندوستان، آب را به سمت غرب و به اقیانوس اطلس روانه می‌کند. تماشاگر در اینجا متوجه می‌شود که فیل‌ها راه‌سازان جنگل هستند و دهکده‌ی افسانه‌ای فیل‌ها با نام زنگابای واقعاً در دل جنگل وجود دارد و می‌بیند که گونه‌های مختلف جانوری و گیاهی چگونه نیاز متقابل یکدیگر را تأمین می‌کنند.

«دماغه»ی امید نیک جنوبی‌ترین نقطه‌ی قاره‌ی آفریقا محل ملاقات دو دریای بزرگ است و برخورد جریان گرم اقیانوس هند و سرد اقیانوس اطلس صحنه‌هایی شگفت‌انگیز در این نقطه ایجاد می‌کند. بعد از تماشای صحنه‌ی حماسی تقلای لاک‌پشت‌هایی که از زیر ماسه بیرون می‌آیند، ابرها را بر فراز کوه‌های موزامبیک می‌بینیم که یکی از مرطوب‌ترین نقاط جنوب آفریقا است و جنگل پروانه‌ها و حرکت میلیون‌ها جاندار این گونه به قله‌ی بی‌درخت کوه که چند هفته در سال، هر روز به مدت نیم ساعت ادامه دارد و باتلاق بزرگ، پلیکان‌ها، گربه‌ماهی، تمساح و شاه‌ماهی‌های بزرگ هم‌اندازه انسان و سفر زیارتی مرموز هر ساله‌ی شاه‌ماهی‌ها  و دیوار بلند سه‌هزار متری که سرزمینی خشک در پشت آن پدید آمده و «میز» جسد نهنگ که کوسه‌ها دورآن جمع می‌شوند و نگهداری پنگوئن‌ها از تخم به مدت ۱۰ روز زیر آفتاب و در دمای ۴۰ درجه و نبرد سوسک‌های میمونی برای رسیدن به شاهدخت طلایی در زمان باز شدن گل‌ها و رقص شادمانه‌ی غزال آفریقایی در میان پروانه‌ها و گله‌ی مرکب از ۵ هزار دلفین در اطراف نهنگ ۱۵ متری تا آن‌که به روستاییانی می‌رسیم که حامیان لاک‌پشت‌ها هستند…

در منطقه‌ی «صحارا»  در شمال آفریقا پیش از هرچیز، صحنه‌ای را می‌بینیم که انتظارش را نداریم: برف بالای کوهستان‌های اطلس مراکش و بوزینه بربری در این منطقه که راه برگشتی به سرزمین جنوبی ندارند و بعد به آفتاب صحرا می‌رسیم و طوفان ماسه و گورخر که سه روز بدون آب زنده می‌ماند و موش کور برهنه که توانایی دویدن در دو جهت را دارد و ساختار اجتماعی زندگی این گونه و مهاجرت میلیون‌ها پرستو و سراب و بیماری جنون ساخته‌ی خورشید توهم‌ساز و معجزه‌ی باران که هر سال یک یا دو بار رخ می‌دهد و استراتژی طبیعت و دانه‌هایی که تا صد سال برای جوانه زدن منتظر می‌مانند و بیابانی در لیبی که ۶ هزار سال پیش بزرگترین دریاچه‌ی جهان بوده و دورانی که تونس سرسبز بوده و نشانی از ساوانا در آثار باستانی شمال آفریقا و شترها، گوسفندان، بیابان سفید که به راهنمایی انسان نیاز دارند و تلاش سیزیفوس‌وار سوسک سرگین غلتان برای رساندن مدفوع شتر به جایی مرطوب و تکنیک واراونه غلتاندن این جاندار و چشمه‌های داغ آتشفشانی و جریان سردتر آب… تا مورچه نقره‌ای که پوششی چون لباس فضانوردان دارد و ارتباط حاصلخیزی جنگل‌های آمازون در جنوب آمریکا با آفریقا که نمایشی خیره‌کننده از توانایی‌های قاره بزرگ است.

در «آینده‌ی آفریقا» با اشاره به این‌که در ۵۰ سال اخیرتغییراتی بیش از تمام قرن‌های گذشته در منطقه ایجاد شده، به چالش‌های بی‌سابقه پیش روی این قاره و راه‌های محافظت از حیات وحش آفریقا پرداخته شده است. از بیشترین شکار کرگدن سیاه که به علت افکار خرافی طب سنتی چینی و ویتنامی شاخ آن از طلا گران‌تر شده و شکارچی‌هایی که نسل کرگدن‌های اوگاندا و رواندا را منقرض کرده‌اند و فقط ۶۰۰ کرگدن در کنیا باقی مانده به انسان‌هایی می‌رسیم که نقش محافظان این جانور را برعهده گرفته‌اند و بعد همزیستی ماسایی‌ها و شیرها و تبدیل دشمنان قدیم به حامیان جدید را می‌بینیم و ترکیب علم قدیم و جدید و این‌که چگونه معلم و شاگرد از هم غیرقابل تشخیص‌اند و تغییر فرهنگ نگهداری از حیوانات در قرن بیست‌و‌یکم. متوجه می‌شویم رشد سریع جمعیت انسانی و تبدیل زمین‌های طبیعی به مزرعه، نسل گوریل‌ها را در معرض انقراض قرار داده و ۷۰۰ گوریل باقی مانده که با خطر شکار و بیماری روبه‌رو هستند و فیل‌هایی را می‌بینیم که به فضای پرسه نیاز دارند و ابتکارات ساده‌ای مانند «زیرگذر فیل‌ها» در جاده‌ها برای نجات این جانوران و از میان رفتن برف روی کوه‌ها که اولین نشانه‌ی تغییرات اقلیمی است و میمون قهوه‌ای اتیوپی که به بالای کوه پناه برده و زنجیره‌ی درختکاری یازده کشور بین دو اقیانوس و کاشته شدن۸۰۰ میلیون نهال برای جبران قطع درختان جنگل‌های گرمسیری که باعث تغییر الگوی طوفان‌ها در آمریکا و اروپا شده است و کم شدن جمعیت لاکپشت‌های نر با گرم شدن هوا و تلاش‌های قهرمانانه ماهیگیرها که ۸۲۰۰ لاک‌پشت را نجات  داده‌اند و کارشناس ۸۳ ساله اکوسیستم‌ها به نام اد ویلسون که عاشق مورچه‌هاست…  قاره‌ی بزرگ آفریقا که به اندازه‌ی مجموع انگلستان، چین، ایالات متحده، هند، ژاپن و بخش بزرگی از اروپا وسعت دارد، همچنان چهل‌وپنج درصد زمین‌های کشت‌نشده جهان و بزرگترین بیابان دنیا را در خود جا داده است و توجه به آینده‌ی آن برای نسل بشر و زندگی روی کره‌ی زمین بسیار مهم است.

چشم در چشم آفریقا

در بخش «چشم در چشم آفریقا» در ده دقیقه‌ی پایان هر اپیزود (نسخه‌ی بریتانیایی مجموعه) با بخشی از تلاش‌های فرساینده و گاه خطرناکی که تیم تولید «آفریقا» برای رسیدن به داستان‌های جدید و غافلگیرکننده  از حیات وحش به مدت چهار سال با آن دست‌وپنجه نرم کرده است، روبرو می‌شویم از جمله این‌که مارتین کولبک فیلمبردار زندگی زرافه نامیبیا را چگونه دنبال کرد و سایمن بلیکنی دستیار تهیه‌کننده و ژوستین اوانز فیلمبردار و پل بریهم مشاور علمی رادیوهای کوچک برای استراق سمع گفت‌وگوی شبانه‌ی کرگدن‌ها تعبیه کردند یا ۷۵ باربر که وارد سفری خطرناک به مدت بیش از دو هفته در کوه‌های برف گرفته شدند و مارک دیبل فیلمبردار که یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های مستندهای حیات وحش را در خشکسالی کنیا ثبت کرده است و با یادآوری شرایطی که امکان دخالت را به او نداده، اشک در چشمش حلقه می‌زند. سفر چهار روزه به قلب «سیاره» کنگو مرموز و شرایط دشوار و پیچیده چالش‌زا در مکانی که «همه سعی می‌کنند شما را گاز بگیرند و خونتان را بمکند» و حمله‌ی فیل به درختی که فیلمبردار بالای آن پناه گرفته یا گروهی از فیلمسازان که سه هفته روی حرکت‌های مورچه کار کردند و گروهی دیگر که برای اندازه‌گیری سرعت حرکت تلماسه‌ها در مدت دو سال و نیم روزی یک عکس گرفتند تا ۱۴ ثانیه در سال ثبت کنند.

اما سازندگان این مجموعه آن‌قدر فروتنی به خرج داده‌اند که به خلاقیت‌های فوق‌العاده و نگاه زیبایی‌شناختی بی‌مانند خودشان هرگز اشاره مستقیم نکرده‌اند. تکنیک‌های سینمایی بی‌شماری که در این مجموعه برای ایجاد همذات‌پنداری، شخصیت‌بخشی و نمایش خلق‌وخوی به کار برده‌اند، آن‌ها را واقعاً به نوعی «رئالیسم جادویی» رسانده است؛ از نماهای ماکرو، تغییر زمان نمایش به شیوه‌ی اسلوموشن یا تک فریم و دور تند،  فیلم‌برداری زیر آب، حرکت‌های خاص دوربین، ترفندهای گرافیک، ترفندهای تدوینی و کاربست تقریباً تمام نظریه‌‌های تدوین و شگردهای منسوب به آیزنشتاین و فرمالیست‌های روس و کاربردهای خاص لانگ شات و نمای نقطه دید و نمای نزدیک چهره‌های بیانگر و پراحساس حیوانات، دیزالو و گاه جامپ کات، فشرده‌سازی دراماتیک، روایت موازی، تعلیق، دلهره، مسابقه زمانی، لحظه‌های دراماتیک و گاه غم‌انگیز و کاستن از تنش و پایان خوش گرفته تا موسیقی کاملاً متناسب و صداگذاری دقیق و گاه کنایه‌آمیز  مانند استفاده از موسیقی نزدیک به موسیقی متن «مأموریت غیرممکن» یا فیلم‌های جیمز باند برای شمپانزه هوشمند یا «والس گل‌ها»ی باله‌ی فندق‌شکن چایکوفسکی برای جست‌وخیز غزال‌های خوشحال یا پژواک ضربه‌ها در جنگ حیوانات و همزمان کردن واکنش پرنده با صدای رعد.

یکی از تکنیک‌های معمول سینمای مستند، گفتار روی تصویر در این مجموعه نیز به کرات مورد استفاده قرار گرفته و گاهی جلوه‌ای شاعرانه به خود گرفته است؛ دیوید اتنبرو از «جایی که آب با آسمان ملاقات می‌کند» می‌گوید یا این‌که «شرق آفریقا ممکن است بی‌رحم به نظر برسد، اما هیچ جای دیگری چنین فرصتی برای آنان‌که بخواهند درک کنند وجود ندارد» و «چه بخواهید و چه نخواهید، این نسل مسئول رساندن حیات وحش دنیا به دست نسل آینده است. این به معنای مراقبت از حیوانات و زمین‌هایی است که در آن زندگی می‌کنند، طوری که هنوز فضای کافی برای همزیستی همه‌ی حیوانات با انسان‌ها وجود داشته باشد». مستند تلویزیونی «آفریقا» سرشار از درس‌های زندگی است، درس‌هایی که اغلب بسیار لذتبخش هم هستند. کوچک بودن انسان در مقابل طبیعت یکی از  درونمایه‌هایی است که راوی هرگز به آن اشاره مستقیم نمی‌کند، اما تجربه‌ی عظمت خلقت از مواردی است که تماشاگر مجموعه‌ی مستند «آفریقا» خواه ناخواه خود را با آن روبرو می‌بیند.

تماشای مینی سریال مستند «آفریقا» در نماوا