مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

شخصیت‌های شاباش و دی جی در سریال مهمونی که یک گروه موسیقی تحت عنوان بی‌بندوبار را راه انداخته‌اند به ظاهر خوانندگانی پیش‌ پاافتاده و همه چیز خوان در یک تالار عروسی‌اند که از همان ابتدا ملتمسانه درخواست داشتند نزدِ آقای طهماسب بمانند زیرا به دیده‌شدنشان بهتر کمک می‌کند.

این شناسه اولیه از این دو کاراکتر یعنی دیده‌شدن به هر قیمتی سبب شده تا آن دو برای اینکه بهتر خود را بشناسانند و در دید بنشینند در کنار برخی از کارهایی که انجام می‌دهند ترانه‌هایی را به‌عنوان خیرمقدم برای مهمانان برنامه بخوانند.

این اقدام البته یک ترانه‌خوانی صرف نیست بلکه از منظری نمادین همسو کردن خود با افراد است. شاهد این ادعا قسمتی است که شاباش و دی جی کاراکتر روح را به‌عنوان عضو سوم گروه پذیرفته‌اند و پوشش سفید روح را برای لباس کار بر تن کرده‌اند.

این همرنگ جماعت شدن و سخن‌گفتن به خوشایند دیگران (ترانه خیرمقدم) شمایلی از انسان‌هایی نکته‌سنج و فرصت‌شناس را به این دو بخشیده و آنها را از پیله تک‌بعدی یک خواننده ساده خارج ساخته و در قامتی نمادین از یک گفتمان زیستی تحت عنوان رنگ عوض‌کردن پیاپی قرار داده است.

طراحی این دو شخصیت به‌گونه‌ای است که هم می‌توان از منظری نمادین به آنها نگریست و هم از برخی رفتارهای آنها برداشتی کنایی داشت. به‌واقع تأکید پیاپی آنها بر کلیدواژه دیده‌شدن شاید کنایه‌ای بر افرادی است که همواره تلاش دارند تا به هر نحوی خود را در کانون دید قرار دهند.

ایرج طهماسب و محسن کیایی در سریال مهمونی

از سوی دیگر اینکه شاباش و دی جی برای هر مهمان بر اساس شناسه‌هایی که دارد ترانه خیرمقدم آماده می‌کنند و می‌خوانند نشانه‌ای از تمایل کامل آن دو به همسویی و همرنگی است و این نکته بدین معناست که آن‌ها گاه هویت فردی و استقلال شخصیتی خود را فراموش می‌کنند و ترجیح می‌دهند در چارچوبی فرای باورها و بینش خود عمل کنند.

اما شناسه دیگری که می‌توان شاباش و دی جی را بر اساس آن تحلیل کرد سنگ بزرگ برداشتن است. آنها اگرچه قول می‌دهند که ترانه ویژه‌ای برای مهمانان طهماسب تهیه کنند اما حاصل کارشان یا یک آهنگ کلیشه‌ای و بارها خوانده شده است یا در نهایت آنچه تهیه می‌شود یک خوانش درهم‌ریخته و گنگ است که هیچ شوری برنمی‌انگیزد.

از منظری دیگر شاباش و دی جی گاه چنان احساس بزرگی می‌کنند که تصور دارند کارشان تک و ویژه است و ازاین‌رو تلاش می‌کنند تا ضمن تبلیغ گروه خود و دعوت از همه برای عضویت در آن، به افراد مختلف شیوه خواندن را نیز آموزش دهند به‌مانند قسمتی که آنها تلاش دارند تا به نوروز آموزش خواندن بدهند و صحبت از دیافراگم و استفاده درست از حنجره می‌کنند اما وقتی مورد پرسش آقای طهماسب قرار می‌گیرند از پاسخگویی ناتوان هستند.

در این مجال آنها تصویر افرادی مدعی را یادآوری می‌کنند که در لاف‌زنی و گنده‌گویی شهره عالم هستند اما وقتی پای عمل می‌رسد عقب می‌نشینند و مخفی می‌شوند. درعین‌حال نباید این نکته را فراموش کرد که در لایه ظاهری تحلیل، طراحی کاراکترهای شاباش و دی جی اشارتی به موسیقی زیرزمینی نیز هست که البته در قیاس با دیگر جلوه‌های نمادین و کنایی در شخصیت‌پردازی این دو، وجه موسیقایی آنها کمتر موردنظر واقع می‌شود.

تماشای سریال مهمونی در نماوا