خطر لو رفتن داستان
سامان سالور
کارگردان فیلم سه کام حبس ، جز آن دسته از فیلم‌سازان ایرانی است که پیرو هیچ جریان مشخصی در سینما نیست و همیشه کار خودش را می‌کند. یک‌بار فیلم تجربی و جمع‌وجور می‌سازد و یک‌بار فیلمی پرستاره و جنجالی. اما آنچه سینمای سالور را متمایز می‌کند، نگاه او به انسان و روابط او در جامعه است. سالور مصائب و مشکلات اجتماع را در جامعه‌های کوچک به تصویر درمی‌آورد و با آدم‌هایی که مینی‌مالی از زندگی بزرگ‌تر هستند قصه می‌گوید.
سالور با «ساکنین سرزمین سکوت» وارد سینما شد و با «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» توانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند. فیلمی کاملاً تجربی و مستقل، که نگاهی متفاوت به روابط انسانی عرضه می‌کند. «سیزده 59» و «تمشک» در زمره آثار اخیر و متفاوت‌تر سالور قرار دارند. اولی روایتی متفاوت اما جذاب از زندگی جانبازان بعد از پایان جنگ تحمیلی ارائه می‌کند و دومی موقعیت دشوار پیچیده‌ای پیرامون مشکل بچه‌دار شدن و نشدن را به تصویر درمی‌آورد و در لایه‌های زیرین روایتش به تقابل زندگی و مرگ می‌پردازد.

همچنین بخوانید:
نقد فیلم سه کام حبس – کلکسیونی از آسیب‌های اجتماعی

شروعی جذاب و درگیرکننده

سه کام حبس

سه کام حبس آخرین ساخته سامان سالور است که حداقل در قصه‌گویی و همراه کردن مخاطب از کار قبلی او یعنی «تمشک» به‌مراتب بهتر و قوی‌تر است و بی‌شک گامی مهم و روبه‌جلو در سینمای سالور محسوب می‌شود. همان‌طور که از نام فیلم برمی‌آید، تم اصلی روایت سه کام حبس اعتیاد است. اما سالور با دقت و هوشیاری، بیننده را در نیمه اول فیلمش همراه می‌کند و ماجرای اعتیاد شخصیت اول مردش را ناگهان و همچون پتکی بر سر او می‌کوبد و او را کاملاً در شرایط کاراکتر زنش قرار می‌دهد.
سه کام حبس ماجرای زوج جوانی است که باکارهای خرد و کوچک، در آرزوی رسیدن به زندگی باثبات و بهتری هستند. نسیم ( پریناز ایزدیار) عروسک درست می‌کند و ترشی خانگی تهیه می‌کند و همسرش، مجتبی (محسن تنابنده) در کار پخش لوازم یک‌بارمصرف است. نسیم و مجتبی با دختر نوزادشان زندگی خوب و ساده‌ای دارند و نشانه‌هایی روشن از آینده در این زندگی جاری است که هردو را امیدوار می‌کند. اما تصادف مجتبی، نسیم را با حقایقی در زندگی‌اش روبرو می‌کند، آینده را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد و رابطه نسیم و مجتبی را به تاریک‌ترین روزهایش می‌رساند.

محسن تنابنده پریناز ایزدیار

سه کام حبس شروع جذاب و درگیر کننده‌ای دارد. ریتم خوب و حوادث کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیتی که سنگ بنای ادامه روایت را می‌گذارند، بیننده را به زندگی نسیم و مجتبی می‌برد و تصویری روشن از این زندگی ارائه می‌کند. سالور موفق می‌شود، زندگی زناشویی دو کاراکترش را زنده و قابل‌باور از آب درآورد. او در این تصویر به کلیشه‌های مرسوم رو نمی‌آورد و روابط نسیم و مجتبی را شبیه ملودرام‌های آبکی به بیننده عرضه نمی‌کند. این رابطه جذاب و واقعی چیزی است که در نیمه اول سه کام حبس بیننده را همراه می‌کند و او را برای تماشای اتفاقات بعدی مشتاق نگه می‌دارد.
با وقوع تصادف، درام به اوج می‌رسد. سالور با نشان دادن حال‌وروز مجتبی، بیننده را یکسره در شوک فرومی‌برد و این‌چنین است که او کاملاً با کاراکتر نسیم هم ذات پنداری می‌کند. به‌علاوه داستانک‌های جذاب و کاراکترهای فرعی که به پیشبرد درام کمک می‌کنند، ریتم روایت را حفظ می‌کنند و دنیایی واقعی اما سراسر آشوب و هرج‌ومرج را پیش روی بیننده قرار می‌دهد.

ادامه‌ای بی ریتم و آزاردهنده

سه کام حبس

اما بعد از نقطه اوج، سه کام حبس کاملاً سقوط می‌کند. فیلم از ریتم می‌افتد و منطق دراماتیک دچار مشکل می‌شود. بیننده چرایی تصمیم پر ریسک و خطرناک نسیم را زیر سؤال می‌برد و به همین جهت از همراهی او مانند نیمه اول بازمی‌ماند. داستانک‌ها، جذابیتشان را از دست می‌دهند و کاراکترهای جذاب فرعی که در نیمه اول دیده بودیم به کلیشه‌هایی تلویزیونی تبدیل می‌شوند.
از سوی دیگر، نیمه اول سه کام حبس با یک معضل و مشکل مشخص مواجه هستیم و همین تک‌موضوعی به فیلم‌ساز فرصت می‌دهد، ابعاد مختلف فضای داستانی‌اش را بشکافد و موقعیت بغرنج به وجود آمده را به‌خوبی تحلیل کند. آنچه در این نیمه می‌بینیم، جهان داستانی قابل‌باور و درعین‌حال جذاب است. اما نیمه دوم، سالور با واردکردن همه بدبختی‌ها و مصیبت‌هایی که در سینمای اجتماعی دیده‌ایم، تمرکز قصه‌اش را از دست می‌دهد و با نمایش این حجم از مشکلات اجتماعی، بیننده‌اش را آزار می‌دهد و او را وامی‌دارد یک‌قدم از داستان دور شود تا فاصله‌اش با این جهان داستانی جدید را حفظ کند.
هرچه روایت جلوتر می‌رود، سیر حوادث در مسیر دیوانه‌وارتری قرار می‌گیرد. سالور که سعی کرده به‌واسطه گره اصلی روایتش، به فراگیری اعتیاد و قربانیان آن نگاهی داشته باشد، به‌یک‌باره سرنخ روایت را گم می‌کند و با پرسه زدن این‌سو و آن‌سوی شهر، فقط گزارشی از همه ناملایمات زندگی اجتماعی ارائه می‌دهد که بیننده می‌تواند با خواندن صفحه حوادث هم به همان تصویری برسد که سالور سعی دارد به نمایش درآورد.

نمادپردازی در کنار بازی های درخشان

محسن تنابنده

به‌علاوه، سالور با نمادپردازی قصه‌اش را می‌آراید. نمادهایی که آن‌قدر آشکار و رو هستند که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند بیننده را با چالشی جدی روبرو کند. بالا زدن فاضلاب خانه، خبر از رو شدن بعد پنهان و کثیف زندگی مجتبی می‌دهد و قدم زدن نسیم در این کثافت نشان می‌دهد که او هم در این منجلاب شریک است. جدایی نسیم از حلقه ازدواجش، درست زمانی رخ می‌دهد که او معنای واقعی زندگی مشترکشان را زیر سؤال می‌برد. درنهایت حلقه ازدواج برمی‌گردد، اما نسیم حالا عوض‌شده است و زن خوشحال ابتدای فیلم نیست. او حلقه را پس می‌گیرد، اما می‌داند که هیچ‌چیز مثل قبل نخواهد بود.
با همه این‌ها، سه کام حبس به‌جز نیمه اول پر افت‌وخیز و غافلگیری به‌موقع و به‌قاعده ای که دارد، از بازی محسن تنابنده و پریناز ایزدیار هم بهره‌مند‌است. ایزدیار را بی‌شک باید ستاره زن نسل جدید سینمای ایران نامید. او بااینکه در این چند سال نقش‌های مشابهی داشته است، اما به‌هیچ‌وجه تکراری نمی‌شود. ایزدیار به‌خوبی پستی‌وبلندی‌های نقشش را درک کرده و با یک بازی جذاب و روان، با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. بحران روحی کاراکتر نسیم به لطف بازی ایزدیار است که چنین تأثیرگذار به نمایش درمی‌آید.

فیلم سینمایی سه کام حبس

تنابنده هم درخشان است. او در سه کام حبس از اغراق و زیاده‌روی در اجرا دور می‌ماند و با تصویری منطقی، بیننده را مجاب می‌کند مجتبی را با همه اشتباهاتش دوست داشته باشد. تنابنده به درجه‌ای از بازی فیزیکی قوی رسیده است که می‌تواند مخاطب را شوکه کند و حتی او را بترساند. اما از بازی احساسی هم بازنمی‌ماند و عشقش به همسرش و تلاشش برای درست کردن باتلاقی که خودش ایجاد کرده است، قابل‌باور و واقعی به نظر می‌رسد.
باری، سه کام حبس یکی از بهترین آثار سالور تا به امروز است. مسیر فیلم‌نامه و سیر تحول شخصیت‌ها، حرکتی نو در سینمای اجتماعی ایران است. آنچه سه کام حبس را از تبدیل‌شدن به یک اثر درخشان بازمی‌دارد، عدم توازن در لحن و بمباران کردن مخاطب با انبوهی از مشکلات اجتماعی است. موضوعی که بیش از آنکه تأثیرگذار باشد، فقط آزاردهنده است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.