باران کوثری یکی از چهره‌های مهم نسل سوم از بازیگران سینمای بعد از انقلاب است. دختری که در خانواده‌ای سینمایی به‌دنیا آمد. پدرش، جهانگیر کوثری تهیه‌کننده سینما و مجری تلویزیون بود و مادرش رخشان بنی‌اعتماد از مهم‌ترین کارگردانان زن تاریخ سینمای ایران.
بنا بر بزرگ شدن در این خانواده، باران کوثری خیلی زود جلوی دوربین قرار گرفت و البته برخلاف تصور، اولین فیلمی که در آن بازی کرد نه اثر مادرش بود و نه فیلم پدر. هرچند حضور در بهترین بابای دنیا‌ ساخته داریوش فرهنگ، با هماهنگی کامل آنان صورت گرفت.
مهم‌ترین حضور باران در کودکی اما در شماری از بهترین فیلم‌های بنی اعتماد یعنی نرگس، روسری آبی و بعد زیر پوست شهر اتفاق افتاد. در این میان در زیر پوست شهر در نقش مکمل ظاهر شد و بیش از پیش خود را نشان داد.
اما باران کوثری که امروز می‌شناسیم، به عنوان یک بازیگر بالغ و مستقل از سه فیلم رقص در غبار اصغر فرهادی (که در آن‌جا نوجوان است.)، برگ برنده (از اولین فیلم‌هایی که در آن نقش قهرمان فیلم را بازی می‌کند.)، خوابگاه دختران (یکی از اولین فیلم‌های کمی ترسناک و غیر خنده‌دار سینمای ایران) شروع می‌شود.
او در طول این سال‌ها فیلم‌های زیادی بازی کرده است. یکی از بارزترین ویژگی‌های کارنامه او همین تنوع و تفاوت نقش‌هایی است که به ایفایشان پرداخته و حتی گریم‌های متنوع و متفاوتی که در فیلم‌های مختلف روی صورتش پیاده شده است.
او همچنین حواشی زیادی را هم پشت سر گذاشته. از دوران پرشور جوانی‌اش و کشیدن لپ پدر در نشست مطبوعاتی فیلمشان در جشنواره فجر بگیرید تا فعالیت‌های جدی سیاسی و ممنوع‌التصویری طولانی مدتش که در صدا و سیما کماکان هم ادامه دارد.
به بهانه تولد باران کوثری هفت کاراکتر خاصی را که او نقششان را بازی کرده، را مرور کرده‌ایم.

همچنین بخوانید:
ده نقش‌آفرینی برتر باران کوثری

عرق سرد

عرق سرد

عرق سرد ساخته سهیل بیرقی را بی‌اغراق می‌توان مهم‌ترین بازی باران کوثری دانست. چه کاراکتری که نقشش را بازی می‌کند و اهمیت به‌روز اجتماعی و اخلاقیش و چه بازی او و سختی‌هایی که برای ایفای نقش متحمل می‌شود، بسیار مهم به‌‌نظر می‌رسد.
او نقش بازیکن تیم ملی فوتسال بانوان را بازی می‌کند که به‌دلیل تحجر فکری و لجبازی همسرش نمی‌تواند تیم را در مسابقات حساس آسیایی همراهی کند. چراکه همسرش اجازه خروج به او نمی‌دهد. کاراکتری که مابه‌ازای واقعی در بطن جامعه دارد. به‌هرحال عقاید زن‌آزادخواهانه باران کوثری با این فیلم بسیار هماهنگ است و بازی بسیار طبیعی هم ارائه می‌دهد. انگار که کاراکتر را با عمق قلبش احساس و درک کند.
او برای بازی در این نقش مقدار زیادی وزن کم کرد و لاغر شد تا هیکلش به یک فوتسالیست آماده بخورد و خب مسلما کار با توپ را هم کمی تمرین کرده است. چک پایانی فیلم که در گوش همسرش فرود می‌آید، به‌یادماندنی است.

عصبانی نیستم

عصبانی نیستم باران کوثری

عصبانی نیستم که سال‌های طولانی را در توقیف به‌سر برد و به‌تازگی اکران شد هم یکی از بهترین فیلم‌هایی است که باران کوثری در آن به نقش‌آفرینی پرداخته. باز هم هم‌خوانی مواضع سیاسی فیلم با مواضع شخصی خود بازیگر، مهم‌ترین عامل حضور او در این فیلم بوده است. زوج او و نوید محمدزاده به‌خوبی باهم خو گرفته‌اند و شیمی بینشان هر تماشاگری را شیفته عاشقانه‌ای که میان آن‌ها در جریان است می‌کند.
عاشقانه میان نوید و ستاره همان‌قدر که شبیه به عشق‌های اساطیری ست، واقعی هم هست. اگر هم‌سال زوج فیلم باشید و عشق را در بستر سال‌های اخیر تجربه کرده باشید این واقعی بودن را خوب می‌فهمید. برخلاف اغراق‌های جاری در فیلم، آنچه میان نوید و ستاره اتفاق می‌افتد محسوس و قابل‌لمس است. بازهم انگار که از تجربیات شخصی کارگردان برآمده باشد. بهترین، تأثیرگذارترین و خاطره‌انگیزترین لحظات فیلم‌های درمیشیان، لحظات عاشقانه فیلم‌هایش هستند که ثمره همان شیمی و تلاش شخصی بازیگران است. آنجا که کارگردان درمانده و رانده‌شده از جامعه به عشق پناه می‌آورد و قهرمان فیلم به آغوش معشوق.
پرسه‌زنی‌های باران کوثری و بابک حمیدیان در «بغض» و هر صحنه دو نفره میان نوید و ستاره در عصبانی نیستم، احتمالا بزرگ‌ترین دستاوردهای فیلم‌سازی باران کوثری و درمیشیان هستند.

من مادر هستم

من مادر هستم باران کوثری

یکی از جنجال برانگیزترین فیلم‌هایی که کوثری در سال‌های اخیر در آن حضور یافت و از پرده سینماها پایین کشیده شد. باران کوثری یکی از ساختارشکنانه‌ترین نقش‌هایش را در این فیلم بازی کرده است. او نقش یک قربانی تجاوز را بازی می‌کند که می‌خواهد از دوست صمیمی پدر که او را عمو صدا می‌کند انتقام بکشد.
فریدون جیرانی که استاد ساخت تریلرهای روانی و خلق قهرمانان روان‌پریش یا مجنون است، از باران کوثری در من مادر هستم یک جنون‌زده درست و درمان بیرون می‌کشد. بازی باران کوثری در این فیلم از تجربیات ویژه اوست. تماشاگر کمتر تصویری را از او به خاطر دارد که چنین مغموم، مظلوم و درهم‌شکسته باشد. جالب است که او در این‌جا نقش یک دختر نوزده ساله را بازی می‌کند با وجودیکه سنش در زمان ساخت فیلم بسیار بیشتر از این‌ها بوده است.

کوچه بی‌نام

کوچه بی‌نام باران کوثری

دختر شیطان و شر و شوری که مهارش کار هرکسی نیست. یکی از شخصیت‌های متفاوتی که باران کوثری به ایفای نقشش پرداخته است. دختری شیطان که همه سعیش اینست که مد روز باشد و از زندگی لذت ببرد و به‌عنوان یک دختر جوان همه لذایذ و تجربیات یک جوان بالاشهری را پشت سر بگذارد. باوجودیکه در خانواده‌ای با وضع معیشتی معمولی و حتی ضعیف زندگی می‌کند اما شکل و شمایلش را شبیه به دختران آنچنانی بالاشهری درست می‌کند و ادبیاتش هم حتی ناز و ادایی دارد که ربطی به طبقه‌ش ندارد، همانطور که مردی که با او در رابطه است هم هیچ ربطی به مختصات زندگیش ندارد.
اما در کنار این اصرار دختر به مدروز و شیک و باکلاس بودن، او یک روی پایین شهری دارد که گاهی می‌زند بالا و دیگر دوست و غریبه نمی‌شناسد. یک زبان تند و طعنه‌آمیز که در دعواها و جدل‌های خانوادگی مجال بروز می‌یابد و روحیه‌ای پسرانه و وحشی که اجازه نمی‌دهد هرکس هرطور دلش می‌خواهد با او رفتار کند.
او یک دختر عام و معمولی است و البته از معدود دختران عام و معمولی این چنینی که باران کوثری نقشش را بازی کرده. گریمش با آن موی فوکول‌دار، شال پلنگی‌اش و شکل آدامس جویدنش از ویژگی‌های بارزی هستند که این کاراکتر را در ذهن تماشاگر می‌نشاند.

دایره زنگی

دایره زنگی سینمای ایران باران کوثری

برخلاف همه فیلم‌های دیگر که دختران را معصوم و جامعه را گرگ می‌کنند، شیرین در دایره زنگی تبدیل به پارودی دختران زن‌آزادخواه آن سال‌ها می‌شود. دختری که تماشاگر در تمام طول مدت فیلم با او همذات‌پنداری می‌کند و بهش علاقمند می‌شود، در نهایت دزد و بزهکار و حتی فاحشه از آب درمی‌آید.
دایره زنگی یکی از آن فیلم‌های کمدی درام خاص اما کم تحویل گرفته‌شده سینمای ایران است و کاراکتر دختری که خلق می‌کند یک نمونه منحصربه‌فرد! کاراکتری که خلاف جهت کاراکترپردازی در شکل معمول سینمای ایران حرکت می‌کند. باران کوثری در دوران اوج کار خود در نقش شیرین بازی کرد و انرژی‌اش، انرژی شیرین را دوچندان می‌کند.
ضمن اینکه به خوبی از پس درآوردن معصومیت و مظلومیت خاص شیرین برآمده، همانطور که در صحنه‌ای که در ماشین پسر یکی از همسیه‌ها می‌گذرد، از پس نمایش دریغ و خلا مواجهه یک فاحشه با مردی درست که قصد دست درازی به او را نداشته به خوبی برمی‌آید.

خون بازی

خون بازی باران کوثری

خون بازی در کارنامه کاری باران کوثری حکم همان نقطه‌ی بزرگ پیشرفت و سکوی پرتاب را دارد که مناسبات حضور این بازیگر در سینمای ایران را به‌شکل کلی تغییر می‌دهد. بعد از بازی در خون بازی است که سینمای ایران باران کوثری را جدی می‌گیرد. هرچند پیش از این در تقاطع خود را به اثبات رسانده اما با حضور همزمان در خون بازی و روز سوم در دو نقش کاملا متفاوت و البته سخت، جای پای خود را بسیار محکم‌تر از پیش می‌کند.
دختر معتاد در سینمای ایران زیاد نداشتیم و در سینمای بعد از انقلاب بسیار کم داشته‌ایم. در این میان باران کوثری خون بازی و طناز طباطبیی صداها و مرهم را می‌توان مهم‌ترین آنان دانست.
باران کوثری خشونت و بی‌طاقتی یک معتاد در آستانه ترک کردن و نسخی و خماری کشیدن را به‌خوبی به تماشاگر منتقل می‌کند. سکانسی که در ماشین ساقی نشسته و می‌خواهد مواد بگیرد و ساقی قصد دارد او را برای شب با خود ببرد، تلخ و به‌یادماندنی است.

رقص در غبار

رقص در غبار باران کوثری

اولین فیلم مهم و جدی‌ای کارنامه کاری باران کوثری ساخته اصغر فرهادی. او در رقص در غبار نقش یک دختر بچه نوجوان و کوچک را بازی می‌کند که مادرش یک فاحشه است. مادر او می‌خواهد با پسری ترک که عاشق اوست ازدواج کند. آن‌ها عقد می‌کنند اما خانواده پسر با فهمیدن چیزهایی از گذشته زن، مرد را تحت فشار می‌گذارند که از زن جدا شود. طلاق جاری می‌شود.
حضور باران کوچک در این فیلم کم و اندک است. در اوایل فیلم حضور پررنگی دارد اما به‌مرور با متمرکز شدن داستان روی مرد و تلاشی که باید بکند تا مهریه زن را بعد از طلاق بدهد، به حاشیه می‌رود و از فیلم خارج می‌شود.
حضور او در این فیلم هرچند اندک است اما گیرا و بسیار معصومانه است و همین آن را ویژه می‌کند. ضمن اینکه دختر یک فاحشه بودن در نوع خودش غریب و عجیب است، انگار فرهادی در نگارش دایره زنگی و خلق کاراکتر شیرین آن فیلم گوشه‌چشمی هم به این دخترک معصوم رقص در غبار داشته است. انگار که ادامه این باران کوچک را سال‌ها بعد در فیلم دیگری ببینیم.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.