مجله نماوا، ایلیا محمدی‌نیا

 فیلم «فیبلمن‌ها» (The Fabelmans) تازه‌ترین اثر کارگردان شناخته شده سینما استیون اسپیلبرگ، بیش از آنکه فیلمی درباره او یا آنچه که نقل می‌شود قصه‌ای نیمه‌اتوبیوگرافی از زندگی اسپیلبرگ باشد درباره حقیقت و جادوی تصویر وسینماست که چگونه می‌تواند همچون چراغ قوه‌ای در دل تاریکی حقیقت را بیابد و در معرض دیدگان آدمی قرار دهد. (جایی از فیلم سام وقتی به توصیه پدرش برای بهبود حال مادر تلاش می‌کند از دل راش‌های کمپ خانوادگی در جنگل تصاویری را کنار هم قرار دهد پی به راز بزرگی فی‌مابین مادرش متزی و همکار پدرش بنی که او را عمو صدا می‌زند می‌برد) و در عین حال اینکه تصاویر چگونه می‌توانند حقیقت را آنگونه که دوست داریم جعل کرده به نمایش بگذارد آنگونه که آدمی ببیند و بپذیرد. (جایی در فیلم وقتی سام به جهت شرایط کاری پدر مجبور به مهاجرت و زندگی در کالیفرنیا می‌شود در دبیرستان با چاد و دوست زورمند او لوگان ناخواسته درگیر می‌شود، سام فیلمی درباره کمپ کنار دریا با بچه‌های دبیرستان می‌سازد و در آن لوگان را به شکلی دور از حقیقت تبدیل به قهرمانی دست نیافتنی در والیبال می‌کند حال اینکه او در والیبال صرفا بازیکنی معمولی است، اما در دو و میدانی قهرمانی بی‌تهدید محسوب می‌شود). سام در پاسخ به اعتراض لوگان که چرا او را در شمایل قهرمانی دست نیافتنی و غیرواقعی در والیبال به تصویر کشیده می‌گوید «این کار را کردم که ۵ دقیقه با من درست رفتار کنی». البته سام نخستین بار نبود که تصاویر را آنگونه که دلخواهش بود یا به عبارت درست‌تر آن، آنگونه که مصلحت می‌دید کنار هم قرار می‌داد. او در تصاویر کمپ جنگلی به واقعیت هولناک روابط غیرمعمول مادر و بنی پی می‌برد، اما در تدوین نهایی آن بخشی از حقیقت تصویر را آگاهانه سانسور می‌کند تا خانواده به مصلحت او آن چیزی را ببینند که او صلاح دانسته است.

اما آنچه از همه این‌ها در فیلم اسپیلبرگ برای دوست‌داران سینما یعنی کسانی که در این حوزه علاقه‌مند به فعالیت هستند می‌تواند حائز اهمیت باشد چگونگی فرایند شکل‌گیری فیلمسازی است که توانست بخشی انکارناپذیر در سینما را معنا ببخشد. در سکانس افتتاحیه فیلم نمایی بسته از سامی را می‌بینیم که نگران نخستین تجربه فیلم دیدن عمرش بر پرده سینما است چرا که هیچ تصویر ذهنی از آن ندارد خاصه آنکه آنچه که قرار است با آن مواجه شود در دل تاریکی اتفاق می‌افتد. نوع مواجهه متفاوت خانواده با سامی در شکل‌گیری شخصیت او برای علاقه‌مند شدن به سینما بسیار حائز اهمیت است. پدرش(برت) که تعمیر کار تلویزیون است و تکنیسین الکترونیک، شیوه ۲۴ فریم در ثانیه و مفهوم «تداوم دید» را در سینما برای او شرح می‌دهد. اما مادر سامی(متزی) که خانه‌داراست مفهوم دیگری را به او می‌آموزد؛ اینکه « فیلم‌ها رویا هستند». چگونگی صحنه تصادف قطاربا ماشین اما برای سامی چیزی فراتر از فیلم دیدن است.او می‌خواهد رویای خود را نه با دیدن که با ساختن سامان دهد.اگرچه پدر قطار برقی را برای او می‌خرد که جنبه سرگرم‌سازی او را اغنا ببخشد اما این مادرش متزی است که با یک دوربین ساده ۸ میلیمتری کمک می‌کند او صحنه تصادف فیلم را بازسازی کند تا پای در دنیای رویاسازی خود بگذارد. نخستین قربانی همین نگرش متزی است، اما به نظر می‌رسد مشکلی با برملا شدن آن ندارد. چیزی که سال‌ها امکان گفتنش را نداشت، اما تصاویر آن را ممکن ساختند.

«فیبلمن‌ها»‌ی اسپیلبرگ ادای احترامی به سینما و خانواده محسوب می‌شود اگر چه تصاویر در نگاه نخست باعث بروز بحران‌هایی در خانواده می‌شود، اما فیلم نشان می‌دهد تصاویر آنچه که بودند و هستند را نشان می‌دهند بدون سانسور، اما این آدمی است که بر مبنای مصلحت و سلیقه بر حقیقت پرده می‌کشد.

تماشای «فیبلمن‌ها» در نماوا