مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

وقتی روزنامه‌نگاران، جودی کانتور و مگان تویی، اولین بمب خبری خود درمورد هاروی واینستین، تهیه‌کننده بدنام هالیوود را اکتبر ۲۰۱۷ در نیویورک تایمز منتشر کردند، افشاگری آن‌ها که بعدها برنده جایزه پولیتزر شد، شامل هشت شاکی مختلف بود. از برخی از آن‌ها نام‌ برده شد (مانند اشلی جاد، بازیگر یا لورن مدن، کارمند سابق شرکت میرامکس)، درحالی‌که بعضی دیگر ترجیح دادند داستان خود را بگویند، اما ناشناس بمانند.

جهت‌یابی سطوح دلگرمی هر یک از شاکیان، وقتی صحبت به اشتراک گذاشتن داستان‌هایشان شد، کلید روند کاری کانتور و تویی بود. پنج سال بعد، درحالی‌که داستان پشت تحقیقات آن‌ها در قالب فیلم آتش‌افروز «به نقل از او» (She Said) به کارگردانی ماریا شرادر، به پرده بزرگ راه پیدا کرد، همان اندازه احتیاط و مراقبت، در جلو و مرکز باقی ‌مانده است. همین‌طور جستجوی ادامه‌دار برای رسیدن به حقیقت.

زوئی کازان و کری مالیگان

اولین فیلم انگلیسی‌زبان کارگردان آلمانی، مانند زنانی که الهام‌بخش فیلم او بودند، ریشه در میل به صحت و صداقت دارد و این کار چنان متفکرانه انجام شده است که «به نقل از او» را یک سر و گردن بالاتر قرار می‌دهد.

همان‌طور که کارگردان توضیح می‌دهد، مسیر کلی تولید، «دعوت از آدم‌ها برای مشارکت و البته پذیرش تصمیم فردی هر کس برای میزان مشارکت یا مشارکت نکردن، یا حتی فقط در حد یک صدا.» بود.

ایده‌ فیلم را اولین بار دیدی گاردنر، تهیه‌کننده دنبال کرد که از نزدیک با کانتور و تویی (که در فیلم نقش آن‌ها را به ترتیب زوئی کازان و کری مالیگان بازی می‌کنند) همکاری کرده بود، حتی پیش‌ازاین که شرادر وارد پروژه شود. او پیش بازماندگان مختلف رفته بود تا ببیند تمایل دارند داستان‌های خود را در فیلم به اشتراک بگذارند و اگر دارند تا چه حد می‌خواهند مشارکت کنند.

تعدادی از نام‌ها و داستان‌های واقعی زنان در فیلم استفاده شده است (مانند زلدا پرکینز که نقش او را سامانتا مورتون بازی می‌کند و روونیا چیو با بازی آنجلا یئو)؛ از برخی ستارگان جسور نام برده می‌شود، اما خودشان هرگز ظاهر نمی‌شوند (مانند رز مک‌گوان که نقش مهمی در به زیر کشیدن واینستین داشت، اما فقط به‌واسطه کار کیلی مک‌کوایل، صداپیشه در فیلم ظاهر می‌شود). گوئینت پالترو در فیلم حضور فیزیکی ندارد، اما بازیگر برنده اسکار برای «شکسپیر عاشق»، در یک صحنه تماس تلفنی مهم، صدای خودش را مشارکت داد.

و بعد اشلی جاد که در یک اقدام کاملاً شگفت‌انگیز، خودش با بازی در فیلم از آن حمایت کرد. برای شرادر، استفاده از جادِ واقعی برای بازی در نقش جادِ واقعی، صداقتی باورنکردنی به فیلم اضافه کرد و فرصت ریختن دیوار چهارم بین تماشاگر و فیلم را فراهم آورد.

شرادر می‌گوید: «خیلی جالب است که این توافق بین فیلم و تماشاگر شکسته شود و این چیزی بود که به اشلی گفتم: “اگر این کار را بکنی، این صحنه توست. تو مسئول نحوه اجرای اشلی جاد هستی.” فوق‌العاده بود. وقتی اولین بار فیلم را در نیویورک نمایش دادیم، او به تماشاگران گفت این تصمیم برایش آسان بود و احساس می‌کرد تصمیم معتبری است.»

مانند خیلی از افراد در صنعت سینما، شرادر می‌گوید مدت‌ها قبل از گزارش نیویورک تایمز (و تحقیقات رونان فارو در نیویورکر که بلافاصله دنبال شد) شایعاتی درمورد واینستین شنیده بود، اما در هالیوود شایعات زیاد است. به‌علاوه، او هرگز با واینستین کار نکرده بود؛ او حتی این مرد را از نزدیک ندیده بود! که خوب، دیده بود.

شرادر به یاد می‌آورد: «البته که هاروی واینستین را می‌شناختم، ولی فکر می‌کردم هیچ‌وقت او را ندیده‌ام، اما همکار عزیزم، یولیانه کوهلر اشتباه من را تصحیح کرد. او گفت: “تو او را دیده‌ای. ما با هم در بار نشسته بودیم” (در مراسم گلدن گلوب سال ۲۰۰۰) و من گفتم: “نه، یادم نمی‌آید. نیک نولتی را یادم هست که خیلی مست بود و یادم می‌آید سیگورنی ویور را در دست‌شویی دیدم و خیلی ‌خوب به یاد دارم که با کورتنی لاو سیگار ‌کشیدم!»

به نظر می‌رسد واینستین در تمام آن سال‌ها تأثیر چندانی بر شرادر نداشت، اما گزارش تویی و کانتور؟ آن گزارش او را گیر انداخت.

او می‌گوید: «یک روز پس ‌از انتشار مطلب نیویورک تایمز، آن را در یک روزنامه آلمانی خواندم، بنابراین خبر بلافاصله به کشور ما رسید. به این فکر می‌کردم که تأثیری خواهد داشت یا نه و بعد دیدیم که داشت. ما شاهد آن بودیم؛ و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌های بعد هم همین‌طور. فوراً در محل کار درگیر گفت‌وگوهای زیادی شدم.»

ماریا شرادر، زوئی کازان و کری مالیگان

در تابستان ۲۰۲۰، تنها چند هفته پس از اولین نمایش سریال پرطرفدار «غیر ارتدکس» به کارگردانی شرادر در نتفلیکس، گاردنر با او تماس گرفت. این دو در زوم درمورد پروژه‌های مختلف گپ زدند. شرادر به‌زودی فیلم کمدی «من آدم تو هستم» را کارگردانی کرد که در جوایز اسکار ۲۰۲۱ نماینده آلمان در بخش بهترین فیلم بلند بین‌المللی بود.

زمستان آن سال، گاردنر مجدداً از شرادر خواست در زوم با هم حرف بزنند. شرادر می‌گوید: «دیدی این بار کمی دقیق‌تر درمورد پروژه توضیح داد. او گفت: “من اینجا با همکارهایم صحبت کردم. ما کار تو را دیدیم و تصمیم گرفتیم. اگر این را پروژه را می‌خواهی، مال تو.”»

این یک درخواستِ مایه مباهات برای شرادر و همچنین یک تغییر مسیر بزرگ در روش کاری معمول او بود. او نویسنده یا همکار نویسنده همه فیلم‌های قبلی‌اش بود؛ ضمن این که در اتاق نویسندگان «غیر ارتدکس» خیلی فعال بود، اما فیلمنامه «به نقل از او» ربکا لنکیه‌ویچ، از قبل به‌خوبی شکل گرفته بود، عمیقاً روی آن تحقیق ‌شده بود و آن‌قدر خوب بود که نمی‌شد از آن گذشت. (نسخه‌ای که شرادر فیلمبرداری کرد درمجموع بیش از ۲۰۰ صحنه داشت.)

شرادر می‌گوید: «خیلی کم پیش می‌آید فیلمنامه‌ای را باز کنم و از خواندن آن غافلگیر شوم و این چیزی بود که برای من اتفاق افتاد. فیلمنامه ربکا بسیار پیچیده است، با جسارت موضوعات زیادی را در برمی‌گیرد، ظواهر زیادی دارد، بدون این که لزوماً همه‌چیز را توضیح دهد و شخصیت‌های زیادی معرفی کرده باشد. من نفس‌نفس‌زنان آن را خواندم، مثل یک تریلر، حتی با این که بله، همه ما با این داستان و پایان آن آشنا هستیم.»

برای شرادر فیلمنامه از همه‌چیز مهم‌تر است. همان‌طور که می‌گوید، کلمات روی صفحه همیشه «بهترین راه حل غیر قابل انکار برای شخصیت‌ها» است. او به تمام فیلمنامه‌ها، حتی فیلم‌هایی که فقط کارگردانی می‌کند، با «یک مغز بازیگر» نزدیک می‌شود. شخصیت برای او خیلی اهمیت دارد و درمورد این یکی منابع باورنکردنی داشت تا این شخصیت‌های خاص درست از کار دربیایند.

شرادر به‌محض این که به گاردنر پاسخ مثبت داد، شروع به صحبت با تویی و کانتور کرد و این دو – که از قبل در مرحله نوشتن فیلمنامه‌ با گاردنر و لنکیه‌ویچ همکاری نزدیکی داشتند – منابع عالی برای همه باقی ماندند.

آن‌ها بخش‌هایی از زندگی شخصی‌شان را که از کتاب خود حذف کرده بودند به اشتراک گذاشتند. تویی و کانتور به گروه تولید اجازه دادند وارد آپارتمان‌هایشان شوند تا از نحوه زندگی‌شان حسی پیدا کنند و حتی برای طراحی لباس اجازه دادند کمد لباس‌هایشان را ببینند. آن‌ها همچنین بر دیالوگ‌ها نظارت داشتند. همه این‌ کارها در خدمت برگردان کار روزنامه‌نگاری دقیق آن‌ها روی پرده بود. شرادر که نسبت به جزئیات وسواس دارد و به گفته خودش از آن دسته سازندگانی است که تا وقتی نداند «اتاقی که در آن داستان اتفاق می‌افتد چه شکلی است» حتی نمی‌تواند شروع به نوشتن کند، این روند را دوست داشت.

به‌زودی، زوئی کازان و کری مالیگان به تولید ملحق شدند و حقیقت خودشان را به نقش‌ها آوردند. این دو دوست قدیمی سال‌ها در پروژه‌هایی با هم کار کرده‌ بودند. اولین بار در ۲۰۰۸ با هم آشنا شدند، وقتی با هم در اجرای صحنه‌ای «مرغ دریایی» در برادوی به کارگردانی ایان ریکسون بازی کردند (حتی اتاق تعویض لباس آن‌ها یکی بود). ده سال بعد، مالیگان در «حیات وحش» به کارگردانی پل دانو، همسر کازان و نویسندگی مشترک این زوج بازی کرد. پیوند کازان و مالیگان عمیق بود، اما شرادر این را نمی‌دانست.

او می‌گوید: «نمی‌دانستم چنین رابطه‌ای دارند. اول با کری صحبت کردم، اما به او نگفتم زوئی هم در فهرست ما قرار دارد. می‌دانستم با هم کار کرده‌اند و کلی عکس‌ از آن‌ها هست، اما بعد فرانسین میسلر، مسئول انتخاب بازیگران ما که کارش فوق‌العاده است، گفت: “آن دو همدیگر را می‌شناسند. با هم دوست هستند.” گفتم: “مطمئن هستی؟ چون این که کری و زوئی با هم کار می‌کنند و کلی عکس‌ دارند لزوماً به این معنی نیست که واقعاً دوستان خوبی هستند که همدیگر را دوست دارند.”»

اما درحالی‌که ستاره‌های نهایی فیلم او واقعاً دوستانی هستند که همدیگر را دوست دارند، شرادر متقاعد نشده بود لزوماً برای فیلم مناسب باشند و بعد آن‌ها را با هم دید.

او می‌گوید: «وقتی کری و زوئی را با هم دیدم، وقتی با هر دوی آن‌ها صحبت کردم، برایم کاملاً واضح شد. آن‌ها تنها گزینه‌های مناسب بودند. یک کارگردان باید به دنبال چنین ترکیبی باشد. به‌عنوان یک کارگردان به این اطمینان نیاز دارید. مدت زیادی جستجو می‌کنید تا این که به خودتان می‌گویید: “من می‌خواهم با این فرد و نه با هیچ فرد دیگری در دنیا کار کنم.” و من این حس را نسبت به زوئی و نسبت به کری پیدا کردم.»

خوشبختانه، کازان و مالیگان فقط با هم عالی نبودند – به‌تنهایی نیز باورپذیر بودند. شرادر چیزی کمتر از ستاره‌هایی نمی‌خواست که بتوانند کوچک‌ترین جزئیات این آدم‌های واقعی را نشان دهند. او ستارگانی باورپذیر می‌خواست. آن اشاره‌‌های کوچک اهمیت داشت.

شرادر می‌گوید: «ما برای نقش‌های مگان و جودی به عالی‌ترین بازیگران نیاز داشتیم، اما همچنین بازیگرانی که بتوانند با هم یک گروه تشکیل دهند و تفاوت انرژی‌های مگان و جودی را منعکس کنند. از همه مهم‌تر، ما به دو بازیگر نیاز داشتیم که اندیشمندانی قابل باور باشند که قرار دادن آن‌ها در آن نوع محیط و با این نوع زبان، تردیدی به همراه نداشته باشد. یک سرعت ذهنی خاص نیاز دارد که لزوماً هر بازیگر عالی به‌طور طبیعی ندارد.»

این علاقه به حقیقت و تمایل به شرح وقایع آنچه واقعاً اتفاق افتاده بود، کانتور و تویی را به حرکت درآورد، درست همان‌طور که شرادر را به تحرک واداشت.

سکانس‌ پایانی و مهم فیلم را در نظر بگیرید: لحظه‌ای که گزارش منتشر می‌شود. کازان و مالیگان پشت سر داورام استیفلر (که نقش روری تولان، یکی از دبیران نیویورک تایمز را بازی می‌کند) و کنار فرانک وود (در نقش مت پردی، دبیر تحریریه)، پاتریشیا کلارکسون (در نقش ربکا کوربت، رئیسشان) و آندری برائر (در نقش دین باکت، سردبیر) ایستاده‌اند. آن‌ها پیش از انتشار یک بار دیگر داستان را مرور می‌کنند. وود نسبت به بقیه آرام‌تر و با دقت بیشتری می‌خواند. بالاخره همه موافقت می‌کنند. استیفلر دکمه «انتشار» را می‌زند. منتظر می‌مانند.

احساس این صحنه، این حس وحشت و رهایی، به‌طور کامل با شتاب کل فیلم مطابقت دارد. واقعاً هیجان‌انگیز است، اما شرادر آن را یک قدم جلوتر برد و به دنبال جزئیاتی بود که به آن احساس واقعی می‌داد.

او می‌گوید: «از روزی که آن‌ گزارش را منتشر کردند، یک عکس در دسترس است، بنابراین ما می‌دانستیم چه لباسی پوشیده‌ بودند، می‌دانستیم گروه به چه شکل ایستاده بود. این عکس هست و ما آن را داریم. تقریباً نمادین است. تمام شخصیت‌ها را همان‌طور که بودند قرار دادیم، همان لباس‌ها را تنشان کردیم. این تمرکز یک لحظه خیلی خاص بود. آن‌ها مثل یک تیم به این کلمات نگاه می‌کردند و بعد یکی عکس گرفت.»

کسی که عکس را گرفت، می‌دانست آن لحظه چقدر مهم است، احساس کرده بود همه‌چیز قرار است تغییر کند و از اهمیت ثبت آن باخبر بود، این که بهتر است به خاطر سپرده شود.

یونیورسال پیکچرز «به نقل از او» را از ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ در سینماها اکران کرد.

منبع: ایندی‌وایر (کیت اربلند)

تماشای فیلم «به نقل از او» در نماوا