مجله نماوا، ایلیا محمدی‌نیا

جن در باورهای دینی امری پذیرفته شده و در عین حال مبهم و گنگ است که یادآوری آن همیشه در تاریخ با ترس و وحشت همراه بوده است. این واقعیت دینی در میان مردم نیز به بخشی جدانشدنی از باور و فرهنگ ایرانی در آمده است. با این همه، به رغم جذابیت‌های پنهان و نهانی که فی‌الذاته در مضمون جن وجود دارد کارگردانان زیادی در تاریخ صد ساله سینما سراغ نداریم که این مضمون وهم‌برانگیز را دستمایه فیلمسازی خود کرده باشند. مضمونی که با توجه به پراکندگی آن در گستره جغرافیایی ایران که ریشه در متون دینی و آمیخته شده با سنت‌ها و باورهای مردمی در فرهنگ‌ها و قومیت‌های مختلف دارد می‌توانست خیل عظیمی از مخاطبان را جذب خود کند. اما چرا ژانر وحشت در سینمای ایران خاصه با مضمون جن این قدر دست کم را دارد؟

به نظر می‌رسد ریشه‌های این اتفاق را نباید در توانمندی در حوزه کارگردانی فیلم‌های این حوزه و یا بضاعت کم سینمای ایران در بخش ویژوال افکت (البته در این بخش در سال‌های اخیر شاهد اتفاقات ارزشمندی در حوزه سینما با حضور چهره‌های تازه نفس در حوزه فنی و ابزارالات کامپیوتری هستیم) جست‌وجو کرد که حجم فیلم‌های تولیدی با کیفیت در سال‌های اخیر نشان از استطاعت بالای سینمای ایران دارد. به نظر می‌رسد نبود جسارت در کنار نگاه محافظه‌کارانه و محتاطانه کارگردانان در کنار تهیه کنند‌گان سینما عامل اصلی کم‌رونقی این گونه‌ی جذاب و در عین حال پرطرفدار سینمایی در ایران باشد.

ترس از اینکه پرداختن به مضامینی همچون جن حرکت در لبه تیغ شمشیر باشد چراکه احتمال لغزش در آن و تبدیل شدن فیلمی جدی که قرار بود ایجاد ترس در نزد مخاطب کند به اثری کاریکاتوری و خنده‌آور مانعی بزرگ در سر راه فیلمسازان باشد آن هم فیلمسازانی که در ژانرهای مختلف توانمندی بالای خود را نشان داده بودند. با این همه در چند سال اخیر دو فیلمساز جوان  برادران ارک (بهمن و بهرام)  با فیلم «پوست» وارسلان امیری با کارگردانی «زالاوا» در نخستین فیلم‌های خود مضمونی کمتر استفاده شده در سینمایی ایران در ژانر وحشت با مضمون جن را مقابل دوربین بردند و البته نتیجه کار به‌رغم کم و کاستی‌هایی بعضا در حوزه فیلمنامه، آثاری قابل اعتنا بودند که توانستند مخاطبان سختگیر این روزهای سینما را که بیش از هر زمانی در معرض انبوهی از تصاویر فیلم‌ها و سریال‌های ژانر وحشت کشورهای صاحب‌نام این عرصه هستند، را راضی از سالن سینما روانه خانه کنند.

پوست

برادران ارک پس از موفقیت فیلم کوتاه «حیوان» فارغ از نگاه‌های محتاطانه که گویا لازمه بقا در سینمای ایران است  که کارگردانان جوان و مستعد را تبدیل به فیلمسازانی کلیشه‌ای با مضامینی امتحان پس داده می‌کند با اتکا به داستانی برآمده از ادبیات فولکلور آذربایجان فیلم «پوست» را کارگردانی کردند.

فیلم داستان عشق نافرجام آراز به دختری مسیحی است که مسلمان شده به نام مارال که با پسر دیگری به نام سید ازدواج می‌کند. آراز درمی‌یابد مادرش با توسل به جادو و جنبل باعث دوری مارال از او شده است او تلاش می‌کند به رغم اعتقاد نداشتن به دعا و طلسم با از بین بردن آنها به وصال مارالی برسد که حال دیگر به واسطه مرگ همسرش بیوه شده است.

برادران ارک در داستان «پوست» کنار به تصویر کشیدن قصه‌ تلاش‌های آراز برای به دست آوردن مارال، داستانی وهم‌انگیز از وجود اجنه در کنار باورهای دینی و آمیختگی باورهای دینی با افسانه‌های برآمده از ادبیات فولکلور آذربایجان را به تصویر می‌کشند بی‌آنکه درباره هر یک از آنها در فیلمشان نظری ارائه دهند. فیلمساز آگاهانه داستان آدم‌های فیلمشان را کم یا زیاد در مقابل دیدگان  مخاطب فیلم قرار می‌دهد بی‌آنکه درباره‌اش قضاوتی داشته باشد. مادر آراز اعتقاد به سحر و جادو و طلسم دارد که نشانه‌های آن در فیلم مشخص است و در عین حال عطار شخصیت پیچیده‌ای است که مخاطب را مجاب می‌سازد حتما طلسم و اجنه و دعا وجود دارند اما در نهایت این امر دیگری است که بر همه طلسم‌ها چیره‌گی دارد.

در واقع این تماشاگر فیلم است چه آنهایی که به وجود اجنه و طلسم و جادو باور و اعتقاد دارند و چه آنهایی که آنها را انکار می‌کنند در نهایت با کاراکتر آراز همدلی پیدا می‌کنند و در انتها باور خود را در فیلم پررنگ‌تر از سایر باورها می‌بینند. نکته حایز اهمیت فیلم همین است که آراز با تکیه بر باورهای دینی فارغ از هر طلسم و جادویی (که آیا حقیقیتا وجود دارد یا نه) با حربه عشق در هیبت شیر می‌تواند آهوی خود را شکار کند.

برای دیدن فیلم «پوست» با هر پیش فرضی نگران پایان‌بندی کار نباشید که آیا با سلیقه و نگاه‌تان هم‌خوانی دارد یا نه. چرا که با اعتقاد یا بی‌اعتقاد به آن چیزی که باور دارید با فیلم همراهی خواهید داشت و این خود امتیاز خوبی برای «پوست» محسوب می‌شود.

تماشای «پوست» در نماوا