مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

عنوان یک مجموعه تلویزیونی می‌تواند تا حد زیادی تکلیف تماشاگر را درمورد محتوای آن مشخص کند و سریال کسی، در جایی (Somebody Somewhere) به‌خوبی این کار را انجام می‌دهد. این داستان صاف و ساده زندگی عادی یک فرد – در این مقطع دو نفر – است.

سَم (بریجت اوِرِت) و جوئل (جف هیلر) دست بر قضا در کانزاس زندگی می‌کنند، اما این نکته به‌جای تعریف دو شخصیت اصلی، درمورد آن‌ها اطلاعات می‌دهد. سم و جوئل درست مانند هر کس دیگر نمی‌توانند اتفاقات اطراف خود و کارهای دیگران را کنترل کنند و سادگی زیبای سریال به همین نکته مربوط می‌شود. شخصیت‌ها و بازیگران به‌قدری قوی هستند که می‌توانند نبود هر نوع مخلفات فاخر یا چرخش‌های داستانی حیرت‌آور را جبران کنند.

فصل اول «کسی، در جایی» – که ژانویه تا فوریه ۲۰۲۲ در هفت اپیزود از اچ‌بی‌او پخش شد – متأثر از مرگ خواهر سم و جستجوی او برای رسیدن به خودش، ازجمله پذیرش صدای واقعی‌اش بود (اورت یک خواننده فوق‌العاده‌ است که چند بار در سریال می‌خواند). رابطه‌ی تا حدی سخت او با خواهر دیگرش، تریشا (مری کاترین گاریسون) زمانی به یک تعامل کمی گرم‌تر تبدیل می‌شود که او از شوهرش طلاق می‌گیرد و تلاش می‌کند به‌طور مستقل کسب و کار خودش را راه بیندازد. دیدن خط داستانی شخصیت‌ها در فصل دوم و روبرو شدن سم و تریشا با چالش‌های خانوادگی متفاوت، لذت‌بخش است.

بریجت اورت و جف هیلر

در بخش زیادی از فصل دوم «کسی، در جایی»، سم و جوئل فقط اوقات خود را با هم می‌گذرانند. لحظه‌های مفرح و خنده‌های آن‌ها مسری است، چه اظهار نظر درباره کسانی باشد که در پارک قدم می‌زنند، یا زمانی که دقیقاً پس از ده هزار قدم روی صندلی می‌نشینند، یا وقتی سم از هر بحثی درباره احساسات خودش طفره می‌رود. آن‌ها واقعاً لذت می‌برند که یک نفر جوئلِ آشکارا دگرباش را با شوهر سم اشتباه می‌گیرد (شعار تبلیغاتی فصل «یک داستان عاشقانه کاملاً افلاطونی» است) و از هر فرصتی برای تمسخر ملایم کسانی که خوششان نمی‌آید استفاده می‌کنند، اما هیچ‌کدام از سرگرمی‌های سم و جوئل ریشه در بدجنسی ندارد. آن‌ها فقط از مصاحبت با هم لذت می‌برند – یک گروه دو نفری قابل ارتباط و بسیار تماشایی. این پویایی در فصل اول پایه‌گذاری شد و حالا در فصل دوم – که آوریل تا مه امسال به نمایش درآمد – دلگرم‌کننده‌تر و گاهی «مودی»‌تر می‌شود.

بااین‌حال، همه‌چیز بامزه و سرگرم‌کننده نیست. فصل جدید به موضوعات جدی می‌پردازد. سم باید با مادرش، مری جو (جین بریدی) که به خاطر وخامت حال در یک مرکز بستری است، دست و پنجه نرم کند. مری جو از دست دخترانش بسیار دلگیر است و در مقطعی سم را از ملاقات با خود منع می‌کند. فصل جدید همچنین به‌ شکل متأثرکننده‌ای به مرگ غیرمنتظره مایک هگرتی می‌پردازد که در فصل اول نقش پدر سم و تریشا را بازی کرد. سازندگان سریال بجای حذف این شخصیت اشاره می‌کنند که او حالا از خانواده جدا شده و جای دیگری زندگی می‌کند. نبود او در صحنه‌ای به‌شدت احساس می‌شود که سم به یاد پدرش و رابطه‌‌اش با او گریه می‌کند؛ صحنه‌ای که بازتاب احساس اورت درباره مرگ نابهنگام هگرتی در شصت و هفت سالگی است.

بریجت اورت

اما «کسی، در جایی» می‌داند چگونه با مهارت از کمدی به درام بچرخد و این تغییر می‌تواند به‌طور شگفت‌انگیزی تماشاگر را خلع سلاح کند. سم و جوئل زیاد سربه‌سر هم می‌گذارند، اما هر دو می‌دانند چطور دوستان وفادار هم باشند و می‌دانند چه زمانی گند می‌زنند و طرف مقابل را که به او وابسته است ناامید می‌کنند. سریال شخصیت‌هایی غنی و راحتی دارد که سفرهایشان طبیعی و معتبر است – اتحاد واقعی افرادی که در بیشتر موارد فقط می‌خواهند با هم باشند. نحوه تعامل این آدم‌ها برای ما آشنا و دیدن آن آسان است.

زیبایی «کسی، در جایی» در سادگی آن است و نماهای مزرعه خانوادگی تأکید می‌کند طبیعت به‌خودی‌خود چقدر می‌تواند شگفت‌انگیز باشد، حتی در جایی مانند کانزاس که بیشتر به خاطر مزارع ذرت معروف است، جایی که مری جو به طنز آن را یک ایالت خسته‌کننده توصیف می‌کند. کارگردانان، لنون پرهام، جی دوپلاس و رابرت کوهن، هفت اپیزود این فصل را با دستانی نامرئی هدایت می‌کنند و موسیقی دمدمی‌مزاج و متوازن آماندا دلورس پاتریشا جونز به کمک آن‌ها می‌آید. بازیگران فوق‌العاده هستند، بخصوص گاریسون در نقش تریشا که در این فصل حضور بیشتری دارد و تیم باگلی که به گروه بازیگران اضافه شده است و دوست‌داشتنی ظاهر می‌شود. درنهایت آنچه کار را واقعاً مهر و موم می‌کند تأثیر عاطفی متقابل اورت و هیلر است که در نقش سم و جوئل یک دوستی قابل احترام و نزدیک و همه فراز و نشیب‌های آن را در برمی‌گیرد.

بریجت اورت و مری کاترین گاریسون

آنچه در شکاف‌ها اتفاق می‌افتد

بریجت اورت، بازیگر نقش سم که همچنین تهیه‌کننده اجرایی و نویسنده سریال است، در پاسخ به این پرسش که آیا گفتن یک داستان درباره آدم‌های عادی آسان‌تر است، می‌گوید: «قطعاً راحت‌تر است. شما به موضوعاتی می‌رسید که می‌خواهید صحبت کنید، اما داستان سریال ما به‌کندی باز می‌شود و واقعاً در هر مرحله از راه فقط با شخصیت‌ها زندگی می‌کنیم. به نظر نمی‌رسد محرک زیادی باشد. بیشتر به حس واقعی آدم‌ها در زمان واقعی مربوط می‌شود؛ بنابراین، ساده‌تر است، به این معنا که لازم نیست نگران اجنه و سفر در زمان باشید، اما ما باید به این فکر کنیم سم چطور می‌تواند کاری را انجام دهد که با روش سنتی تلویزیون سنخیت ندارد. منحنی رشد او خیلی پایین است، بنابراین این شخصیت به‌آرامی شکل می‌گیرد. حفظ ضرب‌آهنگ و جالب نگه‌داشتن داستان کار سختی است، همین‌طور وفادار ماندن به چیزی که تا حالا توسعه داده‌ایم.»

اورت با شخصیتی که تا حدی بر مبنای خودش بود وارد سریال شد. بازیگر ۵۱ ساله متولد کانزاس درباره این که ساخت یک فصل و بازی در نقش سم چطور به تکامل آن کمک کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم مرور فصل اول و این که چه چیزی در آن جواب داد و ما آن را دوست داشتیم، واقعاً مفید بود. وقتی در اتاق تدوین هستید و چیزی را نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید چه چیزهایی را نمی‌خواهید تکرار کنید و چه چیزهایی شاید بهترین عملکرد را در سریال شما نداشته باشد. نکته‌ای که ما متوجه شدیم و بیشتر از همه دوست داشتیم، لحظه‌های بین شخصیت‌ها بود. این نکته‌ای است که کارولین اشتراوس، یکی از تصویربرداران سریال آن را “آنچه در شکاف‌ها اتفاق می‌افتد” توصیف می‌‌کند که نکته واقعاً مهمی است.»

بریجت اورت و جف هیلر

او ادامه می‌دهد: «وقتی متن فصل دوم را می‌نوشتیم این مسئله را در نظر داشتیم که بله، ما حالا این شخصیت‌ها را می‌شناسیم و درک می‌کنیم، اما در عین حال نمی‌خواهیم به چیزی که در فصل اول موفق بود تکیه کنیم. نمی‌خواستیم با چوب زیر بغل راه برویم. کارولین همیشه ما را تحت فشار قرار می‌داد و اچ‌بی‌او هم ما را تحت فشار قرار می‌داد تا هر لحظه را عمیق‌تر کنیم، کاری کنیم شخصیت‌ها عمیق‌تر شوند و خودمان عمیق‌تر جلو برویم.»

اورت می‌گوید: «وقتی قرار شد فصل دو را شروع کنیم، نگران بودم “آیا همه‌چیز به‌اندازه کافی است؟” اما بعد، وارد صحنه‌ها شدیم و همه کاملاً باورنکردنی بودند. مری کاترین (گاریسون) که نقش تریشا را بازی می‌کند، بازیگر فوق‌العاده‌ای است. جف (هیلر) ابعاد مختلف شخصیت جوئل را ترسیم می‌کند. ما مایک هگرتی را از دست دادیم که در فصل اول نقش اد، پدر سم و تریشا را بازی کرد و این اتفاق به همه ما ضربه زد. از خیلی جهات دل ما برای او ‌تنگ شده است. هم ازنظر شخصی دل‌تنگ او هستیم و هم به خاطر چیزی که به سریال آورد. او هر روز با خونگرمی و صمیمیت و شوخ‌طبعی سر صحنه می‌آمد، اما شما چیزی را برمی‌دارید که جلوی دستان است و با آن پیش می‌روید. ما هم سعی می‌کنیم بخشی از او را در طول راه با خودمان داشته باشیم.»

جف هیلر

یکی از جنبه‌های متمایز فصل دوم جایگاه متفاوت سم و جوئل است. آن‌ها حالا بیشتر به هم متکی هستند و واقعاً شخصیت هم را درک می‌کنند.

اورت درباره پویایی بیشتر ارتباط این دو شخصیت در فصل جدید می‌گوید: «من در اوایل دهه ۲۰۰۰ دوستی با این ویژگی‌ها داشتم که یکی از بهترین دوست‌های من بود. این حس که کمی بزرگ‌تر شده‌اید و عاشق یک دوست می‌شوید، خیلی خاص است. خیلی کم پیش می‌آید کسانی را ببینید که از ۴۰ سالگی به بعد هنوز دوستان صمیمی هستند، عاشق هم هستند و در هم گم می‌شوند. این نوع دوستی بیشتر برای وقتی است که جوان‌تر هستید. برای همین واقعاً فکر می‌کنم زندگی در دنیای جوئل و سم خیلی سرگرم‌کننده است، اما هیچ‌چیز همیشگی نیست. شما نمی‌توانید همیشه ماه عسل داشته باشید. سکسکه در طول راه طبیعی است و رشد می‌کنید. جوئل و سم هنوز در حال رشد و یادگیری هستند، اما همیشه به هم برمی‌گردند. من قوس داستانی این دو شخصیت در فصل جدید را واقعاً دوست دارم.»

او درباره جف هیلر بازیگر نقش جوئل می‌گوید: «جف در زندگی واقعی به طرز عجیبی شباهت زیادی به شخصیت جوئل دارد، بخصوص ازنظر اعتقادی. مری کاترین، جف و من همگی سال‌ها بود کار می‌کردیم و موفقیت‌های نصفه‌نیمه‌ای را تجربه کرده بودیم، اما اینجا در سریال همه با هم هستیم و لحظه‌هایی را با هم می‌گذرانیم که واقعاً فوق‌العاده است. بین بازیگران، جف را از همه کمتر می‌شناختم، اما در ادامه کار مانند آنچه در سریال بین سم و جوئل اتفاق می‌افتد، عاشق هم ‌شدیم و سفر خوبی با هم داشتیم. شباهت آشکار جف و جوئل این است که به‌ شکل غیر قابل انکار صمیمی هستند و شما در حضور آن‌ها بلافاصله احساس امنیت می‌کنید. هر دو واقعاً خنده‌دار و شیرین هستند که شما را مجبور می‌کند سفره دلتان را برایشان باز کنید.»

بریجت اورت و جف هیلر

برای هیلر، کمدین و بازیگر دانش‌آموخته دانشگاه کالیفرنیا نیز بازی در نقش جوئل و همکاری با اورت یک فرصت استثنایی بود. او می‌گوید: «فکر می‌کنم واقعاً یک تعامل طبیعی بین ما وجود دارد که به هر دلیلی جواب می‌دهد. ضمن این که بداهه‌گویی برای رسیدن به نکاتی که نویسندگان در نظر داشتند، کار را طبیعی‌تر کرده است. از این گذشته ما هنگام تصویربرداری هر دو فصل با هم زندگی می‌کردیم!»

در ماه ژوئن به‌طور رسمی اعلام شد فصل سوم «کسی، در جایی» نیز ساخته می‌شود. اورت درباره ادامه کار در این سریال می‌گوید: «ما از دست این شخصیت‌ها خسته نشده‌ایم. می‌خواهیم با آن‌ها بمانیم و زندگی کنیم و به شیرجه زدن ادامه دهیم. البته که کار سختی است. اتاق نویسندگان واقعاً فضای احساسی دارد. فقط این نیست که “خب، این ملکه فلان پادشاه را می‌کشد!” شخصیت‌های ما آدم‌های عادی هستند و اتفاقات کوچک است که آن‌ها را به حرکت درمی‌آورد، آزار می‌دهد، می‌خنداند و به گریه می‌اندازد. بعضی وقت‌ها در اتاق نویسندگان بغض اجازه نمی‌دهد حرف بزنم. آن‌وقت است که متوجه می‌شوم این کار مناسب سم است؛ بنابراین، ما برای فصل سوم چیزهای عالی زیادی در ذهن داریم.»

منبع: اواردزواچ، کولایدر

تماشای سریال کسی، در جایی در نماوا